هم اندیشی بررسی چالش های ارتباط دانش وتولید
تعداد بازدید : 0
کدام «عرضه»،کدام «تقاضا»؟!
هم اندیشی و تعامل بازیگران و ذی نفعان کلیدی یک مسئله می تواند تا حد قابل قبولی به حل مشکل یا حداقل ارائه تعریف دقیق تر از آن بینجامد. به خصوص اگر این هم اندیشی، خود بر محور مسائل مرتبط با تعامل و ارتباط تمرکز یافته باشد. «ارتباط تولید و دانش و نقش دولت در این میان» نیز از این قاعده مستثنی نیست. بازیگران کلیدی این مسئله را می توان وزارت خانه های دولتی مرتبط، فعالان عرصه تولید، و نهادهای پژوهشی و دانشگاهی دانست. از این روی، بر آن شدیم تا جلسه ای را با حضور آنان برگزار کنیم و محورهای مسئله را به بحث بگذاریم. اما پیش از برگزاری هم اندیشی، اولین مانع ارتباط موثر دانش و تولید رخ نشان داد و غافلگیرمان کرد: نمایندگان دانشگاه فردوسی (دفتر ارتباط دانشگاه و جامعه) و پارک علم و فناوری استان خراسان با وجود پیگیری بسیار، در جلسه حاضر نشدند. پیگیری برای دعوت از دانشگاه آزاد هم راه به جایی نبرد. این شد که هم اندیشی را با دیگر دوستان این عرصه دنبال کردیم: مهندس سید محمد بحرینیان (رئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق ایران)، سرکار خانم مهندس علیرضایی (معاون امور صنایع سازمان صنعت، معدن و تجارت)، دکتر عباس یوسفی (استاد دانشگاه، مدیر عامل مجموعه لعاب مشهد و رﺋﻴﺲ ﻫﻴﺌﺖ ﻣﺪﻳﺮه اﻧﺠﻤﻦ ﺳﺮاﻣﻴﻚ اﻳﺮان)، مهندس ابوالقاسم باقری(معاون معدنی سازمان صنعت، معدن و تجارت)، مهندس عبدا... یزدان بخش (قائم مقام گروه کارخانجات پارت لاستیک و مدیر عامل شرکت ایران چشمه) ، دکتر سخدری ( مدیر مرکز کارآفرینی جهاد دانشگاهی مشهد)، دکتر داوودی(استاد دانشگاه و مدیرعامل شرکت نان صنعتی دلسا)
اجازه بدهید بحث را با یک سوال شروع کنیم. به نظر شما تلاش های دولت در خصوص ایجاد ارتباط صنعت و دانشگاه در چه سطحی است و نتایج حاصله را چگونه ارزیابی می کنید؟
مهندس بحرینیان: شما معتقدید دولت در قالب یک برنامه راهبردی این بحث را دنبال می کند. فرض صحبت شما این است که دولت در این خصوص هزینه های زیادی را صرف کرده است. اما دولت تاکنون چند درصد تولید ناخالص داخلی را در پژوهش هزینه کرده است؟ من می خواهم بگویم که متاسفانه دولت هزینه زیادی به این موضوع اختصاص نداده است. اگر هم هزینه ای در فناوری های راهبردی صرف می شود، بی هدف است. بحث دیگر هم این است که نباید به دانشگاه، صنعت و دولت به صورت جزیره ای نگاه کنیم. مقام معظم رهبری به نقشه جامع علمی اشاره می کنند و می فرمایند اگر نقشه جامع علمی نباشد، نتیجه ای حاصل نخواهد شد. آیا نظام جامعی برای ارتباط دانش و تولید، و پژوهش هایی که می خواهد انجام شود وجود دارد؟ آیا دانشگاه آموزش را برای آموزش می خواهد یا برای توسعه و پیشرفت. در نظام آموزشی ما، آموزش برای آموزش است و به جایی هم نخواهد رسید. به فرض که آموزش را برای توسعه سامان بدهیم، باید ببینیم که آیا دولت ها راهبردی برای توسعه در صنعت دارند یا خیر. این را از باب شروع بحث گفتم که مسیر را مشخص کنیم.
