حمید و خانوادهاش در خارج از کشور زندگی میکردند. او و خانوادهاش تازگی به ایران برگشتهاند. حمید با اینکه زبان فارسی را خیلی دوست دارد، اما هنوز بعضی کلمات را انگلیسی میگوید. او داشت ماجرای اتفاق دیشب را برای پسرخالهاش تعریف میکرد. شما هم مثل پسرخاله حمید به حمید کمک کنید کلمات فارسی بیشتری یاد بگیرد.
cat : small:
milk :food:
(cat) توی کوچهی ما
مشغولِ جست و جو بود
وقتی میو میو کرد
بردم برای او (food)
در کوچه (milk) بردم
او آمد و از آن خورد
یک کم کباب هم بود
پهلوی دوستش بُرد
تقسیم کردند آن را
با این که بود(small)
بعدش به خانه رفتند
آرام و سیر و خوشحال