گفتوگو با مدیرکل جهاد کشاورزی خراسان رضوی درباره مصرف آب کشاورزی و الگوی کشت
تعداد بازدید : 0
باغداری بجای زراعت در مناطق خشک
نویسنده : امیر جلیلی نژاد
باید برای کشاورز درآمد کافی حاصل شود تا مجبور نشود برای درآمد به منابع آبی فشار بیشتر بیاورد
امروز وقتی صحبت از بحران آب میشود، کشاورزان و کشاورزی بخصوص با آبیاریهای غیر بهرهور اولین متهمان پرمصرف آب هستند، اتهامی که ریاست سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی قاطعانه آن را رد میکند و میگوید کشاورزان قدر قطره قطره آب را میدانند و دوست دارند با آب کمتر محصول بیشتری فراهم کند اما زیرساختهای لازم فراهم نیست. مهندس مجتبی مزروعی به نمایندگی از بسیاری کشاورزان اذعان میکند برای حل مشکل مصرف آب در بخش کشاورزی باید برای کشاورز درآمد پایدار ایجاد کرد و کنایهای هم به وزارت نیرو میزند که چرا باید پروانه چاهی را که خودشان دادند و کشاورز 30 سال بر اساس آن سرمایهگذاری کرده را کاهش بدهند؟ این گفته مزروعی نشان دهنده تفاوت و ناهمگونی تفکر و نگرش دو نهاد وزرات نیرو و جهاد کشاورزی است. مزروعی چند ماهی است به عنوان ریاست معرفی شده اما به گفته خودش تجربه و کارنامه خوبی در زمینه تغییر الگوی کشت و آبخیزداری دارد، مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید؛
با توجه به اضافه برداشت از چاههای آب و پایین رفتن سفره های زیر زمینی وبحرانی شدن دشت های مشهد، چرا همچنان کشاورزان نسبت به صرفه جویی و بهینه سازی مصرف آب بی توجهند؟ جهاد کشاورزی در این زمینه چه کردهاست؟
کشاورزان نسبت به موضوع آب برعکس آنچه گفتید کاملا توجیه هستند و قدر قطره قطره آب را میدانند، به خاطر این که در خراسان مبنای مالکیت آب است نه زمین، چون یک ساعت مالکیت آب گاهی ۵۰ یا ۶۰ میلیون خرید و فروش میشود. بحث این است که چرا اضافه برداشت و راندمان در حد ۴۰ تا ۵۰ درصد وجود دارد؟ راندمان مصرف، دقیقاً همان وضعیتی را دارد که سایر اقلام انرژی و منابع دارد. چرا مملکت ما بالاترین میزان مصرف بنزین را دارد؟ چرا مصرف گاز و گازوئیل چند برابر استاندارد جهانی است؟ پر واضح است چون زیرساخت نداریم.
هیچ کدام از ما دوست نداریم، صبح یک خودرو برداریم و با هزار استرس ترافیک به سر کارمان بیاییم ولی آیا وضعیت مترو و اتوبوس مناسب است؟ در بخش کشاورزی به ویژه در خراسان درآمد کشاورزان متناسب با استفاده از آب است، کشاورز بسیار دوست دارد راندمانش را بیش از صددرصد افزایش بدهد اما زیرساخت فراهم نیست؛ عدم توسعه بازرگانی، عدم ایجاد درآمد پایدار و کشاورزی خرده مالک موجب فقر و عدم توان سرمایهگذاری در زیرساختها شدهاست.
منظورتان از زیرساخت در بخش کشاورزی چیست؟
در بحث زیرساخت مرتبط با آب اول از همه، ایجاد درآمد پایدار است که کشاورز از آن میزانی که آب برداشت میکند، درآمد کافی حاصل شود، مجبور نشود برای درآمد بیشتر به منابع آبی فشار بیشتری بیاورد. قائدتاً این موضوع، زنجیره کاملی را از بازرگانی، مکانیزایسون، صنایع تبدیلی و تکمیلی میخواهد. ولیکن تا بخواهیم این مسیر را برویم، قائدتاً زمان میبرد، برای همین باید در یک بازه چهار یا پنج ساله آن را جای داد.
