در کنار بارگاه نورانی امام رضا (ع) خجالتآور نیست که یک سوم جمعیت پایتخت معنوی ایران، هرکه باشند و از هرکجا، در بیغولههای تنگ و غیربهداشتی و ناامن زندگی کنند؟! پس از 20 سال وقت تلف کردن در ستادهای ناکارآمد، جمعیت حاشیه شهر دو برابر شده است و با روی دست ماندن 40 مصوبه اجرا نشده به این نتیجه رسیدهاند که احتمالاً مشکل نام ستاد بوده و اسم آن را از ستاد سکونتگاههای غیررسمی به ستاد بازآفرینی بافتهای ناپایدار تغییر دادهاند. نگاهی به سابقه پیگیریهای حاشیه شهر مشهد نشان میدهد توجه به این منطقه در سطوح مختلف دائماً دستخوش تغییر بوده است و اغلب مسئولان دستگاههای استانی بدون فرماندهی واحد و تقسیمکار صحیح و یکپارچه در یک گیجی مفرط سیر کرده و سر در جیب مطالعات و مطالعات و مطالعات فروبردهاند و پیوسته مشکلات را به یکدیگر حواله دادهاند؛ نبود جامعیت و سرعت در برنامهریزی و اقدام، هر کار خوبی را هم که انجامشده بهعکس خودش تبدیل کرده است و باز مایه تأسف است که در این موضوع هم مانند بسیاری از معضلات مدیریتی دیگر، باید رهبری ورود کنند تا مسئولان تکانی به خود بدهند! در این دو سال اخیر که عزم جدیتری برای بهبود وضع حاشیهنشینی به وجود آمده است باید فرصت پیشآمده را غنیمت شمرد و بهسرعت به سمت حوزه اجرایی وارد شد، بر این اساس لیست بلندی از اقدامات مهم وجود دارد اما پنج گام از بقیه مهمتر به نظر میرسد.
جمعبندی سریع درباره ساختار و وظایف سازمان حاشیه شهر
سال گذشته طرح نسبتاً خوبی از سوی شهرداری و استانداری برای تأسیس سازمان حاشیه شهر به هیئت دولت فرستادهشده که تناقضات و ابهاماتی در حوزه ساختاری بین وزارت کشور و وزارت راه و شهرسازی در آن وجود داشت که باید هر چه سریعتر اشکالات آن رفع و در دولت مصوب شود. ایجاد یک سازمان با اختیارات لازم و ساختار خوب و قدرتمند اولین قدم برای راه افتادن موتور بهسازی حاشیهنشینی است. تجربه شکستخورده ستادهای ملی و استانی راه بهجایی نخواهد برد.
انتصاب یک مدیر اجرایی قوی و با انگیزه
مشکلات حاشیه شهر مشهد در طول زمان آنقدر به هم تنیده و پیچیده شده است که بهآسانی قابلحل نیست و تنها یک مدیر اجرایی قوی با برش لازم و با سوابق اجرایی پروژههای کلان و چندبعدی لازم است. شخصی که با پوشیدن کفشهای آهنین بتواند مدیران استانی و ملی را همراه سازد و از طرفی با ویژگیها و شرایط شهر مشهد نیز آشنایی لازم را داشته باشد. بیتردید افراد کم انگیزه، بازنشسته و کمحال و حوصله نمیتوانند رهبری این بحران پیچیده را به دست بگیرند و آن را به نتیجه برسانند.
استقرار سامانه نظارتی مقتدر برای پیشگیری از حاشیهنشینی
برخی معتقدند برای پیشگیری باید جلوی مهاجرت از روستاها و شهرهای دیگر به اطراف مشهد را گرفت اما اولاً باید دانست که مهاجرت تنها عامل افزایش این جمعیت نیست و بخشی از مردم از درون شهر به دلیل کاهش تواناییهای مالی به حاشیه رانده میشوند، ثانیاً جلوگیری از مهاجرت یا تأمین مسکن ارزانقیمت و ... راهکارهای بلندمدت و ریشهای هستند که نباید از آنها غفلت کرد اما حواله کردن ساماندهی حاشیه شهر به آبادانی روستاها و کاهش انگیزه مهاجرت در مبدأ و مسکنسازی ارزانقیمت و غفلت از درمان اورژانسی و کوتاهمدت به معنای چند برابر شدن دوباره جمعیت حاشیه شهر و تراکم معضلات آن است. اولین قدم برای کنترل رشد حاشیهنشینی ایجاد مجموعه نظارتی مقتدر برای برخورد قاطع و جلوگیری از ساختوسازهای غیرمجاز جدید است. این سامانه نظارتی هزینه و تبعات سکناگزینی غیرمجاز را برای کسانی که به دنبال آن هستند افزایش خواهد داد ، البته یک مسئله جدی دیگر روستاهای واقع در حریم است که یا درگذشته در سیل توسعه به شهر پیوستهاند و یا سودای وصل شدن به مشهد و خدمات شهری را در سر میپرورانند! تعارض و تداخل بین مدیریت و مجوزهای دهداریها و فرمانداری و شهرداری در اینگونه موارد نیز مشکلساز شده است.
