نگاهی مختصر به روابط و دیدگاههای آیتا... خامنهای درباره برخی چهرههای روشنفکری معاصر
تعداد بازدید : 6
رکب شریعتی به ساواک، اعتراض شیرین به جلال و عاقبت به خیری فروغ
بخش ششم
ارتباط با روشنفکران
شاید درک شرایط دوران مبارزه با رژیم پهلوی و فعالیت طیفهای گسترده مبارزان در این زمینه، برای خیلی از جوانها ممکن نباشد. نه اینکه نتوانند درک کنند، نه! ولی برای شناختن وضعیت آن دوران، باید در هوای آن روزگار دم زد و اجزای آن زمانه را شناخت. روزگاری که اکثریت جامعه روشنفکری ما، «چپ زده» بود و اگر یکی آن وسط میخواست خلاف مسیر آقایان شنا کند، حسابش را به «کرامالکاتبین» واگذار میکردند. این بود که در دهه های 40 و 50، تفکیک قائل شدن میان روشنفکران، کار سادهای نبود؛ حتی ساواک هم با آن همه زور و فشار و سیطرهای که داشت، خیلی وقتها همه را به یک چوب میراند. اما در میان همان جماعت روشنفکر، همان جماعتی که برخی از مذهبیها، آن ها را وصله ناجور میدانستند و کلی اوصاف راست یا دروغ بارشان میکردند، بودند افراد قابل تاملی که فکرشان با آنچه در سر برخی روشنفکرهای «ولمعطل» میگذشت، توفیر داشت؛ با وجود این، هنر میخواست درک این افراد و شناختشان، زیر آوار شبهات و شایعات. آیتا... خامنهای اما، از آن دسته افرادی بودند که در آن وانفسا، هم روشنفکر متعهد را میشناختند، هم برایش دل میسوزاندند و هم، هر وقت که لازم بود، از او منصفانه حمایت میکردند و نمیگذاشتند اجحافی اتفاق بیفتد. نمونهاش صحبتهای ایشان درباره مرحوم جلال آلاحمد که خاطره گفتوگو با وی، همیشه در ذهن معظمله باقی است، یا همشهریشان، زندهیاد دکتر علی شریعتی. آقا همیشه جلال را نقطه عطفی برای جریان روشنفکری معرفی کردهاند، اینکه جلال، نقطه شروع «فصل توبه» است برای جریان روشنفکریِ بریده از داشتههای بومی خودش و درباره شریعتی، به عنوان یک دوست قدیمی و گاه همقدم، به عنوان یک روشنفکر منتقد روحانیت که آیتا... خامنهای را در قامت نماد روحانیت اصیل و راستین به رسمیت میشناخت، هیچگاه از مدار انصاف خارج نشدند و حتی گاهی، وقتی صحبت از تهمتهای ناروا درباره او به میان میآمد، سکوت را جایز نمیدانستند و دربارهاش، هر آنچه را که میدانستند، بیان میکردند. هرچند که این تعریفها و حمایتها، همهجانبه و به مثابه تأیید تمامعیار نبود و موارد قابل نقد در اندیشه این روشنفکران نیز، کم و بیش وجود داشت و آقا، همواره این مسئله را در حمایتهای خودشان لحاظ میکردند. از آن طرف، معظمله در برابر آن روی دیگر سکه روشنفکری نیز، همیشه یک منتقد صریح و منصف بودهاند، همانطور که درباره شعر فروغ فرخزاد یا شعر و اندیشه احمد شاملو، گاه، به اختصار و در جملات کوتاه، زبان به نقد منصفانه گشودهاند.
