در معدن زیبای مس
بابای من راننده است
با اینکه کارش مشکل است
اما لبش پر خنده است
ماشین کارش دیدنی است
غولی بزرگ و پر توان
من دوست دارم که خودم
یک لحظه بنشینم در آن
بر روی ماشین دارد او
صد تکه سنگ رنگ رنگ
با خاطراتی از زمین
با ارزش و خیلی قشنگ
وقتی به خانه میرسد
خانه بهاری میشود
عطر تلاش و مهر او
در خانه جاری میشود
