امشب که بابایی به خانه آمد حوصله نداشت. البته بابایی من خیلی مهربان است و هیچ وقت با من بداخلاقی نمی کند. اما بعضی وقت ها که از سر کار می آید اولش کمی ناراحت است. فکر کنم دوباره چند نفر «من کارت» نزده باشند، شاید هم درخواست پیاده شدن خارج از ایستگاه را داشتند. بعضیها هم ماسک نمی زنند. حتی ممکن است با بابایی بداخلاقی کرده باشند. البته بابایی در جواب سوال من که می پرسم چرا ناراحتی؟ می گوید چیز مهمی نیست. یک چای می نوشد و شروع می کند با من به بازی کردن. راستی بابای مهربان من راننده اتوبوس است و من دوست دارم همیشه سرحال و پرانرژی باشد.