استاد غلامرضا سازگار
از شخصیت زندهیاد استاد مؤید بفرمایید.
اشعارش معرّف ایشان است. شخصیت مؤید از شعرش معلوم است. ایشان یک شخصیت ولایی بود و نسبت به اهلبیت (ع) بهویژه امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) ارادت خاصی داشت.
ایشان در شعر آیینی بعد از انقلاب چه جایگاهی داشتند؟
او استاد بود؛ اخلاص داشت و انقلابی بود. هر جا در مشهد جلسه شعر بود، در صدر مجلس و مورداحترام بود. اشعارش را خواص و عوام میپسندیدند؛ مثل شعر سعدی که وقتی میگوید «بنیآدم اعضای یکدیگرند»، همه میپسندند و شعرش زبانزد است. شعرهای مؤید هم زبانزد مردم بود.
خاطره خاصی از ایشان دارید که بخواهید تعریف کنید؟
وقتی میخواستم به مکه بروم، برایم یک رباعی فرستاد: «ای یار سفرکرده چه خوش از بر من/ رفتی به مدینه قبله دیگر من/ آن جا که رسیدی ز ره مهر و وفا/ از من برسان سلام بر مادر من». من هم این رباعی را گفتم و برایش فرستادم: «ای دوست که میروم کنون از بر تو/ در شهر مدینه قبله دیگر تو/ گفتی که سلام تو به مادر ببرم/ برگو که کجاست تربت مادر تو». مؤید از عمق جان، شعر میگفت. با هم در جلسهای بودیم، آنقدر گریه کرد که نتوانست حرف بزند. وقتی در انجمن شاعران شعر میخواند، همه بادل و جان گوش میکردند. خودش از شعرش بهتر بود و شعرش از خودش بهتر بود. هر دو بر هم امتیاز داشتند.
از جلسههای دیدار با رهبر انقلاب بگویید.
روز میلاد حضرت زهرا (س) بود؛ خدمت رهبرانقلاب بودیم. مؤید به رهبر انقلاب خیلی ارادت داشت و ایشانهم به او محبت داشتند. آن روز آقا از شعرش خیلی تعریف کرد. در جلسات خصوصی رهبر انقلاب با استاد شفق و زندهیاد اکبر زاده هم همیشه حاضر بود.