شریعتی ساواک را فریب داد (1)
کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران: از روی کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقلاب»، نوشته رسول جعفریان، از جمله آثار موجود در پژوهشهای مربوط به تاریخ معاصر ایران است. یکی از اقدامات شایستهای که مؤلف کتاب برای غنای بیشتر مطالب آن به خرج داده، ارائه متن آن به افرادی است که نامشان در محتوای اثر وجود دارد یا به مناسبتی، در ماجرای ثبت شدهای در کتاب، دخیل بوده یا از جزئیات آن ها اطلاع داشتهاند. خوشبختانه در چاپ سوم به بعد این کتاب، برخی دیدگاههای آیتا... خامنهای درباره افراد و وقایع روایت شده، به صورت پاورقی در برخی از صفحات آمده، اما شاید به دلیل تخصصی بودن کتاب، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاست. اظهار نظر آقا درباره برخی جوانب زندگی و اقدامات دکتر شریعتی، یکی از خواندنیترین فرازهای ذکر شده در این حاشیهها و پاورقیهاست. در صفحه 578 کتاب (چاپ سوم)، حاشیه آیتا... خامنهای بر ادعایی درباره همکاری دکتر شریعتی با ساواک، چنین آمده: «آیتا... خامنهای در حاشیه این مبحث (از چاپ سوم این کتاب) چنین نوشتهاند: به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیّت با مارکسیسم استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آن ها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشتهباشد ... در سال 54 که من از زندان آمدم و همه به دیدن من میآمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم.» ایشان در صفحه 579 کتاب و در پاسخ به موضوع چگونگی درگذشت دکتر شریعتی و ابهامات مطرح شده در آن دوران و اینکه از همان ابتدا موضوع درگذشت مطرح بود و مسئله کشته شدن آن مرحوم، بعدها در میان مردم مطرح شد، حاشیهای به این شرح، به رشته تحریر درآوردهاند: «به عکس، در آغاز همه متقاعد بودند که او کشته شدهاست. من در مشهد جزو سه چهار نفر اولی بودم که از واقعه مطلع شدند و تقریباً شک نکردیم که [دکتر شریعتی] شهید شدهاست. پدرش هم در جلسه دو سه روز بعد در منزل یکی از دوستان، هنگامی که نرمنرم به او تفهیم شد که دکتر فوت کردهاست، اولین جمله او که با گریه و زاری همراه بود، این بود: علی را کشتند و جمعیت 20 – 30 نفره آن جلسه که همه میگریستند، همین را فهمیده بودند. مسئله سکته و ربط آن با روزی هفتاد – هشتاد سیگاری که دکتر دود میکرد، بعداً به تدریج مطرح شد.» حجتالاسلام والمسلمین ناطق نوری با اشاره به نگاه انتقادی دکتر شریعتی به روحانیت میگوید: «... آقای خامنهای را قبول داشت. هم در مشهد، هم در تهران که آمده بودند. شنیده بودم اظهار هم میکرد که آقای خامنهای را بهعنوان یک آخوند و روحانی روشنفکر پذیرفتهام.» (2) در متن برخی آثار به جا مانده از مرحوم دکتر شریعتی هم، گاه میتوان اشارههایی به این ارادت و علاقه نسبت به آیتا... خامنهای پیدا کرد؛ مثلاً در ابتدای سخنرانی مشهور به «انتظار عصر حاضر از زن مسلمان»، دکتر علی شریعتی، بیمقدمه میگوید: «امشب قرار بود که متن سخن را جناب آقای خامنهای به عهده داشتهباشند که در این رشته کار کردهاند و مرد آگاهی هستند ولی متأسفانه برای ایشان امکان شرکت در این برنامه پیش نیامد و من میخواستم در مقدمه سخن ایشان چند پیشنهاد عملی مطرح کنم ... .»
