شرحی کوتاه درباره چرایی و چگونگی وقوع قیام مسجد گوهرشاد
تعداد بازدید : 93
روزی که کاشیهای فیروزهای رنگ خون گرفت
نویسنده : جواد نوائیان رودسری
واقعه «قیام مسجد گوهرشاد» را میتوان رویارویی جدی و تمام عیار مردم با سیاستهای ضد دینی رضاشاه دانست. شهر مشهد، به عنوان شهری مذهبی، پیش از این واقعه، در ماجرای تغییر لباس مردان و اجباری شدن «کلاه پهلوی»، از خود مقاومتهایی نشان داده بود. در آن زمان، «محمدولی اسدی»، نایب التولیه آستان قدس، اعتقاد داشت که به دلیل جو مذهبی و جایگاه دینی مشهد، نباید برای اجباری کردن لباس جدید در این شهر، مانند برخی نقاط کشور، از زور استفاده کرد. او این مسئله را با مرکز در میان گذاشته بود. با این حال، به «پاکروان»، استاندار وقت، دستور داده شد قانون اجباری شدن لباس غربی را در مشهد، با شدت و حدّت اجرا کند. با آغاز سال 1314ش، رضاشاه به فکر اجرای کامل سیاستهای ضد مذهبی خود و در رأس آن ها، اجباری کردن «کشف حجاب» افتاد. به همین دلیل جشنهای متعدد، با بهانههای مختلف، در سراسر کشور برپا شد و طی برگزاری آن ها، گروهی از بانوان، بدون حجاب اسلامی، در جشن شرکت میکردند.
تا پیش از آن، «کشف حجاب» تنها در مجالس غیرعمومی رایج بود، اما رویکرد جدید، نشان میداد که رژیم پهلوی، در پی عمومیت بخشیدن به این رویه است. نگرانی شدید مردم و علما از این مسئله، واکنشهای متعددی را در پی داشت. این واکنش ها، به ویژه پس از برگزاری جشن شیراز و زمانی که مردم این شهر در اعتراض به حضور بانوان بیحجاب در جشن، مجلس را ترک کردند، شدت بیشتری پیدا کرد. در مسجد وکیل شیراز، مرحوم «سیدحسام الدین فال اسیری»، در اعتراض به «کشف حجاب»، سخنرانی شدیداللحنی کرد. در تبریز نیز آیتا...«سید ابوالحسن انگجی» و آیت ا...«آقا میرزا صادق آقا» به تقبیح این رفتار پرداختند و نسبت به عواقب سیاستی که رضاشاه در پیش گرفته بود، هشدار دادند. نتیجه این اعتراضات، شدت عمل بیشتر رضاشاه، زندانی شدن مرحوم «فالی» و تبعید علمای تبریز به سمنان بود.
آگاهی از وقایع شیراز و واکنش علما و مردم مشهد
با رسیدن خبر وقایع شیراز و تبریز به مشهد، علما و مردم این شهر نیز به حمایت از مبارزات برخاستند. فضای ملتهب شهر و شرایط بحرانی ناشی از اقدامات رضاشاه، باعث شد، علمای شهر برای تصمیم گیری و اتخاذ راهکاری مؤثر، جلساتی برگزار کنند. طی این جلسات، آیت ا...«سیدحسین قمی»، آیت ا...«سیدیونس اردبیلی» و جمعی از علمای مشهد، به این نتیجه رسیدند که وقایع روی داده، مقدمهای برای اجباری شدن «کشف حجاب» است و باید با آن مقابله کرد. مرحوم آیتا...«سیدحسین قمی»، طی سخنانی به تحلیل و بررسی شرایط به وجود آمده پرداخت و با چشمانی اشک آلود، خطاب به مردم، گفت:«امروز اسلام، انسان فداکار میخواهد و بر مردم لازم است که در برابر این سیل بنیان کن که خانه ارزشها و دژ استوار دیانت را مورد تهدید قرار داده، قیام کنند.»در پی این تصمیم، آیت ا...«سیدحسین قمی»، پس از دیدار با «پاکروان» و «اسدی»، از آنها خواست موضع علما و مردم مشهد را درباره سیاستهای ضددینی رضاشاه، به وی اطلاع دهند، اما این دو نفر، که جرأت انجام این کار را نداشتند، از پذیرش درخواست آیت ا...«قمی»، سر باز زدند. به همین دلیل «آیت ا...قمی»،روز 9 تیرماه 1314، به همراه سه تن از اطرافیانش، راهی تهران شد تا شخصاً با رضاشاه دیدار و گفت وگو کند. «آیتا...سیدحسین قمی»، پس از ورود به تهران، با استقبال گسترده مردم روبهرو شد. هم صدایی مردم تهران با «آیتا...قمی»، در مقابله با سیاستهای ضددینی رضاشاه و پاسخ تند وی به تهدید شاه، باعث بازداشت آن عالم مبارز، به دستور رضاشاه، شد. وقتی خبر بازداشت آیت ا...«سیدحسین قمی» به مشهد رسید، فضای شهر به شدت ملتهب شد. نظمیه که از شرایط به وجود آمده و احتمال قیام مردم، بیمناک بود، تعدادی از روحانیان و علمای مشهد را بازداشت کرد، اما این اقدام ناشیانه بر اعتراضات عمومی دامن زد. مردم شهر مشهد و روستاهای اطراف، برای اعلام اعتراض خود به سمت حرم مطهر امام رضا(ع) حرکت کردند.
آغاز تحصن و سخنرانی «شیخ بهلول»
با اجتماع مردم در حرم مطهر رضوی، سخنرانان به تشریح شرایط بحرانی و خطرناک به وجود آمده پرداختند. یکی از این سخنرانان، که صحبتهای وی بسیار مورد توجه مردم واقع شد، مرحوم شیخ«محمدتقی بهلول» بود. وی که از چندی قبل و در پی وقایع شیراز و تبریز، به سخنرانی در شهرهای استان خراسان، علیه سیاستهای ضد مذهبی رضاشاه پرداخته و تحت تعقیب قرار گرفته بود، با شنیدن خبر دستگیری آیت ا...«قمی» و اجتماع مردم مشهد در حرم مطهر رضوی، روز 17 تیرماه 1314 از قائن وارد مشهد شد و در جمع مردم به سخنرانی پرداخت. مأموران شهربانی وی را بازداشت و در یکی از اتاقهای صحن کهنه (صحن انقلاب فعلی) حبس کردند، اما مردم با حمله به محل بازداشت وی، او را آزاد کردند. «عباسعلی وهاب زاده» در کتاب «کشف حجاب از کشف حجاب»، مینویسد:«بهلول طی سخنرانیهایی پرشور، به کشف حجاب حمله کرد و این حرکت را تهاجمی علیه دیانت و ارزشهای معنوی دانست.» در پی این سخنرانی «بهلول»، تحصن مردم مشهد در «مسجد گوهرشاد» آغاز شد.
محاصره مسجد و قتل عام متحصنان
زمانی که خبر این تحصن به رضاشاه رسید، وی دستور برخورد شدید با آن را داد. به این ترتیب، همزمان با اذان صبح روز جمعه، 19 تیرماه 1314، نیروهای نظامی، به فرماندهی «ایرج مطبوعی»، «مسجد گوهرشاد» را محاصره و از ورود افراد جدید به آن جلوگیری کردند. با این حال مردم، حاضر به ترک مسجد و بر هم زدن تحصن نشدند. رضاشاه که از شرایط به وجود آمده به شدت خشمگین بود، فرمان تیراندازی به مردم را صادر کرد. نظامیانی که مسجد را محاصره کرده بودند، به سمت مردم تیراندازی کردند. روز 20 تیرماه، تعداد شهدا و مجروحان به 150 نفر رسید، اما مقاومت مردمی همچنان ادامه داشت. با تداوم پایداری متحصنان، قتل عام مردم حاضر در مسجد گوهرشاد آغاز شد. «سرهنگ قادری» از طرف استاندار و فرمانده لشکر، مأموریت یافت تا متحصنان مسجد گوهرشاد را به گلوله ببندد. او تمام ورودیهای آشکار و مخفی مسجد را بست و مسلسلها را در نقاط بلند مستقر کرد. ساعاتی بعد و در نخستین دقایق بامداد روز 21 تیرماه سال 1314، تیراندازی به سوی متحصنان مسجد گوهرشاد آغاز شد. طی چند ساعت صدها نفر به شهادت رسیدند. تعدادی از مردان و زنان و کودکان، برای حفاظت جان خود به ایوانهای مسجد پناه بردند، اما نتوانستند از گلوله دژخیمان رژیم پهلوی در امان بمانند. صفیر گلوله و فریاد دلخراش ناله مجروحان، تا چند ساعت ادامه داشت. آمار شهدا هیچ گاه به درستی اعلام نشد. شاهدان عینی از 56 کامیونی سخن گفتهاند که پیکر شهدا را از مسجد گوهرشاد به مکانهای مختلف انتقال میدادند. برخی شواهد از گورهای دسته جمعی حکایت دارند؛ گورهایی که در برخی مناطق، از جمله در «باغ خونی»، برای دفن پیکرهای شهدا ایجاد شده بود. با پایان یافتن قتل عام و انتقال پیکرهای شهدا، دستگیری علما و روحانیان مشهد آغاز شد. بر اساس اطلاعات مؤلف کتاب «قیام گوهرشاد»، 33 نفر از علما و روحانیان مشهد بازداشت و به تبعید یا زندانهای طویل المدت محکوم شدند.