فتحا... پاکروان
تابع بیچون و چرای
دستورات رضاخان
فتحا... پاکروان معروف به «مشیرحضور»، در 1258 شمسی در تبریز متولد شد. پدرش حاج میرزا کاظمخان مشیرلشکر و جدش خان مؤتمن بود. پاکروان پس از تحصیلات مقدماتی، مطابق معمول زمان، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و دوره مدرسه نظامی سنسیر را به اتمام رساند و به ایران بازگشت. او در اواسط سال 1313 به سمت استانداری خراسان تعیین شد. در سال 1314 که موضوع تغییر کلاه پیش آمد، در مشهد بین پاکروان استاندار و اسدی نایبالتولیه اختلاف نظر ایجاد شد. اسدی معتقد بود که در مشهد اجرای کلاه فرنگی جدی گرفته نشود، ولی پاکروان اعتقاد داشت اجرای آن مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اسدی به علت نزدیکی به رضاشاه در عقیده خود پافشاری کرد، غافل از این که پاکروان هم مورد توجه شاه و فردی مجری دستورات او بود. سرانجام در اثر اجرای طرح کلاه، وقایعی در مشهد رخ داد و قیام مسجد گوهرشاد به وجود آمد که عده زیادی از مردم مشهد و زوار شهید شدند و پس از رسیدگی، محرک واقعه را اسدی تشخیص دادند که محاکمه و اعدام شد.
پس از اعدام اسدی، امور نیابت تولیت نیز به عهده پاکروان قرار گرفت. او تا سال 1320 و اشغال ایران توسط متفقین در این سمت باقی ماند. پاکروان مجری بیچون و چرای دستورات رضاخان بود. او حاضر نشد پیام آیتا... سید حسین قمی را به شاه برساند، چراکه ویژگیهای شخصیت رضاخان را میشناخت و میدانست که بقایش به اطاعت محض از دیکتاتور وابسته است. او پس از شهریور 1320، به علت قتل اسدی و همکاری در به شهادت رساندن شهید مدرس، مدتی به زندان افتاد، اما مانند بسیاری از ایادی رضاخان از زندان آزاد و به سفارت ایران در ایتالیا منصوب شد. در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، مدتی موضوع نخستوزیر شدن او مطرح بود، اما عمرش کفاف رسیدن به این پست را نداد و در سال 1330، درگذشت. پسر فتح ا... پاکروان، حسن پاکروان، مدتی رئیس دستگاه مخوف ساواک بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازداشت و اعدام شد.
محمود جم
مامور اجرای قانون کشف حجاب
محمود جم ملقب به مدیرالملک، در سال 1261خورشیدی، در تبریز متولد شد. پدرش، محمدصادق خواجگان جم، از کارمندان دولت در کرمان بود که به تبریز مهاجرت کرد. محمود جم اهل زد و بند بود و خیلی زود توانست در میان رجال پرنفوذ آن دوران، همراهان و دوستانی بیابد. محمود جم با حمایت تیمورتاش، مدتی به عنوان والی خراسان نیز منصوب شد. محمود جم، بعدها با توصیه رضاخان به وزارت مالیه منصوب شد. او ارتباط بسیار نزدیکی با رضاخان داشت و پسرش فریدون، با شمس، دختر رضاخان ازدواج کرد. محمود جم تا سال 1314 مسئولیتهای مختلفی داشت. او به فرمان رضاخان برخی از رجال حکومتی را که شاه نسبت به آنها بدگمان شده بود تحت تعقیب قرار میداد و در ازای این نوکری، پس از محمدعلی فروغی، در آذرماه سال 1314، نخست وزیر شد. مهمترین مأموریت او در دوران نخستوزیری، اجرای قانون کشف حجاب بود. محمود جم به پاس این خوش خدمتی، در سال 1318، وزیر دربار شد و تا پایان حکومت رضاخان در این پست ماند. او از معدود افرادی است که در فرار رضاخان به سمت جنوب، وی را همراهی میکرد. محمود جم در دوران محمدرضاپهلوی، ابتدا مدتی به مصر رفت، اما در سال 1326 دوباره به ایران بازگشت و به وزارت دربار منصوب شد. او تا پایان عمر، سناتور انتصابی شاه بود و سرانجام در سال 1348، در 84 سالگی از دنیا رفت.
