ناپایداری طرحهای توانمندسازی اقتصادی و لزوم تحول در آن
تعداد بازدید : 3
قلق های اشتغال زایی در حاشیه شهر
یادداشت
نویسنده : رضا ایمانی
آموزش ماهیگیری به جای ماهی دادن از ضربالمثلهای قدیمی است که در حوزه محرومیتزدایی به طور بسیار معناداری مورداستفاده قرار میگیرد، تولید ثروت یکی از مهمترین راهبردهایی است که خانوادههای مستضعف را از تله فقر نجات خواهد داد، در سالهای اخیر نیز تلاش بسیاری از نهادهای خدمترسان نظیر کمیته امداد، بسیج و ... به موضوع ایجاد اشتغال و تولید ثروت در این چارچوب بوده است.
متأسفانه عدم توجه به اقتضائات واقعی بازار در ایجاد اشتغال در طرحهایی نظیر بنگاههای زود بازه و در برخی طرحهای نهادهای مذکور، گاهی به انحراف تسهیلات و هزینههای صورت گرفته منجر شده که این انحراف تا مرز 50 درصد نیز ذکر شده است. انتخاب شغل غیر اولویتدار، ایجاد مشکلات عدیده در مدیریت بنگاه، مشکلات فروش محصولات، کیفیت پایین محصولات تولیدی، ارائه تسهیلات در مشاغل اشباع و... اغلب باعث عدم پایداری مشاغل خرد و خانگی میشود.
توجه به شکلگیری مشاغل با سرمایه کم و بنگاهها خرد و کوچک از جمله ویژگی تلاشهای اخیر است. در این عرصه با عنایت به تجارب گذشته اشتغالزایی در کشور نظیر بنگاههای زودبازده، وامهای اقتصاد مقاومتی بسیج و تسهیلات اشتغال کمیته امداد لازم است تا نکات زیر مورد توجه قرار گیرد.
محوریت خیریههای اشتغالزا
تحقق موارد پیشگفته نیازمند شکلگیری سازمانی متناسب با خود نیز هست. این سازمان باید غیردولتی باشد، از سوی دیگر فعالیت در مناطق حاشیه شهر و محروم نیاز به رویکردهای جهادی و خیرخواهانه نیز دارد. لذا پیشنهاد میشود با محوریت چندین خیریه با تقسیم کار بر اساس رشتههای شغلی مورد پشتیبانی یا پهنههای جغرافیایی، موارد مذکور آغاز گردد. این مهم میتواند در تعامل با خیریههای موجود یا تشویق برای تأسیس خیریههای جدید در این خصوص انجام گردد.
شکلدهی به اقتصاد حاشیه در قالب ساختارهای نوین
امروز ساختارهای متنوع صنعتی و تولیدی برای تقویت بنگاهها و مشاغل خرد شکلگرفته است. اتحادهای استراتژیک، شبکههای تولید و بازاریابی، خوشههای صنعتی، پیمانکاری فرعی و ... قالبهای متنوعی است که سعی دارند تا با گره زدن فعالیت چندین بنگاه به یکدیگر و ایجاد همکاری در کنار رقابت منجر به همافزایی در این دسته بنگاهها و مشاغل گردند.
در این ساختارها برای بسیاری از موارد مورداشاره در زنجیره اشتغال تدابیری صورت میگیرد و ازآنجاکه نیازهای مشترک بنگاهها و مشاغل قابلتوجه میشود، اقدام جمعی در خصوص رفع آنها صورت خواهد گرفت.
ضرورت ظرفیت سنجی و انتخاب شغل اولویتدار
اصل اول انتخاب شغل، شناخت دقیق بازارها در رشته فعالیتهای شغلی است. در تجارب گذشته برخی اوقات بر مشاغلی تأکید میشده است که بازار آن اشباع است یا شناختهشده و مورد رغبت نیست یا ظرفیت حضور بنگاه کوچک و در مقیاس خرد تولیدی قابل توجیه نیست. از سوی دیگر ویژگیهای شغل نظیر تخصصهای موردنیاز، توانمندیهای کارجو و بسترهای توانمندسازی از دیگر نکاتی است که در تعیین اولویتهای شغلی باید مورد ملاحظه قرار گیرد. پاسخ به این سؤال که در 8 پهنه حاشیه شهر مشهد چه مشاغلی متناسب با نیازهای خدماتی، صنعتی و کشاورزی اولویت دارد که متناسب با ظرفیتها و توانمندیهای مردم آن مناطق نیز باشد، باید در این مرحله انجام گیرد.
رویکرد زنجیرهای به اشتغال
مهمتر از شکلگیری یک شغل، پایداری آن است. پایداری شغل معمولاً به عوامل موجود در زنجیره شکلگیری و تقویت شغل وابسته است. تأمین مالی، تأمین نهادههای تولید، مشاورههای فنی و مدیریتی و حقوقی، فرآیند تولید بهینه، کیفیت و استاندارد کالای تولیدی، بازار رسانی و فروش و خدمات پس از فروش مهمترین عناصر زنجیره یک شغل هستند. آمار تحصیلات در سکونتگاههای غیررسمی مشهد نشان از فاصله معنادار آن با سایر نقاط شهری دارد که احتمالاً این فاصله دلایل فرهنگی و اقتصادی خاص خود را دارد. نتیجه آموزشهای محدود و مشاغل سطح پایین در این مناطق، ضعف مردمان حاشیه شهر را در آشنایی با ویژگیهای بازارهای متنوع تقویت میکند. لذا طراحی سازوکارهای مشورتی و مدیریتی برای ایجاد شغل و حمایتهای تأمین بازار و تحریک تقاضا در سالهای اول کار و نیز استفاده از قابلیتهای تجمیع خرید نهادههای تولید میتواند منجر به پایداری بیشتر این دسته از مشاغل گردد.
تجربههای بسیاری، از مشاغل خرد و خانگی وجود دارد که به علت عدم آشنایی با مهارتهای بازار، تولید، مدیریت بنگاه و ... و تنها با تأمین مالی محدود دچار ورشکستگی شدهاند، لذا باید توجه کرد در این دسته از کارجویان محرومیتزدایی منجر به ایجاد فقر مضاعف نگردد.