چرایی حضور در سواحل مکران
امیر دریادار دکتر حسین خانزادی، فرمانده نیروی دریایی راهبردی ارتش
هنوز یک روز از انتصاب رسمی امیردریادار حسین خانزادی توسط فرمانده معظم کل قوا نگذشته بود که فرصت مغتنمی نصیب ویژهنامه گنج مکران شد تا برنامههای فرمانده جدید نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را بشنویم. در حالی که تصمیم به یک گفتوگوی دوطرفه با وی با موضوع توسعه سواحل مکران داشتیم اما تسلط خانزادی بر مباحث این حوزه از یک سو و تحلیل کاملا علمی و همهجانبه نگرش او باعث شد تا در میان کلام ایشان وارد نشده و تمام صحبتهای امیر خانزادی را به صورت یک مطلب یکپارچه منتشر کنیم. دکتر خانزادی که تا پیش از این معاون طرح و برنامه نداجا بوده و قبل از آن نیز بیشتر با شناور و هواناو سروکار داشته پایاننامه دکترای خود را در زمینه توسعه سواحل مکران نگاشته و با نگاهی متفاوت با سایر مطالب در این ویژهنامه برای ما از اهمیت توجه به مکران و چرایی نگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران به این سواحل پرداخت. خانزادی با تحلیل قدرت دریایی و اقتصاد آبی و جایگاه مهم آن در دنیای امروز، سواحل مکران در جنوب کشورمان را دروازهای طلایی برای رسیدن کشورمان به قدرت دریایی و دستیابی به تمدن دریایی برمیشمرد و معتقد است با این قدرت میتوانیم مرزهای تولید ملی را که به دنبالش رفاه و رونق اقتصادی در پیش است، بگشاییم.
مقام معظم رهبری در سال 88 فرمودند که کشور ما یک کشور دریایی است. وقتی برمیگردیم به ادبیات قدرت دریایی، میبینیم که در جهان کشورها را به 3 دسته کشورهای دریایی، ساحلی و محاط در خشکی تقسیم میکنند. 44 کشور دنیا در خشکی محصور هستند که بزرگترین آنها قزاقستان است و غیر از اینها همه به دریا وصل هستند. کشورهای دریایی آن دسته کشورهایی محسوب میشوند که جنبه جزیرهای دارند و در میان دریا یا اقیانوس محصور شدهاند مثل ژاپن، انگلستان یا استرالیا که چه بخواهند یا نخواهند نیاز دارند تا برای ارتباط با جهان به دریا بروند. برخی کشورهای دیگر جزیرهای نیستند اما به واسطه شرایط دریایی که دارند مثل آمریکا که از 2 طرف به اقیانوسهای اطلس و آرام متصل است دریایی محسوب میشود زیرا برای ارتباط با دنیا چارهای جز وارد شدن به دریا ندارند. در طول تاریخ هم اگر کشورگشایی صورت گرفته یا سرزمین جدیدی فتح شده و قدرت دریایی شکل گرفته و امروز هم همچنان دوام داشته کشورهایی بودهاند که با استفاده از قدرت دریایی این کار را صورت دادهاند. قاره آمریکا را همین قدرتهای دریایی کشف کردند و امروز هر جا جزیرهای میبینید یا پرچم انگلستان یا آمریکا و یا فرانسه در آن افراشته است، ریشه در دریانوردی دارد. مقام معظم رهبری هم میفرمایند «اروپاییها وقتی به آب رسیدند پای خود را در آب گذاشتند و حرکت کردند و تا اینجا آمدند و بخشی از سواحل ما را هم اشغال کردند اما ما نه، وقتی به آب رسیدیم متوقف شدیم.» روسیه هم سنپترزبورگ را لب رودخانه نوا بنا کرد و پایه یک کشور متمدن و حاضر در عرصه در دریا از آنجا شروع شد. بقیه کشورها