در دورانی که در وزارت کشور مسئولیت داشتم، در دیدار با استانداران، نمایندگان و مسئولان مختلف سوال همیشگی من این بود که چرا حاشیه نشینی به وجود آمده است؟ مثال میزدم که روستایی 3 هزار نفری به نام قلعه ساختمان در گذشته وجود داشت که به آن توجه نشد و امروز به شهرک شهیدرجایی 200 هزار نفری تبدیل و به شهر مشهد الحاق شده است ، شهرک شهید باهنر، بهشتی و سیدی هم به همین شکل به وجود آمدهاند.
مدل مدیریت ری و شمیرانات برای حاشیهشهر مشهد
در حالی که حاشیه شهر مشهد می توانست مانند ری و شمیرانات در تهران باشد، این مناطق باید در همان زمان به شهرهای کوچکی تبدیل می شدند، خودشان را مدیریت می کردند و زمانی که به بلوغ رسیدند، به شهر مشهد ملحق می شدند. راه حل اصلی برای رفع حاشیهنشینی مدیریت واحد شهری است، باید چند شهرستان در حاشیه شهر مشهد به وجود بیاید، مشابه اتفاقی که در استان تهران رخ داد، اما متاسفانه مسئولین برای مشهد این راه حل را نخواستند و به آن عمل نشد. اگر روستاهای اطراف که امروز به مشهد ملحق شده اند در موقع مناسب به یک شهر مستقل تبدیل می شدند، می توانستند با استفاده از سرفصل بودجه های دولتی وضعیت بهتری برای خود تعریف کنند اما در حال حاضر که این مهم محقق نشده است، ما باید به وضعیت این روستاها در حد ممکن رسیدگی کنیم.
لزوم نگاه ملی به حاشیه شهر
در شهرداری معتقدیم که امکاناتمان را باید عادلانه در شهر توزیع کنیم، بنابراین ظرف دو سال گذشته در توسعه معابر و فضای سبز، بهبود عبور و مرور، ساماندهی آبهای سطحی و جداول، احداث بوستانها، ورزشگاه، مساجد و دیگر پروژههای خدماتی اقداماتی را در حاشیهشهر انجام دادهایم و خدمات شهری را عادلانه به آن مناطق منتقل کردهایم اما معضل حاشیه شهر مشهد تنها با مدیریت شهری قابل درمان نیست بلکه نگاه ملی میطلبد، برای همین شاخکهای ملی را در موضوع حاشیهنشینی حساس کردم و در این زمینه با تهران ارتباط گیری و ارتباط دهی شد. حداقل در حال حاضر نگاه مدیریت ملی به حاشیه شهر مشهد آگاهانه است. ردیف بودجهای را هم در سازمان مدیریت برای مشهد پیشنهاد کردیم اما با وجود تلاش زیاد نمایندگان مشهد، در مجلس شریک پیدا کرد، به هر حال ردیف 60 میلیارد تومانی مصوب شدهاست اما ایجاد سازمان اجرایی حاشیه شهر یا صندوق متمرکز برای این بودجه به همت دوستان و سازمان مدیریت برنامه و بودجه بستگی دارد.
ردیف حداقلی بودجه، نخودی در آش حاشیهشهر
با این حال دولت عقیده دارد که شهرداری متولی حاشیه شهر است و محوریت سازمان پیشنهادی هم شهرداری مشهد باید باشد، آن ردیف بودجه هم مثل مهریه زنان قدیمی است که می گویند حالا بنویسید اما چه کسی داده و چه کسی گرفته است! اگر قرار است که بودجه هم اینگونه باشد، ننوشتن آن بهتر از نوشتن است؛ مشخص نیست که چقدر از آن 60 میلیارد تومان به مشهد خواهد رسید و اگر هم برسد معجزه ای نمیکند اما بالاخره یک ردیف است و اگر پایدار بماند، یک نخود در حاشیه شهر مشهد خواهد بود.
در مورد سازمان اجرایی هم ما منتظر تصویب هیئت دولت نشدهایم و کارمان را در حاشیه شهر شروع کردهایم. حاشیه شهر را به هشت پهنه تعریف و جغرافیا و پروژه های پیشتاز آن را نیز تعریف کردهایم، اگر مشکل 50 یا 60 هکتار از بافت حاشیهشهر حل و این موضوع تبدیل به احسنت شود، بهتر از این است که موضوع را آنقدر گسترده کنیم که هیچ کس نتواند آن را مدیریت کند.
ساماندهی حاشیهشهر کار یک سال و دو سال نیست ...
اولویت شهرداری مشهد رسیدگی و سامان دهی مناطق حاشیه شهر است، عزممان بر این است که به این نقاط حاشیه ای رسیدگی کنیم اما این بدان معنا نیست که یک ساله یا دوساله این وضعیت سامان دهی شود چراکه وضعیت ساخت و سازها در حاشیه شهر بسیار نابهسامان است و برای رسیدگی به این وضع باید تحصیل حریم انجام گیرد، این امر نیز نیازمند منابع بوده و حصول منابع نیز زمان بر است.
همچنین آمارهای مختلفی درباره حاشیه شهر مشهد ارائه شده است، برخی جمعیت حاشیه را یک و نیم میلیون و برخی نیز یک میلیون و ١٠٠هزار یا ٨٥٠هزار نفر عنوان می کنند، اما برای خدمات رسانی به حاشیه شهر باید آمار دقیقی از جمعیت و نیازهای این مناطق به دست آورد.