امروز هفتاد ساله شدیم و به اندازه هفتاد سال تجربه پیدا کردیم. در این هفتاد سال با همراهی شما مخاطبان گرامی نه تنها پیر و فرسوده نشدیم بلکه هنوز جوان هستیم و تلاش می کنیم صبح به صبح حرف جالبی برای گفتن داشته باشیم. اتفاقا حالا که هفتاد ساله شدیم تلاش می کنیم بیشتر از همیشه شور و شوق جوانی داشته باشیم و با تجربه هفتاد ساله مان به اندازه یک دوست جوان سرحال و پرانرژی باشیم. اما تولد هفتاد سالگی روزنامه را بهانه ای کردیم که به سراغ شما مخاطبان همیشه همراه بیاییم.
مجنونِ روزنامه خراسان!
«مسعود مجنونپور» یکی از مخاطبین پرو پا قرص روزنامه خراسان است. اصلا روزی نیست که پیامکی از طرف «مجنونپور» برایمان ارسال نشود و بچههای روزنامه دیگر به پیامکهای بدون موضوع و درددلهای او عادت کرده اند. مجنون پور این روزها چهل و دوسالگیاش را سپری می کند و صاحب یک کافی شاپ خیلی خاص است. او در گفت وگویی کوتاه به خبرنگار ما میگوید: «تا حدود پنج سال پیش جایی کار میکردم که مشترک روزنامه خراسان بود و من هم آن را میخواندم. چند وقتی که روزنامه را خواندم متوجه شدم در صفحه همشهری سلام ستونی وجود دارد که مخاطبان میتوانند مطالبشان را برای روزنامه بفرستند. من هم مطلبی برای روزنامه فرستادم و اتفاقا چند روز بعد اولین مطلبم در روزنامه چاپ شده بود. با چاپ مطلب احساس کردم اینطوری میتوانم احساسم را با دیگران به اشتراک بگذارم و از همان موقع به خواندن روزنامه عادت کردم. راستش را بخواهید من آدم تنهایی هستم و اصلا زندگی من از چهار ضلع یک مربع تشکیل میشود. چهارضلعی که عبارت است از «مسعود مجنونپور»، سیگار، تلفن همراه و روزنامه خراسان!»
مخاطبی که روزنامه را میجود!
از «مسعود مجنونپور» میپرسم معمولا چه صفحاتی را میخواند؟ او میگوید: «هر روز صبحم را با صفحه حوادث شروع میکنم و بعد هم سراغ صفحهای میروم که بیشتر از همه دوستش دارم؛ یعنی صفحه «همشهری سلام». راستش را بخواهید آنقدر «همشهری سلام» را دوست دارم که نمیتوانم هرروز صبر کنم تا روز بعد برسد و بتوانم این صفحه را بخوانم. هرشب که نسخه الکترونیکی روزنامه خراسان منتشر میشود آن را مطالعه میکنم و روز بعد دوباره نسخه کاغذی همشهری سلام را میخوانم!» مجنونپور ادامه میدهد: «علاوه بر اینکه خودم روزنامه را میخوانم آن را به کافی شاپ میآورم و جلوی دیگران میگذارم تا روزنامه بخوانند. تا انتهای شب هم که در کافی شاپ هستم هرکدام از مشتریان یکی از صفحات روزنامه را با خود میبرد و در آخر هم چیزی از روزنامه روی میز نمیماند!»
