گفتوگو با مدیر عامل شهر جدید اندیشه
تعداد بازدید : 16
مسکن ارزان قیمت؛جهت گیری اصلی در ساماندهی
غفلت از پیشگیری در اسناد و ستادهای متولی حاشیهشهر
نویسنده : مریم علیپور
برای برررسی عملکرد مواجه مسئولین در دولت های مختلف با موضوع حاشیه نشینی به گفتوگو با محمد آیینی قائممقام و عضو هیئتمدیره اسبق شرکت مادر تخصصی به سازی و نوسازی ایران پرداختیم که هماکنون مدیرعامل شرکت عمران شهر جدید اندیشه تهران است. آیینی از ابتدای تأسیس شرکت مادر تخصصی به سازی و نوسازی ایران در این شرکت حضورداشته و بعد از 16 سال در دولت یازدهم به شهر جدید اندیشه رفته است. به اعتقاد آیینی، بهرغم تصویب اولین سند ملی درباره حاشیهنشینی در سال 82، مسیر طی شده منجر به پاسخی مطلوب نخواهد شد، بااینحال وی میگوید تا زمانی که عدالت اقتصادی برقرار نشود معضل حاشیهنشینی نیز حل نخواهد شد.
نحوه مواجه با حاشیهنشینی را در دورههای و دولتهای مختلف بعد از انقلاب چگونه میبینید؟
بهتر است به عوامل ریشهای بپردازیم که فارغ از دولتهاست. در کشور با دو مشکل مواجه هستیم: یکی اینکه درآمد سرانه جمعیت کشور پایین است و در چنین شرایطی محیطهای شهری مطلوب نداریم، اما مشکل دوم و مهم تر توزیع نشدن عادلانه ثروت است. ما ۱۰ دهک داریم که باهم خیلی فاصلهدارند یعنی فاصله فقیر و غنی خیلی زیاد است. هرچه ضریب جینی ما پایین بیاید، حاشیهنشینی و فرسودگی بافت شهری کمتری خواهیم داشت. چون خود مردم از توانایی مالی لازم برخوردارند و نسبت به بهبود محیط زندگی خودشان اقدام میکنند. لذا باید به عدالت اقتصادی بپردازیم. توزیع مناسب ثروت راهحل کاهش مشکل حاشیهنشینی است، رسانهها باید در تفکر سیاستگذاران این نگاه را جهت بدهند که در برنامه ششم توسعه فاصله طبقاتی کمتر بشود. باسیاست گذاریهای درست مالیاتی و بهبود کسبوکار و دسترسی عادلانه به شغل میتوان به سمت توزیع عادلانه ثروت پیش رفت.
اولین سند درباره حاشیهنشینی سال 82 مصوب شده است، این نشاندهنده غفلت از حاشیهنشینی نیست؟ حتی بعد از 12 سال و با رویکردهای مختلف دولتها، هماکنون به رویکرد توانمندسازی رسیدهایم. آیا این مسیری که طی کردهایم، منجر به پاسخ مطلوب خواهد شد؟
قطعاً پاسخ منفی است، کانون توجه این اسناد بیشتر روی ساماندهی حاشیهنشینی موجود متمرکز است تا پیشبینی و پیشگیری از گسترش حاشیهنشینی و باعث شکلگیری این تناقض در ذهن بسیاری شده است که این ساماندهی و تأمین خدمات بهخودیخود زمینهساز گسترش حاشیهنشینی است. تا فکری برای پیشگیری و جلوگیری از گسترش حاشیهنشینی و شناسایی زمینههای گسترش آن در آینده نکنیم موفق نخواهیم بود. ما چه قبل و چه بعد انقلاب توزیع نامناسب اشتغال داشتهایم. چند کارخانه اطراف شهرهای بزرگ تأسیس کردیم، جمع کثیری از قشر کمدرآمد یا باانگیزه کسبوکار اطراف آن ساکن شدند و یا به دلیل نداشتن مکان مناسب به حاشیه شهر رانده شدند. بعد از انقلاب جنگ باعث تشدید این موضوع شده و مهاجرت اتفاق افتاد، شهرها بزرگ شدند و تبدیل به کلانشهر شدند اما مسئله حاشیهنشینی فقط مربوط به کلانشهرها نیست، ما اطراف تمام شهرها این مسئله را به دلیل مسائل اشتغال و بیکاری در مبدأ داریم. این مسئله دو بعد دارد: یکی جریان مهاجرت از روستا به اطراف شهر. دیگری جریان فقیر شدن درون شهر، یعنی مردمی که در مرکز شهر بودند به خاطر فقیر شدن به حاشیه رانده شدند.
