بچهها حتما تا به حال اسم فردوسی و کتاب مشهور او یعنی شاهنامه را شنیدهاید. شاهنامه نزدیک به هزار سال پیش سروده شده است. شاید با خودتان فکر کنید که پس از گذشت هزار سال آن قدر زبان فارسی عوض شده که امکان ندارد وقتی شاهنامه را میخوانیم چیزی متوجه بشویم. خب راستش را بخواهید درست است که زبان فارسی در این مدت تغییراتی داشته اما جالب این جاست که مثلا تعدادی از ضربالمثلهایی که هزار سال پیش فردوسی در شاهنامه از آن ها استفاده کرده، این روزها توسط ما هم استفاده میشود. برای آشنایی با تعدادی از این ضربالمثلها، مدادی بردارید و دست به کار شوید. در سمت راست بیتهایی از شاهنامه را میبینید و در سمت چپ، تعدادی ضربالمثل. هر شعر را به ضربالمثل خودش وصل کنید. حواستان باشد که یک ضربالمثل اضافه است.
ز[1] گفت سیاوش بخندید شاه
نه آگاه بُد[2] ز آب در زیر کاه
ز باد آمده بازگردد به دم
یکی داد[3] خواندنش و دیگر ستم
سخن رفتشان یک به یک همزبان
که از ماست بر ما بد آسمان
که دشمن که دانا بود، به[4] ز دوست
اَبا[5] دشمن و دوست، دانش نکوست
سخن هر چه گفتم، همه خیره شد
که آب روان از بُنه[6] تیره شد
آب از سرچشمه گلآلود است
دشمن دانا به از نادان دوست
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
از ماست که بر ماست
باد آورده را باد میبرد
آب زیر کاه
[1] ز: کوتاه شده «از»
[2] بُد: کوتاه شده «بود»
[3] داد: متضاد ستم، به معنی عدل
[4] به: کوتاه شده «بهتر»
[5] اَبا: به معنی «با»
[6] بُنه: اصل، ریشه