نسخههای بدلی
نویسنده : حجتالاسلام مهدی مسائلی
اگر گذری در جوامع اسلامی داشته باشیم، خواهیم دید همه فکرها و دیدگاهها خود را طرفدار وحدت اسلامی معرفی میکنند، حتی تفرقه انگیزان نیز میگویند مسلمانان باید باهم وحدت داشته باشند اما بهراستی مقصود آنها از وحدت چیست؟! وحدت از منظر وهابیت
وحدت ازنظر وهابیها و بعضی افراطیون اهل سنت، به این معنی است که همه مسلمانها، چه شیعه و سنی، باید اندیشه آنها را بپذیرفته و وهابی شوند؛ با این نگاه و رویکرد آنها نیز همایش وحدت اسلامی برگزار میکنند.
حتی جریانهای مزدوری همچون داعش نیز با رویکرد حاکم نمودن اندیشه خویش برجهان اسلام، نقشه واحدی از جهان اسلام ارائه داده و با حذف مرزهای ملی و جغرافیایی همه مسلمانان را به بیعت با خلیفه خویش فرامیخواند تا با یکسان ساختن اعتقادات مسلمانان وحدت بین آنها حاصل شود.
وحدت از منظر افراطیون شیعه
از اینطرف، گروهی از افراطیون و تفرقه انگیزان شیعه نیز خود را طرفدار وحدت اسلامی مینامند اما وحدت در نگاه آنها نهتنها یعنی شیعه شدن اهل سنت، بلکه پذیرفتن تمام سلایق و اعتقادات افراطی آنان، البته این عده از تعابیر زیبا و دلنشینی نیز در این مسیر بهره میبرند و اعلام میدارند اهلبیت (ع) باید محور وحدت مذاهب اسلامی قرار گیرند و همه مسلمانان باید حول و پیرامون آن بزرگواران به وحدت برسند.
کیست که نداند همه مسلمانان، چه سنی و چه شیعه، محب و دوستدار اهلبیت(ع) هستند اما منظور این عده از محور قرار گرفتن اهلبیت(ع) در وحدت اسلامی این معنا نیست، بلکه پذیرفتن خلافت و امامت اهلبیت(ع) توسط اهل سنت و شیعه شدن آنهاست، بلکه فراتر از این، همه مسلمانان باید اندیشهها، رفتارها و حتی عادات آنها را با این عنوان بپذیرند!
هرچه هست اینگونه تفسیرها از وحدت اسلامی، یعنی ایجاد تفرقه و دشمنی بیشتر، یعنی اینکه مسلمانان با یکدیگر بجنگند تا اندیشه خویش را برجهان اسلام حاکم کنند؛ با این رویکرد نهتنها جنگ و دشمنی در روابط میان مذاهب اسلامی حاکم میشود، بلکه در درون هر مذهب نیز افکار و سلیقههای مختلف به جان یکدیگر میافتند تا اندیشه خویش را در فضای مذهبی حاکم کنند.
القائاتی که وحدت نیست!
با این مقدمه، باید بر این نکته تأکید کنیم که منظور علمای روشنفكر اسلامی از وحدت، هیچگاه وحدت مذهبی و افکار و سلیقهها نبوده و نیست زیرا وحدت مذهبی به این معنا نیست که: 1- «از ميان مذاهب اسلامی يكی انتخاب شود و ساير مذاهب كنار گذاشته شود.» مثلاً همه مسلمانان شیعه شوند. 2-«مشتركات همه مذاهب گرفته شود و متفرقات همه آنها كنار گذاشته شود و مذهب جديدی بدين نحو اختراع شود كه عين هیچیک از مذاهب موجود نباشد.»
متأسفانه همواره افرادي از روی بياطلاعي و يا غرضورزي اینگونه معناهای نادرست و غیرقابلقبول از وحدت اسلامي را در ميان مسلمين القاء ميكنند تا بدینوسیله اعتراضها و جبههگيريهايي را در مقابل اين هدف بزرگ و عالي به وجود آورند، حقیقت نگاه عالمان روشنفکر مسلمان از وحدت اسلامی در ادامه مطرح میشود.