یکی از مشکلات حاشیه شهر نبود متولی مشخص برای ساماندهی و پیشگیری از این موضوع است. ساختارهای فعلی همانند ستاد ملی با حضور شخصیتهای حقوقی چه میزان کارآمد بوده است؟ به نظر شما این ستاد در حوزه اجرایی موفق بوده است؟
در ستاد ملی در سالهای بعد از 82 قدمهای مؤثری برداشته شد اما اگر نتیجه مطلوب نبود، به خاطر سیاستگذاریهای اقتصادی بوده است. علاوه بر اختصاص بودجه برای تأمین خدمات شهری موردنیاز مثل مدرسه و خانه بهداشت و ... در این مناطق مشابه سایر بخشهای شهر، به همین میزان باید به اقتصاد و اشتغال در مبدأ توجه میشد تا باوجود کار مناسب، مهاجرت صورت نگیرد. برای ارزیابی موفقیت ستادهای تشکیلشده از سال 82 باید پرسید، چند جلسه ستاد ملی تشکیلشده و در چه سطحی از مدیران و وزیران تشکیلشده و درنهایت چه مصوباتی داشته و بعد چقدر ضمانت اجرایی داشتهاند؟ اگر بخواهیم در تسکین حاشیهنشینی موفق باشیم، باید پیشنگری انجام شود و بعد برنامهریزی و ضمانت اجرایی برای مصوبات وجود داشته باشد. تا وقتیکه به شهرداریها نقش محوری داده نشود و همه از اقدامات پیشگیرانه شهرداریها در این زمینه حمایت و مطالبه نکنند در این زمینه موفق نخواهیم بود. مشکل کلی این است که دستاندرکاران حوزه شهری بسیار متفاوت و متعدد هستند. حدود 30 نهاد وجود دارد که در اداره شهری درگیر هستند و هیچکدام فصل الخطاب نیستند! باید کمکم در این مناطق مدیریت هماهنگ و منسجم به نمایش بگذاریم. شهرداری پروانه نمیدهد اما اداره برق به او برق میدهد، نبود مدیریت واحد مشکل کلی ماست؛ البته ما بر اساس قانون مدیریت واحد نداریم بلکه باید بحث مدیریت هماهنگ مطرح شود، پس مدیریت یکپارچه و مدیریت مسنجم، مبحثی است که تا ایجاد نشود، نمیتوانیم انتظار توفیق قابلتوجه در درمان حاشیهنشینی داشته باشیم. هنوز این موضوع در بین سیاستگذاران جا نیفتاده که اگر ما مشکلات حاشیهنشینی داریم، صرفاً ناشی از مشکلات در سوء مدیریت شهری نیست، ما منابع بانکیمان را به بنگاههای زودبازده اختصاص میدهیم اما در عمل از این منابع برای خرید خودرو استفاده میشود که خودبهخود تورم ایجاد میکند. اگر ضریب جینی پایین نیاید، مشکل حاشیهنشینی بیشتر میشود.
الگوی مناسب برای به سازی و نوسازی مناطق حاشیهنشین چیست؟
ابتدا باید بهعنوان یک اقدام برنامه روزانه شهری، در طرح جامع و تفصیلی شهرها بهویژه کلانشهرهایی مثل تهران و مشهد فکری برای مسکن کمدرآمدها شود و درروند توسعه و سریع شهرها باید برای اسکان کمدرآمدها فکر کرد. در شرایط کاملاً مطلوب شهری 5 درصد کمدرآمد داریم، چه برسد به شرایط فعلی که این عدد قطعاً بیشتراست، بنابراین در طرحهای جامع و تفصیلی باید فکری برای آنها کرد. باید ابتدا مسئولان این موضوع را بپذیرند تا بعد برای آنها مسکن با مساحت پایین با شرایط مطلوب بسازند، یعنی توان مالی خرید خانه کوچک 50 متری در فضای مناسب یعنی کنار بوستان، کتابخانه و ... را داشته باشند وگرنه به حاشیهها خواهند رفت. در این صورت دیگر بحث بد مسکنی نداریم، فقط فضای خانه کوچک است اما وقتی در بازار مسکن چنین چیزی وجود ندارد، طرف مجبور است به سراغ بازار غیررسمی برود، بازار غیررسمی هم یعنی حاشیهنشینی. برنامه ریزان شهری ما و ضوابط شهری ما فکری برای مسکن کمدرآمدها نکردند، آیا در طرح تفصیلی مشهد و تهران پهنهای برای مسکن کمدرآمدها پیشبینیشده است؟ ما در طرح تفصیلی میگوییم حداقل تفکیک 150 متر! کدام کم درآمدی میتواند زمین 150 متری بخرد؟ باید پیشاپیش امکانی فراهم کنیم که هرکس با هر توانی که دارد در فضای رسمی قرار بگیرید تا بهطرف بازار غیررسمی نرود. اگر این فضا فراهم شود خودبهخود فضای حاشیهنشینی برچیده میشود و افراد به سمت تأمین سرپناه به شکل غیرقانونی نخواهند رفت.
راهکارهای مقابله با افزایش حاشیهنشینی چیست؟
راهکارهای مقابله با این موضوع پیشنگری در مقابل آینده است، ما درگذشته پیشگیری و برنامهریزی نداشتیم که امروز به این مشکل خوردیم، بنابراین بحث اول: پیشگیری برای آینده است، بحث دوم: پیشگیری برای زمان حال مطرح میشود تا این شبانه سازیها افزایش نیابد، بحث سوم: ساماندهی حاشیهنشینیهاست. یکی از مشکلات امروزه نبود پیشگیری است، یعنی همین حالا شبانه به حاشیهنشینی مشهد اضافه میشود، روی گسلها در حریم دکلهای برق فشارقوی و... خانهسازی میشود، واقعیت دهمیلیونی حاشیهنشینی را با ساماندهی باید حل کرد. ساماندهی متناسب با هر محدوده راهحل خودش را دارد. جایی هست که مشکل مسیل ندارد، مشکل رانش زمین ندارد، مشکل برق فشارقوی ندارد، اینجا راهحل متفاوت است، بحث مقاومسازی خانههاست. بحث ساماندهی در سند ملی بهخوبی برنامهریزیشده، اگر از این به بعد مشکل پیش بیاید، مشکل اجرایی است.
یکی از مشکلات کلانشهرهایی مثل مشهد، وجود روستاها (حتی شهرهای کوچک) در حریم شهر است که هماکنون هیچ برنامهریزی برای آنها نداریم. چه راهحلی برای این مسائل میتوان ارائه کرد؟ ایجاد شهرک یا شهرهای جدیدی با نقشهای خاص با محوریت این روستاها سبب پیشگیری از حاشیهنشین شدن این روستاها خواهد شد؟
لازم است به این نکته توجه کنید که ما علاوه بر بحث مهاجرت با بحث سرریز جمعیت هم مواجه هستیم. اگر محل اسکان سرریز جمعیت پیشبینی نشود، در آینده اینها حاشیهنشین میشوند، برای حل این مشکل سهراه داریم: اول از ظرفیتهای متروک و مغفول هر شهر استفاده کنیم، کارهای به سازی جمعیت در همین دسته قرار میگیرد. بحث انتقال صنایع مزاحم، انتقال پادگانها، بهرهوری زمینهای شهری را بالا ببریم. آنها را از شهر خارج کنیم و بهجای آن مسکن بسازیم، دوم اینکه شهرکها با استانداردهای مناسب ایجاد کنیم. سوم شهر جدید؛ بافاصلهای از شهر ما باید سکونتگاههای جدید ساخته شود، اینها راهکارهای کالبدی حل مشکل حاشیهنشینهاست. قبل از اینکه شهر جدید ساخته شود باید طرح جامع و تفصیلی از پیش اندیشیده آن تهیه شود و همه اجزای آن و حتی جمعیت پیشبینی شود.
نقش مسکن مهر را در کنترل حاشیهنشینی و جذب سرریز جمعیت چگونه ارزیابی میکنید؟
طرح مسکن مهر در خیلی از شهر در مهار حاشیهنشینی و یا کاهش آن موفق بوده است اما در کلانشهرها چون تأمین خدمات زیربنایی و روبنایی و دسترسی مناسب بهموازات ساخت مسکن مهر صورت نگرفته است نمیتوان بهراحتی اظهارنظر کرد. اینیک بحث مدیریت شهری است، اگر خدمات و محیط شهری سالم فراهم باشد، مردم به خانهها خواهند رفت. در چند شهر مثل پردیس، پرند و گلبهار باید ارتباط ریلی سریع مثل مترو با شهر اصلی وجود داشته باشد، بعد باید تمام خدمات مناسب زندگی مثل آب، برق، گاز، تلفن، مدرسه و... فراهم شود، در این زمینه بقیه نهادها باید خودشان را سریعتر هماهنگ کنند. این شهرها در گام اول باید برای جمعیت کمتری ساخته میشدند و بهتدریج به نتیجه مطلوب میرسیدند، تعجیل در ساخت مسکن موجب این اشکال شده است، اگر بر سرانه جمعیت کمتر و منطقیتر و طی زمان بیشتری برنامهریزیشده بود، این مشکل پیش نمیآمد، همان بحث مدیریت واحد اینجا هم خودش را نشان میدهد. مسکن مهر یک شهر جدید نبوده یک طرح خاص برای اسکان تعداد محدودی بوده، به فکر اسکان کمدرآمدها بوده، بنابراین از این لحاظ در کاهش حاشیهنشینی مؤثر است، خدماتدهی درست هم بهتدریج صورت میگیرد چون مقیاس جمعیت اینجا بالاست، اشکالاتی به وجود آمده که کمکم مرتفع میشود، در کنار همه امکانات باید شغل هم برای ساکنان در این شهرها پیشبینی شود.