گفتوگو با دکتر بهرامی معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد
تعداد بازدید : 3
تنها 25 درصد سلامت در اختیار ماست
مصاحبه
نویسنده : رضا آرمانیان مهدی پناهی
حاشیه نشینی یا سکونت غیررسمی سبب می شود که هیچ کدام از زیرساختها و استاندارهای لازم یک زندگی شهری فراهم نشود، یکی از این زیر ساختها مسئله بهداشت میباشد که خواه یا ناخواه بر سلامت کل شهر مشهد تاثیرگذار است، در گفتوگو با دکتر حمیدرضا بهرامی، معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، وضعیت بهداشت این مناطق و راهکارهای ساماندهی وضع موجود را بررسی کردیم. مراقبتهای فردی محور فعالیت این نهاد در حاشیه شهر است، به اعتقاد بهرامی حل بسیاری از مشکلات بهداشتی در حوزه مسئولیت دستگاههایی غیر از وزارت بهداشت و درمان است، البته تأکید میکند که نباید با طرح سؤالات اختلاف انگیز فعالیتهای فعلی این حوزه را مخل کرد. وی به همین علت ترجیح داد که برخی سؤالات ما را بیپاسخ بگذارد.
حاشیه نشینی یا سکونت غیررسمی سبب می شود که هیچ کدام از زیرساختها و استاندارهای لازم یک زندگی شهری فراهم نشود، یکی از این زیر ساختها مسئله بهداشت میباشد که خواه یا ناخواه بر سلامت کل شهر مشهد تاثیرگذار است، در گفتوگو با دکتر حمیدرضا بهرامی، معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، وضعیت بهداشت این مناطق و راهکارهای ساماندهی وضع موجود را بررسی کردیم. مراقبتهای فردی محور فعالیت این نهاد در حاشیه شهر است، به اعتقاد بهرامی حل بسیاری از مشکلات بهداشتی در حوزه مسئولیت دستگاههایی غیر از وزارت بهداشت و درمان است، البته تأکید میکند که نباید با طرح سؤالات اختلاف انگیز فعالیتهای فعلی این حوزه را مخل کرد. وی به همین علت ترجیح داد که برخی سؤالات ما را بیپاسخ بگذارد.
با توجه به وضعیت فعلی بهداشتی حاشیه شهر، چه اقدامی برای ساماندهی این وضعیت انجام دادهاید؟
درزمانی که بنده مسئولیت را برعهدهگرفته گرفتم، دو بحث سروسامان دادن به پزشک خانواده روستایی و دیگری حاشیه شهر مشهد مطرح بود که اعلام کردیم حاشیه شهر مشهد تقریباً پاشنه آشیل سلامت این شهر است، بنابراین ما وارد این مسئله شدیم و یک سال بعد ادعا کردیم که خدمات در این بخش را کامل ارائه دادهایم. حاشیهنشینان قطعاً یکفاصله اقتصادی با مرکزنشینان دارند، علاوه بر این مسائل فرهنگی هم دارند، وقتی اقتصاد ضعیف باشد فرهنگ هم ضعیف است؛ از طرفی مسائل بهداشتی یک بحث فرهنگی است، یعنی در نقاطی از مشهد مردم مباحث بهداشتیشان را در سطح استاندارد بسیار بالای جهانی انجام میدهند اما در حاشیه شهر میبینیم که توجه به برخی بیماریها مثل فشارخون، دیابت و ... اهمیتی ندارد و کسی که مشکل اقتصادی دارد دنبال این مسائل نمیرود.برخی آمار حاکی است 38 درصد کسانی که مشکلاتی همچون فشارخون و دیابت دارند پس از سکته متوجه این مشکل میشوند، بنابراین وقتی ما اینها را کنار هم میگذاریم میبینیم شرایط آنگونه که انتظار داریم مساعد نیست اما آیا واقعاً خدمتی در این نقاط ارائه نمیشد؟ پاسخ این است که فرض کنید ما اگر هزار نفر نیرو نیاز داشتیم که به مردم خدمترسانی کنیم اما تعدادش کمتر از این مقدار بوده است، این خدمترسانی هم منحصر در مراقبت از مادران باردار میشده است، آنهم اگر خودشان میآمدند. همچنین واکسیناسیون که معمولاً مردم با حساسیت بیشتری دنبال میکنند، پس میبینیم که خدماتی بوده اما بسیار محدود، این وضع موجود قبل از مداخله طرح تحول سلامت در حوزه بهداشت است.
