پژوهش و شهر دانش مدار
نویسنده : دکتر غلامرضا عباس زاده
شهر دانش مدار از مفاهیم جدید در حوزه مدیریت شهری است که با توجه به مسائل و مشکلات روزافزون شهرها و لزوم مدیریت این سیستم بر مبنای "دانش" مطرح گردیده است. در این اصطلاح، "دانش" برداشتى است که از طریق تجربه، استدلال، شهود و یادگیرى به دست مىآید و افراد زمانى مىتوانند دانش خود را گسترش دهند كه دیگران دانش خود را به اشتراك بگذارند و در نتیجه تركیب دانش افراد با یكدیگر، دانش جدیدی خلق شود. بنابراین دانش تنها در قالب مدارك و اسناد یا گنجینه هاى دانش بروز نمی یابد، بلكه در رویه ها، فرآیندها، عملكردها و هنجارهاى سازمانى نیز نهفته است.
شهر دانش مدار رویکردی توسعه ای است که هدف نهایی آن دستیابی به توسعه شهری پایدار و پیشرفت اقتصادی است. این شهرها می توانند با بهره گیری از دانش، راه حل های مؤثری برای مشکلات یافته و در عرصه رقابت جهانی، فرصت های تازهای را ایجاد نمایند.
هرچند برخی، ویژگیهای شهرهای دانشمدار را نسبت بالای دانشجویان و دانشگاهیان ، تنوع جمعیتی بالا ، سطح بالای کیفیت زندگی، دسترسی آزاد به اطلاعات، زیرساختهای دانش و ... بر میشمارند اما واقعیت آن است که در این گونه جوامع، خلاقیت و نوآوری به قشر خاصی محدود نگردیده است و همه افراد جامعه باید خلاق و نوآور باشند.
در این شهرها، دانش آفرینی و سرمایه گذاری در استخراج، انتشار و ارائه دانش جهت تولید محصولات و خدمات دارای ارزش افزوده هم از طرف بخش خصوصی و هم از طرف بخش عمومی پشتیبانی می شود که در نهایت موجب تولید ثروت در جامعه میگردد.
بنابراین ویژگی های یک شهردانش مدار را می توان شامل فراهم بودن زیرساخت های شهری، فرهنگ تقسیم دانش، توسعه دانش مدار، شبکه های فناوری اطلاعات و طراحی شهری مطلوب دانست.
اما آنچه مسلم است دانش ماحصل تجربه است و تجربه با کنجکاوی و جستجو که همان پایه های پژوهش است ایجاد می شود، لذا جهت دستیابی به شهر دانش محور، پژوهش و نوآوری در رأس قرار میگیرد. پژوهش و تحقیق زیربنای دانش محوری بوده و شهردانش محور باید پژوهش دانش محور و پژوهشی كه دانش جدیدی به دانش دنیا اضافه میكند را در اولویت قرار دهد. در این رویکرد، پژوهشها و تحقیقات دارای برخی ویژگیها میباشند:
* پژوهش دانش محور بیشتر توسعه کیفی پژوهش است تا توسعه کمی آن. لذا باید دانش جدیدی تولید کند که بتواند راهبر تحولات اقتصادی و اجتماعی بوده و اثربخشی و کارآیی را به حداکثر برساند. بدیهی است مشابه سازی یا غرق شدن در جریان های عملی و دنباله روی در پژوهش نمیتواند دانش محوری یا توسعه دانش محور را به دنبال داشته باشد.
محصول پژوهش دانش محور باید در قالب تکنولوژی و کالا تبلور یابد. پژوهشی که انجام گردیده و در قفسه کتابخانه جای گیرد، از ارزش مطلوب برخوردار نبوده و نمی تواند باعث همافزایی دانش و تقسیم آن گردد.
ایجاد نظام نوآوری و ابداع پویا و کارا نیز لازمه پژوهش است. در جوامع دانش محور، پژوهشها باید منجر به اختراع شده و با ورود به عرصه اجتماع، بستر تولید ثروت را فراهم آورد و بتواند تجاری سازی گردد.
پژوهش و نوآوری باید منطبق با نیازهای محلی و بومی باشد. به عبارتی در فرآیند پژوهش، باید تجارب و دانش جهانی بررسی گردیده و سپس با نیازهای محلی تطبیق پیدا کند و به خلق فناوریهای نوین منجر شود.
در جامعه دانش محور، فاصله تحقیق و پژوهش با محیط های صنعتی و تولیدی حذف میگردد و علاوه بر اینکه از موجودی دانش دنیا به بهترین شکل استفاده می نماید، بر موجودی دانش نیز میافزاید.
تخصیص منابع در پژوهش نیز بهینه انجام گرفته و از اقدامات موازی و تکراری پرهیز می گردد چرا که دانش به اشتراک گذاشته شده و به آسانی می توان از دانش و تجربه و سایر پژوهشها استفاده نمود.
نتایج پژوهش ها و تحقیقات به صورت بایگانی و به صورت محرمانه باقی نمی ماند بلکه در فرآیند تسهیم دانش شریک می شود تا دیگران بتوانند از آن بهره برداری نموده و آن را توسعه بخشند.