دکتر داوودی: دولت در راستای افزایش ارتباط صنعت و دانشگاه، کانون های هماهنگی دانش و صنعت را در زیر مجموعه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری طرح ریزی کرده است. بیش از شصت کانون در دو سال اخیر فعال شده است و این نشان می دهد که دولت انگیزه ایجاد این ارتباط را دارد. اما مشکل اساسی که وجود دارد، همان بوروکراسی های اداری است که باعث می شود اینگونه فعالیت ها در میانه کار رها شود. مثلا برنامه راهبردی جهاد کشاورزی یا کانون های دانش و صنعت با یک انگیزه بالا آغاز می شود، اما معمولا با تغییر مدیریت ها یا گذشت زمان از اهمیت آن کاسته می شود. به عبارت دیگر ورود دولت به این موضوعات مقطعی است. در بحث دانشگاه هم باید نگرش دولت و جامعه نسبت به این نهاد علمی تغییر کند. نگرش رایج به دانشگاه آن را موظف به تولید علم می داند. اگر تولید علم در حد تدریس متون علمی و امثال آن باشد، کار به جایی نمی رسد. در کل می توان گفت راه اندازی کانون های هماهنگی دانش و صنعت، جشنواره های شیخ بهایی و علم تا عمل، و امثال این فعالیت ها نشان می دهد که دولت در شرایط فعلی انگیزه کافی برای سامان دادن به این موضوع را دارد، اما چون این فعالیت ها معمولا در همان مراحل اولیه متوقف می شود، نمی تواند موثر واقع شود. شاخص هایی برای ارزیابی استادان باید در نظر گرفته شود که بین استادان صاحب ایده در تولید و استادانی که صرفا به کار علمی در دانشگاه اکتفا می کنند، تفاوت هایی وجود داشته باشد. من پانزده سال است که در دانشگاه فعالیت دارم و این انگیزه ورود به تولید و صنعت را در دانشگاهیان نمی بینم.
به نظر برخی کارشناسان ارتباط دستگاه ها در دولت برای بهبود تعامل تولید و دانش ضعیف است. مثلا گفته می شود وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت علوم و مثلا وزارت تعاون، کار و رفاه آن همکاری لازم را برای تحقق این موضوع ندارند. یا دولت برنامه مدونی برای توسعه تعامل دانش و تولید ندارد. نظرتان دراین باره چیست؟
مهندس علیرضایی: خدا را شکر می کنم که برای یک موضوع جدی، اساسی و بنیانی دور هم جمع شده ایم. این روزها به شدت خلاء این موضوع احساس می شود. اولا باید به این موضوع اشاره کنم که نظام نوآوری کشور هنوز تعریف نشده است. در این نظام است که جای دستگاه ها و نقش آن ها و اولویت های یک کشور مشخص می شود. ما در تدوین نظام نوآوری هنوز مراحل لازم را طی نکرده ایم. در تدوین قانون برنامه پنجم روش های حمایتی برای بهبود تعامل دانش و تولید دیده شده است. در وزارت صنعت، معدن و تجارت هم مباحثی را برای حمایت دیده ایم. مثلا دفاتر ارتباط صنعت و دانشگاه، حمایت از صنایع نوین، طرح خودرو و طرح الکترونیک از جمله این حمایت هاست. اما وقتی هر کدام از این ها را بررسی می کنیم، می بینیم که جایگاه لازم را کسب نکرده ایم و هیچ وقت این رضایت خاطر را نداشته ایم که در جای درستی از این نظام قرار گرفته باشیم. لذا موضوع تدوین نظام ملی نوآوری در کشور باید از مجلس شروع شود. باید در قالب برنامه های استراتژیک کشور جایی برای این موضوع دیده شود. مثلا آیا تولید دانش نانو برای صادرات دانش، در اولویت نظام نوآوری قرار می گیرد یا نه؟ مسلما صنایع ایران مصرف کننده این دانش در وهله اول نیستند. مصرف کننده دانش نانو یاآمریکاست یا اروپا یا کانادا. بحث بعد ایجاد جریان دانش، از تولید کننده دانش به مصرف کننده دانش است. یعنی برنامه ما در نظام نوآوری برای جریان دادن دانش از عرضه کننده آن به مصرف کننده آن چگونه طرح ریزی شده است؟ مثلا آیا نظام اداری دانشگاه ها اجازه می دهد کسی که تجربه مدیریت واحدهای صنعتی را دارد یا دانشی را از دل صنعت کسب کرده است، در محیط های علمی تدریس کند؟ یا چقدر مرسوم است که استاد دانشگاه به واحد تولیدی ورود پیدا کند؟ یا چه قالب ها و بازارهایی برای تبادل دانش ایجاد شده و شکل گرفته است؟ چنین مواردی در هیچ قانونی پیش بینی نشده است.
دکتر سخدری: این قسمت آخری که خانم مهندس فرمودند مربوط به پارک های علم و فناوری است که آن ها هم غایب جلسه هستند.
