استفاده سیاسی از اختلاف مذهبی
نویسنده : سعید توکلی
استراتژی استکبار در مواجهه با جهان اسلامی درگفتگو با دکتر سعدالله زارعی
قدرت جهان اسلام در تغییر معادلات جهانی و شکست استکبار برای از ریشه کندن آن باعث شده هیولای دستساخته به اسم داعش ایجاد شود، دیگر وهابیت بهتنهایی نمیتواند پیادهنظام آمریکا و استکبار باشد، لذا وقت آن رسیده است که عملاً با ایجاد تفرقه، جنگ مذهبی را در همه کشورهای اسلامی راه بیاندازند. برای همین بود که آذرماه سال 93 در اقدامی بیسابقه و قابلتحسین علما 83 کشور جهان در قم گردهم آمدند تا خطر جریانهای تکفیری برای اسلام، مسلمین و بشریت و راه برونرفت آن را بررسی کنند. برای تحلیل نقش استکبار در ایجاد تفرقه بین مسلمانان و استفاده ابزاری از جریانهای تکفیری سراغ دکتر سعد الله زارعی، کارشناس مسائل بینالملل رفتیم .
در حال حاضر استراتژی استکبار و قدرتهای غربی برای جهان اسلام چیست؟
مهمترین یا اصلیترین استراتژی که غرب برای جهان اسلام در پیشگرفته ایجاد تفرقه است منتها اینیک مسئله جدیدی نیست، اساساً غرب از زمانی که برنامهای برای سیطره برجهان اسلام تنظیم کرد حرکتش را مبتنی بر تفرقه بین بخشهای مختلف مسلمان قرارداد. از طریق همین سیاست توانستند امپراتوری عثمانی را از هم بپاشند و منطقه اسلامی را به اجزای متضاد تبدیل کنند، توسط همین سیاست از شکلگیری قدرت در حوزه عربی جلوگیری کردند و اجازه ندادند اتحادیه عرب به یک قدرت راهبردی تبدیل شود. توسط همین سیاست دائماً با شکلگیری سازمان اوپک بهعنوان یک سازمان مستقل اقتصادی که عمدتاً مربوط به جهان اسلام بود اجازه ندادند این سازمان قدرت پیدا کند، دائماً در داخل اوپک دو قطب در برابر هم قرار میدادند، یکزمانی قطب ناسیونالیسم در برابر قطب آل سعود و یکزمانی آل سعود در برابر قطب مقاومت و دائماً تلاش میکردند که از طریق تنش در اوپک، آن را متلاشی کنند؛ بنابراین سیاست شناختهشده غرب برای سیطره برجهان اسلام تفرقه است که همیشه هم این تفرقه از طریق بهکارگیری بخشی از مسلمانها علیه بخشهای دیگر مسلمان دنبال شده است.
در حال حاضر خطر تبدیل اختلافات مذهبی به اختلافات سیاسی و ایجاد جنگهای مذهبی در منطقه و جود دارد یا خیر؟
بله. اختلاف مذهبی و کلامی، فقهی و اختلاف در حوزه فلسفی و آنچه بهطورکلی مربوط به حوزه علوم انسانی میشود، بین دو مذهب یا چند مذهب یا بین اعضای یک مذهب کاملاً طبیعی است.
آنچه اختلاف مذهبی را تبدیل به تهدید و بحران میکند، استفاده سیاسی از اختلافات مذهبی است؛ اینجا پای تکفیر وسط میآید، لذا آنچه ما امروز در سطح جهان اسلام مشاهده میکنیم اختلاف مذاهب نیست، اختلاف مذاهب که همیشه از زمان حضرت آدم(ع) تا الان بوده است. درواقع آنچه ما داریم مشاهده میکنیم ایجاد دودستگی و نزاع به بهانه مذهب و با استناد به اختلافات مذهبی است، آنچه دشمن در این صحنه میتواند استفاده بکند این است که از طریق کار عملیاتی و فنی رسانهای این را تبدیل کند به یک موج سیاسی و بعد پیروان مذاهب را رودرروی هم قرار دهد و این مسئله بسیار خطرناکی است. درحالیکه شما بهطور طبیعی وقتی به پاکستان سفر میکنی و کنار برادر بریلوی خودت که 75 درصد جامعه پاکستان بریلوی هستند، مینشینی اینقدر اشتراک میبینید که تعجب میکنید که پس ما برای چه باهم اختلاف داریم؟! وقتی آنها پیامبر را پیامبر میدانند، قبله را قبله میدانند، قرآن را قرآن میدانند، به علما احترام میگذارند، به ائمه شیعه احترام میگذارند، امام جعفر صادق(ع) را برتر از ابوحنیفه میدانند و امام محمدباقر(ع) را سرآمد فقهای همه دوران میدانند، به ظهور حضرت مهدی(عج) اعتقاددارند که شخصی به نام مهدی(ع) از نسل حضرت زهرا(س) ظهور میکند؛ در حوزه سیاسی اعتقاددارند آمریکا دشمنشان است، در حوزه مسائل منطقهای اعتقاددارند که وهابیت به اختلافات دامن میزند و غیره برای شما سوال پیش میآید که در چه چیزی با بریلویها اختلاف دارید؟ میروید در افغانستان و با پشتونها صحبت میکنید، اصلاً تعجب میکنید؛ با اهل سنت مینشینید احساس میکنید که اینها شیعهاند! در سوریه، در لبنان، هرکجا شما میروید با متن مردم همصحبت میشوید اصلاً احساس میکنید اختلافی وجود ندارد و اینقدر مادههای اختلاف در بین ما کم است. اما آنجایی که پای گروههای خاص وسط میآید، پای سیاستهای استعماری وسط میآید، آنجا میبینید که چه جنایتها و چه مشکلاتی پدید میآید.
