گفت وگوبادکترداوودهرمیداس باوند
تعداد بازدید : 0
نتوانسته ایم ازنظم جدیدجهانی استفاده کنیم
نویسنده : فائقه انوار
گفت وگوی ما با دکتر هرمیداس باوند درست پس از پایان 4 روز مذاکره تیم هسته ای ایران با آمریکا و 1+5 در اوایل اسفند ماه در ژنو انجام شد . باوند کنگره را چندان مشکل جدی در روند توافق نمی داند و از اتحادیه اروپا واختیارات قانونی رئیس جمهور آمریکا به عنوان اهرم های کنترل کنگره یاد می کند . وی البته دیدگاهی انتقادی نیز به روند سیاست ها و جهت گیری ها در زمان دولت قبل نسبت به رویکرد های اصلی سیاست خارجی دارد و معتقد است نتوانسته ایم از نظم جدید جهانی استفاده کنیم و باید مانند ژاپن و آلمان رویکردمان را به سمت ...
آقای دکتر شما چشم انداز مذاکرات و همکاری ایران و آمریکا را فارغ از نتیجه مذاکرات چگونه می بینید؟
به نظرم این روند باعث خواهد شد که همکاری ایران و آمریکا در عراق بیشتر شود درباره افغانستان هم کم و بیش به همین ترتیب خواهد بود. در مورد سوریه فعلاً قابل پیش بینی نیست چون از یک طرف آمریکا ظاهراً مجبور شده با ترکیه قراردادی برای کمک به گروه های میانه رو ببندد و از طرف دیگر برخی در آمریکا معتقدند با توجه به این که سقوط رژیم اسد با توجه به حضور داعش نه تنها سوریه بلکه منطقه را دچار آشوب می کند، نباید این گونه عمل کرد.اما به هر حال مسئله سوریه خیلی پیچیده است و در مورد سوریه غیر از مسئله داعش نمی توان گفت که دیدگاه نزدیکی وجود دارد.
در این روند نقش اسرائیل و کنگره را چگونه می بینید؟
آن ها وقتی در مقابل عمل انجام شده قرار گیرند کنگره آمریکا سعی خواهد کرد خود را با ایران هم سو کند چون قطعنامه ای که کنگره تصویب کرده قطعنامه های مشروطی است به خصوص تأکید بر رعایت حقوق بشر، عدم حمایت از تروریزم بین الملل. مسئله رعایت حقوق بشر یک مسئله گریز ناپذیر است ودر صحنه خواهد بود و آمریکا در این حوزه فعال تر خواهد شد و این لازمه اش این است که در هر حال حداقل تعدیلی در مورد حقوق بشر انجام شود.منتهی متأسفانه در ایران وحدت رویه وجود ندارد یعنی تا مذاکره کننده درباره موضوع مسائل هسته ای گفت وگو می کند عقل سلیم ایجاب می کند که یک همبستگی با گروه مذاکره کننده وجود داشته باشد. این همبستگی، موضوع های مطرح شده در حوزه حقوق بشر را خنثی می کند و گروه مذاکره کننده با اطمینان بیشتری وارد میدان می شود. اما در مورد آمریکا ، نظر کنگره آمریکا بستگی به فرآیند مذاکره دارد در مسئله اسرائیل هم این رژیم دست بالا را در مذاکرات گرفته است. اگر مذاکره کنندگان به توافقی دست پیدا کنند کنگره آمریکا اگر بخواهد مخالفتی داشته باشد و یا مانعی در مقابل توافق ایجاد کند در مورد مصوبه هایی وارد می شود که جزو اختیارات اوباما نیست و موافقت کنگره را لازم دارد.البته مصوبه هایی هست که اگر رئیس جمهور امضا نکند اجرای آن به تأخیر می افتد.با عنوان (Pocket veto) این مصوبه ها تا ۶ ماه به تأخیر می افتد. این ها مصوبه هایی هستند که به تأخیر می افتند بدون این که وتو محسوب شوند. از طرف دیگر خاورمیانه دائماً در معرض تحولات جدید است و اوباما می تواند از این فرصت ها درباره مذاکرات استفاده کند. اما این موضوع یعنی تحریم ها درباره اتحادیه اروپا صدق نمی کند این اتحادیه تحت تأثیر لابی اسرائیل نیست و مشکلی درباره تحریم ها دارد و فراتر از آن دادگاه اتحادیه اروپا بسیار قدرت بالایی دارد. آن قدر که مصوبه شورای وزیران را نقض کرده است. بنابراین اروپاییان عاملی می شوند که به نحوی بر تصمیمات کنگره آمریکا اثرگذار باشند.آقای کامرون نخست وزیر انگلیس در مصاحبه مشترکی که با اوباما داشت اعلام کرد که قویاً مخالف تحریم های جدید است. این به نوعی نمایندگی اروپا محسوب می شود و بنابراین اتحادیه اروپا خودش با مشکلاتی روبه رو است. سهمی که ایران در نفت شمال دارد و تحریم هایی که سبب شده نتوانند از این حوزه بهره برداری داشته باشند. بنابراین مشکلات زیادی را برایش داشت اگر تصمیم ها و تحریم های کنگره آمریکا غیرمنطقی باشد، به نظرم اتحادیه اروپا می تواند نقش اثرگذاری در فشار غیرمستقیم به کنگره داشته باشد. چرا که کنگره آمریکا روی موضع گیری اتحادیه اروپا حساسیت زیادی دارند.به نظر می رسد ۲۷ کشور اتحادیه اروپا در ارتباط با تحریم ها و رفع آن خط مشی معقولانه ولی آرام را در پیش بگیرد.
