در بین ماههای سال، رمضان، ماه ویژهای برای همگان محسوب میشود، از کودکان گرفته که روزهداری بزرگترها خواه ناخواه بر برنامه غذایی آنها هم تاثیر میگذارد تا بزرگترها که ماه رمضان علاوه بر تغذیه و روزهداری، رابطه مستقیم با جیبشان نیز دارد. از آن جایی که ماه رمضان از اهمیت ویژهای برخوردار است و هم به جهت سختی روزهداری در روزهای گرم و بلند تابستان، خانوارها سعی دارند خرید مواد غذایی و اقلام مورد نیازشان را قبل از ماه رمضان تکمیل کنند. بحث خرید و تامین مواد غذایی سفره افطار امسال شاید بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت دارد آن هم به دلیل نرخ صعودی تورم و افزایش قیمت به شکل بیسابقه آن، در چند سال اخیر. تلاش ما این است که در پایان این مقاله شما به دیدگاهی کلی درباره قیمتهای اقلام مورد نیاز در این ماه برسید.
خرما
یکی از اقلام خوراکی که در ماه رمضان اهمیت ویژهای پیدا میکند، خرماست.
این محصول در ایران تولید میشود و بابت تامین این محصول مشکلی وجود ندارد به طوریکه اگر به بازارهای خارج از کشور هم صادر شود باز برای تامین نیاز کشور به مشکل بر نمیخوریم. با توجه به نرخ تصاعدی همه اقلام خوراکی در کشورمان، خرما هم افزایش قیمت داشته و از این قاعده مستثنا نیست. به همین دلیل قیمت خرما از حدود ۱۸ تا ۸۰ هزار تومان( بسته به نوع آن) متفاوت است.
برنج
برنج یکی از اقلام ضروری سفرههای ایرانی است. این ضرورت و اهمیت در ماه رمضان چند برابر میشود، به شکلیکه کمتر خانواده ایرانی را میبینید که در وعده سحری خود از برنج استفاده نکند. در جدول زیر قیمت هر کیلو برنج را میتوانید مشاهده کنید.
زولبیا و بامیه
شاید زولبیا و بامیه نسبت به مواردیکه در بالا به آنها اشاره شد اجبار و ضرورت کمتری داشته باشد اما قطعا ویژه ماه مبارک رمضان است و جزء جدانشدنی سفرههای این ماه که نقش مهمی در رنگین کردن سفرههای افطار دارد.
هرکیلو زولبیا و بامیه در ماه رمضان ۱۴هزار تومان به فروش میرسد و بر این اساس در هر کیلو ۲هزار تومان افزایش قیمت نسبت به سال پیش دیده میشود.
چای
چای به طور معمول هم نوشیدنی سنتی و مورد علاقه ایرانیان و هم محبوبترین نوشیدنی ما ایرانیان پس از آب قلمداد میشود که در ماه مبارک رمضان استفادهای بیش از پیش دارد. مخصوصا در شرایطیکه این ماه با تابستان مقارن و روزهای بلند با گرمای هوا موجب تشنگی زیادی شود که بعد از افطار همگی برای رفع آن تشنگی به چای پناه میبرند.
شما در ادامه قیمت انواع چای را مشاهده خواهید کرد.
گوشت و مرغ
خوردن مواد غذایی پروتئینی در همه اوقات برای بدن ضروری میباشد.اما این ضرورت در ماه رمضان به دلیل پایین آمدن ذخایر پروتئینی به شدت احساس میشود. همین امر موجب میشود که اکثر خانوادهها قبل از آغاز ماه رمضان اصطلاحا یخچال و فریزر شان را پر کنند. اما امسال با توجه بحرانهای قیمتی در بازار مواد پروتئینی گویا این سنت دیرینه خانوادهها رو به فراموشی گذاشته است.
در آخرین اظهار نظرهای مسئولین، خریداران نباید بیشتر از ۱۱هزار و ۵۰۰تومان برای هر کیلو مرغ بدهند. این در حالی است که برخی از فروشگاهها تنها با زدن پوزخندی به این قیمتها واکنش میدهند. بازار گوشت قرمز هم دست کمی از نوع سفیدش ندارد.
قند و شکر
با توجه به علاقه و ذوق ایرانیان در رنگین کردن سفرهها و به ویژه سفره افطار، شکر یکی از موارد پر مصرف در غذاهای این ماه به حساب میآید به شکلی که میتوان آن را یکی از اقلام ضروری خانوادهها به حساب آورد.
همیشه بحث درباره ناسالم بودن شکر و تاثیر مخرب آن بر بدن مطرح بوده است، حتی گاهی نزاعهایی بر سر بهتر بودن شکر قهوهای شکل میگیرد که در این باره باید گفت این دو نوع فرق چندانی ندارند و بهتر است نیاز بدن به مواد غذایی شیرین را از طریق شکر موجود در انواع غذاها تامین و تااندازه ممکن از مصرف بیاندازه شکر خودداری کنید.
کالری موجود در شکر قهوهای و سفید تقریبا با یکدیگر برابر است به این معنی که هر دو بهاندازه یک قاشق چایخوری 16 کالری دارد.
سبزیجات
درست است که سبزی از قدیم الایام با برنامه غذایی ما ایرانیها عجین شده است و رنگ سبز آن همیشه در سفرههای ما خودنمایی میکند اما از آن جاییکه روزهداری تشنگی بسیار در پی دارد و چندین سال است که ماه رمضان در تابستان قرار گرفته است، این تشنگی ناشی از روزه داری چند برابر میشود پس با توجه به آبی که در سبزی وجود دارد و باعث دیرتر تشنه شدن میشود در ماه رمضان مورد توجه عده بیشتری قرار میگیرد. در بازار سبزیجات هم مانند چیزهای دیگر شاهد افزایش قیمت بودهایم به شکلی که رئیس اتحادیه میوه و سبزی از افزایش ۱۵ تا ۲۰ درصدی در قیمت خیار، سبزی و کاهو خبر داده است.
خیار سالادی هر یک کیلو ۶ هزار تومان
پیاز سفید صدفی هر یک کیلو ۸ هزار و ۸۰۰ تومان
با توجه به قیمتهای ارائه شده میتوان گفت شخصی با حقوق حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان که پایه حقوق کارمندان و کارگران است حتما برای تامین اقلام مورد نیاز ماه رمضان به دردسر خواهد افتاد.
با یک حساب ساده میتوان فهمید که برنج، گوشت و نان مصرفی برای یک خانواده با جمعیت متوسط پنج نفر در یک وعده چیزی حدود ۴۰ هزار تومان است این در شرایطی است که اینها کالای بسیار ضروری هستند و قطعا برای طبخ غذا به انواع مواد خوراکی دیگر هم نیاز است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاید جفای علم رایج اقتصاد ( و حسابداری اقتصادی) است که خانهداری را شغل به حساب نمیآورد و ارزش اقتصادی فعالیتهای خانهداری را در تولید ناخالص داخلی (GDP) محاسبه نمیکند! این در حالی است که اگر همین فعالیتهای روزمره خانهداری، توسط افراد یا بنگاههای اقتصادی انجام شود در تولید ناخالص محاسبه میشود. مثلا وقت صرف شده توسط مادر یا پدر برای مراقبت از کودکان یا آموزش آن ها، پخت و پز، نظافت منزل، تعمیر وسایل خانه، خرید وسایل لازم خانه و حتی ارائه مشاوره در حوزههای مختلف، در محیط خانواده انجام میشود، هرگز در محاسبه شاخصهای اقتصادی (تولید ناخالص و اشتغال) نمیآید اما اگر همین فعالیتها «بازاری» شود، یعنی از مسیر فعالیت اقتصادی فرد یا بنگاهی دیگر و در ازای «دریافت مزد» انجام شود، مشمول همه آن موارد میشود. البته اهالی اقتصاد، توضیحاتی درباره این مسئله دارند که بعضا قابل قبول است اما نمیتوان از تبعات این موضوع گذشت. پرونده امروز دخل و خرج را به این موضوع اختصاص دادیم تا درباره کم و کیف این موضوع و تبعات آن بیشتر بدانیم. مخصوصا اینکه چند روز پیش خانم ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور اشارهای به ارزش اقتصادی کار خانگی زنان کرد و عدد و رقمهایی هم اعلام کرد که برخی را متعجب کرد.
اینکه چه غذایی بخوریم، باعث رشد اقتصادی میشود؟!