مکالمه خاطرهانگیز با جلال (3)
آیتا... خامنهای با جلال آلاحمد و طرز تفکر او، آشنایی کامل داشتند. هنگامی که مرحوم آلاحمد به مشهد سفر میکرد و در محافل اندیشمندان مشهدی حاضر میشد، آقا یکی از افرادی بودند که تقریباً همیشه در جلسات حضور داشتند و این مسئله، در کنار مطالعه آثار جلال، نگاه آیتا... خامنهای به آلاحمد را دقیقتر و جامعتر میکرد: «دقیقاً یادم نیست که کدام مقاله یا کتاب مرا با آلاحمد آشنا کرد. دو کتاب «غربزدگی و دستهای آلوده» جزو قدیمیترین کتابهایی است که از او دیده و داشتهام. اما آشنایی بیشتر من به وسیله و برکت مقاله «ولایت اسرائیل» شد که گله و اعتراض من و خیلی از جوانهای امیدوار آن روزگار را برانگیخت. آمدم تهران (البته نه اختصاصاً برای این کار) تلفنی با او تماس گرفتم و مریدانه اعتراض کردم. با این که جواب درستی نداد از ارادتم به او چیزی کم نشد. این دیدار تلفنی برای من بسیار خاطرهانگیز است. در حرفهایی که رد و بدل شده هوشمندی، حاضر جوابی، صفا و دردمندی که آن روز در قلّه «ادبیات مقاومت» قرار داشت، موج میزد.» آقا به صراحت جلال را روشنفکری با گرایشهای مذهبی میدانند و درباره او نوشتهاند: «در روزگاری که من او را شناختم به هیچوجه ضد مذهب نبود، بماند که گرایش هم به مذهب داشت. بلکه از اسلام و بعضی از نمودارهای برجسته آن بهعنوان سنتهای عمیق و اصیل جامعهاش، دفاع هم میکرد. اگرچه به اسلام به چشم ایدئولوژی که باید در راه تحقق آن مبارزه کرد، نمینگریست اما هیچ ایدئولوژی و مکتب فلسفی شناختهشدهای را هم به این صورت جایگزین آن نمیکرد. تربیت مذهبی عمیق خانوادگیاش موجب شده بود که اسلام را ــ اگرچه بهصورت یک باور کلی و مجرد ــ همیشه حفظ کند و نیز تحت تأثیر اخلاق مذهبی باقی بماند. حوادث شگفتانگیز سالهای ۴۱ و ۴۲ او را به موضع جانبدارانهتری نسبت به اسلام کشانیده بود و این همان چیزی است که بسیاری از دوستان نزدیکش نه آن روز و نه پس از آن، تحمل نمیکردند و حتی به رو نمیآوردند! اما تودهای بودن یا نبودنش؛ البته روزی تودهای بود. روزی ضد تودهای بود و روزی هم نه این بود و [نه] آن. بخش مهمی از شخصیت جلال و جلالتِ قدرِ او همین عبور از گردنهها و فراز و نشیبها و متوقّف نماندن او در هیچ کدام از آن ها بود. کاش چند صباح دیگر هم میماند و قلههای بلندتر را هم تجربه میکرد.»
آغازگر «فصل توبه»
آیتا... خامنهای، جلال آلاحمد را آغازگر «فصل توبه» روشنفکران میدانند؛ توبه در معنای بازگشت، بازگشت به خویشتن، به داشتههای خود، به نفی بیگانهپرستی و پاسداری از میراث عزیز و ارزشمند خودی: «جریان روشنفکری ایران که حدوداً صد سال عمر دارد (4) با برخورداری از فضل «آلاحمد» توانست خود را از خطای کجفهمی، عصیان، جلافت و کوتهبینی برهاند و توبه کند: هم از بدفهمیها و تشخیصهای غلطش و هم از بددلیها و بدرفتاریهایش. آلاحمد، نقطه شروع «فصل توبه» بود و کتاب «خدمت و ...» (5) پس از غربزدگی، نشانه و دلیل رستگاری تائبانه. البته این کتاب را نمیشود نوشته سال ۴۳ دانست. به گمان من، واردات و تجربیات روز به روز آلاحمد، کتاب را کامل میکرده است. در سال ۴۷ که او را در مشهد دیدم؛ سعی او [را] در جمعآوری مواردی که «کتاب را کامل خواهد کرد» مشاهده کردم. خود او هم همین را میگفت.»