شما به عنوان تحلیل گر اگر بخواهید تحلیلی از موضوع هسته ای داشته باشید، آیا با این فرض که در نظام بین الملل اصولاً مولفه های قدرت علاوه بر گفتمان و توان سیاسی، اقتصادی و نظامی، ایجاد و تغییر رویه ها و هنجارهای جدید به نوعی موجب ایجاد قدرت برای آن کشور خواهد شد؟ آیا درباره موضوع هسته ای قائل به این تحلیل هستید؟
این موضوع باید با شرایط و مقتضیات روز بررسی شود. در هر حال این خط مشی که اتخاذ شده سبب شده که جامعه بین المللی را در مقابل ایران قرار بدهد. یعنی شورای امنیت نماینده جامعه بین المللی و ۵ عضو دائمی شورای امنیت غلط یا صحیح شورای امنیت را نمایندگی می کنند. این واقعیتی است که به وجود آمده است.آن ها اگر جمهوری اسلامی ایران به دنبال کسب جایگاه ویژه به لحاظ قدرت هست اجازه نخواهند داد که ایران به این هدف برسد. بنابراین با اتخاذ این خط مشی به خصوص در دوران آقای احمدی نژاد که استراتژی تهاجمی و مقاومت از یک طرف و نگاه به شرق از سوی دیگر پیش گرفته شده فرآیند این استراتژی با ناکامی مواجه شده است. یعنی قطعنامه ها و بیانیه های شورای امنیت علیه ایران حتی فراتر از کنوانسیون منع سلاح های هسته ای صادر شد. بنابراین ایران هزینه بسیار سنگینی را پذیرا شده است. در نهایت هم مجبور است تمکین کند. همان هم برد - برد، ۵۰-۵۰، برد - بردی که در شرایط اضطراری ۳۰-۷۰ محسوب می شود. تازه برخی توانمندی ها نیز از دست رفته است.تنها امتیازی که کسب کرده ایم پیشرفت قابل ملاحظه ای در عرصه فناوری هسته ای است.بنابراین ارزیابی من از این موضوع این است که هزینه های سنگین را به دست آوردیم و امتیازهایی را نیز از دست داده ایم.در صورتی که نه تنها در زمینه اقتصادی گام های مهمی برنداشته ایم بلکه مجبور شدیم برای رسیدن به مقاصد اقتصادی تحریم ها را دور بزنیم و از این نظر ضربه روانی اخلاقی و اجتماعی به جامعه وارد شد و تا حدی زمینه های مفاسد اقتصادی در کشور ایجاد کرد.