اجازه بدهید از همان تناقض یا استاندارد دوگانه اهالی اقتصاد در محاسبه شاخصی برای سنجش رفاه شروع کنیم. اگر فعالیتی از مسیر بازار رفاه ایجاد کند جزو تولید و درآمد ملی میآید اما اگر در خانه انجام شود، نه! این استاندارد دوگانه (اگر بپذیریم)، فورا یک تناقض ایجاد میکند. توضیح اینکه اگر شما غذای روزانه خود را از رستوران بخرید به رشد اقتصادی کشور کمک میکنید! اما اگر در منزل پخت و پز کنید، چیزی نصیب رشد اقتصادی نخواهد شد! این در حالی است که در هر دو حالت شما به یک میزان مطلوبیت یا رفاه دریافت کرده اید. حتی ممکن است رفاه دریافتی از خوردن غذایی مشابه خانگی بیشتر هم باشد. مگر وظیفه اقتصاد و حسابها و شاخصهای ملی اقتصادی، محاسبه و بهبود رفاه (مادی) جامعه نیست؟ پاسخ مثبت است اما خود اقتصاددانان هم میدانند و معترفند که شاخصهای اقتصادی (مثل تولید ناخالص داخلی) لزوما مترادف با رفاه جامعه نیست. اما میگویند که محاسبه فعالیتهایی که بازاری نیستند، سخت است و لذا به همین شاخصهای موجود به عنوان بهترین چیزی که قابل محاسبه است، اکتفا میشود و نماینده رفاه برشمرده میشود.
تناقضی که از کلاس اول اقتصاد هست!
در این رابطه، دکتر فرهاد نیلی، استاد برجسته اقتصاد کشور، در مقدمه گزارشی مربوط به محاسبه ارزش اقتصادی خدمات خانگی مینویسد: «در دروس اقتصاد کلان پایه این پرسش که آیا کار خانگی زنان خانهدار در محاسبات تولید ناخالص داخلی منظور میشود همواره با پاسخ منفی روبهروست. به دنبال این پاسخ، بیدرنگ این مسئله مطرح میشود که با اینکه نتایج کار خانگی به افزایش سطح رفاه خانوار منجر میگردد، چرا به عنوان یک تولید اقتصادی محسوب نمیشود. طراحان حسابهای ملی برای این اشکالات پاسخهایی دارند که بر محور بودن فعالیتهای بازاری در حسابهای ملی، قابلیت استاندارد کردن محاسبات به نحوی که همه کشورها بتوانند آن را اجرا کنند و نظایر آن متمرکزند».
برخی محاسبات درباره ارزش اقتصادی خانهداری
بر همین اساس، اگرچه در حسابهای رسمی و شاخصهای ملی اثری از ارزش اقتصادی کار خانگی وجود ندارد، اما پژوهشها و محاسبات پراکنده بسیاری انجام میشود تا این معضل را حل کند و تصویری درست از اهمیت فعالیتهای خانگی از نظر اقتصادی و ایجاد رفاه برای جامعه ارائه کند. مهمترین و معتبرترین بررسی مربوط به سال 94 است که در آن وضعیت کار خانگی (فعالیت غیربازاری) در سال 1388 بررسی شده است. طبق این تحقیق، ارزش خدمات خانگی بهاندازه 29 درصدِ کل تولیدات محاسبه شده اقتصاد (فعالیتهای بازاری) است. یعنی اگر سالانه ده میلیون تومان ارزش افزوده بازاری ایجاد شود، همزمان 2 میلیون و 900 هزار تومان هم در فعالیتهای خانگی ارزش ایجاد میشود. به بیانی دیگر اگر افراد شاغل یا سرمایه گذار (حقوق یا سود یا اجاره بگیر) در هر ماه 10 میلیون تومان درآمد داشته باشند، همزمان باید افرادی که فعالیت خانگی دارند ماهانه 2 میلیون و 900 هزار تومان دستمزد بگیرند. طبق این تحقیق از این 29 درصد، 22.5 درصد مربوط به بانوان و زنان خانهدار است. یعنی به ازای هر 10 میلیون تومان تولید (کالا و خدمات) در کشور، 2 میلیون و 250 هزار تومان توسط زنان خانهدار ارزش ایجاد میشود.
اشتغال چطور؟
همین وضعیت درباره اشتغال هم وجود دارد. اگر فردی در خانه مشغول پخت و پز، نگهداری از کودکان و. .. باشد، شاغل محسوب نمیشود اما اگر همین کار را در قالب فعالیت بازاری انجام دهد شاغل خواهد بود. نکته جالبتر این است که یک نفر با یک ساعت فعالیت بازاری در هفته شاغل محسوب میشود اما افراد خانهدار ( که در ایران به طور متوسط روزانه حدود 7 ساعت برای ارائه خدمات خانگی صرف کرده و ارزش ایجاد میکنند) شاغل محسوب نمیشوند! البته برخی میگویند که طی فعالیتهای خانگی، بهره وری بسیار کم است. مثلا اگر یک نفر با 2 ساعت آشپزی در خانه میتواند برای 5 نفر غذای کامل تهیه کند، در یک فعالیت بازاری (آشپزخانه رستوران) ممکن است طی همین زمان بتواند برای 10 نفر غذا تهیه کند. اما در مقابل این نکته هم مطرح میشود که کیفیت خدمات خانگی بسیار بیشتر از خدمات بازاری است. مثلا نگهداری (حمایت، تربیت، آموزش، مراقبت، مهرورزی و. ..) یک پدر یا مادر از کودکان در منزل، به مراتب موثرتر و بهتر از یک مربی در مهد کودک یا مدرسه است. یا اینکه مراقبت از یک فرد کهنسال در خانه کیفیت بسیار بالاتری (حداقل از نظر عاطفی) از خانه سالمندان دارد.
سهم فعالیتهای مختلف از ارزش اقتصادی خدمات خانگی چیست؟
شاید سوال شود که این وقت برای چه اموری صرف میشود و این 7 ساعت به چه اموری اختصاص دارد. اجازه بدهید کمی در اعداد و ارقام دقیقتر شویم. طبق تحقیق پژوهشکده پولی، در سال 88 در نقاط شهری حدود 47.4 میلیارد ساعت صرف امور مربوط به خدمات خانگی شده است که از این میزان، 37.2 میلیارد ساعت مربوط به فعالیت خانگی زنان شهری بوده است. با یک جمع و تفریق ساده ( و لحاظ 21 میلیون نفر به عنوان کل زنان خانهدار کشور و حدود 14 میلیون نفر زنان خانهدار در نقاط شهری)، هر خانم خانهدار در روز حدود 7 ساعت فعالیت شغلی غیربازاری دارد. از این 7 ساعت، بیشترین میزان امور مربوط به پخت غذا با حدود 3.5 ساعت بیشترین نقش را دارد. نمودار زیر، جزئیات مربوط را نشان میدهد.
پژوهشگران چه مواردی را به عنوان فعالیت خانگی دارای ارزش به حساب میآورند؟
دسته بندی پنج گانه فوق، در واقع یک جمع بندی از مجموعه اموری است که به تولیدخدمات غیربازاری منجر میشود. اما جالب است بدانید که فعالیتهای بسیار زیاد دیگری هم هست که در صورت عدم انجام در خانه، باید به بازار محول شود و لذا دارای ارزش است؛ از خرید تا خواندن قصه برای کودکان یا رانندگی. اما وقتی پژوهشگران دست به محاسبه فعالیتهای خانگی و ارزش آن میزنند، جزئیات بسیار زیاد دیگری را هم به حساب میآورند. مثلا مدیریت امور خانه، حسابداری و بودجه ریزی یا مدیریت سفر کاری که اگر توسط خانواده انجام نشود باید برای انجام آن به کارشناسان، مشاوران یا تورها پول داد. همچنین خواندن کتاب، آموزش و حمایت عاطفی از کودکان، رفتن یا بردن اعضای خانواده به گردش و. .. نیز جزو خدمات خانگی است که چون راهی به بازار ندارد و برای آن پولی پرداخت نمیشود، جزو حسابهای ملی نمیآید اما پژوهشگران اقتصادی به هنگام محاسبه ارزش فعالیتهای خانگی از آن چشم نمیپوشند.