فروغ عاقبت به خیر شد
آیتا... خامنهای، هر چند با برخی از روشنفکران و به ویژه شاعران نوگرایی که در این فضا قرار میگرفتند، ارتباطی نداشتند، اما این ارتباط نداشتن به معنای نشناختن آن ها نبود. آقا آثار آن ها را مطالعه کردهبودند و دیدگاههای آن ها را میشناختند و به برخی از این دیدگاهها، نقدهای جدی وارد میکردند. فروغ فرخزاد، از آن شاعران نوگرا و روشنفکرمآبی بود که در زمان خودش شهرتی داشت و البته، مرگ ناگهانی او، باعث افزایش این شهرت شد. آیتا... خامنهای، ضمن صحبتهایی در دیدار با شعرا، شهریورماه سال 1389، درباره فروغ فرخزاد و آثار وی، خطاب به بانوان شاعر گفتهاند: «آنجایی که به مسائل دل و عواطف و این ها میپردازید، حدّ نگه دارید؛ یعنی آن حالت عفاف و حجاب را حفظ کنید. این را بدانید شعری که آن وقت فروغ فرخزاد میگفت، در دنیای روشنفکرىِ آن زمان هم کسی قبول نداشت. خب، ما با اینها مواجه بودیم، روبهرو بودیم؛ همینهایی که شب توی قهوهخانهها و کافههای تهران مینشستند و عرقخوری میکردند و آن ها را از مستی روی دوش می کشیدند میبردندشان خانه، چون نمیتوانستند بروند، همانها هم معتقد نبودند که شعرِ باز و عریان - مثل بعضی از شعرهای فروغ فرخزاد - باید گفته شود. این در حالی بود که آن زمان، فرهنگ، فرهنگ دیگری بود؛ اصلاً زمانه، زمانه واقعیات تلخ و زشت و مستهجنی بود که حالا گوشهای از آن هم در شعر بعضی از شعرای آن روز خودش را نشان داده بود. من اسمی از بعضی شعرای زنِ دیگر نمیآورم؛ چون فروغ فرخزاد اولاً مُرد، ثانیاً به اعتقاد من عاقبت به خیر هم شد. بعضیهای دیگر نه، عاقبت بهخیر نشدند و نخواهند شد؛ لذا به آن ها اشارهای نمیکنم و از آن ها اسم نمیآورم.» (6) آیت ا... خامنه ای ، شاملو و شعر او را هم میشناسند؛ در اردیبهشت سال 1398، عکسی از معظمله در حال تورق یکی از آثار شاملو در نمایشگاه کتاب، رسانهای شد.(7) افزون بر این، در برخی محافل، به ویژه محفل ادبی ماه مبارک رمضان، گاه اشاراتی به شاملو و محتوای شعر وی داشتهاند؛ معظمله در اردیبهشت سال 1398، زمانی که آقای سید رسول پیره، شعری سپید را با موضوع شهادت و مبارزه قرائت کرد، به شعر شاملو اشاره کردند و گفتند: «البتّه تن احمد شاملو در قبر میلرزد که شما شعر سپید را در این راه مصرف کردید. مُبدع شعر سپید، شاملو بود و به کلّی مخالف این حرفها بود.» (8)
پینوشتها:
اطلاعات مربوط به مطالب این بخش، از کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران»، نوشته حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان، نشر خانه کتاب، چاپ سوم، دی ماه 1389، صفحات 574 تا 580 نقل شدهاست.
گفتوگوی حجتالاسلام والمسلمین ناطق نوری با پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب.
اطلاعات مربوط به این بخش، از یادداشت آیتا... خامنهای درباره جلال آلاحمد و در پاسخ به پرسشهای انتشارات رواق در سال 1358 است که توسط پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری منتشر شده.
متن مربوط به سال 1358، حدود 43 سال قبل است، بنابراین تعبیر صد سال، مربوط به دوران نوشتن متن میشود.
منظور کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران»، یکی از آثار مشهور جلال آلاحمد است.
متن بیانات در دیدار با شاعران، 3 شهریور 1389، پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب
گزارش «ما اهل کتاب هستیم: روایت کامل بازدید ۲.۵ ساعته رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران»، پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، 10 اردیبهشت 1398
گزارش دیدار شاعران سال 1398؛ پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب