جهاد سازندگی
در برابر بروکراسی مدرن
نویسنده : دکتر سیدمجتبی امامی
الگوی جهاد سازندگی باید بهینه و سازگار شود
عمق تجربه
در اینکه جهاد سازندگی دارای دستاوردهایی بوده شکی نیست، اگرچه اشکالاتی هم متوجه این مجموعه بوده است. به نظر میرسد باید تجربه جهاد سازندگی را در سابقه تاریخی انقلاب اسلامی مشاهده کنیم. علاوه بر سلطه سیاسی شاه یکی از دغدغههای مهم دیگر انقلاب اسلامی در همان روزهای آغازین، نظام بروکراسی موجود در جامعه بود که اتفاقاً مردم هم با آن مواجه بوده و از آن آسیب دیدهاند؛ تا جایی که اصلاح بروکراسی زمان شاه در همان چند سال اول انقلاب حتی در مقدمه قانون اساسی هم مورد بحث قرار گرفته است.
جهاد سازندگی جوانهای است که در این راستا تبلور پیدا کرده است. کسانی که این کار را شروع کردند تا حدی میدانستند که چه چیزی را نمیخواهند و تا حد اندکی هم میدانستند که چه چیزی را میخواهند. به همین دلیل یک تجربه سازمانی جدید را شکل دادند که در نتیجه آن ما صاحب جهاد سازندگی شدیم. تشکیل جهاد سازندگی یک تجربه جدید یا به عبارت دیگر یک فناوری جدید بود که توانست به برخی اهداف خود برسد. البته برخی از اهداف خود را هم نتوانست به خوبی به سرانجام برساند.
تداوم تجربه
اما چرا این تجربه تداوم نیافت؟ متصدیان امر فکر میکردند آنچه که غرب در امور سازمانی انجام میدهد کاملاً بیاشکال است یا حداقل اشکالات بسیار کمتری دارد. به همین دلیل و به مرور زمان در اثر مواجهه زیاد با اشکالات فناوری که در کشور و در جهاد سازندگی پیش آمده بود، به این نتیجه رسیدند که دوباره با یک علم اجمالی سراغ فناوری غرب بروند. علت کنار گذاشتن این تجربه حداقل در آن برهه زمانی، آشنایی تفصیلی با مشکلات جهاد در داخل کشور و علم اجمالی نسبت به نظام مورد استفاده در غرب بود که ترکیب این دو باعث کنار گذاشته شدن فناوری جهاد شد.
به هر جهت، از همان ابتدا که جهاد سازندگی شکل گرفت، تقریباً اکثر سازمانهای بعدی از «پایین به بالا» تشکیل شدند؛ یعنی ابتدا ساختار شورایی به خود گرفته تا این که شورای نهایی به وزارتخانه برسد. اشکال دیگر این قبیل سازمانها «موازیکاری» بین اجزای آن است. اشکال دیگر، «کاهش فرمانپذیری» در این سازمانها است به این نحو که مجموعهها فرمان مقام مافوق را به آسانی نمیپذیرند. اشکال دیگری که متوجه این سازمان است بحث «مهندس بودن بنیانگذاران» آن است؛ اگرچه با هدف خدمت رفته باشند. چراکه ساختار این سازمان با روحیات یک مهندس در تناقض است و همین امر باعث میشود که مبدعان سیستم آن را کنار بگذارند.
رفع آسیب
برای رفع این آسیبها دو نمونه میآورم: وقتی موبایلهای 15 سال گذشته را با موبایلهای امروزی مقایسه میکنیم به هیچوجه حاضر نیستیم از موبایلهای آن زمان استفاده کنیم. یا مثلاً داروهای پزشکی؛ معمولاً علاوه بر اینکه بیماریای را درمان میکنند در کنار آن یکسری عوارض هم دارند. این دو نمونه را به این خاطر گفتم که بدانیم نوع فناوریها به خصوص فناوریهای اجتماعی و علیالخصوص فناوریهای سازمانی، همیشه دارای اشکالات و عوارضی هستند.
مسأله اساسی ما مطالعه جدی، عمیق و پیگیری این تجربهها و رفع مورد به مورد اشکالات موجود و ارتقای این فناوریها است. هیچگاه نمیتوانیم ادعا کنیم که اگر یک جا را درست کنیم، همهچیز درست میشود. سختترین نقطه هر فناوری نقطه خلق آن است. اولاً باید بدانیم فناوری وقتی میخواهد ارزشی را محقق کند یا مشکلی را رفع کند، ممکن است جاهای دیگری را با مشکل روبهرو کند. ثانیاً این نقایص باید به مرور و نسخه به نسخه و با فهم عمیق حل شود.
دغدغه الگو شدن
جهاد سازندگی از جهت ابداع شدن آن حتماً الگو است. یعنی این روحیه که ما از فناوریهای اجتماعی نرم به سمت ابداع برویم، جنبه الگویی جهاد است، ولی اینکه خود جهاد با همان خاصیت و شکلی که بوده، بدون اینکه روی آن تأمل کنیم، به صورت آزمایشی در جاهایی اجرا شود؛ این به خودی خود و به تمامه، الگو نیست.
ما باید از ابداع و شکلگیری جهاد سازندگی برای ابداعات جدیدی که در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیاز است الگو بگیریم. اما باید توجه داشته باشیم که آیا امکان دارد چیزی بهتر از آنچه به وجود آمده است در حیطه فناوری سازمانی ایجاد شود؟ من معتقدم که جهاد سازندگی اشکالات زیادی داشته که قابل اصلاح است. پس از جهتی الگو بوده و از جهتی نیازمند اصلاح است.
به نظر من نقص ما در فهم دانش مدیریت است که نتوانستهایم جهاد را به یک الگو تبدیل کنیم. البته پیچیدگی مدیریت هم بسیار بیشتر از سایر علوم اجتماعی است. به هر حال ما به صورت کامل دلداده جهاد سازندگی نیستیم، بلکه دلداده روش ابداع آن هستیم و اجزا و فرآیندهای آن را نیازمند اصلاح میدانیم.
وقتی شما چیزی را «کشف» کردید، کار تمام است. اما در مورد «اختراع» اینگونه نیست بلکه تازه ابتدای کار است. زیرا باید مدام بهبود پیدا کند و با محیطهای مختلف «بهینه و سازگار» شود. در حالی که کشف هیچگاه نقص ندارد. ما به این صورت به فهم جهاد سازندگی نپرداختهایم.
مزیت و رقابت
این ابداع (جهاد سازندگی)، یک رقیب بسیار قوی داشت و آن بروکراسی یا به عبارتی نوع سازمانهای مدرن امروزی جهان بود. اما هنوز فناوری سازمانی با تمام قوتهایی که دارد، با نقصهای بسیار شدیدی مواجه است. البته ما فکر میکنیم که مولود غرب است، در صورتی که آن چیزی که به نام بروکراسی وارد کشور ما شده، یک نسخه ارتقایافته و سکولار از تجربه خود ما در تمدن اسلامی است که این نکته بسیار قابل توجه است.
داوطلبانه بودن، اجازه اعمال اراده کردن توسط مجموعههای زیردست، مشارکت همگانی و انعطاف زیاد از مزایای تجربه جهاد سازندگی ماست که در غرب هم این ویژگیها مورد توجه است. آنها امروزه کاملاً به این امر پی بردهاند و به دنبال این هستند که چطور میتوانند این مزایا را ارتقا دهند. لذا این ابداع بسیار بزرگی بوده است اما فناوریِ ابداعی معصوم نیست و باید روی آن کار شود تا بهبود پیدا کند.
کسی که عالم به فناوری باشد، فناوری را با سیستم سازگار میکند یا به نوعی با کلیت اجزای سیستم همگونی برقرار کرده و از آن استفاده میکند. مشکل ما این است که فناوری را نمیشناسیم اما غرب فناوری خود را میشناسد. بنابراین میتوانند همین فناوری جهاد سازندگی را با ویژگیهای فرهنگ غربی اجرایی کنند. ما هم اگر تجربه خود را به خوبی بشناسیم میتوانیم برای ایجاد فناوریهای بومی اقدامات مؤثری انجام دهیم.
*عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق (ع)