منظورتان تکفیریهاست؟
اینها از دل سیاستها بیرون میآیند، یعنی یک کسانی تصمیم گرفتند یک قدرتی را به وجود بیاورند یا تصمیم گرفتند یک قدرتی را بشکنند. اینها آمدهاند بر اساس این مسئله سیاسی شروع کردند کسانی را که با این فکر موافق بودند دور خودشان جمع کردند. دلیل ما چیست؟ برهان قاطع ما این است که اگر قرار بود این بنا مذهبی باشد آن گروهی که میخواهد این بنا را ایجاد کند بایستی پایبند به مذهب باشد و از آن قوانین قطعی مذهبی تخطی نکند، مثلاً مذهب میگوید ریختن خون انسانها حرام است. یک نفر را بکشید یعنی همه را کشتید اما اینها ریختن خون میلیونها آدم را مباح میدانند، بنابراین این معلوم است که شرعی نیست و برای حکومت است. در کنار این مسئله این نکته حائز اهمیت است که اینها به شکلهای گوناگون جذب نیرو میکنند یعنی میآیند با یک نفر رئیس قبیله صحبت میکنند و با او معامله میکنند، میگویند بیا کنار ما و درازای آن، این منطقه یا کشور برای تو؛ همین اواخر سران داعش با قبیله عتیبه که ریشهای در عربستان و ریشهای در عراق دارد، قرارداد بستند که در صورت کمک، حکومت آینده عربستان را برای شما تضمین میکنیم.
بعد از ورود حزبالله و ایران به سوریه، تنشهایی که اتفاق افتاد را بهصورت جنگ شیعه و سنی مطرح کردند و گفتند شیعیان، اهل سنت سوریه را میکشند و تکفیریها با استفاده از این مسئله از اهل سنت نیرو میگیرند، تحلیل شما چیست؟
نگاه کنید پاسخ این موضوع روشن است، من در بخشهایی از صحبت عرض کردم. یک جریان اگر ادعای مذهبی بودن دارد بایستی به اصول مذهبی که از آن حرف میزند، پایبند باشد. در کدام مذهب اهل سنت ریختن خون مردم بهطور دستهجمعی جایز شمردهشده؟ در هیچکدام. ما با مبنای خود اهل سنت و با سخنان بزرگان اهل سنت میتوانیم ثابت کنیم که این جریانات افراطی، هیچ نسبتی با اهل سنت ندارند که ما بگوییم هرکس با اینها درگیر شد با اهل سنت درگیر شد. از طرف دیگر اینها چه کسانی را کشتند؟ همین آقایان داعشیها، جبهه النصرهایها، احرارالشامیها چه کسانی را کشتند؟ آیا اینها صرفاً از شیعهها کشتند؟ یا شیعه و سنی برایشان فرقی نداشته و هردو را کشتند؟! من الان میتوانم بگویم که از کشتههایی که توسط داعش و جبهه النصره و امثال اینها کشتهشدهاند، هشتاد درصد از اهل سنتاند! بنابراین طرح این مسئله که این جنگها جنگ شیعه و سنی است، واقعاً مبنای واقعی ندارد؛ میشود ثابت کرد که حکومت سوریه یک حکومت سنی است و شیعه نیست، سنیها از حکومت بشار اسد راضیترند تا علویهای سوریه چراکه بشار، پدرش حافظ اسد و خاندان اسد یا حکومت سوریه در این دوران چهلساله، همیشه از اینکه علوی دیده بشوند پرهیز داشتند. همیشه برای اینکه نشان بدهند ملیاند نه علوی، علمای علوی را محدود کردند و دست علمای اهل سنت را باز گذاشتهاند، امروزه علمای اهل سنت احساس میکنند از سوی حکومت حمایت میشوند؛ درحالیکه علمای علوی احساسشان این است که از سوی حکومت دائماً کنترل و محدود میشوند.
وظیفه ما بهعنوان یک حکومت شیعه در این قضایا چیست؟
ببینید وظیفه ما بهعنوان یک انسان آزاده، مسلمان و بهعنوان یک حکومت آزاد و مسلمان این است که از انسانیت، به مفهوم عام کلمه، منهای اینکه افراد چه مذهبی دارند، حمایت کنیم، هر جا که باشد. از بعد اسلامی هم ما از مسلمان در برابر دشمن خارجی حمایت میکنیم، هر جا یکطرف مسلمان است و یکطرف دشمن خارجی دارد، ما طرف مسلمان هستیم؛ اصلاً نگاه نمیکنیم که این شیعه است یا سنی، ما از حزبالله و شیعه لبنانی در برابر اسرائیل به همان اندازه حمایت میکنیم که از حماس و جهاد اسلامی در غزه که علیه اسرائیل مبارزه میکند. البته ممکن است در یکجایی دسترسی ما بیشتر باشد.