با افزایش امیدواری ها به متعادل و منطقی شدن بورس، سراغ بررسی چند نماد بنیادین بازار رفتیم
تعداد بازدید : 6
پایان هیجان بـورس،آغاز تحلیل
نویسنده : جواد غیاثی کارشناس بورس
هفته قبل درباره این موضوع مهم صحبت کردیم که وقتی در بازاری سرمایه گذاری می کنیم، باید همه عوامل را در کنار هم ببینیم. نباید روی وعده های دولت، یا شلوغ کاری ها و دعواهای بین دولت و مجلس خیلی حساب باز کرد و بر اساس آن سرمایه گذاری کرد و نباید هم، وقتی ضرر کردیم، تنها عامل را دولت بدانیم و به جای عبرت گرفتن و یادگیری برای آینده، ذهن مان را با بد و بیراه گفتن و تجمع و ... مغشوش کنیم؛ ذهن مغشوش بدترین چیز برای یک فرد در بازارهای مالی است و برعکس، نظم ذهنی یک موهبت بزرگ است. گاهی رفتار بازار کاملا بنیادین است بنابراین وزن تحلیل بنیادین را افزایش می دهیم. گاهی بازار فقط بر موج نقدینگی یا هیجان می چرخد و در این شرایط با حفظ چشم انداز بنیادین، باید روند نقدینگی و شرایط تکنیکال را بیشتر مدنظر قرار داد. گاهی نیز مسائل پیرامونی و اظهارنظرها و دخالت ها و.... پررنگ است و در این شرایط باید ضریب احتیاط برای ریسک های پیرامونی را افزایش داد. در این شماره دخل و خرج، با توجه به افزایش امیدواری به منطقی و تحلیلی تر شدن تدریجی بازار سرمایه، تلاش می کنیم چند سهم از گروه های مختلف را از نظر بنیادین بررسی کنیم.
چرا به سمت تحلیل پذیری خواهیم رفت؟ 2 عامل مهم
ابتدا باید نشان دهیم که بورس در حال حرکت به سمت تحلیل پذیری است و اگر این گونه است کدام بخش از بازار به این سمت حرکت خواهد کرد؟ واقعیت این است که از گذشته نیز بخش های مختلف بازار در خصوص نحوه تحلیل و عوامل موثر رفتار متفاوتی داشته اند. مثلا برخی از سهم ها صرفا بنیادین رفتار می کردند و برخی در نسبت های نامتعارفِ قیمت به درآمد متعادل می شدند. این موضوع ناشی از نوع بازیگران هر سهم است. در گذشته، سهم هایی که بازیگران حقوقی بیشتری داشتند عموما کندتر حرکت می کردند (رفتار بلندمدت داشتند) و اوج و فرود آن ها هم عمدتا بنیادین بود. بسیاری از سهم های کوچک نیز اینچنین بودند اما برخی از آن ها رفتاری خاص داشتند. از اواخر سال گذشته، بازار به طور کلی از مدار تحلیل و منطق خارج شد. سهامداران زیرک با این روند بازار همراه شدند و در تحلیل های خود وزن بیشتری به جو بازار و جهت نقدینگی دادند.
این موضوع در نیمه دوم امسال و با منفی شدن جهت بازار هم ادامه یافت. یعنی بیش از آن که وضعیت شرکت ها (گزارش سود و زیان، قیمت های جهانی و داخلی و ....) تعیین کننده باشد، جو بازار، جریان نقدینگی و حواشی بورس تعیین کننده بود. اما اکنون دو اتفاق کلیدی افتاده است که بازار را به سمت تحلیل پذیری می برد:
وضعیت قیمت ها و وضعیت نقدینگی 2 عامل مهم در ضریب دهی به عوامل موثر بر بازار
توضیح این که طی پنج ماه گذشته از دوره نزولی بورس، دو اتفاق افتاده است: 1- افت حدود 50 درصدی شاخص از اوج خود و خالی شدن حباب قیمت در بخش بزرگی از بازار 2- خروج حدود 40 هزار میلیارد تومان نقدینگی از بازار که عمدتا نقدینگی ترسو و ناآشنا بود تا ضریب حضور نقدینگی ماهر در بازار بیشتر شود. پس اگر طی یک سال اخیر در تحلیل ها و تصمیم ها وزن بیشتری به عوامل غیربنیادین و جریان نقدینگی می دادید اکنون باید کمی بازنگری را در دستور کار قرار داد. طی یک سال اخیر، وقتی بازار مثبت بود همه سهم ها رشد می کردند و وقتی منفی بود تقریبا همه نزولی می شدند و این موضوع ربطی به وضعیت بنیادین شرکت ها نداشت. اما اکنون بازار دورنگ شده است و سهم ها رفتار متفاوتی دارند. اگرچه هنوز رفتارهای گله وار در بازار وجود دارد اما روند این رفتارها و میزان اثر آن کاهشی است.