کدام کشورها بیشترین ارزش را از محل فعالیتهای خانگی دارند؟
شاید سوال کنید که وضعیت در دیگر کشورها چطور است؟ ارزش فعالیتهای خانگی در کدام کشورها بیشتر و کجا کمتر است؟ متاسفانه آمار یکنواخت و قابل مقایسهای در این خصوص در دست نیست. چرا که بر خلاف فعالیتهای بازاری که سالانه و حتی فصلی، محاسبه و ارائه میشوند، فعالیتهای خانگی، فقط به صورت موردی محاسبه و گزارش میشوند. با این حال بر اساس همین بررسیهای موردی و متفرق ( که هر کدام مربوط به یک سال متفاوت است) میتوان مقایسهای بین کشورها انجام داد. چنانچه نمودار زیر نشان میدهد، ژاپن با 15 درصدِ تولید ناخالص (در سال 1996) کمترین میزان فعالیت خانگی را دارد. این بدان معناست که در این کشور عمده فعالیتها و خدمات بازاری شده و تعداد افراد شاغل خانوار بالاست. البته به طور طبیعی هرچه کشورها صنعتیتر میشوند، میزان فعالیت خانگی هم کمتر میشود. چنانکه پیداست در آلمان میزان فعالیت خانگی از سال 1992 تا 2001 از 68 درصد به 43 درصد کاهش یافته است. طبیعتا هرچه فعالیت خانگی بیشتر شود، میزان تولید و فعالیت بازاری هم بیشتر شده و رشد اقتصادی (محاسبه شده) بیشتر میشود. با این حال نمیتوان این رشد اقتصادی را لزوما مترادف با افزایش رفاه دانست چرا که رفاه و ارزشی که قبلا در فعالیت خانگی و با استرس و فشار کمتر ایجاد میشده اکنون بازاری شده است و ممکن است حتی رفاه کمتری هم ایجاد کند.
*نکته اگرچه اعداد جدول 2 بسیار بالاست و بیشتر از میزان محاسبه شده برای ایران در سال 1388 است اما باید توجه کرد که این ارقام عمدتا مربوط به حدود 20 تا 30 سال قبل است و احتمالا اکنون بسیار کمتر است.
خدمات خانگی غیربازاری، در حال اضمحلال است؟
قطعا نه. اگرچه روندها به سوی بازاری کردن همه چیز است اما این موضوع یک نقطه توقف دارد. از یک سو، هرچه فعالیتهای خانگی کمتر و امور تخصصی شود، بهره وری (بهره وری صرفا اقتصادی) رشد میکند و تولید ناخالص کشورها و همچنین درآمدسرانه (قابل محاسبه) مردم رشد میکند. مثلا اگر همه غذای خود را از بیرون تهیه کنند، وقت برخی افراد آزاد میشود و میتوانند این وقت را صرف تولید خدمات و کالاهای جدید (مثلا امور بهداشتی و پزشکی یا آموزشی و تفریحی بیشتر) کنند و از این محل باعث افزایش رفاه جامعه شوند. اما آیا این موضوع تا صفر شدن خدمات خانگی قابل ادامه است؟ قطعا خیر. حتی اگر موضوعات عاطفی، روانشناسی، خانواده و. .. را در نظر نگیریم، با محاسبات صرفا اقتصادی، یک نقطه وجود دارد که انجام خانگی یک فعالیت بهتر از واگذاردن آن به بازار است. مثلا وقت صرف شده برای یافتن تعمیرکار و فراخواندنش کمتر از وقت لازم برای تعمیر وسیله خراب شده است.
آثار لحاظ کردن ارزش خدمات خانگی و خانهداری
لحاظ ارزش اقتصادی خدمات خانگی، از نظرگاههای مختلف، اهمیت دارد. از منظر اقتصادی، ما محاسبه درست تری از واقعیات خواهیم داشت. مثلا ممکن است رفاه واقعی ما نسبت به کشوری که تولید ناخالص مشابه با ما دارد، بیشتر یا کمتر باشد. چرا که ممکن است لحاظ رفاه حاصل شده از خدمات خانگی (از آشپزی و مراقبت و نگهداری و حمایت خانوادگی تا حافظ خوانی بزرگ خانواده یا سفر همزمان چند خانواده با هم به جای سفر با تور و ...) رفاه کل را افزایش دهد.
اما، از منظر اجتماعی و روانشناسی، موضوع جای بررسی بسیار بیشتری دارد. موضوعی که البته در تخصص نگارنده نیست اما برخی فرضیات و حدسیات قابل طرح است. مثلا فرض کنید که ماهانه ارزش اقتصادی خانهداری محاسبه و به نحوی پرداخت یا فقط گزارش شود. آیا تغییراتی در میل فزاینده افراد به فعالیت بازاری و اهمیت اعتباری آن، ایجاد نخواهد شد؟ مخصوصا در مورد بانوانی که صرفا به خاطر پرستیژ اجتماعی ( و نه نیاز مالی یا علاقه) به یک فعالیت کسل کننده بازاری میپردازند، ممکن است تغییر نگاه ایجاد شود. همچنین احتمال میرود، افراد بیشتری سرشان را بالا بگیرند و بگویند که خانهدار یا بازنشسته هستند. اگر یک فرد بازنشسته یا زن خانهدار، توجه کند که میتواند در محیط خانه، خانواده و اقوام، ارزش و رفاهی، شاید بیشتر از زمان اشتغال بازاری ایجاد کند، قطعا نگاه متفاوتی به زندگی و اهمیت نقش خود خواهد داشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در ماههای گذشته قیمت خودروهای داخلی و خارجی با افزایش قیمت ارز افزایش چشمگیری از خود نشان دادند. افزایش قیمت خودرو بیمه گذاران بیمه بدنه و شرکتهای بیمه را با چالشی جدید روبهرو کرد. یکی از این چالشها اطلاع رسانی شرکتهای بیمه در زمینه خرید الحاقیه افزایش سرمایه در بیمه بدنه بود که در سطح وسیعی توسط همه شرکتهای بیمه انجام شد. حال این سوال مطرح میشود؛ چرا با افزایش قیمت خودرو باید الحاقیه بیمه بدنه تهیه کرد؟ این سوال موضوعی است که در این نوشته به آن خواهیم پرداخت.
الحاقیه چیست؟
قبل از هر موضوعی لازم است معنا و مفهوم الحاقیه را بدانیم. به طور ساده الحاقیه در بیمه این گونه تعریف میشود: به طور کلی اگر تغییری از طرف بیمهگذار یا شرکت بیمه در بیمهنامه ایجاد شود، برای آن تغییر سندی صادر میکنند که به این سند الحاقیه گفته میشود. در غیر این صورت در زمان دریافت خسارت دچار مشکل خواهید شد. همچنین بیمهگر میتواند قرارداد بیمه شما را فسخ کند.
انواع الحاقیه
الحاقیه اصلاحی: مانند تغییر آدرس بیمهگذار یا محل مورد بیمه. الحاقیه اضافی: زمانی که ارزش مورد بیمه، مدت بیمه، یا خطرات مورد بیمه افزایش پیدا کند، الحاقیه اضافی صادر میشود
الحاقیه برگشتی: در صورتی که ارزش مورد بیمه یا خطرات مورد بیمه کاهش پیدا کند، الحاقیه برگشتی صادر میشود.
الحاقیه به روزرسانی سرمایه: وقتی به مورد بیمه خسارتی وارد شود، بعد از پرداخت خسارت از شمول بیمه خارج میشود، پس برای اینکه مجدد سرمایه تحت پوشش قرار بگیرد، بیمهگذار به محض ترمیم مورد بیمه باید به بیمهگر اطلاع دهد و با پرداخت مبلغ اضافی مجدد تحت پوشش قرار بگیرد.
الحاقیه بیمه بدنه چیست؟
الحاقیه بیمه بدنه برای اعمال تغییراتی بر روی بیمه بدنه است. به عنوان مثال اگر بخواهید پوششی را به بیمه نامه خود اضافه کنید یا حتی ارزش سرمایه خودروی تان را افزایش یا کاهش دهید میتوانید از الحاقیه بیمه بدنه کمک بگیرید.
افزایش قیمت خودرو چه تاثیری بر بیمه بدنه دارد؟
گرانی ارزهای خارجی و مخصوصا گرانی دلار در سال پیش قیمت چندین برابری خودرو را به خریداران خودرو تحمیل کرد. با این که تصور میشد به دلیل تولید داخل بودن بسیاری از خودروها مانند پراید، قیمت این نوع از خودروها تغییری نکند، ولی افزایش قیمت این خودرو از ۸ به ۲۰ میلیون تومان همه این ادعاها را رد کرد و مشخص شد درصد بالایی از قیمت خودروهای داخلی نیز به خارج و ارز وابسته است، چراکه بسیاری از لوازم خودروسازی وارداتی بوده و با افزایش قیمت ارز گران شدهاند. این افزایش قیمت دردسرهای بسیاری را برای همه افراد به همراه داشته است. ارزش خودرو در محاسبه بیمه بدنه یکی از گزینههای بسیار مهم است، چراکه در همه شرکتهای بیمه در زمان خسارت معیار پرداخت خسارتهای مختلفی که تحت پوشش بیمه بدنه است نسبت به ارزش خودرو محاسبه میشود. از این رو افزایش قیمت خودرو چالش جدیدی را به شرکتهای بیمه و بیمه گذاران بیمه بدنه تحمیل کرد. به عنوان مثال اگر ارزش خودروی شما در زمان خرید بیمه بدنه 50 میلیون تومان باشد و ارزش خودرو در بیمه نامه 50 میلیون تومان درج شده باشد، و شما در طول داشتن بیمه بدنه خسارتی داشته باشید سقف پرداخت خسارت در واقع همین 50 میلیون تومان خواهد بود. اما اگر ارزش قیمت روز خودروی شما ۱0۰ ملیون تومان شده باشد و شما برای دریافت خسارت به شرکت بیمه مراجعه کنید میزان خسارت پرداختی به شما بهاندازه 50 میلیون تومانی که در بیمه نامه درج شده، است. اینجاست که الحاقیه افزایش سرمایه در بیمه بدنه به کمک شما میآید.
