شهرداری تنها نهادی هستند که بهطور گسترده با همه مردم در ارتباط اند و بروز هرگونه فساد سبب بیاعتمادی و از دست دادن سرمایههای اجتماعی میشود.
شهرداریها نهادی مردمی هستند، هرگونه تغییر ساختاری در نظام شوراها و شهرداریها که سبب تخریب این وجه شود، بزرگترین تهدید برای یک شهر است.
بودجهریزی عملیاتی شعاری است که در صورت تحقق میتواند سبب افزایش بهرهوری و شفافیت شود و جلوی فساد و اسراف را بگیرد.
بودجهریزی عملیاتی بر اساس عملکرد و فعالیت است، تغییرات مداوم در نوع و تعداد فعالیتهای شهرداریها سبب بینظمی و دور شدن از اهداف در برنامهریزی خواهد شد و این بودجه بندی را به حالت نمایشی درمی اورد.
روحیه مدیریت جهادی مافوق هر قانون و ساختاری است، روحیهای که میتواند از همین ساختار فعلی بهترین استفاده را برای تحقق اقتصاد مقاومتی بکند، درصورتیکه اگر مدیریت جهادی نباشد حتی اصلاح ساختارها و قوانین هم کمک شایان توجهی نمیکند.
مهم ترین عرصه برای جلوگیری از فساد در شهرداری ها اصلاح نظام مالی است، وقتی شهرداری ها مجبورند برای کسب درآمد هرکاری بکنند، تخلف کردن امری طبیعی می شود.
ایجاد دیوان محاسبات شهری می تواند زمینه حسابرسی متمرکز از شهرداری ها را فراهم کند، هرچند این امر در حال حاضر توسط شورای شهر انجام می شود اما این دیوان مستقل، هرگونه سوء استفاده و اختلاف را می تواند منتفی کند.
تدوین استاندارد سبب هماهنگی مجموعه های مختلف شهرداری ها خواهد شد و زمینه بررسی، مقایسه و حتی صادرات خدمات را فراهم کرد.
از آنجایی که ساختار شهرداری ها و قوانین مرتبط با آن قدمتی چند دهه ای دارند، صرفا تدوین لایحه مدیریت جامع شهری یا درآمد پایدار راه گشای شهردا ری ها نخواهد بود، بلکه بایستی اصلاحات ساختاری و قوانینی دیگری نیز صورت بگیرد.
صدور خدمات فنی و مهندسی به سایر شهرهای داخلی و خارجی، یکی از فرصتهای کسب درآمد است.
سرمایهگذاری هوشمند و استفاده بهینه از اراضی شهری بهترین فرصت برای پایدار کردن درآمد است، شهرداریها نبایست صرفاً به فروش زمین و اخذ عوارض ساخت اکتفا کند.
دولت و مجلس بایستی با شهرداریها و شورای شهر در زمینه تدوین قانون جامع درآمد پایدار تعامل داشته باشند نه تقابل.
تجربه شهرداریهای جهان (بهطور موردی تورنتو و شیکاگو) نشان میدهد که آنها منابع درآمدیشان را از یک سبد تأمین نمیکنند و منابع مختلفی برای آن در نظر گرفتهاند که عمدتاً ناظر به مدیریت مصرف مردم است، یعنی کمی آش اضافهتر، پول بیشتری میخواهد!
شهرداریها باید نگرش یک شرکت خصوصی را داشته باشند نه یک شرکت دولتی و به دنبال افزایش بهرهوری و درآمدزایی و ایجاد ارزشافزوده در شهر باشند.
کارآفرینی شهری بهترین ابزار شهرداریها برای ایجاد درآمد و شغل پایدار برای یک شهر است.
وقف بهعنوان یک سنت فراموششده در زمینه ارائه خدمات شهری، میتواند یاور شهرداریها باشد و زمینه مشارکت مردم در امور شهری را بیشتر از گذشته فراهم کند، کما اینکه درگذشته هم اینچنین بوده است.
گسترش تشکلهای تخصصی و تعاونیهای شهری فرصت مناسبی برای مشارکت پویا و فعال مردم در مدیریت شهری است.
نوسازی بافت فرسوده یکی از عرصههایی است که بهخوبی نشان داده، عدم مشارکت فعالانه مردم بزرگترین مانع توسعه و مقاومسازی یک شهر است.
شورای اجتماعی محلات یا شورایاری ها یکی از فرصت های مناسب برای مشارکت دادن مردم در مدیریت شهری است، البته شوراهایی که شورای شهرداری ها نباشند، هویت دادن به این ابزار می تواند بسیاری از هزینه های اقتصادی و اجتماعی شهری را کاهش داد.