عشق به روزنامه بدون قید و شرط
از مجنون پور می پرسم میان روزنامه خراسان و روزنامه های دیگر چه تفاوتی وجود دارد؟ او میگوید: «من از همان اول فقط روزنامه خراسان خواندم و هیچ روزنامه دیگری را تجربه نکردم. شاید خندهدار باشد اما خودم هم دلیل آن را نمیدانم. البته برای آن توجیه دارم. اگر از من بپرسید طرفدار استقلال هستی یا پرسپولیس؟ به شما میگویم که قرمز را عشق است! اما هیچ وقت از فوتبال سر در نمیآورم و دلیل پرسپولیسی بودنم را نمیدانم! روزنامه خراسان هم همین طور است. نمیدانم دلیلش چیست اما عاشقش هستم!» همراه همیشگی روزنامه خراسان در انتها میگوید: «من وقتی چیزی را دوست داشته باشم اگر نقصی هم در آن باشد، من فقط خوبیهای او را میبینم. شاید بعضی از مردم انتقاداتی را به روزنامه وارد کنند اما من چون آن را دوست دارم نمیتوانم ایرادی در آن ببینم! من به خراسان وابستهام و اگر چند روزی روزنامه خراسان منتشر نشود احساس بدی دارم.»
آقا معلمِ روزنامهدان!
«محمدرضا صدفیان» هم یکی دیگر از مخاطبان همیشه همراه روزنامه خراسان است. صدفیان چهل و سه ساله و معلم مقطع متوسطه اول است و طبق آمار روابط عمومی، یکی از مخاطبانی است که بیشترین تعداد پیامک را به روزنامه خراسان ارسال کرده است. او در گفت و گو با ما می گوید: «در خانواده ما روزنامه جایگاه ویژه ای دارد. یعنی تنها من نیستم که روزنامه می خوانم. در خانواده ما همگی اهل روزنامه هستند. چون پیگیری اخبار برایمان اهمیت دارد. خانواده ما به جز روزنامه خراسان، روزنامه های شهرآرا و قدس را می خوانند. جالب است که ما بعد از این که این همه اخبار را پیگیری می کنیم هروقت به هم می رسیم، تازه به هم می گوییم که دیگر چه خبر؟!»
چرا خراسان؟
از محمدرضا صدفیان می پرسم از میان این همه روزنامه چرا خراسان را انتخاب کرده اید؟ او می گوید: «روزنامه باید انتقادپذیر باشد و فقط طرف یک جناح سیاسی را نگیرد. در میان روزنامه ها، خراسان بیشتر از روزنامه های دیگر این موضوع را مراعات می کند. روزنامه خراسان اصالت زیادی دارد. بنابراین تجربه بیشتری در کارش دارد و همین تجربه چندساله باعث شده تا خراسان یکی از روزنامه های موفق کشوری باشد. شاید برایتان جالب باشد که من با این که مخاطب خاص روزنامه هستم اما اشتراک روزنامه ندارم. عادت کرده ام هر روز صبح که به مدرسه می روم جلوی دکه مطبوعات بایستم و روزنامه خراسان را تهیه کنم و در مدرسه بخوانم.»
کلاس روزنامه خوانی!
صدفیان که آخرین سال های کاری اش را سپری می کند علاوه بر این که خودش یک روزنامه خوان حرفه ای است تلاش می کند که دیگران را هم به خواندن روزنامه تشویق کند. او می گوید: «متاسفانه نسل جوان ما طعم روزنامه خواندن را نچشیده است. اما من برای این که فرهنگ روزنامه خواندن را ترویج دهم مطالب جذاب روزنامه ها مخصوصا خراسان را به دانش آموزانم می دهم و به آن ها پیشنهاد می کنم که این مطالب را بخوانند. بچه ها هم از آن جایی که خراسان مطالب جذاب تری دارد بیشتر از همه آن را می خوانند. روزنامه ها نوشتاری هستند و این نوشتاری بودن باعث می شود آدم ها اهل علم بار بیایند. یعنی به دنبال اطلاع رسانی و پیدا کردن اطلاعات جدید بروند.»