هزینه الحاقیه بدنه چگونه محاسبه میشود؟
هزینه الحاقیه بیمه بدنه بستگی به نوع تغییراتی که در الحاقیه انجام میشود دارد. به عنوان مثال تغییراتی از قبیل تغییر شماره تلفن و تغییر آدرس هیچ گونه هزینهای را ندارد، اما اگر شما بخواهید پوششی را به بیمه نامه بدنهتان اضافه کنید یا ارزش خودروی تان را افزایش دهید، باید هزینه الحاقیه افزایش سرمایه را به شرکت بیمه پرداخت نمایید. میزان هزینه الحاقیه کاملا بر اساس ارزش ریالی که به سرمایه بیمه نامه اضافه شده داشته و برای خودروهای مختلف و در شرکتهای بیمه مختلف کاملا متفاوت است.
فرآیند دریافت الحاقیه بیمه بدنه
برای تهیه الحاقیه افزایش سرمایه بیمه بدنه، شما باید به نمایندگی یا شعبه شرکت بیمهای که بیمه نامه را از آنجا خریداری کردهاید مراجعه کنید. سپس درخواست صدور الحاقیه افزایش سرمایه بیمه بدنه را به آن شرکت اعلام نمایید. البته برای تهیه الحاقیه افزایش سرمایه بیمه بدنه باید مبلغی را هم به شرکت بیمه پرداخت کنید. به این نکته توجه کنید که پرداخت مبلغ اضافی در زمان صدور الحاقیه بیمه بدنه به معنای گران شدن بیمه بیمه نیست؛ بلکه بر اساس قانون، بیمهگذار مطابق ارزش واقعی سرمایه، متعهد به پرداخت خسارت است و این ارزش سرمایه است که افزایش یافته است. برای صدور الحاقیه افزایش سرمایه بیمه بدنه حتما نیاز به بازدید کارشناس شرکت بیمه از خودروی بیمه شده است.
چرا باید الحاقیه بیمه بدنه را جدی بگیریم؟
بیمه بدنه برای جبران خساراتی است که ممکن است در زمان هزینه تعمیر و تعویض، خسارت بالایی را برای شما داشته باشد. مخصوصا اگر خودروی شما گران قیمت بوده و ارزش سرمایه بالایی دارد هزینه تعمیر و تعویض قطعات خسارت خورده بالاتر هم میرود. جبران خسارت در بیمه بدنه در هر کدام از پوششها بر اساس ارزش خودروی بیمه شده محاسبه شده و به بیمه گذار پرداخت میشود. از این رو اگر ارزش خودروی شما افزایش یافته و شما الحاقیه افزایش سرمایه را انجام نداده باشید پرداخت خسارت بر اساس قیمت پایین خودرو انجام میشود که این اتفاق ناخوشایندی میتواند باشد. از این رو اگر قیمت خودروی تان افزایش یافته حتما برای دریافت الحاقیه بیمه بدنه اقدام کنید، تا در زمان خسارت به دردسر نیفتید. از این رو شرکتهای بیمه برای جلوگیری از نارضایتی مشتریان، در یک اطلاع رسانی گسترده پیشنهاد افزایش سرمایه خودرو را به همه بیمه گذاران خود اعلام کردند تا در زمان خسارت بتوانند همراهی لازم را با مشتریان خود داشته باشند.
نکته آخر: مقایسه الحاقیه بیمه شخص ثالث با الحاقیه بیمه بدنه
با مصاحبهای که با آقای جمشیدیان از نمایندگان بیمه آسیا صورت گرفت، مشخص شد؛ قبل از سال 96 با افزایش نرخ دیه بیمهگذار موظف بود که این مابهالتفاوت را بپردازد تا بتواند الحاقیه بیمه شخص ثالث را خریداری کند. از سال 96 به بعد الحاقیه بیمه شخص ثالث حذف شد و دیگر نیازی به خرید آن نیست. در قانون جدید، مابهالتفاوت مبلغ دیه را به جای بیمهگذار، صندوقی به اسم صندوق خسارات بدنی پرداخت میکند. شرکتهای بیمه هم باید به صورت خودکار، سقف تعهد مالی و جانی را در بیمهنامههای ثالث افزایش بدهند. اما درباره بیمه بدنه این گونه نیست. همچنان الحاقیه بیمه بدنه پابرجاست. شرکتهای بیمه موظفند اطلاع رسانی به موقع در این زمینه داشته باشند اما گاه به دلایلی بیمه گذار از این شرایط بیخبر میماند و در نتیجه گاهی ضررهای زیادی را متحمل میشود. برای جلوگیری از این خطرات، پیگیری اخبار بیمهای حائز اهمیت است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاخص کل بورس تهران، طی هفته قبل از سطوح با اهمیت 204 و 212 هزار واحد هم عبور کرد و برای اولین بار به سطح 220 هزار واحد رسید. همچنان هیجان در بازار بالاست و ارزش معاملات هم بیشتر از هزار میلیارد تومان است. از نیمه اسفند 97 تاکنون، بورس هر چند روز یک بار سطح جدید را فتح کرده و بعد از چند روز استراحت، دوباره به قله جدید حمله کرده است. شاخص کل هم وزن هم شرایط مشابهی را پشت سر گذاشته است. این شاخص که به نوعی نشان دهنده رشد شرکتهای کوچک است، از نیمه اسفند گذشته تاکنون از محدوده 30 هزار واحد، اکنون به بیش از 44 هزار واحد رسیده است که نشان دهنده رشد 50 درصدی طی دو ماه است. بر خلاف شاخص کل، هم وزن بسیار کمتر استراحت و با سرعت بالاتری رشد کرده است. در این شرایط برخی میگویند که بازار وارد مرحله تحلیل ناپذیری شده است و سود انتظاری و ریسک بازار به راحتی قابل برآورد نیست اما برخی نیز تلاش میکنند به شکلهای مختلفی، بازار را تحلیل و اهداف آینده بازار را تعیین کنند. در ادامه به چند تحلیل مطرح در خصوص پیش بینی آینده بازار اشاره خواهیم کرد.
بورس به دنبال عقب ماندگی دلاری خود است
یکی از مهمترین تحلیلهای مطرح، ارزیابی شاخص کل بورس به دلار است. توضیح این که شاخص کل فعلی بورس، نوعی شاخص «قیمت» است که هم اکنون متناسب با ریال (با توجه به قیمت ریالی سهام شرکتها و سود تقسیمی آنها که باز هم به ریال است) محاسبه میشود. شاخص ریالی بورس تهران، هم اکنون در قله تاریخی خود قرار دارد. اما وقتی این شاخص را با دلار محاسبه کنیم، میبینیم که این شاخص نه تنها در قله نیست بلکه در محدوده نزدیک به کف هشت ساله قرار دارد.بر اساس شاخص دلاری، اگر قرار باشد شاخص به قله سال 94 (اسفند 94 همزمان با اجرای برجام)، برسد باید حدود 35 درصد دیگر رشد کند و به بیش از 300 هزار واحد برسد. اما اگر قرار باشد به قله سال 92 بازگردد، باید بیش از 100 درصد رشد کند و به محدوده بیش از 500 هزار واحد برسد. البته همه میدانند که شاخص در قله سال 92 حبابی بوده است. علاوه بر این باید توجه کرد که بورس، لزوما، متناسب با دلار پیش نمیرود. چنان چه در سال گذشته نیز، با وجود جهش دلار یک دوره نزولی تقریبا پنج ماهه داشت. به عنوان جمع بندی، افرادی که با احتیاط بیشتر شاخص دلاری را محاسبه و تحلیل میکنند میگویند که بر این اساس شاخص میتواند در میان مدت (مثلا تا اوایل تابستان امسال) به 260 هزار واحد برسد که به منزله رشد حدود 18 درصدی از هم اکنون است.