آقای دکتر داوودی به کانون های هماهنگی دانش و صنعت اشاره کردند. این کانون ها در معاونت علم و فناوری شکل گرفته است. سوال این است که اگر قرار باشد در عالی ترین سطح مدیریت اجرایی کشور فعالیتی برای بهبود تعامل دانش و تولید انجام شود، باید برای تک تک محصولات یا خدمات، کانون ارتباط دانش و صنعت ایجاد شود؟
دکتر یوسفی: اول یک مطلبی را پیرو صحبت های مهندس بحرینیان بگویم. ما از اول انقلاب حدود هزار میلیارد دلار درآمد نفتی داشته ایم. اگر یک یا دو دهم درصد از این رقم به دانشگاه یا مراکز علمی پژوهشی سرازیر می شد، ما الان در این نقطه ای که هستیم، نبودیم. هندوستان از سال 2006 تصمیم گرفت سه دهم درصد از درآمدهایش را به این موضوع اختصاص دهد. تحولی که در صنعت این کشور ایجاد شد را می شود به وضوح دید. تجربه نشان می دهد که هر کجا پول و حمایت مالی بوده است، پژوهش و کار علمی به نتیجه رسیده است. مثلا همین ستاد نانو، ما در این علم هیچ حرفی برای گفتن نداشتیم، اما با راه اندازی این ستاد به جایی رسیده ایم که در حال حاضر بیش از 50 درصد مقالات ارائه شده در کنفرانس های بین المللی از ایران است. بخش عمده این موضوع ناشی از همان مشوق های مالی و حمایت های دولتی است. در برخی دانشگاه های خارج از کشور، یک استاد دانشگاه بیش از 20 هزار دلار حقوق دریافت می کند. اما در ایران چطور؟ عمده کار استادان در ایران هم بر آموزش برای آموزش متمرکز شده است. اما در پاسخ به شما، انتظار از معاونت ریاست جمهوری در سطح کارهای اساسی و بنیادی است. قانون مالکیت فکری از آن مسائلی است که دولت باید تعقیب بکند.
به نظر نمی رسد که مراکز پژوهشی در دیگر کشورها تا این سطح به حمایت های دولت وابسته باشند. آیا در دیگر کشورها، مراکز پژوهشی از محل دولت تامین مالی می شود یا از طریق عرضه علم و فروش آن به بخش تولید یا از راه مشارکت تنگاتنگ با صنعت، درآمد کسب می کنند؟
مهندس بحرینیان: هر دوی این منابع به کمک مراکز علمی می آید.
دکتر یوسفی: هر دوی این منابع وجود دارد. یادم هست در زمان تحصیل در انگلستان، با مرکزی به نام تحقیقات سرامیک آشنا شدم. این مجموعه حدود پنجاه نفر از استادان با تجربه دانشگاه و فعالان صنعت سرامیک را دور هم جمع کرده بود. بخشی از امکانات و تسهیلات آن از طریق دولت ارائه شده بود. این مرکز به تمام واحد های صنعتی و صنایع سنتی سرامیک خدمت علمی، آزمایشگاهی، تولیدی و تکنیکال ارائه می کرد. این باعث شده بود که واحد های تولیدی مجبور نباشند خودشان نیازهای علمی و پژوهشی شان را، تامین کنند و درگیر هزینه ها و مسائل مدیریت آن شوند. ایجاد یک چنین مراکزی در خارج از دانشگاه لازم است. دانشگاه همه جا نمی تواند پاسخگوی نیازهای علمی باشد. چرا که دانشگاه ها، به خصوص در ایران، با مسائل زیادی در حوزه آموزش درگیر هستند. بحث بعد مسئله مالکیت فکری است که دولت باید پیگیری کند. تایید مالکیت فکری در کشور متاسفانه مراحلی دارد که صاحب ایده را به ارائه تمام زیر و خم های ایده اش مجبور می کند. این است که بسیاری از صاحبان ایده تمایل ندارند ایده شان را در این سیستم ثبت و عرضه کنند.