یک خانهدار روزنامه خوان
«نسرین اباذریان» پنجاه و هفت ساله است و از سی سال پیش روزنامه خراسان را می خواند. از همان روزهایی که پدرش خراسان خوان بوده و او هم به خواندن روزنامه عادت کرده است. طبق آمار روابط عمومی، اباذریان هم از کسانی بوده که بیشترین پیامک ارسالی را به روزنامه داشته است. او به ما می گوید: «فکر می کنم روزنامه خواندن را از پدرم به ارث برده ام. اگر یک روز، روزنامه نخوانم فکر می کنم از دنیا عقب هستم. درست است که این روزها فضای مجازی وجود دارد و ما می توانیم جدیدترین اخبار را از آن پیدا کنیم اما فایده روزنامه این است که همیشه جلویمان قرار دارد و هرموقع حوصله داشته باشیم می توانیم اطلاعات را از یک منبع مطمئن پیدا کنیم. این روزنامه ها علاوه بر این که وظیفه اطلاع رسانی را برعهده دارند برای مردم گره گشایی می کنند. وقتی روزنامه ها گزارش ها را پیگیری می کنند مسئولان مجبور می شوند که مشکلات مردم را حل کنند.»
همگی روزنامه را بشنوید!
اباذریان نه تنها به خواندن روزنامه علاقه مند است بلکه اطرافیانش را به روش خاصی با روزنامه آشنا می کند. او می گوید: «بارها پیش آمده که به اطرافیانم توصیه کرده ام روزنامه بخوانند. اما بعضی وقت ها آن ها می گویند ما نمی رسیم که روزنامه بخوانیم یا وقتش را نداریم! اما من دست از تلاش برنمی دارم و مطالب جالبی که در روزنامه می خوانم را برای آن ها تعریف می کنم. البته با افزایش سن برای خواندن روزنامه مشکلی پیدا کرده ام و به سختی می توانم روزنامه را بخوانم. فکر می کنم برای ما که سن مان بالا رفته باید راهی پیدا شوند که بتوانیم به راحتی روزنامه بخوانیم.» او معتقد است: «روزنامه های این روزها باید به زندگی مردم نزدیک شوند و تا می توانند قواعد زندگی درست و اصولی را به جوانان یاد بدهند. این که آدم ها چه کار کنند که کیفیت زندگی شان افزایش پیدا کند باعث می شود که آدم های بیشتری به خواندن روزنامه علاقه مند شوند.»
از روزگار خراسان ۵۰ تومانی
سید ابوالفضل خجسته می گوید: هفتاد و یک ساله ام. از روزی که مشترک دایم روزنامه خراسان هستم حدود چهل و پنج سال می گذرد. صفحه 14 یعنی صفحه اقتصاد برای من حکم مهم ترین اخبار را دارد. بحث ها، کارشناسی ها و تجزیه و تحلیل های این صفحه به واقعیت نزدیک است. پیش بینی های اقتصادی این صفحه برای من جذاب است چون بعد از پیگیری ها متوجه می شوم که حدود 90 درصد آن ها به واقعیت تبدیل می شود یا بخشی از آن. ما با روزنامه خراسان خاطره های زیادی داریم. خاطره های سال های دور. به زمانی که حضوری به قسمت آبونمان روزنامه می آمدم و عضویت روزنامه را می گرفتم. فکر می کنید به چه قیمتی؟ به سالی پنجاه تومان. پنجاه تا تک تومانی. هدیه اش هم دو آگهی رایگان بود. یعنی روزنامه را هر روز به محل انتخابی مان می آوردند. دو انتخاب رایگان برای چاپ هم داشتیم، تبریک یا تسلیت. می توانست هردو آن باشد و البته با یک کیفیت. یعنی کیفیت آگهی ها به قیمت آن نبود. ما مشترک روزهای پنجاه تومان در سال روزنامه خراسان بوده ایم تا همین امروز. راستش روزنامه دلخواهمان هم بوده است، در شهر خودمان، در استان خودمان، روزنامه صبح ایران. ما هنوز روزنامه خراسان را دوست داریم، همین حالا هم با خواندن این قدیمی ترین روزنامه، با تحلیل هایش پشتیبانش خواهیم بود و آن را خواهیم خواند.