ما در سال حدود ۴ میلیارد مترمکعب در استان کم آبی داریم و یک میلیارد افت منابع داریم؛ آن ۴ میلیارد به کنار، الان برای جلوگیری از تخریب منابع آبی و خشک شدن چاهها، باید این یک میلیارد را جبران کنیم.
این جبران نخواهد شد مگر این که ما راندمان را بالا ببریم و برداشت را کاهش بدهیم، باید برای افزایش راندمان، آبیاری تحت فشار را اجرا کنیم، انتقال آب و الگوی کشت مناسبی داشته باشیم.
الگوی کشت را طبیعت میدهد، بهترین الگو برای مناطق مرکزی استان که بحران دادند، توسعه باغات است، باغ های پسته، انار و انگور؛ باغ چه در بحث خاک و چه آب قابل مدیریت است اما زراعت تابع بستر است.
اقلیم ما با توجه به ظرفیت محصولاتش مثل پسته، انار و زعفران و انگور و انجیر سازگاری خوبی دارند و ما باید اینها را توسعه بدهیم، اتفاقاً مصرف آبشان کمتر از زراعت است.
درخت یک اصله اما زراعت یک بستر است، علاوه بر این روشهای سیستمهای آبیاری در باغات راحتتر اجرا میشود. مصرف آب کمتر است، همه سال هم نیاز آبی ندارد.
الگوی کشت مناسب نیاز به ماشین آلات و ادوات دارد، بسیاری از باغهای انار و انگور بیشترین آب را مصرف میکنند چون سیستم کاشتشان سنتی است و امکان تردد ماشین آلات برایمان نیست؛ بنابراین اصلاح و احیای باغات اجتناب ناپذیر است.
اگر ما یک باغ و زمین را بتوانیم مرتب با ماشین شخم و دیسک بزنیم، رطوبت خاک را بهتر حفظ میکند، علف هرز و مصرف آب کمتر و آفات کمتری داریم، لذا یک فاز مهم بحث مکانیزاسیون است.
برای حفظ منابع ناچاریم برداشتمان را کاهش بدهیم، وقتی زیرساخت را آماده کردیم و درآمد کشاورز لطمه نخورد، 60 درصد از این مصرف آب را ظرف ۵ سال با سیستمهای انتقال آب و تحت فشار و افزایش بهرهوری جبران کنیم.
آن ۴۰ درصد مابقی را باید با کاهش برداشت جبران کنیم، به کشاورز بگوییم الان که این امکانات را داری در یک فصل آب برداشت نکن؛ این برمیگردد به کنتورهای هوشمند.
کنتورهای هوشمند تا به حال موفق نبوده، چون کشاورز هم کشت پاییزه و هم بهاره دارد، برای همین تمام فصل کشت میکند؛ در چنین شرایطی باز هم زندگیاش با فقر مواجه است.
همان طور که گفتید ارزش آب از زمین در خراسان رضوی بیشتر است؛ اما مشکل این است که کسی برای خود آب پول نمیدهد بلکه برای امتیاز برداشت آب پول میدهد، این باعث شده برای کشاورز آب بیارزش باشد، برای قیمت واقعی آب فکری کردید؟
من این را نمی پذیرم که کشاورز ارزش آب را نمیداند یا این که بهایی پرداخت نمیکند، شاید بهایی را مستقیم پرداخت نکند ولی از آب درآمد حاصل میکند، ما کشاورز را درک نمیکنیم مگر این که کشاورز باشیم؛ وقتی فردی برای کشتش صد رقم بدهی دارد، همین مانع توسعه شغلیاش است، تراکتوری که از ۲۸ میلیون تومان بالای ۲۰۰ میلیون تومان شده است، تراکتور ۴ میلیونی با کیفیت پایین تر ۴۰ میلیون تومان شده، کود از کیسهای ۲ هزار تومان ۵۰ هزار تومان شده، آیا واقعاً درآمد تولید هم ده برابر شدهاست؟
بسنجید که در زمان خودکفایی یک تن گندم با چقدر دلار و طلا و سکه برابری میکرده، در این هفت یا هشت سال اخیر کشاورزها درآمدشان کاهش پیدا کردهاست، یعنی با توجه به گرانی ارز و نیاز زندگی کشاورز به تکنولوژی، هزینهاش بالا رفته اما درآمدش افزایش پیدا نکردهاست.