زمانی که طرح تحول سلامت را اجرا کردید، وضع موجود چه تغییری کرد؟
ما باید برای رسیدن به سطح مطلوب 45 مرکز بهداشت و 148 پایگاه سلامت ایجاد میکردیم اما 37 مرکز، 100 پایگاه و حدود 350 نیرو بیشتر نداشتیم، حتی گاهی در برخی پایگاهها فقط یک نیرو داشتیم آنهم با یک شرایط خاص! یعنی این نیرو باید از داخل یکچشمی در ورودی نگاه میکرد تا مطمئن شود مراجعهکننده برای دریافت خدمات بهداشتی مراجعه کرده است یا اینکه مورد مشکوکی است. پسازاین بررسیها، در دو فاز واحدهایمان را اجرایی کردیم، طبق استانداردهای موجود به ازای هر 30 هزار نفر باید یک مرکز سلامت داشته باشیم و هر 12 هزار نفر یک پایگاه سلامت، در طرح تحول نظام سلامت فردی بهعنوان مراقب سلامت تعریفشده که سه هزار نفر یعنی حدود 700 خانواده را تحت پوشش قرار میدهد. این مراقب سلامت از صفرتا 100 خدماتی همچون بیماریهای غیرواگیر، واکسیناسیون مراقبت مادر، کودک، بزرگسالان، بیماریهای روحی روانی، چاقی، دیابت و فشارخون را انجام میدهد، همچنین در طرح تحول سلامت نیز بهجز پزشک، کارشناس ارشد روانشناسی و کارشناس تغذیه به جمع تیم بهداشتی ما افزوده شد.هماکنون با 248 مراقب بهداشتی که ما داریم، تمامی جمعیت حاشیه شهر تحت پوشش هستند، هر دو تا پنج نفر از اینها هم یک پایگاه سلامت را تشکیل میدهند و هر دو یا سه پایگاه هم یک مرکز سلامت را تشکیل میدهند؛ این تأکید ما در طرح تحول نظام سلامت بر پررنگ کردن نقشی به نام مراقب سلامت است که یک کارشناس بهداشت محیط یا کارشناس مامایی میتواند در آن مشغول به کار شود، درمجموع هماکنون 324 واحد ارائه خدمات داریم.
مهمترین هدف ما این است که بهصورت فعال و کامل بیماریهای غیر واگیر را تحت پوشش قرار دهیم. این خدمات بین 40 تا 50 درصد است و بنده امیدوارم این خدمات تا پایان سال 95 بهصورت فعال به صد درصد برسد اما مسائل دیگری است که به ما ربطی ندارد مثلاً بهداشت محیط و بحث فاضلاب مربوط به حوزههای دیگر است. وظیفه انحصاری و معضل شماره یک ما این است که خدمات غیرفعال بهداشتی را فعال کنیم، چراکه هماکنون خطر اصلی بیماریهای غیر واگیر است و ما درباره بیماریهای واگیر فعلاً مسئلهای نداریم.
اما مسئله بهداشت محیط در برخی محلههای حاشیه شهر بسیار خطرناک است، نمیتوان خدمات بهداشت را فقط به مراقبتهای فردی محصور کرد و از بقیه مسائل شانه خالی کرد!
