سیل؛ مهمان بدشگون آشفتهبازار اقتصاد ایران
تقریبا میتوان گفت تمام فضای خبری این دو هفته گذشته به موضوع سیل پرداخته است. متاسفانه تبعات سیل بعد از فرو نشست آب، بیشتر خودش را نشان میدهد. سیل امسال که علاوه بر به یغما بردن جان هموطنان عزیزمان، بر اموال آنها نیز دست درازی کرده و خیلی بیشتر از آن که در صفحه نمایش گوشیها دیده میشود، خانمان برانداز بوده است. در همان ساعات اولیه این اتفاقات مردم درگیر دانسته بودند که نمی توانند بدون هیچ توان مالی و سرمایه ای دوباره خانههای شان را سرپا کنند و به همین دلیل چشم کمک به دولت داشتند. بر همین اساس نوبخت به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور پشت تریبونها آمد و اعلام کرد: به هر خانواده شهری در استان مازندران تسهیلات 50 میلیون تومانی با کارمزد 5 درصد و همچنین 12 میلیون تومان کمک بلاعوض اعطا خواهد شد. وی همچنین اعلام کرد که برای منازل مسکونی روستایی نیز دولت 10 میلیون تومان کمک بلاعوض و در مجموعه 15 میلیون تومان معیشتی در نظر گرفته است. کمکهای دولت برای واحدهای تجاری اما خیلی دست و دلبازانه نبود. نوبخت اعلام کرد واحدهای تجاری که بیشتر از 50 درصد از سیل خسارت دیده اند تنها امسال مشمول معافیت مالیاتی خواهند شد. کشاورزان نیز در رده چهارم مشمولان کمکهای دولتی قرار گرفتند بر این اساس به کشاورزان برای هر یک هکتار زمین کشاورزی خسارت دیده 2 میلیون تومان و برای هر یک هکتار باغ خسارت دیده از سیل 5 میلیون تومان کمک بلاعوض تعلق میگرفت. دارندگان دامهای سبک نیز میتوانند برای هر راس دام سبک تلف شده به دلیل سیل 500 هزار تومان و برای هر دام سنگین تلف شده سه میلیون تومان کمک بلاعوض دریافت کنند.
با اعلام میزان دقیق کمکهای دولتی سیل انتقادات راجع به ارزش گذاری خسارت سیل به راه افتاد. که البته به حق هم بود. آیا درباره خانه ای که با سیل به کلی ویران شده است، میتوان با 62 میلیون تومان دوباره آن را با حتی اولیه ترین امکانات معیشتی سرپا کرد؟ درست زمانی که قیمت لوازم منزل حتی از نوع ساخت داخل سر به فلک گذاشته است و بهتر از مصالح ساختمانی نیز چیزی به زبان نیاورد. کمکهای بلاعوض دولت برای دامها نیز اسفناک تر بود. گله داری که تمام دام هایش ( کل سرمایه زندگی اش) غرق شده است، این کمکهای اندک دولتی هیچ دردی را از او درمان نخواهد کرد. البته نباید درباره دولت بی انصافی کنیم، سیل ابتدای سال ناخوانده ترین مهمان بدشگونی بود که آشفته بازار اقتصاد ایران را نیز بیش از پیش دچار بحران کرد. دولت که از سال قبل درگیر سازوکارهای مالی برای کم اثر کردن نوسانات ارز بود و همچنین خودش را برای سالی با ریاضت شدید مالی آماده میکرد، با این سیل دردی به دردهایش اضافه شد. این در حالی است که کمکهای خارجی به ایران نیز به دلایل قلدرمآبیهای بین المللی فعلا مسدود شده است. به طوری که رئیس جمهور روحانی آن را نوعی جنایت قلمداد کرد. صرف نظر از اینها با توجه به نقشههای اقلیمهای کشاورزی به خوبی در مییابیم که بخشهایی از ایران دپار سیل شده اند که جز مراکز اصلی برخی از اقلام مصرفی مانند برنج بوده است و این امر به خودی خود معضل تامین و ثابت نگه داشتن این اقلام در بازارها را بر دوش دولت خواهد انداخت.
مرغ بازهم از قفس پرید!
قیمت گوشت قرمز و سفید که در یک رقابت تنگاتنگ در اواخر سال 97 گریبان خانوادهها را چسبیده بود، در ابتدای سال با افت خوشایندی رو به رو شد که البته نمی توان از عملیاتی شدن سیاستهایی چون عرضه گوشت تنظیم بازاری، افزایش واردات گوشت گرم و منجمد و همچنین توزیع گوشت در فروشگاههای بهاره چشم پوشی کرد. بر اساس این سیاستها قیمت گوشت مرغ برای هر یک کیلو 12 تا 15 هزار تومان ثابت شد. هر چند صفهای گاه پر تنش مرغ همچنان پر ازدحام ماند. متاسفانه سیل در مناطق شمالی،غربی و جنوب غربی فضا را برای فعالان عرصه دلال بازی، باز کرد تا حدی که قیمت یک کیلو مرغ در پایتخت تا 19 هزار تومان هم رسید این در حالی بود که خسارت سیل به مرغداریها و تبعات آن در مقایسه با خسارات سیل به سایر واحدهای تولیدی در مرتبه پایین تری قرار داشت و انتظار میرفت که قیمت مرغ به این زودیها از سیل تاثیر نپذیرد.
پیازهایی که خُرد نشده چشم را میسوزانند!
یکی از تبعات پایین آمدن ارزش پولی یک کشور در مقایسه با سایر ارزها، به صرفه شدن صادرات تولیدات داخلی است. و از تبعات صادرات بی برنامه و زیاد کاهش عرضه محصول در بازار داخلی و افزایش قیمت آن به دلیل افزایش تقاضاست. این موضوع یکی از مهمترین دلایل رشد یک شبه و بی قاعده بعضی از اقلام مصرفی در ایران است. چیزی که یک روز گریبان گوشت قرمز را میچسبد و روز دیگر دم مرغ را میگیرد! در این دو هفته هم دامن گیر پیاز و سیب زمینی به عنوان پر مصرف ترین اقلام طبخ غذا شده است. گرانی پیاز در مقایسه با یار دیرینه اش سیب زمینی بسیار بیشتر بود و همین موضوع دست مایه تلخندهای زیادی در فضای مجازی شد. حتی در برخی از شبکههای مجازی ترافیکی از کامیونها دیده میشد که براساس ادعای تصویر گیرنده بار پیاز برای صادرات زده بودند! ادعایی که هیچ گاه صحت و سقم آن اعلام نشد. البته صادرات قانونی پیاز تا زمانی که پیاز در مغازههای محلی تا کیلویی 12 هزار تومان و در هایپرمارکتهای بالای شهر به 19 هزار تومان هم رسید همچنان پابرجا ماند. سیل ناخوانده در مناطق وسیعی از کشور برای خریداران پیاز مانند قوزی بالای قوز شد و قیمت پیاز به اصطلاح ساعت میزد که در نهایت با یک دیر کرد تعجب آور صادرات پیاز از تاریخ 15 فروردین ماه ممنوع اعلام شد! احتمالا با توجه به شرایط جدید ( جاری شدن سیل) ممنوعیت صادرات زیاد مثمر ثمر نباشد و کم کم باید شاهد کمپینهای # نه-به-غذا-های-پیاز-دار باشیم. کمپینی که قبل از ایجاد شدن با توجه به پر مصرف بودن این قلم خوراکی محکوم به شکست خواهد بود. و عملا سفره خانوادههایی با درآمد پایین چیزی برای خورده شدن نداشته باشد.