حقیقت اول وحدت؛ امّت واحده اسلامی
مسلمانان در برابر دشمنان مشتركشان امتی واحد باشند، یعنی مسلمانان با درک اشتراکاتشان و تأکید بر آنها، امت واحده اسلامی را به وجود آورده و به مصاف دشمنان اسلام بروند و بیجهت نیروی خویش را صرف دشمنی و مخاصمه با یکدیگر نکنند؛ این حکمی عقلی و استدلالی برهانی است که قرآن کریم نیز با تأکید بر آن میفرماید. «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ؛ اى اهل كتاب! بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما مشترك است بايستيم.»
آيه فوق يك نداى وحدت است در برابر تمام مذاهب آسمانى و توحیدی، بر اساس اصل مشترک میان آنها یعنی توحید.
یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در اصول مهمی همچون توحید و نبوتِ پیامبران الهی اشتراک نظر دارند که از این ادیان با عنوان «ادیان توحیدی» یاد میشود.
عقل و شرع حکم میکنند که این ادیان توحیدی باید در مقابل دشمنان توحید و رسالت الهی در یک جبهه قرارگرفته و بهصورت مشترک درراه اعتلای کلمه توحید بکوشند، پس در این مسیر نباید با دشمنان توحید همدست شده و با پیش کشیدن اختلافات میان خویش، درراه حذف اندیشههای توحیدی قدم بردارند زیرا مسلماً اگر توحید این سنگ بنای ادیان الهی زیر سؤال برود و تضعیف شود، مطرح کردن خصوصیات دینی دیگر بیارزش و بیفایده خواهد بود.
از همین رو همه مسلمانان نیز باید بدانند با پذیرش کلمه توحید و اقرار به نبوت پیامبر اسلام(ص) تحت لوای اسلام قرارگرفته و باید همه توان خویش را درراه اعتلای آن مصروف دارند، پس در این راه نباید اختلافات میان خویش را اصل قرار داده و اسلام این اصل مشترک مهم میان خویش را فراموش نموده و در جهت تضعیف امت اسلامی قدم بردارند، عملی که منفعت آن برای دشمنان اسلام و ضررش برای همه مسلمانان است.
از این منظر میتوان سکوتِ امام علی، صلحِ امام حسن و ولایتعهدی امام رضا(ع) را در راستای حفظِ وحدت و یکپارچگی مسلمانان دید. چنانچه امیرالمؤمنین- علیهالسلام- خود دراینباره فرمودند: یعنی با خود انديشيدم و ديدم كه صبر [بر محروميت از حق ولايت و زعامت مسلمين] برتر است از به هم زدن وحدت مسلمين و ريخته شدن خونشان، چراکه مردم تازهمسلمان بودند و دين به مَشكى مىمانست كه كمترين سستى آن را تباه و ناتوانترين مردم آن را وارونه مىكرد.» (ابن أبيالحديد، شرح نهج البلاغة، ج1، ص308 و بحار الانوار، ج32، ص62)
این سیره قطعی اهلبیت(ع) است که مخالفت با آن، درواقع مخالفت با آن بزرگواران است، چنانچه امام حسن(ع) نیز پیرامون صلح خویش با معاویه میفرمایند: «همانا معاویه درباره حقی که مخصوص من است با من به منازعه برخاست، ولی من آن را ترک کرده و به معاویه واگذار کردم؛ زیرا صلاح امت اسلامی و حفظ جان مسلمانان را در این کار دیدم.»(بحار الأنوار، ج44، ص309.)
امروز نیز مسلمانان باید بدانند که دشمنانِ اسلام و مسلمین، همچون اسرائیل غاصب، بیشترین سود را از تفرقه میانِ آنها میبرند اما بیان نکات مهمی درباره این معنا از وحدت اسلامی نیز لازم است:
ایستادگی دربرابر کفار و دشمنان اسلام
1- لازمه قدرت و عظمت امت واحد اسلامی در برابر کفار و دشمنان اسلام، اتحاد فکر و اندیشه آنان در تمام مسائل دینی نیست، بلکه مهم این است که آنها در اصول مهم اسلامی با یکدیگر اشتراک نظر دارند و در هر گوشهای از جهان اسلام به کمک و یاری یکدیگر در مقابل کفار و دشمنان اسلام میشتابند. پس امت اسلامی مجموعهای از آراء و اندیشهها و مذاهب گوناگون میباشد که در اصل اساسی اسلام وحدت داشته و همه آنها با کمک یکدیگر در قدرت و عظمت هرچه بیشتر اسلام میکوشند، همچنانکه چنین وحدتی حتی اقتضاء نمیکند که مرزهای جغرافیایی میان ملتها نیز برداشته شود، بلکه کشورها و قومیتهای مختلف اسلامی، در عین وجود مرزهای مستقل جغرافیایی، میتوانند پشتیبان و همیار یکدیگر باشند.