خرید در بورس با مظنه سانتافه!
نوعی دیگر از تحلیلها که به منظور پیش بینی مسیر بورس، ارائه میشود، مقایسه شاخص با دیگر بازارهای موازی (غیر از دلار) است. در این زمینه، بازار خودرو بیش از همه مدنظر بوده است. برخی میگویند که وقتی قیمتها در بازارهای مختلف، به ویژه خودرو تا این حد رشد کرده است، باید بورس هم رشد کند. مخصوصا قیمت خودروهای خارجی این روزها زیاد در تحلیلهای اهالی بورس، مورداشاره قرار میگیرد. اگرچه این مبنا در حالت کلی بسیار ضعیف است و هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که بورس مطابق با خودرویی مثل سانتافه رشد کند اما برخی مسیرهایی را طرح میکنند که قابل تامل است:
رشد قابل توجه قیمتها در بازار موازی، همگان را بر این داشته است که تنها بازار جامانده از جهش قیمتی بازار سرمایه است و خارج کردن پول از این بازار، به منزله خروج از یک بازار با چشمانداز رشد و ورود به بازارهایی است که در قله قرار دارند.
برخی دیگر نیز این موضوع را از محل شرایط روانی تحلیل میکنند. آنها میگویند که نباید توجهی به شرایط بنیادین بازار سرمایه داشت. بلکه صرفا کافی است با جو مثبت بازار همراه شد. این موضوع قیمتها را تا سطوح مناسبی رشد خواهد داد و بازدهی ایجاد خواهد کرد. حال این جو مثبت از بازار ارز به بورس تزریق شود یا از معاملات سانتافه یا وضعیت بنیادین بازار، چه فرقی میکند؟!
با این حال، این نوع تحلیل ها، در واقع نوعی تحلیل گریزی است. چرا که حتی در صورت تداوم برقراری ارتباط بین بازارهای مختلف، دلیلی وجود ندارد که جو صعودی در بازارهای موازی ادامه یابد.
تحلیل بنیادین، هنرِ پرتفو و حدضرر
اما دسته سوم، معتقدند که بازار سرمایه، همچنان از نظر بنیادین جذاب است. افراد سخت گیرتر میگویند که حداقل بخشی از بازار همچنان از نظر بنیادین جذاب است و رشد فعلی قیمت سهم ها، با سودسازی شرکتها در سال 97 و 98 پشتیبانی خواهد شد. لذا جایی برای نگرانی جدی نیست. مثلا هم اکنون نسبت قیمت به درآمد گروه پتروشیمی هنوز 6.4 است. این نسبت به روش ttm محاسبه شده است. یعنی درباره بسیاری از شرکتها هنوز عملکرد زمستان 97 لحاظ نشده است. لذا با اضافه شدن عملکرد زمستان، این نسبت کمتر هم خواهد شد. این نسبت در حالی است که همین p/e موجود درباره برخی شرکتها مثل شفن همچنان کمتر از 5 است. در گروه فلزات هم حدود 7 است. اگر به این نسبتهای خوب، چشمانداز بهبود تولید و سود طی امسال را هم اضافه کنیم، عملا نسبت قیمت به درآمد انتظاری در این گروهها به محدوده کمتر از 5 خواهد رسید که همچنان میتواند برای سرمایه گذاری میان و بلندمدت جذاب باشد.
با همه این ها، باید توجه کرد که 1- هرچه رشد هیجانی بازار بیشتر شود، تعداد سهمها و گروهها با نسبت قیمت به درآمد مناسب کاهش خواهد یافت. 2- ریسک شرایط سیاسی و عدم قطعیت پیرامونی روی سر اقتصاد است و این موضوعات میتواند چشماندازهای پیش گفته را با خطر مواجه کند؛ به ویژه آن که چشمانداز مناسب عمدتا مربوط به شرکتهای صادراتی است. البته این موضوعات، مجوز خروج از بازار نیست. بلکه با توجه به جمیع شرایط در صورت استفاده از تحلیلهای بنیادین و در کنار تحلیلهای کوتاه مدت و چیدن یک سبد مناسب و متنوع که ریسک را کاهش دهد و همچنین رعایت ضرر، میتوان از این بازار بازدهی گرفت. اگرچه تحلیلها متفاوت است اما در این که بورس با توجه به عقب ماندگی ها، بهترین بازارِ سال 98 خواهد بود، اختلاف نظر بسیار کم است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اقلیم کوهستانی ایران، باعث ایجاد مناطق بکر و زیبایی شده است. در واقع در ایران به یمن داشتن تمامی عوارض طبیعی، گردشگری طبیعت محور بسیار رونق گرفته است. ایران ما دارای جنگل ها، کوهستان ها، دشت ها، کویرها، دره ها، دریاچه ها، آبشارهای متعدد، رودخانههای دایمی و فصلی، دریاچهها و دریاها، تالابها و مردابهای زیادی است. همین تنوع اقلیمی باعث شده است که دست گردشگران با هر درجه از توان جسمی و مهارتی برای انتخاب باز باشد. شاید همین جا، شما به عنوان یک مخاطب وارد بحث شوید و بگوییدای آقا! درست که ایران جاهای دیدنی و اقلیمهای متنوعی دارد اما پراکندگی آنها به یک میزان نیست. تنوع اقلیمی فقط در شهرهای شمالی، شمال غرب، غرب و جنوب و مرکزی ایران وجود دارد. در شمال شرقی ایران یا بهتر بگویم همین مشهد خودمان خبری از خیلی از مواردی که در بالا اشاره کردید نیست ولی تا جایی که دلتان بخواهد دشت و بیابان است. متاسفانه باید به این دوستان حق داد. مناطق بکر و گردشگری استان خراسان رضوی به شدت مورد بی توجهی قرار گرفته است و آنچنان که باید و شاید برای همگان معرفی نشده است. بسیاری از ما مشهدیها طبیعت گردی مان را به راسته جاده طرقبه و شاندیز گره زده ایم. البته در این میان هستند کسانی که انتخابهای حرفهای تری مانند دره ارغوان یا کوه نوردی در کوههای خلج دارند. این در حالی است که حوالی همین مشهد خودمان جاهای دیدنی و البته گاه صعب العبوری وجود دارد که مانند بهشت گمشدهای در میان کوههای صخرهای محصور شده است. چین خوردگیهای شمال شرقی ایران، گاهی به استان خراسان یخچالهای دایمی چون پیست شیرباد را هدیه داده است و گاه در چشماندازهای بی بدیل کوههای صخرهای را به پیش چشمان طبیعت دوستان عرضه میکند. اما در یکی از زیباترین عوارض طبیعی این ارتفاعات دره رودخانهای پر از پیچ وخم وجود دارد که به رفتنش و لمس زیبایی هایش از نزدیک میارزد. بیشتر کسانی که هم از دره هایقر در استان فارس و هم از دره شمخال بازدید کردهاند معتقدند، که شمخال نه تنها چیزی از زیبایی و صلابت هایقر کم ندارد که دارای پوشش گیاهی متنوعتر و مسیر راهپیمایی سهل الوصولتر است. دره زیبای شمخال در استان خراسان رضوی، مقصد گردشگری ماست. اگر میخواهید از کم و کیف مالی سفر به این دره پر از شگفتی با خبر شوید در ادامه نوشتار همراه ما باشید.
قوچان استوار در طول تاریخ
دره شمخال یکی از مناطق کمتر شناخته شده در استان خراسان رضوی و در نزدیکی شهر قوچان است. البته خود قوچانیها این دره و راه رسم رفتن به آنجا را به خوبی میدانند و یکی از پاتوقهای آخر هفته شان است. منظورم از راه و رسم پیمودن دره این است که بیشتر قوچانیها که به صورت خانوادگی به شمخال میروند به دو دسته تقسیم میشوند، دسته اول که جوان ترها هستند از یک روز قبل از ابتدای دره وارد مسیر میشوند. دسته دوم که بیشتر مسنها را تشکیل میدهند نیز روز بعد در انتهای مسیر کال شمخال و در کنار شالیزارهای روستای محمد تقی بیگ منتظر دسته اول میمانند.