کشورهای ساحلی محسوب میشوند یعنی علاوه بر اینکه از طریق دریا میتوانند با کشورهای دیگر ارتباط داشته باشند از طریق خشکی و ساحل هم میتوانند این ارتباط را داشته باشند. به همین دلیل این کشورها دیرتر سراغ دریا رفتند چون اصولا کار دریا کار سختی است. ایرانیها هم در طول تاریخ دریانورد بودهاند. آن زمان وسعت ایران تا مصر هم کشیده میشد و دریاهای بسیاری در اطراف خود داشت. الان اگر بگوییم کشور ما دریایی است باید توضیح دهیم که چرا ما ایران را باوجود ساحلی بودن، دریایی مینامیم. کشورهای ساحلی زمانی به سمت دریا میروند که یا دولتمردان متوجه به اهمیت دریا در راس حکومت باشند که نگاهشان به دریا باشد و ارزش دریا را بفهمند یا فشار توسعه آنها را وادار کند که به سمت دریا بروند. چون اقتصاد میگوید هر کشوری با توجه به منابعی که در اختیار دارد میتواند مقداری تولید داشته باشد؛ یعنی اگر همه بهرهوری را به کار ببریم میزان مشخصی تولید خواهیم داشت که نامش مرز امکان تولید ملی است که با استفاده از منابع داخلی بیشتر از این نمیشود. اگر بخواهید تولید را بالا ببرید چند راهکار دارید که یکی وارد کردن سرمایه خارجی یا نیروی کار است که قطعا بخشی از سرمایه را خارج میکنند و برمیگردانند. راه دوم این است که خود را به منابع جدید مثل دریا وصل کنید؛ یعنی کشورهایی که به دریاها وصل هستند در واقع به دوسوم سطح کره زمین که توسط آب پوشیده شدهاند وصل میشوند و میتوانند از منابع آن استفاده کنند. ما میگوییم اگر جمعیت کره زمین به 2 برابر تعدادی که الان وجود دارد نیز برسد فقط دریا به تنهایی میتواند غذای انسانهای روی زمین را تامین کند که ظرفیت بسیار بالایی است. اما سوال این است که آیا ایران یک کشور ساحلی محسوب میشود یا دریایی؟ اگر کشوری دریایی باشد در واقع تمدن دریایی در آن شکل میگیرد. به این معنا که دریا برای مردم آن کشور مهمترین درگاه ارتباطی با جهان بیرون باشد و زندگی روزمره خودشان را در ارتباط معناداری با دریا قرار دهند؛ یعنی اقتصادشان اقتصاد دریایی، سیاستشان سیاست دریایی و فرهنگشان در تعامل با دریا باشد. اگر میخواهند سیستم بانکداری تدوین کنند طوری عمل میکنند تا تاجری که از دریا میخواهد بیاید کارش تسهیل شود. قانون را که مینویسند با این نگاه مینویسند که قرار است تجارت کشور از طریق دریا باشد. اگر بخواهند صنعت ایجاد کنند نگاه میکنند که اگر مزیت دریا دارند صنایع را در کنار دریا قرار میدهند. اگر میگوییم تمدن دریایی، محل استقرار این تمدن کنار دریاست. وقتی تمدن دریایی کنار دریا مستقر شد چرخههای قابلیتسازی همچون چرخه سیاسی، چرخه اقتصادی، چرخه فرهنگی، چرخه دفاعی و... را تولید میکنید که بتواند با دریا تعامل داشته باشد. این چرخهها در تعامل با هم تولید قدرت دریایی میکنند. بنابراین قدرت دریایی حاصل کارکرد تمدن دریایی در کنار ساحل است نه حاصل فشار حکومت و نظام. نظام به تنهایی نمیتواند قدرت دریایی تولید کند چون از بابت ابزارهای اقتصادی دارای محدودیت هستند. این تمدن دریایی یعنی مردم، جمعیت، استفاده از ظرفیتهای