تصور غلط از امت واحده
2- بعضی این نوع وحدت را وحدتی تاکتیکی و سیاسی تعریف میکنند، یعنی عامل و انگیزه رسیدن به چنین وحدتی را تنها وجود دشمن مشترک میدانند. با این رویکرد ممکن است ما اعتقادی به اشتراک و وحدت دینی میان مسلمانان نداشته باشیم و ضمن مشرک، مرتد، کافر و دشمن دانستن دیگر مسلمانان، تنها به خاطر دشمن مشترک و مصالح خودمان، مدّتی با آنها مماشات کنیم. متأسفانه تصور بعضی از معنای امت واحده چنین معنایی است.
این در حالی است که شاکله امت واحده اسلامی بر اساس اشتراک در پذیرش اسلام و تفاهم مسلمانان در بسیاری از کلیات و حتی جزئیات اصول اعتقادی دین اسلام و احکام عملی آن شکل میگیرد. ازاینجهت معنای امت واحده اسلامی به معنای همدستی گروههای مخاصم و دشمن در مقابل دشمن مشترک و بزرگتر نیست، بلکه به معنای همدستی و یاری دوستان و مسلمانان با یکدیگر است. در این معنا وجود اختلافات میان مسلمانان به آن مقدار نیست که آنان را دشمن یکدیگر قرار دهد.
شرط وحدت، حضور در دایره اسلام
3- چنین وحدتی در دایره عنوان اسلام شکل میگیرد؛ زیرا در اینجا ممکن است این شبهه به وجود آید که با توجه به معنایی که شما از امت واحده اسلامی و ضرورت انسجام میان مسلمانان بیان کردید، پس باید این وحدت را به تمام فرق اسلامی مانند ناصبیان، غالیان و حتی گروهها و فرقههای نوظهور دیگر نیز تسری داده و آنها را نیز برادران دینی بنامیم؟!
در جواب باید گفت منظور از وحدتی که از روایات و سیره اهلبیت(ع) استنباط میشود، وحدت با گروههایی است که به نص روایات اسلامی هنوز در دایره اسلام باقی هستند و اختلاف ما با آنها در ضروریات و اصول مذهب است، نه در ضروریات و اصول دین. اما کسانی که یکی از اصول دین را انکار میکنند مانند غالیان که اصل توحید را انکار مینمایند یا یکی از امور ضروری دین را انکار نمودهاند، مانند ناصبیان، چنین افراد و گروههایی از دایره اسلام خارجشدهاند و مورد شمول روایات پیش رو نیستند، همچنان که بیشتر روایاتی در مسیر تکفیر و تفرقه میان مسلمانان موردتوجه و استدلال افکار ضد تقریبی قرار میگیرد؛ میتوان بر غالیان، دشمنان اهلبیت(ع) (اعم از عثمانی، امویان و ناصبیها) منحرفان از توحید اسلامی (نظیر قدریه و مجسمه) و غیره حمل کرد.
ازاینجهت بایستی حسابِ پیروان دیگر مذاهب اسلامی را از معاندان، فرقههای انحرافی و فاسقانی که راه و رسم و رفتار آنها نوعی شورش علیه کلیتِ عقاید جامعهی دینی و یکپارچگی امت اسلامی است، جدا کرد.
