د اعش و آخرالزمان
نویسنده : علیرضا رضاخواه
هارولد لی لیندسی معروف به هالد لیندسی در کتاب معروفش "زمین، سیاره بزرگ مرحوم" (The Late, Great Planet Earth) ،که در حدود 18 میلیون نسخه از آن،به فروش رفته، و در سراسر دهه 70 پرفروش ترین کتاب آمریکا محسوب می شد ، می نویسد: خداوند از پیش مقرر فرموده که ما به یک جنگ هسته ای یا همان آرماگدون دست بزنیم. لیندسی می گوید:که ما باید هفت مرحله یا هفت مشیت الهی را از سربگذرانیم که یکی از آن ها، نبرد هراس انگیز آرماگدون است که در آن همه گونه سلاح های ویران گر هسته ای به کار برده خواهد شد. از سال 1980، کشیشان پروتستان در برنامه های تلویزیونی آمریکایی،که بنا بر شروع کردند به متقاعد کردن مردم که لازم نیست در راه صلح بکوشند، بلکه به جای آن باید جنگ را بخواهند،زیرا که خواست خداست. این کشیشان می گفتند که خداوند از ازل مقرر فرموده مردمانی که در این نسل زندگی می کنند، باید به این جنگ هسته ای دست بزنند. آنها، آیات انجیل و اغلب کتاب حزقیال نبی ،دانیال نبی و مکاشفات یوحنا را نقل می کردند،تا اثبات کنند ما در دوره آخرالزمان هستیم. تفسیر های آخر الزمانی یکی از ریشه های شکل گیری مسیحیت صهیونیزم در آمریکا شد. مسیحیت صهیونیستی نام جریانی از اونجلیس های مسیحی است كه تشكیل كشور یهودی اسرائیل را یكی از علائم ظهور مجدد عیسی مسیح(ع) و بلكه پیش شرط ضروری آن و نیز زمینه لازم برای تحقق طرح نجات خداوند برای زمین می دانند. البته موضوع به اینجا ختم نمی شود. تفاوت آنان با دیگر فرقه های مسیحی كه با آنان در این بینش شریكند، این است كه مسیحیان صهیونیست معتقدند باید دست به كار شد و با محقق كردن پیشگویی های كتاب مقدس، كه عمدتاً در مكاشفات یوحنای رسول آمده است، زمینه های این رجعت دوباره مسیح و نجات بشر را فراهم آورد. در واقع مسیحیت صهیونیستی نوع فعال منجی گرایی مسیحی است. در بخش اعظم قرن اخیر، بسیاری از مسیحیان صهیونیست از سیاست داخلی پرهیز و تنها گوشه چشمی به سیاست خارجی داشتند، دلیل آن هم رصد تحولات بین المللی و تلاش برای تطبیق آن با روایات آخر الزمانی کتاب مقدس بود. حتی اکنون که بسیاری از آنان با هدف مقابله با تهدید سکولاریسم نسبت به ایمان خود وارد سیاست شده اند، همچنان سیاست خارجی برایشان جذاب تر می نماید. حضور جورج بوش در مسند ریاست جمهوری به عنوان نماینده این جریان هزینه زیادی را بر جهانیان تحمیل کرد. حمله به عراق و افغانستان و جنگ 33 روزه در لبنان و طرح خاورمیانه همه و همه نتیجه استفاده از ابزار قدرت و سیاست برای توجیه نگرش های آخر الزمانی بود.