اما خیلی ها معتقدند همین ایستادگی نوعی هویت برای ایران در افکار عمومی و سیاسی جهان تعریف کرده است که به طور مثال ۶ کشور سطح بالا و قدرت مند جهان حاضر شده اند در میز مذاکره روبه روی ایران بنشینند؟
ببینید شرایط منطقه در این باره را نباید نادیده گرفت. مذاکرات از چه زمانی آغاز شد؟ زمانی که آقای خاتمی سیاست تنش زدایی و بحث گفت وگوی تمدن ها را مطرح کرد. در همان زمان سخنان خانم آلبرایت و عذرخواهی کلینتون درباره کودتای ۲۸ مرداد و برداشتن برخی تحریم ها از جمله درباره پسته، فرش و خاویار ایران را شاهد بودیم. فضا از همان دوران کمی مساعد شد اما بعد از آن در دوران دولت آقای احمدی نژاد ما با در پیش گرفتن سیاست تهاجمی، مقاومتی و نگاه به شرق نه تنها تحریم های شورای حکام علیه ایران را از حالت موقت به دائمی تبدیل کردیم بلکه پرونده به شورای امنیت ارجاع شد.به نظرم تحریم های شورای امنیت تنها محصول موضوع هسته ای ایران نبود بلکه نتیجه استراتژی بود که دولت در آن زمان داشت حتی روسیه و چین هم با تحریم های شورای امنیت علیه ایران مخالفت نکردند و فقط استفاده ابزاری کردند. البته شرایط منطقه ای و نقاط مشترک می توانست موجب نزدیکی دیدگاه ایران وآمریکا شود. مثلاً حملات یازدهم سپتامبر و مواضع مشترک در افغانستان، ایران و آمریکا را به هم نزدیک کرد. ایران باید از این فضا به نفع خود بهره برداری می کرد زیرا ایران کشوری است که به لحاظ دارا بودن مولفه های متفاوت جایگاه ویژه ای در منطقه دارد و می تواند با اتکا به این مولفه ها جایگاه خود را تقویت کند. به نظرم اگر مدیریت حساب شده و دقیقی در این ارتباط وجود داشت نه تنها این جایگاه حفظ بلکه تقویت می شد. یادآور می شوم ایران به دلیل حضورش در منطقه حائل دو کشور چین و روسیه که هم برای اروپا و هم برای آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار است، مورد توجه است. حوادث منطقه از جمله بهار عربی و نتایج آن نشان داد که کشورهای منطقه نمی توانند آن ویژگی مورد نظر برای غربی ها را داشته باشند و مدیریت خردمندانه در پیش بگیرند، بنابراین ایران اگر در سیاست های خود در حوزه های مختلف تعدیل داشته باشد نه تنها می تواند در میان کشورهای گروه ۲۰ بلکه در میان کشورهای ۸ نیز نقش مهمی بازی کند.
برخی تحلیل گران از جمله آقای برژینسکی و اندیشمندان غربی معتقدند تحولات بین المللی حاکی از شکل گیری نوعی نظام جدید است. به نظر شما در این نظام جدید جایگاه منطقه ای و بین المللی ایران چگونه ارزیابی می شود؟
این نظام جدید قاعدتاً تبعات و آثار خود را بر دنیا و نظام بین الملل خواهد داشت اما در این نظام بسیاری بر آن شدند که قبل از هر چیزی به مسئله رفاه بشری توجه داشته باشند. به عبارت دیگر از بعد سنتی خود یعنی مسئله حفظ نظم، امنیت داخلی و توانایی دفاعی به بعد گسترده تری یعنی مباحث اقتصادی و رفاه اولویت دهند. به عنوان مثال آلمان یا ژاپن چیزی با عنوان ارتش ملی ندارند و یا آلمان .چین هم به همین سمت می رود یعنی امنیت خود را به اقتصاد و رفاه گره زده اند. دنیا ی امروز در راستای رفاه عمومی مردم، توسعه اقتصادی و اعتلای فرهنگی حرکت می کند. در نتیجه گرفتن سرزمین و گسترش مرزها در اولویت قرار ندارد. در همین راستا معتقدم پوتین در موضوع اوکراین اشتباه بزرگی را مرتکب خواهد شد. به نظرم نظام جدید جهانی در این راستا در حرکت است. متأسفانه در این نظام ایران نتوانسته همگرایی لازم را با کشورهای منطقه و همسایه خود داشته باشد و نتوانستیم استفاده بهینه داشته باشیم. در مقاطعی می توانید از جنبه های ارزشی، امت گرایی استفاده کنید اما همیشه نمی توان از این رهگذر بهره برد. بنابراین آقایان برژینسکی و هانتینگتون هر کدام از زاویه خاص خود به این نظام جدید بین المللی پرداخته اند و تحولات دنیا را بررسی می کنند و شکی نیست که دنیا دچار دگرگونی خواهد شد. اما تصمیم گیران کشورها اگر برداشت درستی از روندی که در پیش است داشته باشند می توانند ساختار درونی خود را در عرصه های مختلف متحول کنند ولی اگر فرصت ها را از دست بدهند نه تنها با مشکلات متفاوت مواجه خواهند شد بلکه درگیر رفع این مشکلات خواهند شد.