حقیقت دوم وحدت؛ هماندیشی مسلمانان
معنای دیگر وحدت اسلامی که بزرگان شیعه به تبعیت از اهلبیت(ع) آن را موردتوجه قرار دادهاند، این است که مسلمانان در تبلیغ مرام و مسلک خویش، باید متانت را حفظ كنند، به يكديگر سب و فحش و دشنام ندهند، به يكديگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق يكديگر را مسخره نكنند و بالاخره، احساسات يكديگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقيقت لااقل حدودی را كه اسلام در دعوت غیرمسلمان به اسلام، لازم دانسته است درباره خودشان رعايت كنند: «بهوسیله حكمت و اندرزهاى نيكو بهسوی راه پروردگارت دعوت كن و با آنها (يعنى مخالفان) به طريقى كه نيكوتر است به مناظره پرداز» (نحل/ 125)
با توجه به این معنا، هيچ ضرورتی ايجاب نمیكند كه مسلمين به خاطر اتحاد اسلامی، تسامح و گذشتی در مورد اصول يا فروع مذهبی خود بنمايند. همچنان كه وحدت ايجاب نمیكند كه مسلمين دربارهي اصول و فروع اختلافی میان یکدیگر، بحث و استدلال نكنند و كتاب ننويسند؛ اما باید پذیرفت که در فضای مخاصمه و دشمنی افکار مسلمانان نمیتواند به یکدیگر نزدیک شود و نهتنها از اختلافها کاسته نمیشود، بلکه بر شدت آنها افزوده میشود.
از همین رو قرآن کریم روش گفتوگو و استدلال با مخالفان و مخصوصاً مشرکان را اینگونه بیان میکند: «به بندگانم بگو سخنى بگویند که بهترین [سخن] باشد؛ چراکه شیطان [بهوسیلۀ سخنان ناروا] میان آنها فتنه و فساد میکند؛ زیرا [همیشه] شیطان دشمنی آشکار برای انسان بوده است.» (اسراء/ ۵۳.)
از همین رو امامانِ شیعه نیز که مفسرانِ واقعیِ آیاتِ خداوند هستند، در سیره و عمل بر این آیۀ قرآن تأکید میکردند: «و با مردم به زبان خوشسخن گویید.»(بقره/ ۸۳) آن بزرگواران بر این نکته پافشاری میکردند که هدف از مباحثاتِ دینی هدایت و ارشاد مردم است، نه مخاصمه و جنگ با آنان. ازاینجهت باید محترمانه و مؤدبانه با آنها سخن گفت؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «و با او سخنى نرم گویید؛ شاید پند گیرد یا بترسد.»(طه/ ۴۴)
راست اینکه هرکس واقعاً ثَقَلَیْن را طریق هدایت خویش قرار داده باشد، در بهکاربردن این سیره و روش تردیدی نخواهد کرد. پس در این معنا از وحدت ما بهجای مناظره و مجادله با یکدیگر، به مبادله افکار میپردازیم.
یادداشت نخست
تعداد بازدید : 0
وحدت عامل قدرت
نویسنده : علیرضا کمیلی
باکمال تأسف، آنچه تاکنون درباره «وحدت اسلامی» گفته و شنیدهشده، نوعاً برخی منظرهای سیاسی یا نکات فرعی بوده است! با این توضیح که برخی وحدت را فقط از منظر سیاسی که تصدیق عقلی دارد و نیازی بهتصریح شارع نیست، یعنی مراعات یکدیگر در زمان حضور دشمن مشترک، بیان کردهاند و گویی که مبنایی دینی و اعتقادی برای آن وجود ندارد و برخی نیز در مسائلی فرعی و جزئی مانند شبهه دست کشیدن از برخی عقاید طرفین محدود ساختهاند که این نیز بلاموضوع است چراکه اساساً وحدت به معنای عقبنشینی از عقاید نیست و جنبه مراعات عملی دارد، واضح است که اگر قرار باشد عقاید یکی بشوند که دیگر مساله وحدت معنا نداشته و میسور نیست!
حالآنکه میبینیم قرآن کریم و نیز لسان روایات ائمه اطهار علیهمالسلام در فضای دیگری سیر میکند که کمتر موردتوجه بوده است. آیه 46 سوره انفال اشاره به نکتهای محوری در باب آثار وحدت امت اسلامی دارد:
«وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ» (انفال/46)
«از خداوند و رسول او تبعیت نمایید و اختلاف و منازعه نکنید چراکه ضعیف شده و قدرت خود را از دست خواهید داد و صبر پیشه سازید که خداوند با صابران است»
شایسته است این آیه و آیات دیگری که در رابطه با وحدت امت اسلامی وجود دارند، از منظری تمدنی و با محوریت مساله «عزت و قدرت» بازخوانی شوند.