پژوهش و نوآوری محدود به قشر یا سازمان یا مراکز عملی نمی گردد بلکه همه افراد، خلاق و نوآور بوده و مشارکت ، تعامل و پشتیبانی مراکز علمی، پژوهشی و دانشگاه ها و سازمانهای اجرایی در تسهیم دانش و ابداع و نوآوری در جامعه از ویژگیهای آن است. در شهر دانش محور، مؤسسات پژوهشى در تلاشند تا بهترین پژوهشگران و اعتبارات را جذب كنند در حالى كه دانشگاه ها به صورت روزافزون براى جذب بهترین دانشجویان و استادان با یكدیگر رقابت مىكنندو هرکدام تلاش دارند تا دانش موجود را افزایش داده و از دانش دیگران نیز به بهترین نحو، بهره جویند.
برترین شاخص توسعه یافتگی، امروزه به نظمتولیدی پژوهش محور اختصاص دارد و كشور توسعه یافته كشوری است كه درصد بیشتری بر موجودی دانش دنیا بیفزاید و مقدار بیشتری از دانش تولید شده را در قالب فناوری های نوین و مدرن در صحنه تولید عملیاتی كند. لذا جهت تبدیل شدن به شهر دانشمدار، تغییر در نحوه برنامه ریزی شهرها، تغییر در نگرش ها و افکار بخشی و دستگاهی و لزوم همگرایی و تعاملات و هم اندیشی های مختلف و فراهم آوردن زیرساختهای شهر دانش مدار از الزاماتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
در این رویکرد، شهرها، باید با مدیریت دانش خود، تصمیم های بهتری اتخاذ نمایند، تکرارها را کاهش دهند، نوآوری را افزایش داده و به یکپارچگی و همکاری و بهره وری بالایی دست یابند و این امر جز از طریق پژوهش میسر نخواهد شد و تنها با استفاده از مطالعات و پژوهش است که می توان برای تحقق مدیریت دانش محور شهری گام بزرگی برداشت.
دانشمحوری
حلقه نوین
توسعه اقتصاد شهری
نویسنده : علی فیروز زارع
جهان امروز شاهد رقابت گستردهای، به منظور دستیابی به منابع کمیاب و محدودی است که مسیر رشد بلندمدت و پایدار هر واحد اقتصادی را تضمین میکند. بنابراین در نگاه اول شاید واحدی را موفق ارزیابی کنیم که بتواند سهم بیشتری را در کسب منابع مختلف به خود اختصاص دهد. اما آیا به راستی این گونه است؟ تجربه و اندکی تأمل در این حوزه میتواند افقهای دیگری را فراروی دیدگان ما پدیدار سازد. نگاهی به تجارب موفق جهانی حاکی از این است که بهترین مسیر رشد اقتصادی، مسیری است که بهترین ترکیب سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی را با سطح قابل قبولی از بهرهوری بهکار گرفته و هدایت نماید. این تجربهها نشان از این دارد که کشورهایی که یکی از مهمترین عوامل رشد و توسعه یعنی ارتقای بهرهوری را در سرلوحه اقدامات خود قرار دادهاند، حتی با سطح دسترسی کمتر به نمودهای مختلف سرمایه فیزیکی و انسانی، موفقیت بیشتری به دست آوردهاند. در این راستا واژهای که امروزه در ادبیات اقتصاد جهانی بسیار مطرح میشود، واژه اقتصاد دانایی یا اقتصاد دانشمحور است. این واژه که ذیل عنوان جامعه دانایی محور تعریف میشود، از جمله مفاهیمی است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از اندیشمندان و محققان را به خود جلب نموده است. لازم به ذکر است که افزایش دانش به تنهایی سبب داناییمحور شدن اقتصاد نمیشود، بلکه بهرهگیری از این دانش شرط اساسی اقتصاد دانایی محور میباشد. هدف اقتصاد دانش محور ایجاد جامعه دانشمحور است. در این مفهوم، دانش، مرکز جامعه و سنگبنا و اساس کلیه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی است و همراستا با خلاقیت و نوآوری نقشی فزاینده و مهم در تولید و رشد پایدار ایفا مینماید. نیل به دانشمحوری اقتصاد میسر نخواهد بود مگر با طراحی نظامِ دادهای منسجم، بهروز و کارآمد، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرمایهگذاری در حوزه پژوهش و توسعه و بهرهگیری از نتایج آن در اصلاح ساختارها، بهبود روشها و آموزش نیروی انسانی، ارتقاء توان رقابتی در عرصه بینالمللی و پاسخگویی سریع به تغییرات تقاضای محلی، ملی و بینالمللی. امروزه یکی از مهمترین نمودهای دانش در اداره امور اقتصادی جامعه برخورداری از سند راهبرد توسعه اقتصادی (EDS) است.
بررسیها نشان میدهد که اکثر شهرهایی که توانستهاند مسیر توسعه اقتصادی خود را به بهترین شکل ممکن طراحی و طی نمایند، از چنین اسنادی در مدیریت شهری خود بهره میجستهاند، چرا که با شناخت و تحلیل وضع موجود خود توانستهاند مناسبترین اهداف را انتخاب و بهترین مسیر را با کمترین هزینه ممکن برای دستیابی به این اهداف برگزینند. ناگفته پیداست که چنین شهرهایی از ساختار مدیریتی بسیار قوی در حوزه مباحث تحقیق و توسعه (R&D) و نظام نوآوری مناسب برخوردار میباشند و در این زمینه اقدامات مناسبی را جهت تدوین قوانین و مقررات تسهیلکننده انجام دادهاند.