ما در حاشیه شهر پیش از هر نهادی با فرمانداری و شهرداری سروکار داریم. اگر فاضلاب از خانه بیرون بیاید و بوی نامطبوع آن آزاردهنده است، این دیگر وظیفه ما نیست و باید همکاری همه سازمانها باشد، در ماجرای سالک اگر همکاری شهرداری نبود آیا واقعاً ما میتوانستیم به این سرعت بحث سالک را کنترل کنیم؟ پس بیشترین تلاقی عملکرد را با شهرداری داریم، مثلاً دفع فاضلابها و کشف رود معضل ملی است. شاید 25 درصد سلامت در اختیار ما است، اگر میخواهیم توسعه در حاشیه شهر انجام گیرد، باید همکاری بین سازمانها باشد نه تقابل. دستگاهها وقتی تقابل را ببینند سطح همکاریهایشان کم میشود. شما ببینید چقدر بحث فاضلاب و آب، راههای مواصلاتی، هوای پاک، به سازی محیط و ... در اختیار ماست؟ ما خیلی هنر کنیم فقط کنترل میکنیم، بنابراین محیطزیست شهرداری، فرمانداری جهاد کشاورزی یا مثلاً بخش تولید اینها هم دخیل هستند، مهم همکاری بین سازمانهای مختلف است، حالا به فرض هم شما در یکجایی تیتر بزنید که بهرامی گفت بهسازی شهر مناسب نیستمشکلی از بهداشت حل نمیشود.
شما به مسئله فرهنگ در موضوع بهداشت اشاره کردید، از همین منظرگاهی اقدامات کوچک اما تأثیرگذاری میتواند سبب بهبود وضعیت بهداشتی حاشیه شهر شود، مثلاً اگر یک قصاب یا گوشتفروش لباس و کلاه مناسب بپوشد، ازنظر بهداشتی خیلی تأثیرگذار باشد، چقدر اقداماتتان با این زاویه نگاه بوده است؟
بهداشت محیط ما ناظر به این کارها هستیم اما در مثال قصابی نیرو و محیطش بر عهده ماست اما گوشتش برعهده دامپزشکی است! این را چه کنیم؟ بااینحال به نیروهایمان گفتهایم که باید فرهنگسازی بین خود ِ مردم انجام شود، برای همین ماسال 94 را «توسعه فرهنگ بهداشت محیط» نام گذاشتهایم که این خودش بسیاری مسائل را حل میکند.
ما باید انتقال مفاهیم را از واحد ارائهدهنده خدمت به سطح مردم برسانیم که یکی از طریق شورای محلات است که رئیس مرکز ما طبق بخشنامه موظف است و باید با شورای محلات مرتبط شود و دیگر از طریق داوطلبان سلامت است که ما آموزش میدهیم و آنها این مسائل را به مردم منتقل میکنند.
برای اقداماتی که تاکنون انجام دادهاید، چه میزان بودجه صرف شده است؟
49 میلیارد اعتبار ما از سال 93 تا شهریور 94 بوده است و بودجه سال آینده ما طبق قول وزیر 100 میلیارد تومان است و ما هم داریم کارهای زیربناییاش را انجام میدهیم. قول میدهم در انتهای سال 95 هر شهروند حاشیه شهر میتواند ادعا بکند که همه خدمات فعال ما را دریافت میکند. ما هماکنون خدمات سطح یک درمانی را هم ارائه میدهیم که این خدمات شامل خدمات سرپایی است.
تعرفههای شما برای مردم این مناطق چگونه است؟
خدمات سلامت ما صد درصد رایگان است اما وقتی برای درمان مراجعه میکنند، منطبق با تعرفههای دولتی کارها انجام میشود.
با توجه به حضور تعداد قابلتوجه مهاجر خارجی اعم از مجاز و غیرمجاز در این بخش و اینکه شاید خیلی از این افراد در چارچوب برنامههای متعارف سلامت قرار نگیرند، منشأ بیماری و مشکلاتی در حوزه بهداشت باشند، آیا در طرحهایتان به این مسئله هم توجه کردهاید؟
ما در این بحث به مهاجر قانونی و غیرقانونی اصلاً کاری نداریم، وظیفه ما تأمین سلامت است، اینکه اهل کجاست و گذرنامه دارد یا ندارد، مهم نیست، مهم این است که اگر این آدم اگر بیمار باشد، بیماریاش را به محله و شهر من انتقال میدهد، اگر به او خدمت ندهم بمب متحرک میشود، حالا چون پاسپورت ندارد من درمانش نکنم؟ بنابراین به این مسائل توجه میکنیم.