ژئوپلتیکی، فرهنگی و... که کمک میکنند تا قدرت دریایی از دل آن بیرون بیاید. قدرت دریایی 3 مولفه دارد؛ یک بخش ناوگان تجاری که ممکن است کشتیرانی، نفتکش، صیادی و... را شامل شود. یک مولفه دیگر قدرت دریایی، علوم و فنون و صنایع دریایی است که شامل پسکرانه تا فراساحل میشود. یعنی آن سکویی که داخل آب کار میکند و بستر دریا و هر آنچه در مناطق حاکمیتی دریای ما اتفاق میافتد نیاز به این زیرساختها، علوم و فنون دارد. بخش دیگر قدرت دریایی نیروی نظامی است به ویژه اینکه دریا نقطه تعامل کشور ساحلی با کشورهای دیگر است؛ یعنی دیگران بدون واسطه از آن سوی دنیا میآیند و در کنار مرزهای دریایی ما قرار میگیرند و امروز میبینید که استکبار جهانی با استفاده از این ظرفیت و تمرکز بر حقوق بینالملل دریاها (UNCLOS) که در تدوین آن اعمال نفوذ داشته، میتواند در منطقه حضور داشته باشد. البته ما معتقدیم این حضور ترتیبات امنیتی منطقه را بر هم میزند و کمترین مسئله آن اعمال راهبرد معمای امنیتی است که به برخی کشورهای برخوردار از جغرافیای کوچکتر میگوید نگاه کنید کشور بزرگ منطقه در حال ساخت تسلیحات است و به راحتی شما را میبلعد و تهدید ایجاد میکند راه مقابله را هم اینگونه ارایه میدهد که اگر میخواهید به دست او از بین نروید نیاز به یک مکمل قدرت دارید که من هستم؛ یعنی اگر با ما کار هم نداشته باشد اجازه نمیدهد یک ائتلاف منطقهای شکل بگیرد. این منطقه غرب آسیا حداقل 16 کشور دارد که تمام دریاهای معنادار و تنگههای راهبردی جهان را در داخل یا اطراف خود دارد. حداقل 5 گذرگاه از 9 گذرگاه مهم جهان شامل تنگه بسفر، کانال سوئز، تنگه بابالمندب، تنگه هرمز و تنگه مالاگا اینجاست که هر کدام به نوبه خود اهمیت زیادی دارند. هر روز 17 میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز صادر میشود که 10 میلیون آن از تنگه مالاگا میگذرد و 3 میلیون از بابالمندب عبور میکند و 4 میلیون هم در منطقه مصرف میشود؛ بنابراین تنگه هرمز و مالاگا از نظر انرژی بسیار مهم هستند. همچنین تنگه بابالمندب از لحاظ تردد، تجارت و دسترسی نظامی اهمیت زیادی دارد. به لحاظ گذرگاهی منطقه غرب آسیا بسیار حائز اهمیت است، چه گذرگاههای زمینی، چه گذرگاههای هوایی و چه دریایی. اگر بخواهیم به فکر حملونقل ترکیبی که امروز خیلی معنا پیدا کرده باشیم بنادر به گرههای مواصلاتی تبدیل میشوند یعنی شکل حملونقل آنجا تغییر پیدا میکند و بدون محدودیت به جادهای یا ریلی بدل میشود. وقتی مرز دریایی قابل ملاحظهای دارید عمق نفوذ شما افزایش پیدا میکند مشروط بر اینکه مرز امکان تولید ملی و وزن ژئوپلتیک آن کشور به شکل معناداری اجازه شکل گرفتن نیروی دریایی در اندازه معقول را بدهد. نیروی دریایی باید در اندازه معقول باشد وگرنه از بین میرود. اصلا نیروی دریایی نمیتواند زیاد بزرگ باشد و نباید هم زیاد کوچک باشد. اگر زیاد کوچک بود یعنی آن کشور با وجود وزن ژئوپلتیکی که دارد توجه به دریا نداشته و تمدن دریایی در آن شکل نگرفته است. یکسری کشورها در تاریخ قدرت دریایی بودند مثل اسپانیا، هلند و پرتغال، الان کجا هستند؟ فرمانده نیروی دریایی پرتغال به ما میگفت آلبوکرک بزرگترین دریانورد پرتغال و یکی از معروفترین دریانوردان دنیا دست خودش را بیش از آستین ما دراز کرد یعنی بیش از اندازه گسترش دریایی پیدا کردیم و همین باعث شد تا هزینههای راهبری آنقدر افزایش پیدا کند که قدرت دریایی ما از بین برود. بنابراین اگر بخواهیم قدرت دریایی باشیم اول باید تمدن دریایی داشته باشیم، در کنار ساحل باشیم، چرخههای قابلیتساز را شکل بدهیم و این چرخهها قدرت دریایی را تولید کنند، نباید از دولت انتظار کار خارقالعاده داشت. دولت باید با نگاه کلان سنگ بنا را بگذارد، زیرساختهای اساسی را مهیا کند و توسعه دریامحور و فرهنگ دریایی را تولید کند. اینها که شکل گرفتند تازه قدرت دریایی شکل میگیرد. این قدرت دریایی به وزن ژئوپلتیک و جغرافیایی که از آن ناشی میشود، وصل است. اینها هستند که به شما اجازه میدهند نیروی دریایی شما چه اندازه باشد؛ یعنی چقدر پول و قدرت چانهزنی داری، چقدر منافع داری و چقدر مسئولیت داری؟ وقتی نتوانید مراقب مرزهای دریایی باشید و امنیت ایجاد کنید دیگران میآیند. ما در قبال کشورمان، در قبال منطقه و جهان مسئولیت داریم، اگر این مسئولیت را بر عهده نگیریم دیگران فضا را پر میکنند. مسئولیت ما این است که حداقل مناطق دریایی تحت حاکمیت ما و مناطق مجاور از امنیت برخوردار باشند و دریانوردی به درستی صورت گیرد. مسئولیت ما این است که هرگونه زمینه شکلگیری ناامنی دریایی را مهار کنیم. مسئولیت ما این است وقتی به دریای آزاد میرویم ضمن حفظ منافع ملی در دریا، در برقراری امنیت دریایی جهانی سهم داشته باشیم. آنجاست که یک نیروی دریایی را نیروی دریایی آبهای سبز یا آبهای آبی تعریف میکنند، نیروی دریایی آبهای آبی یعنی اینکه از مناطق دریایی تحت حاکمیت که حداقل 200 مایل است عبور کنیم و وارد آبهای آزاد شویم. آنجا کمترین کار دریانوردی است و اگر کشوری مثل ما خطوط مواصلاتی راهبردیاش در دریا باشد نیاز به این دارد که سامانه قدرت دریاییاش هم در کنار این خطوط امتداد پیدا کرده باشد به همین خاطر میگوییم وزن ژئوپلتیک به ما دیکته میکند که قدرت دریایی ما به چه اندازه باشد. بر این اساس دستمان را حتما به اندازه آستینمان دراز میکنیم اما با تعریفی که از مرزهای دریایی معنادار داشتیم با توجه به وزن ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران این ظرفیت را داریم که دست ما خیلی بلندتر از دیگران باشد یعنی حداقل در مقطع کنونی با ظرفیتهایی که در اختیار داریم منطقه اقیانوس هند و شاخکهای آن منطقهای است که میتواند نیروی دریایی در آن حضور معنادار داشته باشد و میتواند منافع ملی ما را در آن بخش از دریا تامین کند. در واقع آن مرز دریایی که با قدرت دریایی جمهوری اسلامی ایران ارتباط پیدا میکند سواحل مکران است. با این توضیحات برخلاف نظریه آقای ماهان که میگوید کشورهای دریایی صرفا جزیرهای هستند من میگویم کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران به خاطر مسائلی همچون موقعیت گذرگاهی، وزن ژئوپلتیکی، مرکز بودن، منابع انرژی، ظرفیتهای منطقهای شدن و دریاهای معنادار و تنگههای راهبردی و خطوط مواصلاتی اطرافش، یک کشور دریایی است و اگر کشور دریایی هستیم باید تمدن دریایی نیز باشیم. اما این تمدن دریایی در کجا باید مستقر شود؟ بنده میگویم سواحل مکران چون مهمترین ساحل ما که ارتباط بیواسطه با دریاهای آزاد برقرار میکند سواحل مکران است. خلیج فارس از لحاظ ژئوپلتیکی و ژئواکونومیک اهمیت خود را دارد اما برای احیای قدرت دریایی در شان جمهوری اسلامی ایران، مکران دروازه طلایی جمهوری اسلامی ایران برای حرکت به سمت دریا و احیای قدرت دریایی قابل وثوق و احیای تمدن دریایی است. مرز امکان تولید ملی اگر بخواهد افزایش یابد این سواحل مکران و ظرفیت بیانتهای آن است که این موقعیت را ایجاد میکند. با نگاه نظامی نیز همانطور که مقام معظم رهبری میفرمایند دشمن ما کسی است که در اقیانوسها گسترش پیدا کرده. اینکه در اقیانوسها گسترش پیدا کرده به این معنی است که در سواحل مکران در کنار مرزهای ما قرار میگیرد. اگر میخواهیم اقتصاد اقیانوسی که امروز در دنیا بسیار مطرح شده و به اقتصاد آبی نیز معروف است داشته باشیم، باید بر سواحل اقیانوسی تمرکز کنیم. نیاز داریم که از ساحل به اقیانوس برویم و از جایی که محدودیت عمق و گذرگاه و کانال نداشته باشد، استفاده کنیم. بنادر اقیانوسی ما هیچ محدودیتی ندارند، بندر جاسک میتواند یکی از بنادر اقیانوسی ما باشد، بندر چابهار به همین شکل و در همین فضا به خاطر پسکرانه بسیار خوبی که داریم میتوانیم بنادر اقیانوسی خوبی بسازیم. نقطهای که ظرفیت گذرگاهی ما را به اقیانوس وصل میکند اینجاست؛ یعنی اگر دنبال کریدور شمال و جنوب هستیم و قصد داریم از این ظرفیت برای افزایش مرز امکان تولید ملی، افزایش رفاه و تامین منافع ملی خود استفاده کنیم سواحل مکران بهترین گزینه است. با تدبیر مقام معظم رهبری مصوبهای در شورای عالی امنیت ملی شکل گرفت که طبق آن یک کارگروهی باید به ریاست معاون اول رئیسجمهور تشکیل شود و وضعیت پیشرفت و توسعه سواحل مکران را به صورت مرتب رصد نماید. این کارگروه شکل گرفته و جلسات و مصوباتی داشته اما هنوز عقب هستیم. مقام معظم رهبری هم به طور مکرر به نیروی دریایی برای جبران عقبماندگیهای گذشته تاکید فرموده است. نیروی دریایی به عنوان پرچمدار توسعه سواحل مکران، مناطق و پایگاههای خود را در این سواحل شکل داده و در ادامه نیز برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای توسعه این سواحل و تکمیل زیرساختها در نظر گرفته است، این برنامه خیلی قائم به فرمانده نیست. ما نقش دوندگان دوی امدادی را ایفا میکنیم، امروز این چوب دوی امدادی به دست بنده داده شده و وظیفه دارم در همین مسیر حرکت کنم و قطعا هدفگذاری در همین مسیر خواهد بود. این الگو که برای توسعه سواحل مکران ترسیم کردیم کمک میکند تا تمدن دریایی در کنار ساحل شکل گرفته، تثبیت شود و چرخههای قابلیتساز تولید قدرت دریایی را در تعامل با دریا ایجاد کند که قطعا موجب توسعه اقتدار در دریا و ساحل خواهد بود.