شهر قوچان به تنهایی خودش میتواند یک مقصد گردشگری باشد. بسیاری از کارشناسان این شهر را با شهر باستانی ارسکه یکی دانستهاند. به نظر آنها قدمت قوچان به عنوان اولین پایتخت اشکانیان به دوران قرون وسطی باز میگردد که در آن دوران به خبوشان معروف بود. جالب است بدانید این شهر در زمان حکومت مغولان در ایران به رونق خاصی رسید تا جایی که غازان خان یک معبد بودایی را در آن جا بنا کرد. قوچان را باید شهر همت و اراده دانست چرا که این شهر در طول عمر چندین هزار ساله خود بارها و بارها بر اثر زلزلههای ویرانگر با خاک یکسان شده و دوباره برپا شده است. تا به حال از گرماب عتیق قوچان سخن به میان آورده ایم. اما این شهر دارای جاهای دیدنی و زیارتی دیگری نیز است که از این میان میتوان به آرامگاه بابا حسن در روستای خسرویه، آستانه شهر عتیق، امام زاده اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع) در آبادی جرتوده، امام زاده جعفر (ع) در سه کیلومتری قوچان، امام زاده حسین اصغر در سر ولایت، امام زاده حسین بن حسن مجتبی در نوروزی، امام زاده علی بن موسی در آبادی شرف، تپه چیلخانی، تپه زوباران، تپه فتح آباد، تپه نادری، مدرسه عوضیه و روستای صخرهای کلر اشاره کرد. مسیر مشهد تا قوچان یک جاده آسفالته و دو بانده بسیار مناسب است که 130 کیلومتر درازا دارد و این یعنی اینکه میتوانید برای رفتن به شمخال یک فرصت یک روز و نیمه در نظر بگیرید. این زمان را با برنامه سفر به تنگه هایقر که تقریبا 7 روز کامل زمان میبرد، مقایسه کنید.
دره شمخال
دره شمخال از آن جاهای دیدنی و مختص طبیعت دوستان صبور است. چرا که در ابتدای دره شاید جاذبه مسحور کنندهای وجود نداشته باشد که شما را به خودش مشغول و وادارتان کند تا مسیر پر پیچ و خم دره را بپیمایید. در ابتدای دره، رود کم جانی از وسط دره عریض جریان دارد که توانسته استاندک سبزه و گیاهی را جان ببخشد. شاید تنها چیزی که نیروی محرکه گردشگران برای پیشروی به داخل تنگه است، نسیم فرح بخشی است که هر از چندگاهی از راه ماز مانند دره میگذرد و به جان آدم صفا میدهد. نسیمی که مانند یک پیک خوش خبر، از بهشتی در پسِ صخرههای سنگی خبر میدهد. هر چه قدر صبوری کنید و به راه تان در دل دره ادامه دهید، رودخانه بی جان زیر پایتان پرآبتر و خروشانتر میشود. رودخانهها و چشمههای جوشان متعددی در مسیر خود را به رودخانه کال شمخال میرسانند. این رودخانهها گاه به صورت سقوط آزاد خود را به رودخانه میرسانند و گاه به آرامی و از زیر سنگها به آب پیوند میخورند. پیوند رودخانهها چه در هیاهوی آبشار گونه باشد چه در آرامش روان آب ها، صحنههای زیبایی را خلق کرده است.
پیمایش شمخال
در حقیقت شمخال نوردی چیزی جز راهپیمایی در مسیر موافق آب رودخانه نیست. رودخانهای که رفته رفته عمیقتر و پر آبتر میشود و به شدت جریانش افزوده میشود. رودهایی که در راه با آنها برخورد میکنید عبارت از شارک، قرچه و دربادام است. البته به این فهرست باید دهها چشمه جوشان را که از دل صخرهها به بیرون میجوشند اضافه کنیم. پوشش گیاهی دره ترکیبی از درختان، گلهای وحشی به ویژه در فصل بهار، سبزه زارها و گلسنگ هاست. انواع درختان گردو، چنار، سپیدار در راه روییده است که در مناطق مسطح سایه سارهای زیبا و دلچسبی را برای گردشگران فراهم میآورد. هر چند که ممکن است گردشگران خیس شده خیلی هم مایل به سایه نشینی نباشند! چرا که ساحل رودخانه شمخال گاهی بسیار کم میشود تا جایی که عبور از آن ناممکن میشود و گردشگران را مجبور میکند تا پا در آب رودخانه گذاشته و بخشهایی از مسیر را، رودخانه پیمایی کنند. رودخانه پیمایی در بخشهایی از شمخال که نورآفتاب به آنجاها راهی ندارد به دلیل خنکی آب شاید کمی ناخوشایند باشد. اما در سرزمینهای مسطح که آفتاب بیشتر میتابد راه رفتن در رودخانه خنک خیلی هم میچسبد. از ابتدای دره تا منطقه حمام اول که در واقع منظور از آن آبشار مرتفعی است که از ارتفاعات 200 متری به پایین فرو میریزد، خبری از زمین مسطح نیست، بنابراین عدهای از گردشگران راه را طوری میپیمایند که در اولین استراحت به این منطقه توریستی برسند. حمام اول و پوشش گیاهی منحصر بفرد این منطقه آنقدر زیباست که بسیاری از شمخال نوردان شیفته آن میشوند و از ادامه مسیر هفت کیلومتری باقی مانده منصرف میشوند. البته باید خدمتتان عرض کنم که اگر پا در دره شمخال میگذارید باید بدانید که این مسیر راه انحرافی ندارد و شما برای رسیدن به یک آبادی چارهای جز رفتن تا انتهای مسیر یا برگشتن از هر جایی که خسته شدید، ندارید. پس اگر نسبت به توان خود یا همراهانتان خیلی مطمئن نیستید از پیشروی زیاد در دره بپرهیزید یا قبل از اینکه وارد دره شوید، تابلوی مسافتهای گوناگون دره را به خوبی مطالعه کنید.
حمام اول جایی برای کمپ
دره شمخال 18 کیلومتر است، یازده کیلومتر ابتدایی مسیر درجه سختی کمتری دارد و تقریبا بی دردسر طی میشود. در برخی مواقع شما مجبور میشوید تا زانو در آبهای روان پیاده روی کنید اما خبری از صخره و سنگهایی که راه تان را سد کردهاند نیست. این مسیر به نسبت پرتردد است و ممکن است در روزهای آخر هفته شما شاهد گروههای گردشگری متنوعی در این مسافت باشید. بعد از طی 11 کیلومتر به منطقه حمام اول میرسید. حمام اول دارای زمینهای مسطحی است و این به معنای امکان پهن کردن بساط پیکنیک یا حتی کمپ کردن در منطقه م است. البته در این جای بکرخبری از امکانات رفاهی نیست!
مسیر بعد از آبشار یا حمام اول کمی صعب العبور میشود، به ویژه در هنگام عبور از 4 صخره سنگی ممکن است اگر سری نترس نداشته باشید و دست به سنگ تان خوب نباشد در حسرت دیدن ادامه راه بمانید. تا قبل از این در این مناطق 4 تا نردبان فلزی و البته ناایمن وجود داشت، که گردشگران با هول و هراس میتوانستند ادامه مسیر را بروند. به هرحال تقریبا تمام گردشگران با این فکر که دیگر نیازی به عبور مجدد از صخرهها برای بازگشت ندارند، به هر سختی که شده است صخرههای سنگی را میپیمایند.
کبوترخانه، منطقهای دیگر برای کمپ
منطقه دیگری که آن هم جای مناسبی برای پهن کردن بساط پیکنیک و برپایی چادر برای شب مانی است، به کبوترخانه معروف است. شکل صخرهها در این منطقه بسیار جالب است و انگار که آب زیر پای کوه را خالی کرده باشد، صخرهها در محل اتصالشان به زمین فرسایش دیدهاند و ساحل رودخانه تا مترها زیر صخرهها تداوم پیدا کرده است. قرار گرفتن در این محدوده واقعا جرئت میخواهد این که زیر کوهی بایستید و فکر کنید که صدها تن سنگ بالای سرتان است و ممکن است فروبریزد.... بگذریم با آنکه قرار گرفتن زیر کوه خیلی دلهره آور است اما بعضی از شمخال نوردان ترجیح میدهند کمپ خود را در آنجاها برپا کنند که البته کار بسیار خطرناکی است. شاید وجه تسمیه این منطقه وجود حفرههایی شبیه به لانه کبوتر در میان سنگهای متخلل صخرههای اطراف دره باشد که به مدد روییدن سبزههای پر پشت زیبایی چشم نوازی را به وجود آورده است. این منطقه نسبت به حمام اول خلوتتر و دارای پوشش گیاهی بیشتری است که خاطره خوبی از شب مانی را برای تان رقم خواهد زد.
شالیزارهای سبز به استقبال تان میآیند
هر چه به انتهای مسیر نزدیکتر شوید به لطافت هوا و جوش و خروش آب رودخانه اضافه میشود. سنگهای صخرهای نیز شکلهای زیباتری به دلیل فرسایشهای بی امان آبی و بادی به خود گرفتهاند که هر گردشگری را حسابی سر به هوا میکند. پیچهای دره تندتر میشود. دره شمخال پر از پیچ و خم است و جالب اینجاست که در پسِ هر پیچ و خمی دنیای جدیدی از سنگ، آب و صخره در برابر دیدگانتان خلق میشود.