داعش و آخر الزمان
باورهای پایان تاریخی و تفسیر های آخر الزمانی فارغ از این که خاستگاهش در کدامیک از ادیان و مذاهب بشری باشد هر گاه به ابزاری برای کسب مشروعیت سیاسی تبدیل شده، بحران آفرین بوده است. نمونه اخیر آن را می توان ظهور گروه تروریستی داعش دید. نازیها و خمرهای سرخ تلاش بسیاری کردند تا بر جنایات خود علیه بشریت سرپوش بگذارند. در عوض، داعش جنایات بیشمار خود را بدون توجه به پیامدهایش، در رسانههای اجتماعی به نمایش جهانی میگذارد. سربریدن جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی توسط داعش در نیمه آگوست باعث تحریک بخش عمده جهان غرب علیه این گروه شد و شکل گیری کمپین هوایی به سرکردگی آمریکا علیه داعش را به دنبال داشت. سوزاندن خلبان اردنی توسط داعش نیز باعث تحریک اکثر کشورهای جهان عرب علیه این گروه شد و اردن را به لیست کشورهای ائتلاف علیه داعش افزود. سربریدن ۲۱ قبطی مسیحی مصر در لیبی توسط نیروهای وابسته به داعش نیز حملات هوایی نیروهای مصری به مواضع داعش در شرق لیبی را به دنبال داشت. هربار که داعش قساوتی جدید را رقم میزند، چه با گردن زدن گروهی از مسیحیان مصری باشد، چه با به بردگی گرفتن زنان ایزدی در عراق یا زنده سوزاندن قربانیان، یک سوال بزرگ برای بسیاری از مردم مطرح میشود: چرا داعش دست به چنین اقداماتی میزند؟ هدف از این کارها چه میتواند باشد؟یکی از دریچههای اصلی درک داعش در مجله انگلیسی زبان این گروه با نام «دابق» است. مجله ای که ظاهرا ترجمان ایدئولوژی و جهان بینی داعش است. اشتباهی که بسیاری از افراد در مواجهه با داعش مرتکب میشوند این است که آن را بازیگری منطقی تصور میکنند. در واقع همانطور که در این مجله آمده، ایدئولوژی این گروه نزدیک به تفکرات آخرالزمانی است مبنی بر اینکه ما در عصر آخرالزمان زندگی میکنیم و اقدامات داعش در جهت شتاب بخشی برای رسیدن به این اتفاق است. نام مجله دابق نیز به درک جهان بینی داعش کمک میکند. نام «دابق» به شهری سوری باز میگردد که در کتاب حدیث «صحیح مسلم» ذکر شده است، شهری که به «آخر الزمان» و نشانههای آن مرتبط میشود؛ در این منطقه است که یکی از جنگهای «آخر الزمان» در آن روی میدهد. در این جنگ «رومیها» زیر ۸۰ پرچم که از هرکدام ۱۲ هزار نیرو دارند، گردهم خواهند آمد. پیش از رستاخیز روزهای سخت آخرالزمان رخ خواهند بود که در این دوره، حیلهگر بزرگ یا همان دجال، ظهور خواهد کرد. پس از این مرحله منجی ظهور میکند. دابق شهری در شمال حلب است که از مرزهای ترکیه ۴۵ کیلومتر فاصله دارد. ابو أُسَيد البغدادی از مبلغان داعش در صفحه فیس بوک خود نوشته است: «آن چه که در عین الاسلام (نامی که داعش بر کوبانی نهاده) که در نزدیکی دابق قرار دارد روی میدهد، مسئلهای بیهوده نیست بلکه از قرنها پیش برای آن برنامهریزی شده است.» زمانیکه پیتر کاسیگ، امدادگر آمریکایی طی ماه نوامبر توسط داعش کشته شد، جان جهادی -جلاد سیاهپوشی که در بسیاری از ویدئوهای داعش به چشم میخورد- در مورد کاسیگ گفت: «ما نخستین مسیحی را در دابق دفن میکنیم و با اشتیاق تمام منتظر رسیدن باقی نیروهای شما هستیم.» به عبارت دیگر، داعش خواستار آن است که نیروهای زمینی غربی به سوریه حمله کنند تا تاییدی باشد بر گفتههایی که مربوط به دابق میشود. اعضای داعش عمیقا باور دارند که در یک جنگ عالم گیر شرکت دارند و البته به نمایندگی از خیر میجنگند و همین مسئله به آنها اجازه میدهد هرکس را که در مقابلشان میایستد بدون احساس پشیمانی به قتل برسانند.