گفتید طبیعت الگوی کشت را تعیین میکند، در گذشته چغندرقند که یک محصول پرآب طلب است، کشت میشده اما امروز نه، نقش جهاد کشاورزی چقدر چه بودهاست؟
چغندرقند قبلاً در تمام مناطق استان کشت میشد، پنبه هم بود؛ یک زمانی شهرستانهای کاشمر، بردسکن و خلیلآباد مرکز تولید بذر پنبه بود و پنج یا شش هزار هکتار سطح زیر کشت داشتیم، الان زیر هزار هکتار شده و پنج هزار هکتار پنبه تبدیل به ۱۲ هزار هکتار پسته شده، این تغییر الگوی کشت است.
نقش ما این بوده و توسعه این باغات جزء برنامههایمان است، سالی چند بار کشاورزان را به کرمان میبردیم که باغهای پسته و سیستم آبیاریشان را از نزدیک ببینند.
محصولاتی مثل چغندر و پنبه دردسر زیادی دارند، در گندم هر مترمکعب آب حدود ۱۰۰۰ تومان درآمد دارد ولی در پسته درآمد هر مترمکعب بالای ده هزار تومان تا ۴۰ هزار تومان هم برآورد کردهاند. این جاست که کشاورز پستهکار قدر قطره قطره آب را میداند، ولی در کشت زراعت اجتناب ناپذیر است؛ ابزار به او ندادیم، مجبور است به روش غلام در گردشی که هر ۱۲ روز یک بار آب به او میرسد، بیاید در خاک ذخیره آب داشتهباشد، بدین ترتیب که یک حوزه وسیعی را آب بدهد.
اگر سیستمی داشته باشیم که به عوض ۱۲ روز، هر ۴ روز یک بار مختصری آب بدهیم، مصرف به شدت کاهش پیدا میکند.
در مجموع بهایی که کشاورز، بابت آب پرداخت میکند، بابت مالکیت است، کسی که مثلاً پروانه یک مغازه و خانه را که گرفت، نباید به خاطر آن اجاره هم بدهد!
سازمان آب میآید پروانه کشاورز را که بر اساس آن ۳۰ سال باغ کاشته را کاهش میدهد، مگر این نیست که خود ما پروانه دادیم، پروانه دادیم که برای کشور شغل ایجاد کند! اصلاً ده درصد چاههای کشاورزی را کاهش بدهیم، فقط بگویند آن وقت مردم چه کار باید بکنند؟ وقتی یک چاه آب را تعطیل کنیم، حیات را در آن جا تعطیل کردهایم.
ما هم معتقدیم ۲۸ درصد اشتغال در بخش کشاورزی زیاد است یا باید برای آنها در بالادست شغل ایجاد کنیم یا باید پایین دست را رسیدگی کنیم. در بالادست باید توسعه بازرگانی، توریسم، حملونقل داشته باشیم.
مسئولین بیایند بگویند ما به ازای این منبع آبی که اضافه برداشت دارد، در صورت کاهش دادن، چه کار میخواهند بکنند؟ برای جامعهای که سطح سوادش حرفهای و تخصصی نیست، چه کاری میخواهند بکنند؟
جامعه روستایی غیر از دامپروری و کشاورزی کار دیگری بلد نیست، فرزندانشان هم که تحصیل کردند، چون در جامعه شغلی ندارند به همان ملک و زمین برگشتهاند. گیر کار اینجاست که فشار جمعیتی و بهرهبردار در این سالها زیاد شده، ما نیازمندیم صنایع تبدیلی و شرکتهای بازرگانی را توسعه بدهیم، یک دلال با یک دسته چک دهها برابر کشاورز سود میبرد . ما در پسته این گونه نیست، چون نهادسازی شدهاست؛ شرکت پسته که یک بنگاه بزرگ اقتصادی است، بخش عمده ای از این محصول را حمایت میکند و میخرد، سود منطقیاش را هم داشتهاست.