انتهای دره، ناگهان مسیر عریض میشود و سفر پر برکت رودخانه شمخال برای آبیاری به زمینهای پایین دست ادامه مییابد. رودخانه در اولین قدم هایش شالیزارهای سر سبز روستای محمد تقی بیگ را آبیاری میکند و سپس برای آبیاری زمینهای کشاورزی پایینتر راهش را ادامه میدهد تا به اترک بپیوندد. روستای محمد تقی بیگ اولین آبادی چسبیده به انتهای شمخال است. بیشتر گردشگران چند ساعتی را در این روستا خستگی از تن در میآورند و در نهایت با کرایه نیسانهای آبی محلیها خود را به روستای شمخال میرسانند.
مسیر دسترسی به شمخال
دره زیبای شمخال در واقع از عوارض طبیعی نزدیک به مرز ایران با ترکمنستان است. فاصله این دره تا بزرگترین شهر منطقه یعنی قوچان حدود 80 کیلومتر است. شما برای رسیدن به این دره باید جاده قوچان به درگز را انتخاب کنید. از اواسط جاده به یک دوراهی میرسید که هر کدام از آنها بالاخره شما را به دره شمخال میرسانند. مسیر نخست که بخشی از آن جاده ترانزینی باجگیران است آسفالت مناسبی دارد و از راه دوم کوتاهتر است. این جاده از کنار امام قلی رد میشود و درست بعد از تونل میتوانید تابلوی راهنمای روستای شمخال را مشاهده کنید. اما مسیر دوم که کمی طویلتر نسبت به جاده اول و دارای آسفالت مناسب تر و خلوتتر است، از روبه روی امام زاده باء عبور میکند. اگر از دوستداران صخره نوردی هستید حتما از این جاده عبور کنید چرا که هیئت کوهنوردی قوچان، در نزدیکی امام زاده دیواره صخرهای را برای صخره نوردان تعبیه کرده است. مسیر تا خود روستا آسفالته است و تقریبا میشود گفت تا ورودی تنگه میتوانید با خودرو بروید.
اقامت برای شمخال نوردی
گذر کامل از دره نیازمند یک شب مانی است. البته آن دسته از گردشگرانی که از خارج از استان برای پیمایش شمخال به قوچان میآیند شب قبل از عزیمت را نیز باید محاسبه کنند. در قوچان برای اسکان مسافران هم هتل و هم مسافرخانه وجود دارد. قیمت کرایه هتلها از شبی 150 هزار تومان آغاز میشود و در با کیفیتترین اتاقها به 280 هزار تومان هم میرسد. مسافرخانهها اما کمی ارزانتر هستند و اگر با جمعی از دوستان عازم سفر هستید برای یک شب مانی مناسب است. کرایه مسافرخانهها از شبی 80 هزار تومان تا 140 هزار تومان است. گزینه دیگر پیش رو برای گردشگران اقامت در خود روستای شمخال است. محلیها تا قبل از معروف شدن دره شان، برای کرایه منازلشان قیمتهای پایینی درخواست میکردند اما انگار موج گرانی به این مناطق هم رسیده است و اجاره یک اتاق روستایی حدود 150 تا 200 هزارتومان آب میخورد. گزینه به صرفه تری هم برای اقامت در روستا وجود دارد که البته کمی به شانس شما مربوط است. اگر مسجد روستا ظرفیت داشته باشد میتوانید روی خواب در آنجا هم حساب باز کنید. دیگر امکان اقامت در شمخال برمی گردد به سوئیتهای اجارهای که تقریبا در نزدیکی ورودی به شمخال قرار دارند. اما متاسفانه پرس و جوهای دخل و خرج برای به دست آوردن قیمت کرایه آنها بی ثمر ماند. آخرین نوع اقامت، اقامت کمپی است. تنها نکته مهم در این اقامت این است که چادر خود را در زمینهای مرتفع و دور از ساحل رودخانه برپا کنید. اگر هم تعداد همراهانتان کم است حتما آتشی در کنار چادر روشن کنید.
آیا شرایط جوی برای شمخال نوردی مناسب است؟
رودخانه کال شمخال به دلیل این که راه به جایی ندارد و از طرفی از چند رودخانه جاری از ارتفاعات تغذیه میشود در زمانهای بارندگی به شدت مستعد سیلابی شدن است و متاسفانه از آن جایی که دیوارههای صخرهای دره به ارتفاع 200 متر هم میرسد در واقع در صورت بروز سیل برای گردشگران داخل دره هیچ راه فراری نمیماند. بنابراین لازم است قبل از عزیمت به شمخال حتما شرایط جوی را از نظر وجود بارش بررسی کنید. هر چند که اگر به روستا بروید و آب و هوا مساعد نباشد روستاییها شما را منع خواهند کرد. بهترین فصل شمخال نوردی بهار و تابستان است چرا که رودخانه شمخال یک رودخانه فصلی است که در همه فصلهای سال آب ندارد، ناگفته پیداست که بیشتر زیبایی شمخال نیز مرهون آب زلال جاری اش است. بنابراین تا زمان باقی است حتما برنامه شمخال نوردی را بچینید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در ذهن بیشتر مردم سایپا یعنی فقط پراید. همین خودروهای سبک که در شهر تردد میکنند و هر روز در هر تصادف و له شدن ماشین، حداقل یک مورد مربوط به خودروهای سایپا است. به هر حال هر خودروسازی بزرگی در دنیا به دلیل نمونه خودروهای تولید شده از آنها که بیشتر در شهر تردد میکنند، شناخته میشوند؛ اما همه آنها دیگر مدلهایی دارند که برای کاربردهای خاصی مورد استفاده قرار میگیرند و تعداد تولید آنها به تعداد بقیه نیست. کاوه کشنده سایپا یکی از همین مدلهای کمتر شناخته بین مردم عادی اما پرکاربرد در صنایع خصوصی است.
کاوه کشنده از نمونه کامیونهای تولید شده توسط سایپاست که به تازگی و در چند سال گذشته توانسته طرفداران مخصوص خود را پیدا کند. البته فقط کاوه کشنده نمونه کامیون تولید شده توسط این شرکت بزرگ نیست، بلکه میتوان به یوروکارگو، فوتون، ولو و البرز اشاره کرد که هرکدام مدلهای مختلفی هستند و ویژگی و ساختار مربوط به خود را دارند.
چرا این خودرو را کمتر مشاهده میکنیم؟
قبل از اینکه قصد بررسی این خودرو را داشته باشیم، باید به سؤالی که در ذهن شما است، جواب بدهیم و اینکه چرا کاوه کشنده سایپا و دیگر مدلهای آن را کمتر در سطح شهر مشاهده میکنیم. اولین دلیل میتوان به ناشناخته بودن این خودرو بین مردم اشاره کرد. این خودروها کاربری جادهای دارند و اجازه تردد در سطح شهر را ندارند، برای همین کمتر دیده میشوند. نکته بعدی اینکه خودروهای کاوه بیشتر برای ارگانها به ویژه شرکتهای نفتی و غیره مورد استفاده قرار گرفتهاند. (البته تا زمان نگارش این مطلب و ممکن است که سیاست سایپا در ادامه فعالیت تغییر کند.)
برای همین کمتر دیده شدن کاوه کشنده سایپا را نمیتوان دلیلی بر بیکیفیت بودن آن به حساب آورد. به هر حال استفاده از این مدل طرفداران و منتقدانی داشته است. برخی کاملاً از کاوه کشنده راضی بودند و آن را نسبت به بقیه بهتر میدانند؛ اما از طرفی دیگر، برخی حتی سمت رفتن و تست کردن آن را هم توصیه نمیکنند.به نظر آنها نباید انتظار زیادی از خودروسازی داخلی مانند سایپا که خیلی کارنامه درخشانی در خصوص تولید محصولات سبک ندارد، داشته باشیم. به هر حال با توجه به این دو دیدگاه به سراغ ویژگیهای این خودرو سنگین میرویم.
ویژگیهای کاوه کشنده چیست؟
کاوه کشنده در دو مدل 4 در 2 و 6 در 4 تولید و به بازار عرضه میشود. مزیت کلی این خودرودر قوی بودن گیربکس آن با داشتن 16 دنده جلو و 2 دنده عقب به همراه موتور قویتر نسبت به بقیه مدلهاست. همچنین جی پی اس، چراغ مه شکن جلو و عقب و دکمه استارت اتوماتیک از جمله ویژگیهایی است که در این خودرو قرار گرفته و میتواند یک مزیت بسیار خوب برای کامیون داران و عاشقان خودروهای سنگین باشد.