آنچه در سطح اجتماعی نمود و نماد یک تفکر است، عزتی مطلوب و قدرتی مخیف(هراسآور) میباشد، بدین معنا که جامعه اسلامی باید همواره شامل عزتی جذاب و مورد خواست مردمان نیکوسیرت و نیز قدرتی هراسآور و مایه ترس دشمنان و مردمان بدسیرت باشد چراکه نظام گرایشات انسانی همواره بر همین دو امر مبتنی است.
علامه طباطبایی در ذیل آیه 157 سوره بقره اشاره میکنند که انسانها همه اعمالشان را یا برای جلب منفعتی مطلوب و یا برای دفع ضرری نامطلوب انجام میدهند و از همین رو خداوند در قرآن مبدأ عزت و قدرت را فقط خود معرفی مینماید تا این گرایش را جهت صحیح بدهد: «ان العزه لله جمیعا»(یونس/65) و «ان القدره لله جمیعا»(بقره/165).
با همین مبناست که باید همواره «امت اسلامی» نه صرفاً از خوف دشمن که برای ایجاد عزت و قدرت در خویش دارای وحدت باشد، از این منظر «وحدت اسلامی»، نه یک راهبرد برای تحمل یکدیگر در شرایط خاص که راهبردی محوری برای تقویت بنیان امت اسلامی و ایجاد عزت و قدرت در راستای بنای تمدنی جدید است؛ حضرت امام خمینی(ره) نیز با نگرش تمدنی خویش، فهم نویی از روایات متعدده وارده از ائمه اطهار علیهمالسلام ارائه نمودند که «تقیه مداراتی» نام گرفت و بر مبنای حداقلی «تقیه خوفی» بنا نشده بود. در این نگرش، مسلمانان چه در معرض خطری مشترک و بزرگ باشند و چه نباشند باید روابطی برادرانه داشته و با تشریکمساعی و همدلی و صمیمیت مسیر تمدن سازی را هموار سازند تا از این طریق جامعه جهانی را بهسوی اسلام عزیز – بهعنوان آخرین دین الهی- جلب نمایند.
این شاخص بهخوبی در سخنی از رهبر معظم انقلاب که در اردیبهشتماه سال 88 بیان گردیده، روشنشده است: « «و تذهب ریحکم» یعنى چه؟ یعنى همین دیگر .وقتى اختلاف پیدا شد، وقتى تفرقه پیدا شد، وقتى نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتى یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعى است که باهم همکارى نخواهیم کرد. همکارى هم اگر بکنیم، باهم صمیمى نخواهیم بود.»
پرواضح است که این معنای وحدت، رویکردی حداقلی نداشته و به دنبال ایجاد همدلی و همکاری مبتنی بر نگرشی برادرانه و صمیمی در همه فرق اسلامی میباشد، این مهم در شرایط فتنهبار کنونی که رسانههای متعدد افراطی شیعه و سنی، «تصویر ذهنی» طرفین نسبت به یکدیگر را تخریب نموده و سنی را ضد اهلبیت و شیعه را منحرف و مشرک نمایاندهاند، جز با تمسک به تأکیدات ویژه اهلبیت علیهمالسلام قابل تحقق نیست.
در پایان به یکی از این فرامین اشاره مینماییم باشد که سعی کنیم مایه زینت اهلبیت باشیم: در حدیث صحیح از زیدشحام از امام صادق علیهالسلام است که در کلامی خطاب به او فرمودند: ای زید! با مردم (در لسان روایات به معنای اهل سنت است) بر اساس خلقیات خودشان رفتار کنید، در مساجدشان نماز بخوانید، به عیادت مریضهایشان بروید، بر تشییعجنازههایشان حاضر شوید، اگر توانستید امام یا مؤذن نمازها باشید، بایستید که اگر شما چنین کردید خواهند گفت: اینها جعفری هستند، خدا جعفر را بیامرزد، چقدر خوب یارانش را تربیتکرده است و اگر این کارها را نکنید، خواهند گفت: اینها جعفری هستند، خدا جعفر را نیامرزد، چقدر بد یارانش را تربیتکرده است. (ابنبابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه؛ ج1؛ ص 383 رقم 1128)