مشکل عمده کشاورزی درآمد است که حلقه توسعه بازرگانیاش ضعف دارد.
هر چند مزارع پنبه کاهش پیدا کرده اما باغات پسته بیشتر شدهاست، یعنی درست است که راندمان را بالا بردیم اما با توسعه زیاد، باعث شده ایم در عمل مصرف آب فرقی نکند!
تغییر الگوی کشت صورت گرفته اما منجر به کاهش برداشت آب از منابع نشده، چون کشاورز مدام در حال برداشت بودهاست؛ تا به حال کشاورز سطح زیرکشت را توسعه داده و افزایش درآمد حاصل شده است اما الان نباید دنبال چنین مسئلهای باشیم.
برنامه ما برای یک میلیارد مترمکعب همین است که برای کیفیت برنامهریزی کنیم نه کمیت و به بهرهوری در واحد سطح فکر کنیم، این هم با مکانیزاسیون حاصل میشود، بعدش بازرگانی مناسب میخواهد.
همان طور که گفتید با تغییر الگوی کشت، کاهش برداشت نداشتیم اگر کاهشی هم داشتیم به خاطر کم شدن آب بوده، نه این که ما برنامهریزی کردهباشیم.
با توجه به این که عمده مصرف کننده آب، بخش کشاورزی است، مدیریت آب بر عهده چه کسی باشد مناسب است؟ جهاد کشاورزی؟
اگر ما واقعاً با سازمان آب همراه باشیم، مشکلی نخواهدبود؛ امروز خیلیها میگویند چرا با سازمان آب در زمینه کنتورها همکاری میکنید؟ جهاد به افزایش راندمان فقط کار داشته باشد، مشکل آب را باید سازمان آب حل کند.
اما ما که میدانیم سازمان آب قرار نیست با کامیون آب بیاورد بلکه آب در منابع ذخیره شدهاست، ما ضامن آینده و پایداری کشاورزی هستیم، ما اگر با سازمان آب همراهی و درک متقابل داشتهباشیم، مشکل حل خواهدشد.
الان در استان باید به دنبال همکاری و تفاهم باشیم، شاید برخی از قوانین سازمان آب برای ما سختگیرانه باشد مثلا به محض این که کشاورز اضافه برداشت کند، جریمهاش میکنند؛ ما با این روش موافق نیستیم، در پروانه مثلاً گفته ۷ هزار ساعت و ۳۰ لیتر برثانیه اما وقتی چاه به ۲۰ لیتر بر ثانیه رسیده، سازمان آب همان را ملاک قرار میدهد. باید واقعیتها را بسنجیم، نیاز کشاورز را ببینیم، شرایط موجودش را ببینیم و با یک برنامه منطقی این برداشت را مدیریت کنیم؛ کار فیالبداهه باعث تنش جامعه میشود که نشانهاش را در حاشیه مشهد میبینید.
بابت شهرنشینی باید عوارضی پرداخت کنیم ولی بخش کشاورزی فقط حمایتکننده جامعه شهری شدهاست، ما غذای جامعه را تأمین میکنیم اما در قبال چه چیزی؟ جامعه شهری به جامعه روستایی چه میدهد؟ اگر ده درصد یا حتی پنج درصد درآمد شهرداریها را به توسعه روستاها بدهیم، جمعیت را در روستا نگه میداریم، ۸ درصد درآمد شهرداری شاید بشود هزار میلیارد تومان، کل اعتبارات جهاد کشاورزی سال قبل ۸۵ میلیارد تومان بوده، این کجا و آن کجا!