سهم های بنیادین بازار چه شکلی اند؟
بسیاری از سهم های بازار که به عنوان سهام بنیادین یا eps محور شناخته می شوند هم اکنون در محدوده نسبت قیمت به درآمد 10 قرار گرفته اند. این نسبت کم نیست اما روند رشد سودآوری هم خوب است. با فرض دلار بالای 20 هزار تومان، نسبت قیمت به درآمد آتی (p/e forward) در محدوده 5 و حتی کمتر است. مثلا نماد فایرا (آلومینیوم ایران) هم اکنون با نسبت قیمت به درآمد گذشته نگرِ حدود 8 معامله می شود. این سهم در 9 ماه اول امسال 250 تومان سود ساخته است در حالی که در 9 ماه سال قبل کمتر از 80 تومان سود ساخته بود. یعنی سودش را بیشتر از سه برابر افزایش داده است. قیمت سهم طی این مدت دو برابر شده و از حدود 1100 تومان به 2300 تومان رسیده است. اگر سودسازی در زمستان و سال آینده مطابق روند سه ماه اول امسال باشد سهم در این قیمت ها در محدوده کف بنیادین خواهد بود. نماد فولاد کاوه را هم ببینید. سهم سودش را از 54 تومان در 9 ماه گذشته به 170 تومان در 9 ماهه 99 رسانده است. با همین روند با توجه به طرح های توسعه ای، قیمت 2 هزار تومان برای سهم تعادلی است و زیر این قیمت خریدنی. یا مثلا کچاد را از گروه معدنی و آریا را از گروه پتروشیمی بررسی کنید. این ها فقط مثال بود. بسیاری از سهم های بنیادین از گروه فلزی-معدنی و پتروشیمی شرایط مشابه دارند و نسبت قیمت به درآمد آتی آن ها با دلار 20 هزار تومان جذاب است. البته باید تصریح شود که منظور از جذاب، سود 30-40 درصدی در یک ماه نیست. واقع نگر باشید و دوره سودهای رویایی را فراموش کنید. منظور یک سود معقول بالاتر از سود بانکی در دوره یک ساله است. البته در سهم های بزرگ eps محور نقش تصمیمات دولت مثل یارانه انرژی و ... هم مهم است. مثلا رشد هزینه انرژی که توسط کمیسیون تلفیق مصوب شده، بربرخی شرکت ها موثر است اما در کنار کاهش 25 درصدی مالیات، نگران کننده نیست. ضمن این که میزان هزینه انرژی، میزان اثر بر سود و میزان رشد قیمت ها در گروه ها و شرکت های مختلف متفاوت است و باید بررسی دقیق تری انجام داد.
سهم های غیربنیادین چگونه اند؟
خلاصه این که سهم های بنیادین عمدتا در حوالی نرخ تعادلی (نسبت قیمت به درآمد 5 تا 10) معامله می شوند و با رسیدن به این نقاط احتمال تحلیلی شدن رفتار آن ها بیشتر است. در مقابل برخی سهم ها عمدتا رفتار خاص دارند. مثلا سهمی مثل لامپ پارس شهاب عمدتا بالاتر از قیمت معامله می شود. الان هم در نسبتِ قیمت به درآمد 35 مثبت است! وقتی هم که بازار منفی است عموما فروشنده ندارد و حجم مبنا پر نمی شود تا افت کند. یا سهمی مثل تبرک را در نظر بگیرید که در نسبت 17 در یک روز از صف فروش به صف خرید می رود. در این گونه سهم ها، در کنار مسائل بنیادین، حتما باید بازیگران و نحوه بازی آن ها را شناخت. دو گروه بانکی-خودرویی اما رفتار متفاوت تری دارند. این دو گروه مثل سهم های eps محور بنیادین رفتار نمی کنند اما وابستگی زیادی به تحولات پیرامونی و سیاسی دارند. البته بانکی ها که در سال های اخیر از زیان خارج شده و از نظر نوع درآمد به خاطر درآمدهای کارمزدی، عملیاتی تر شده اند در حال حرکت به سمت بنیاد قوی تر هستند و تا حدودی با خودرویی های زیان ده متفاوت شده اند.
خلاصه این که اولا به مرور رفتار بنیادین در بازار افزایش خواهد یافت و باید سهم تحلیل بنیادین را در چارچوب تحلیلی گسترش داد. ثانیا گروه های مختلف را باید شناخت و مطابق با ماهیت خودشان تحلیل کرد. ثالثا، اگر قصد ماندن در بورس را دارید حتما بخشی از سبد را به سهم های بنیادین اختصاص دهید.