ایرج مطبوعی
محاصره و شلیک
به تظاهرات کنندگان
ایرج مطبوعی، فرزند میرپنج حسن آقا، در سال 1274ش متولد شد. در کودکی به مدرسه نظام فرستاده شد و پس از طی دوره مقدماتی، او را برای ادامه تحصیل به روسیه فرستادند. مطبوعی پس از بازگشت به دیویزیون قزاق پیوست و در کودتای سیاه، از همراهان رضاخان بود. او به دلیل این همراهی، پلههای ترقی را خیلی زود طی کرد و در سال 1305ش با درجه سرهنگی، معاون لشکر خراسان و در 1314 ش، با درجه سرتیپی، به فرماندهی این لشکر منصوب شد. در همین سال، در مشهد علیه تغییر کلاه و لباس و ترویج کشف حجاب، اعتراضات گستردهای انجام شد. تجمع مردم در مسجد گوهرشاد، باعث شد عوامل رژیم در خراسان به همراه سرلشکر ایرج مطبوعی به مشورت با تهران بپردازند. رضاشاه که از این واقعه به شدت نگران بود به فرمانده لشکر خراسان و دیگر مقامات حکومت خراسان اعلام کرد تعلل در این واقعه، مساوی با سقوط حکومت است و فرمان سرکوب را صادر کرد. لشکر شرق به فرماندهی سرتیپ مطبوعی، مأمور محاصره و شلیک به سوی تظاهرات کنندگان شد. مطبوعی، خود این واقعه را چنین روایت میکند:«من در منزلم بودم که به من اطلاع دادند استاندار (فتحا... پاکروان) و رئیس شهربانی به دیدن من آمدهاند. آنها از من به عنوان فرمانده لشکر نظرخواهی کردند و از من خواستند به محل آستان قدس سرباز بفرستم تا شورش مردم را بخوابانند ... . من و استاندار و رئیس شهربانی هر کدام جداگانه جریان امر را به تهران گزارش کردیم و از تهران منتظر دستور ماندیم ... . در جواب تلگراف من از دفتر مخصوص شاه جواب آمد. این جواب با نهایت تغیّر و فحاشی بود ... . به من دستور داده شده بود که فوراً عدهای نظامی در اختیار استاندار قرار بدهم».
مطبوعی به دلیل سرکوب وحشیانه قیام مسجد گوهرشاد در سال 1318 ش و پس از ارتقا به درجه سرلشکری، فرمانده لشکر سوم تبریز شد و تا شهریور 1320 در این مقام باقی ماند. ایرج مطبوعی 6 دوره سناتور انتصابی تهران بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد. مورد اول اتهام وی «تجهیز دو گردان نظامی از افراد لشکر خراسان در سال 1314ش و اعزام و فرماندهی آنان جهت سرکوبی متحصنین و مخالفین رژیم منفور پهلوی که برای اعتراض به اعمال خلاف شرع و قانون رضاخان قلدر به مسجد گوهرشاد و در جوار حرم مطهر متحصن شده بودند و دستور کشتار آنان بود». او بنابر همین موارد اتهامی، محکوم به اعدام و در 2 مهر 1358 حکم وی اجرا شد.
حبیب ا... قادری
مجری اصلی کشتار مردم بیدفاع
حبیبا... قادری، در سال 1274 خورشیدی متولد شد. تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون طی کرد و سپس به مدرسه نظامی قزاقها رفت و در سال 1296 خورشیدی، با درجه نایبی، از این مدرسه دانش آموخته شد.
او را پس از دانش آموختگی به آتریاد همدان فرستادند. قادری در کودتای سیاه، یکی از قزاقهای جوانی بود که با رضاخان همراه شد و در کودتا شرکت کرد. به همین دلیل توانست به سرعت مدارج ترقی را در نظام طی کند. او در سال 1310، با درجه سرگردی، فرمانده هنگ پیاده لشکر خراسان شد و در سال 1313، با درجه سرهنگی، فرماندهی تیپ پیاده مشهد به وی واگذار شد.
در واقعه گوهرشاد، قادری نقش اصلی را در کشتار مردم بیدفاع برعهده داشت. رفتار وقیحانه وی در قتلعام زنان و کودکان، حتی انزجار برخی وابستگان رژیم پهلوی را برانگیخت. پس از انتقال ایرج مطبوعی به آذربایجان، قادری نیز، در حالی که در مقابل خوش خدمتی خود، واکسل آجودانی و درجه جدید گرفته بود، همراه او به تبریز رفت. مطبوعی فرماندهی تیپ اردبیل را به قادری واگذار کرد. مدتی بعد، تیپ اردبیل به لشکر تبدیل و قادری با درجه سرتیپی، فرمانده آن شد.
در جریان حمله نیروهای شوروی، در شهریورماه 1320، لشکر اردبیل نخستین لشکری بود که از هم پاشید. قادری پس از فرار از مقابل دشمن، مدتی سرگردان بود. او را از ارتش اخراج کردند و به دلیل سابقه ناسالمش، هیچ کس جرأت واگذاری کار به او را نداشت. سرانجام، حبیبا... قادری، در اواخر دهه 1320، در حالی که بار جنایت دهشتناک مسجد گوهرشاد را بر دوش میکشید، در فقر و تنگدستی درگذشت.