آیا با مدیریت مستقل آب موافق هستید؟ این مسئله مشکل آب را حل میکند؟
ما موافق این نیستیم، اگر چنین کاری کنیم با الان چه فرقی میکند؟ الان در استان خراسان وزارت نیرو و سازمان آب منطقهای یک سازمان مستقل است اما طی این سالها هر چه سرمایهگذاری کرده، روی آبهای سطحی بودهاست. روی آبهای زیرزمینی چه سرمایهگذاریای کردهاند؟ کجا تغذیه مصنوعی سفرهها را داشتند؟
مگر اینکار بر عهده شما در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری نبودهاست؟
نخیر، اصلاً ما چنین وظیفهای نداریم، وزارت نیرو متولی و تأمین کننده آب بود، در طی ۳۰ سال گذشته وزارت نیرو در غرب و جنوب غرب کشور بر روی آبهای سطحی سرمایهگذاری کرده، کار آنها جز این که فشار بر گرده کشاورزان، برای تغذیه منابع زیرزمینی نبودهاست.
بخشی از آبخیزداری که بر عهده ماست، به خاطر احیاء مرتع و جلوگیری از فرسایش آن است.
یعنی در آبخیزداری شما به منابع آب کار ندارید؟
چاشنی و هدف کار ما احیاء مرتع است، در بحث آبخیزداری اعتقاد نداریم که همه آب به سفرهها تزریق شود بلکه دهانه اصلی سفرههای زیرزمینی، رودخانه اصلی هر حوضه آبریز است، بیشترین حجم آب را هم از رودخانه اصلی هر حوضه داریم؛ همه سرشاخهها به رودخانه اصلی منتهی میشوند، رودخانه اصلی هم در دست وزارت نیرو است، اصلا به منابع طبیعی اجازه ورود ندادند.
چند رودخانه را وزارت نیرو تثبیت بستر یا تغذیه مصنوعی کردند؟ اگر جایی سد زدیم، جلوی همان تغذیهای هم که بوده را گرفتیم. دهانه ورود به سفرههای زیرزمینی رودخانههای اصلی و بسترشان است.
هر تصمیمی که میخواهد در حوضه آبهای مصرفی کشاورزی بگیریم حداقل بخش کشاورزی به اندازه وزارت نیرو توان تصمیمگیری داشته باشد، مثلا کمیسیون داریم برای تغییر و جابهجایی، که دو نفر از وزارت نیرو هستند و یک نفر کشاورزی. حالا این یک نفر موافق باشد یا مخالف اثری ندارد.
اگر وزارت نیرو و سازمان آب منطقهای میخواهند در جایی پروانهای را کاهش یا افزایش بدهد، قطعاً به اندازه ما از بخش کشاورزی اطلاع ندارند و طبیعتاً کشاورزی را مثل ما درک نمیکنند، ولی اگر همه تصمیمات تحت یک کمیسیون فنی باشد نه سیاسی، به نفع جامعه و آینده وضعیت آب است.
علاوه بر این حوزه آبخیزداری، هم وسعت زیادی دارد و هم این که باید در طرحهای در حال اجرا مقداری تجدید نظر کنیم و مشارکت مردمی را بیشتر داشته باشیم، اگر صرفاً دولت بخواهد هزینه آن را تامین کند، با این وسعت نمیشود. ما باید با مشارکت مردم حوزه وسیعتری را پوشش بدهیم.
افزایش ۲۰۰ درصدی چاههای غیرمجاز صحت دارد؟ چه کسی متولی برخورد با آنهاست؟
این را تاکنون نشنیدم ولی اگر آن هم اتفاق میافتد مربوط به چاههای بخش کشاورزی نیست، بلکه مربوط به چاههای دستی مربوط به اطراف شهرهای بزرگ است، کسانی که باغ ویلا دارند اما آب ندارند.
یعنی چاههای غیرمجاز کشاورزی نداریم؟
در دشتهایی که کشاورزی فعال دارند، چاه غیرمجاز نداریم چون به خاطر بالابودن هزینه برق و سوخترسانی نمیتواند کسی چاه داشته باشد. ممکن است بعضی جاها پروانهشان با سازمان آب در اختلاف باشد ولی عمده چاههای غیرمجاز، دستی و در باغ ویلاها هستند که تولید کشاورزی ندارند.