ذبح آینده برای گذشته
نویسنده : علیرضا رضاخواه
سناریوهای پیش روی داعش
گراهام فولر، معاون پيشين شورای اطلاعات ملی آمريکا می گوید" نمی توان برای خاورميانه پيش بينی هايی بلندمدت ارائه کرد بنابراين بايد به پيش بينی کوتاه مدت بسنده کرد" با این حال آینده داعش امری نیست که بشود آن را در قالب
پیش بینی های کوتاه مدت جای داد. داعش در خاورمیانه یک شبه به وجود نیامده است که یک شبه از میان برود. این هیولای دهشتناک محصول نظام پوسیده دیکتاتوری قبیله ای در کشورهای عربی، وهابیت تکفیری و مداخلات امنیتی است. سه مولفه ای که ریشه در تاریخ منطقه دارند.یادداشت پیش رو تلاشی است برای آینده پژوهی داعش بر مبنای روش سناریو نویسی...
آینده داعش چه می شود؟ این سوالی است که این روزها ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده است. تاکنون پاسخ های مختلفی به این سوال داده شده است.«الکس جنکینز»سفیر پیشین انگلستان در عربستان سعودی، داعش را بزرگترین چالش جهان پس از جنگ جهانی دوم توصیف کرده و می گوید:" این به احتمال زیاد بزرگترین چالشی است که کشورهای منطقه و به خصوص خلیج فارس از سال 1960 و حتی می توان گفت از پایان جنگ جهانی دوم با آن روبرو بوده اند."جنکینز که خدمت در عراق، سوریه، لیبی و فلسطین اشغالی را در کارنامه خود دارد، معتقد است: " جای شگفتی نخواهد بود اگر 10 تا 15 سال ناپایداری و ناامنی در عراق، سوریه و کشورهای شمال آفریقا را شاهد باشیم." این پاسخی است که بسیاری از صاحب نظران اروپایی بر آن تاکید می کنند: «دیوید کامرون» نخست وزیر انگلستان، در گفتگو با پایگاه خبری «مِیل آنلاین» می گوید که در مقابله با این تهدید ، به چیزی بیش از عملیات نظامی نیاز است. وی معتقد است: «باید دنبال مبلغان (مذهبی) نفرت پراکن برویم. باید بنیادگراها را دنبال کنیم. باید سفر مردم به سوریه را متوقف کنیم». کامرون در ادامه تاکید کرده بود که مقابله با تهدید افراط گرایان، ممکن است چندین سال و نه چندین ماه، به طول بینجامد. یوشکا فیشر وزیر خارجه اسبق آلمان و هاموند وزیر دفاع انگلستان نیز نظرات مشابهی در رابطه با آینده داعش مطرح می کنند.این در حالی است که برخی دیگر از تحلیل گران اجلی زود هنگام تر را برای داعش پیش بینی می کنند؛ پل پیلار عضو ارشد مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون و عضو ارشد موسسه بروکینگز در یادداشتی در نشریه نشنال اینترست درباره فرجام داعش می نویسد: طالع و بخت گروه تندرو و خشن داعش در چند ماه اخیر به وضوح تغییر کرده است. این گروه در تابستان دارای یک نیروی عظیم منهدم کننده بود که در حال تاخت و تاز بود و تهدیدی برای بغداد و بسیاری از نقاط دیگر به شمار می رفت. اما پیشرفت هایی که در نقشه صورت می گرفت و توسط روزنامه ها منتشر می شد، متوقف شده است. نیروی عظیم منهدم کننده متوقف شده و در حال از بین رفتن است.گراهام فولر، معاون پیشین شورای اطلاعات ملی آمریکا طی مقاله ای به پیش بینی رویدادهای خاورمیانه در سال 2015 پرداخته و درباره آینده داعش می نویسد:" قدرت و تأثیرگذاری داعش کاهش می یابد. من پیشتر نیز گفته ام که داعش یک دولت پایا نیست؛ این گروه فاقد یک ایدئولوژی منسجم و کارآمد، نهادهای جدی سیاسی و اجتماعی، فرآیند جدی رهبری، توانایی مدیریت جزئیات پیچیده دولت گردانی و نیز روابط دولت با دولت در منطقه است. این گروه همچنین علی رغم نارضایتی عمیق میان سنی های عراق و سوریه خود را از بخش اعظمی از جمعیت اهل سنت جدا ساخته است. وضعیت ایده آل این است که این گروه خود به خود، بدون مداخله وسیع خارجی، بالاخص غربی، که به نوعی منجر به تقویت ادعاهای ایدئولوژیک آن می شود، سقوط کند."با توجه به اظهارات مطرح شده درباره آینده داعش می توان 3 سناریو را برای آینده داعش پیش بینی کرد:
1 - تشکیل کشور داعش
سناریوی اول که احتمال وقوع آن ضعیف است بر توانایی داعش در تحمیل خود به منطقه خاورمیانه تاکید می کند. بر اساس این سناریو اگر داعش مسئولیت پذیر باشد با گذر زمان بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای با آن کنار خواهند آمد؛ اما لازمه آن رفتار منطقی و عقلانی است مانند رفتاری که طالبان به خود گرفت، رفتاری که حتی باعث شد که روی کرسی سازمان ملل هم دست بگذارد. در این سناریو داعش قلمرویی دارد که در واقع یک مرز توافقی است، آرزوی حمدانی های موصل این است که به حمدانی های حلب وصل شوند؛ یعنی آن ها را از هم جدا کرده اند و امروز داعش آن ها را به هم برگردانده است و این خواست عمیق مردمی است که آنجا هستند و حتی حاضرند که برای آن خون بدهند. البته همان گونه که عنوان شد شرط این بقا عقلانیت رفتاری است ، چیزی که تاکنون داعش از خود بروز نداده است. گفته می شود رابرت گیتس، رئیس سابق سازمان سیا نوشته ای که بیانگر یک قاعده کلی است را روی میز خود قرار داده: «به عنوان یک قانون کلی، راه دستیابی به یک شگفتی استراتژیک کامل، انجام اقدامی است که به هیچ وجه عاقلانه نیست یا حتی باعث خودتخریبی می شود.» داعش همچنان باعث شگفتی جهان می شود و اقداماتش واقعا غیرعاقلانه و باعث خودتخریبی است.
2 - داعش هیولای خود ویرانگر
سناریوی دوم بر خود ویرانگری داعش بنا شده است. در این سناریو دلایل زیادی برای ناپایداری و گذرا بودن پدیده داعش عنوان می شود اما دلیل اصلی سقوط داعش، روش های شنیع و غیرانسانی این گروه است.
خشونت بیش از حد
بسیاری از مردم خاورمیانه از اقدامات وحشیانه و رعب آفرین داعش تنفر دارند. روش هایی همچون سربریدن و آتش زدن اسیران، علاوه بر وحشت دشمنان داعش، موجب افزایش اهمیت این گروه و نشان دادن این که این گروه بدترین و خشن ترین گروه در درگیری های عراق و سوریه است،می شود. زندگی تحت حکومت چنین گروه باطلی برای مردمی که در آن جا حضور دارند، دافعه زیادی ایجاد می کند.
ضعف تئوریک
علاوه بر این داعش از عقبه تئوریک بسیار ضعیفی برخوردار است. کارشناسان یکی از دلایل موفقیت داعش در جذب جوانان را همین ضعف عنوان کرده اند، ضعفی که باعث شده یک ایدئولوژی ساده و همه فهم از دل آن خارج شود. داعشی ها بدون این که درگیر مباحث عمیق تئوریک شوند تنها به دنبال اجرای اولیه احکام شرعی به شکل بدوی آن می باشند. این امر با گذر زمان برای این گروه تروریستی دردسر ساز خواهد شد. اختلاف بر سر درک و استنباط احکام الهی خیلی زود به اضمحلال درونی و درگیری های درونی آن منجر خواهد شد. نمونه این اختلافات را می توان در تلاش عده ای از سران داعش برای کودتا علیه البغدادی دید، کودتاچیان داعشی معتقد بودند البغدادی بیش از حد لیبرال است و در اجرای احکام الهی تعلل به خرج می دهد.
داعشی های چینی
دلیل دیگر سقوط احتمالی داعش از بین رفتن نسل اول آن عنوان می شود. الحیاة در این باره می نویسد: بعد از ورود داعش به عراق در ماه ژوئن سال گذشته ، مراکزی برای ثبت نام داوطلبان عضویت در گروهک تروریستی راه اندازی شد که جوانان عراقی به آن ها پیوستند ،به این گروه از داوطلبان که بعد از تصرف موصل به گروهک تروریستی ملحق شدند « داعشی های چینی» گفته شد. در مقابل تروریست های چینی، تروریست های اصلی قرار دارند که در عملیات اولیه تسلط بر موصل با داعش همکاری می کردند. داعشی های چینی، نسبت به سایر داعشی های اصلی ، افراط و تفریط کمتری دارند، آنان به رویه های داعش پایبندی کمی دارند، اما به دلیل فرصت های شغلی که داعش در اختیار آن ها قرار داد به آن پیوستند. بعد از فرار و کشته شدن بسیاری از داعشی های اصلی؛ در حال حاضر اکثر تروریست های فعال داعش را داعشی های چینی تشکیل می دهند، با وجود آن که در زمینه فعالیت های تروریستی از تجربه کمتری برخوردار هستند.
تضاد تفکرهای مختلف
از سوی دیگر اگر این جنبش یک روز تثبیت شود بزرگ ترین درگیری های خشونت آمیز و وحشیانه را در درون خود خواهد داشت، از حزب بعث بگیرید تا کسانی که از چچن و اروپا و آفریقا و عربستان و افغانستان به این جنبش پیوستند، از همه جا ورود کرده اند و هریک از آن ها دارای تفکر خاصی است، ولی آن چیزی که آن ها را در کنار هم قرار داده و مفصل بندی کرده مقابله با دگر خودشان است و این دگر کفار هستند. از این بابت شاید نتوان رهبران برجسته ای که صاحب اندیشه ای باشند برای آن در نظر گرفت.
ناتوانی در دولت داری
علاوه بر همه اینها تشکیلات ایجاد شده توسط داعش عملاً یک دولت کوچک است که دارای دستاوردها و نشانه هایی از قدرت است، اما آسیب پذیر هم هست. اگر شما یک دولت را اداره می کنید، از شما انتظار می رود که وسایل نقلیه راس ساعت حرکت کنند، اگر این اتفاق رخ ندهد، شما محبوبیت تان را از دست می دهید. داعش نشان داده است که فاقد توانایی برای اداره یک دولت است و مردم در مناطق تحت کنترل آنها – به طور مثال در رقه سوریه که طولانی ترین زمان اشغال را دارد- از فروپاشی خدمات عمومی در رنج هستند.
3 - داعش به عنوان یک دولت شکست می خورد
اما از بین نمی رود
سناریوی سوم برای آینده داعش را می توان محتمل ترین سناریو دانست. بر اساس این سناریو داعش به عنوان یک دولت شکست خواهد خورد. زیرا داعش فاقد یک ایدئولوژی منسجم و کارآمد، نهادهای جدی سیاسی و اجتماعی، فرآیند جدی رهبری، توانایی مدیریت جزئیات پیچیده دولت گردانی و نیز روابط دولت با دولت در منطقه است. این گروه همچنین علی رغم نارضایتی عمیق میان سنی های عراق و سوریه خود را از بخش اعظمی از جمعیت اهل سنت جدا ساخته است. با این حال این امر به معنی از بین رفتن آن نمی باشد. بر اساس این سناریو نیروهای امنیتی عراق در کنار نیروهای مردمی این کشور از یک سو و ائتلاف ضد داعش از سوی دیگر خواهند توانست زمین های اشغال شده توسط داعش را پس گرفته و خلافت ابداعی این گروه تروریستی را به عنوان یک دولت از بین ببرند. اما دامنه نفوذ داعش، تجربه جدی این گروه بعد از یک جنگ بیست ساله (القاعده و شعب آن) برای ادامه مقاومت و نیز آشفتگی های قومی و طائفی گسترده ای است که در این منطقه وجود دارد و باعث می شود این گروه از بین نرود. در سناریوی سوم این که داعش بتواند یک حکومت آرام و بی مخاطره داشته باشد، پایگاه های خود را در حد گسترده حفظ کند و پالایشگاه و سد و پادگان در اختیار داشته باشد، ممکن نیست، اما این که بتواند در فضاهای مسکونی و پر جمعیت و جز اینها بماند، امری عادی است. داعش، حکومت صدام نیست که با بمباران سقوط کند. بنابراین باید گفت، داعش ممکن است بخش های زیادی از محدوده ای را که متصرف شده از دست بدهد، اما امکان این که به این زودی حذف شود وجود ندارد.
در مسیر القاعده
آنچه می توان پیش بینی کرد این است که داعش در حد یک دولت شکست خواهد خورد، اما بخش زیادی از توان نظامی و اقتصادی آن به صورت پراکنده باقی خواهد ماند. تجربه نشان داده است که از آن مرحله به بعد آمریکا مسئله را به دولت های عراق و سوریه ـ چه دولت بشار یا دولتی که آمریکا در نقشه خود دارد و ممکن است در باره آن با عربستان و ترکیه به توافق برسد ـ واگذار خواهد کرد. در ادامه، برای دهها سال مشکل در منطقه ادامه دارد تا آن که داعش هم سرنوشتی مانند القاعده پیدا کند، سرنوشتی که سازمان هایی از این قبیل دارند که دو راه بیشتر نیست. یا با دولت های مرکزی مصالحه خواهند کرد و در مسیر این مصالحه وارد یک نظام مشترک با مخالفانشان خواهند شد یا آن که به صورت گروه های منزوی و دور از شهرها خواهند ماند و به تدریج در مسیر نابودی و ضعف همراه با استفاده از روشهای نامتعادل در برخوردهای نظامی و سیاسی قرار خواهند گرفت.