حل کردن مسئله زمین
زمینهای حاشیه شهراغلب وقفی اند که تصرفشده یا قولنامهای هستند و روی آنها ساختوساز عمدتاً غیرمجاز یا غیراستاندارد انجام میشود. برای حل شدن مشکل این زمینها چهار دستگاه دخیلاند. شهرداری، اداره ثبت، اوقاف و آستان قدس. بر اساس وعدههای دادهشده، شهرداری اعلام کرده که حاضر است از حقوحقوق خود بگذرد و به خانههایی که قولنامهای است پایان کار بدهد. اداره ثبت نیز گفته است روی پایان کار شهرداری حاضر است سند بدهد. اوقاف هم ادعا کرده که مردم برای تنظیم سند اجاره اوقاف بیایند و این اداره حاضر است بیشترین همکاری را در این رابطه ازنظر تقسیط و غیره انجام دهد. از سوی دیگر خوشبختانه وعده دادهشده است که شورای حل اختلافی متشکل از این دستگاهها برای رسیدگی به همین موضوع اختصاص داده شود. این کار مقدمه مهمی است که امکان دریافت وام مسکن توسط مردم را فراهم میآورد که خود امکان مهمی برای مشارکت آنها در بهسازی بافت خواهد بود؛ اما این موضوع باید با جدیت بیشتری و با آگاهسازی بیشتر مردم دنبال شود.
برنامهریزی جدی برای گشایش دفاتر تسهیلگری
پس از طراحی نقشه راهی برای نحوه جذب مشارکتهای مردمی باید در سطح منطقه دفاتری راهاندازی شود و نیروهای آموزشدیده و حرفهای بین مردم بروند و آنها را درباره روشها کاملاً توجیه کنند و برای روان شدن کار و انجام امور مقدماتی بهسازی کالبدی زمینههای اجتماعی را فراهم نمایند. توقعات مردم را متناسبسازی و ظرفیت بزرگان محلات، مساجد، پایگاههای بسیج و هیئت مذهبی، تشکلها، خیرین و ... را فعال نمایند. بهترین تسهیلگران افراد تحصیلکرده، معتمد و جهادی و باانگیزه خود منطقه هستند که با گذراندن دورههای فشرده آموزشی و تجهیز به اطلاعات لازم توانایی متقاعدسازی و همراه کردن مردم را دارند. به عقیده نگارنده این بخش کار پاشنه آشیل موفقیت یا شکست بهسازی حاشیه شهر است. طراحی قدمبهقدم و با جزئیات در حوزه تسهیلگری برای به نتیجه رسیدن پروسه بهسازی بسیار حیاتی است که باید در رأس آنیک مغز متفکر و حرفهای که قبلاً تجربه کافی در این امر را دارد و به فنون تبلیغات و ارتباطات مسلط است قرارگیرد.
غیر از موارد فوق مسائل متعدد دیگری مانند مسائل اجتماعی و فرهنگی، بهداشت و سایر مسائل عمرانی... وجود دارد که بیشک باید به همه آنها اندیشید و راهکارهای لازم را در یک نقشه راه گردآورد و با استفاده از تمام ظرفیتهای قانونی و حتی طراحی ضوابط ویژه این مناطق تدبیر و اجرایی کرد اما به نظر میرسد پنج گام فوق گلوگاههای اصلی گشایش قفل زنگزده حاشیه شهر است. قفلی که تأخیر بیشازحد در گشودن آن طی سالهای گذشته تجمع تکاثری و تلنبار شدن مشکلات رویهم را پدید آورده و اگر ذیربطان و ذینفعان بیش از این در گرهگشایی تعلل کنند دیری نخواهد پایید که این خرمن مستعد معضلات، به جرقهای آتش بگیرد و آنوقت است که نشاندن این آتش بهسادگی ممکن نباشد.