یه خانواده هستیم
مامان و بابا و من
علی و ریحانه هم
خواهر برادرامن
آبجی خوب و نازم
دوست داره خونه سازی
با بالش و عروسک
می کنه خونه بازی
دفعهی قبل ریحانه
خرس کوچولومو می خواست
منم بهش ندادم
سرش همیشه دعواست!
ولی دیگه می دونم
یه وقتایی پیش میاد
بچهی هم قدّ من
هرچی ببینه می خواد
برا همین از امروز
هر چیزی رو دوس داریم
به هم امانت می دیم
بعد سرجاش می ذاریم