با اجازهی بهار
چشم غنچه باز شد
قطرهای بر او چکید
صورتش چه ناز شد
با اجازهی بهار
رخت شاخه تازه شد
شاخه عطر تازه زد
بر تن و لباس خود
با اجازهی بهار
فصل هر ترانه شد
صد پرنده میهمان
بر درخت خانه شد
با اجازهی بهار
تازه شد جهان من
فکر تازه ای شکفت
در نگاه و جان من