در اوج پرواز پرنده
در پیچوتاب رود جاری
در برگ سبز زیر باران
حتی در آواز قناری
رد حضور روشنت را
هر جای دنیا میشود دید
وقتی تو باشی قلب من هم
پر میشود از نور امید
میدانم آخر تو همیشه
در فکر حال بندگانی
با هر بهانه میفرستی
امدادهای آسمانی
گاهی به شکل خندهی دوست
گاهی نصیحتهای مادر
گاهی شبیه دست یاری
از آستین یک برادر
یکبار آغوش معلم
یکبار شکل اخم بابا
شکل کمکهایت قشنگ است
خوش مینشیند توی دلها
ای نور مثل چشمه جاری
ای انتها و ای سرآغاز
وقتی کمک میخواهم از تو
آغوش خود را میکنی باز