کاوه کشندهها چه تفاوتی با هم دارند؟
ابتدا به بررسی مدل 4 در 2 آن میپردازیم و سپس با نمونه 6 در 4 آن مقایسه میکنیم. طول، عرض و ارتفاع سقف کامیون تا زمین به ترتیب 6310، 2500 و 3700 میلیمتر است. از نظر شاسی، عرض شاسی جلو و عقب آن به ترتیب 940 و 810 میلیمتر است. وزن این مدل 45 هزار کیلوگرم که حداکثر ظرفیت مجاز جلو و عقب آن 7 و 13 هزار کیلوگرم است.
موتور مدل 4 در 2، دارای 6 سیلندر است که حداکثر قدرت آن 420 اسب بخار در 1900 در دقیقه و حداکثر گشتاور 1870 نیوتن متر در 1200 دور در دقیقه است. موتور کاوه کشنده میتواند 34 لیتر روغن را در خود جای دهد؛ اما چیزی که باعث تمایز بیشتر آن با بقیه مدلها میشود، ویژگیهای مانند ترمز موتور، کامن ریل، توربو شارژ و فن الکتریکی ویسکوز است که مزیت بسیار خوبی برای آن به حساب میآید.
از نظر سیستم ترمز، جزو معدود خودروهای سنگین است که دارای سیستم ترمز ضد قفل یا همانای بی اس است. دو مدار مستقل در جلو و عقب، کمپرسور دو سیلندر،ای بی اس و ترمز فنی و توقف اضافی روی سیستم عقب، ترمز تریلی و ترمز پارکینگ از ویژگیهایی است که در این نوع خودرو قرار داده شده است.
از نظر اتاقک، مدل آن خوابدار از نوع فولادی و تمام جوشکاری با پوشش مخصوص ضد زنگ انجام شده است. همچنین این مدل دارای جک بالابر برقی - هیدرولیکی، صندلی راننده بادی قابل تنظیم، دارای دو تختخواب، سیستم تهویه مطبوع (کولر+ بخاری) بادگیر سقفی و جانبی، دریچه سقف برقی، سیستم تعلیق بادی عقب اتاق است که در واقع میتوان گفت چیزی از مدلهای رقیب خارجی کم ندارد.
دیگر وسایل اضافی که میتوان در این خودرو معرفی کرد و آن را در گروه تجهیزات ایمنی و رفاهی حساب آورد، شامل سرعت سنج، تاخوگراف، دور سنج و درجه حرارت آب، میزان سوخت، فشار باد مخازن سیستم، فشار روغن و کلیه علایم هشداردهنده و دیگر اطلاعاتی که به صورت الکتریکی در صفحه نمایش داده میشود و میتوان این مدل را اولین خودروی سنگین ایرانی به حساب آورد که چنین قابلیت ویژهای دارد.
از نظر تجهیزات، کاوه کشنده دارای موارد زیر است:
بوق شهری و بادی سیستم خودکار تنظیم سرعت (کروز کنترل) اتصالات برق و باد تریلر با سوکت هفت پل فیلتر آبگیر سوخت کپسول آتش خاموش کن بکسل بند جلو جعبه کمکهای اولیه آفتابگیر داخلی قفل در مخزن سوخت جک و ابزارآلات علایم و چراغهای هشداردهنده رادیو پخش چراغ مه شکن عقب و جلو مثلث خطر شیشه بالابر برقی گلگیر عقب و جلو گارد بغل دنده پنج و چراغ قوه علایم شبرنگ کلید استارت موتور از بیرون محفظه گرم کن/ سرد کن بخاری درجا GPS کلید انتخاب مخزن سوخت آینههای جانبی برقی فیلتر ذرات دوده DPF
در مدل 6 در 4، تمامی امکانات بالا وجود دارد. بیشتر تفاوت دراندازه و قدرت موتور آن است. طول کاوه کشنده 6 در 4، 7060 میلیمتر است و وزن سنگینی دارد. در واقع آن، 61 هزار کیلوگرم است که حدود 12 هزارتا از مدل 4 در 2 بیشتر است. دیگر تفاوتها در فاصله محوری و عرض شاسی و چند مورد دیگر است؛ اما در حالت کلی و بیشتر موارد، تفاوتی بین این دو وجود ندارد.
آیا خرید کاوه کشنده مقرون به صرفه است؟
متأسفانه اطلاعات خیلی زیادی در خصوص بازخورد استفاده از کاوه کشنده وجود ندارد و همین تعداد کمی که هم در سایتها و غیره قرار گرفته است، کاملاً با هم متناقض بوده و نمیتواند اطلاعات سودمندی را به ما بدهد. همانطور که در بالا هم نوشتیم، برخی به هیچ وجه خرید کاوه کشنده را پیشنهاد نمیکنند و بیشتر مشکل را در پایین بودن توان کششی موتور میدانند؛ اما برخی دیگر در استفاده از آن هیچ مشکلی نداشته و راضی هم بودهاند. شاید برای خرید کاوه کشنده باید به مکان استفاده آن دقت کرد. این طور که به نظر میرسد، این نوع خودروی سنگین خیلی مناسب جادههای طولانی و با شیب بالا نیست و بیشتر در مسافتهای کوتاه قابل استفاده است. برای همین است که مشتریان اصلی این نوع مدل ارگانها و سازمانهای دولتی هستند؛ اما این نکته را در نظر داشته باشید که در ساخت این نوع مدل از باکیفیتترین نمونههای آلمانی استفاده شده است و برخلاف بقیه محصولات سایپا، میتوان آن را یک رقیب برای بقیه برندها به حساب آورد. قیمت کاوه کشنده چیزی در حدود 700 میلیون تومان است که البته با افزایش دلار، قیمت آن ممکن بیشتر هم خواهد شد. قیمت تجهیزات جانبی آن گاهی تا 200 میلیون هم میرسد. البته این قیمتها بسته به مدل و دیگر موارد تناوب دارد و برای دریافت قیمت دقیق حتماً باید به نمایندگی اصلی آن مراجعه کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روزهای آخر هفته، خبرهای غیررسمی از آغاز سهمیه بندی بنزین از روز پنج شنبه، چنان هول و هراسی در دل برخی از هموطنان افکند که به سرعت روانه پمپ بنزینها شدند. مشاهدات نگارنده حاکی از این است که با وجود تکذیب خبر اجرای سهمیه بندی از پنج شنبه، پمپ بنزینها در ساعات پایانی روز چهارشنبه نیز شلوغ بودند. با توجه به این که باک بسیاری از مراجعه کنندگان هنوز خالی نشده بود، میتوان فرض گرفت که برخی مراجعه کنندگان به پمپ بنزینها فقط برای 20 تا 30 لیتر بنزین به پمپ بنزینها مراجعه کرده و زحمت ساعتی در صف ایستادن را به خود دادهاند. با فرض قیمت گمانه زنی شده 2500 تومان برای بنزین آزاد (اگرچه اعلام شد قیمت بنزین آزاد نیز مانند میزان سهمیه وزمان اجرا هنوز مشخص نیست) عملا برخی هموطنان که بعضی سوار بر خودروهای چندصد میلیونی بودند، ترجیح دادند رنج ایستادن در صفوف فشرده پمپ بنزین و اتلاف وقت را برای 30 تا 45 هزار تومان مابه التفاوت به جان بخرند. این رفتار اگر از سوی افراد نیازمند انجام شود، شگفت آور نیست و همه میدانیم برخی در چنان سختی قرار دارند که چنین صرفه اقتصادی برایشان هزینه دو روز سفره خانواده شان را تامین میکند اما برای افرادی از قشر متوسط به بالا و افراد ثروتمند، این صف کشی چه معنایی دارد؟
واقعیت این است که یارانه حق مسلم همه مردم پنداشته شده و ثروتمند هم بهاندازه فقیر، خود را محق به استفاده از این امکان میداند. از ابتدا و حتی قبل از اجرای هدفمند کردن یارانهها تاکنون تلاشها برای تغییر این ذهنیت غلط و ایجاد این باور که یارانه حق مسلم نیازمندان است نه دیگر اقشار، ره به جایی نبرده است. به نظر میرسد باید کار فرهنگی قوی تر، تلاش رسانهای اثرگذارتر و کارآمدی اجرایی بیشتری در دولت و نهادهای مسئول انجام شود تا ذهنیتها درباره یارانه تغییر کند و بساط صفوف به هم فشرده بنزین را برچیند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.