دکتر یوسفی: این طور نیست که می فرمایید. دانشگاه ها بودجه قابل توجهی ندارند. مثلا کدام دستگاه طی بیست سال گذشته در دانشگاه فردوسی خریداری شده است؟
مهندس یزدان بخش: مسلما دولت باید نگاه های استراتژیک داشته باشد. دولت ها باید نگاه و برنامه ریزی کلی را پیگیری کنند. یک بخش آن هم حمایت های مالی است. البته ارتباطاتی که دولت می تواند برای بهبود تعامل دانش و تولید شکل بدهد هم موضوع مهمی است. مهم ترین نقش دولت به نظر من ایجاد ارتباط بین اجزای مربوطه است. ایجاد ارتباط موثر بین دانشگاه، صنعت، بانک و بیمه و دیگر نهادها مهم ترین کاری است که دولت باید انجام بدهد. این که دولت از چه محلی کسب درآمد کند؟ در آمدهای خود را چطور سرمایه گذاری کند؟ از چه حوزه هایی حمایت کند؟ همه این ها سوالاتی است که برای نیل به هدف اصلی اش باید به آن پاسخ دهد. اگر دولت نمی تواند این ارتباطات را شکل بدهد، علتش این است که قواعد و قوانین درستی در این زمینه پیش بینی نشده است. در بحث دانشگاه، می دانیم که سیستم آن از مدل های غربی و انقلاب صنعتی نشات گرفته است. با این تفاوت که در غرب، اول صنعت به وجود آمد و این صنعت بود که تامین نیازهایش را به دانشگاه واگذار می کرد. آنچه در کشور ما الگو برداری شده است، با مدل تعاملی دانش و تولید غرب متفاوت است. در کشور ما آن تعامل وجود ندارد. دولت نمی داند که چه باید بکند و آن نقش هدایت استراتژیک خودش را پیدا نکرده است. بر اساس اتفاقات و شرایط تصمیم می گیرد.
برخی کارشناسان معتقدند که بخش تولید رغبتی به ایجاد تقاضای دانش از مراکز پژوهشی و دانشگاه های داخلی ندارد و تولید کنندگان ترجیح می دهند که ارزش افزوده ایجاد شده بر محصولاتشان بیشتر مبتنی بر ماده و محصولات معدنی و امثال آن باشد تا دانش. اگر هم بخواهد فناوری جدیدی را به کار بگیرد، ماشین آلات آن را از خارج خریداری می کند و حتی فرآیند انتقال فناوری و دانش را به درستی انجام نمی دهد. بخش تولید ما چقدر به ایجاد فناوری جدید علاقه مند است؟ چند واحد تحقیق و توسعه ای در دل صنعت شکل گرفته اند؟ بنگاه های تولیدی چقدر از درآمدشان را صرف تحقیق و پژوهش می کنند؟
مهندس بحرینیان: در یک شهر ایران، تعداد واحدهای تولید کننده موتور سیکلت از تعداد کل واحدهای مشابه در چین بیشتر است. آیا این واحدها آیا می توانند در تحقیق و توسعه هزینه کنند؟ بنابراین به نظر می رسد که تشکیل یک سازمان توسعه ای مستقل از مجلس و دولت می تواند راه گشا باشد. این سازمان در سه بخش صنعت، علوم اجتماعی و علوم سیاسی باید فعالیت کند. مطلب دیگر این که تحقیق و توسعه همیشه ریسک پذیر است. این دولت ها هستند که برای کاهش این ریسک سیاست گذاری می کنند. چون می دانند که این موضوع به افزایش درآمدهای مالیاتی کشورشان منجر می شود. بنابراین از 50 تا 100 درصد هزینه های تحقیق و توسعه را به عهده می گیرند. در کشور ما ارزش مالیات دریافتی دولت های مختلف از بخش تولید طبق جداول داده-ستانده سال 1380 حدود 80 درصد است. اما الان کمتر از 30 درصد منابع کشور در بخش تولید هزینه می شود. این نشان می دهد که دولت ها برنامه مشخصی در این باره ندارند. من الان 25 سال است که در صنعت فعالیت دارم و 14 پتنت دارم، اما یک ریال از دولت ها به ما کمک نشده است.
دکتر یوسفی: من بارها و بارها طرح هایی را در خارج از کشور ارائه کرده ام. تا سقف 100 هزار دلار کمک بلاعوض برای شروع تحقیقات ارائه می دهند و در صورت موفقیت طرح، تا 50 درصد در نتایج آن شریک می شوند و برای تکمیل مراحل تولید هم تا یک میلیون دلار حمایت می کنند.
مهندس علیرضایی: نوآوری مثل خون در بدن است. حتی همان واحدی که دستمال کاغذی با تیشوی 100 درصد خارجی تولید می کند هم مجبور است تحقیق و توسعه داشته باشد. از بازاریابی تا ریزه کاری هایی که به مسائل فنی تولید می پردازد در این تحقیق و توسعه نهفته است. در بین بنگاه های بزرگ تقریبا همه آن ها هزینه هایی را بر تحقیق و توسعه متمرکز می کنند. اما چند درصد از این تحقیق ها از سوی دولت حمایت می شود؟ یا مهم تر از آن، چند درصد از این تحقیق ها از سوی دانشگاه ها مورد حمایت علمی قرار می گیرد؟ به نظر من هر چند تحلیل هزینه ای که دولت صرف پژوهش می کند نتایج مهمی را ممکن است در بر داشته باشد، اما عدد اصلی نیست. بلکه این مهم است که تولیدکنندگان دانش و دانشگاه ها چه نقشی را در این تحقیقات بازی می کند. چیزی که می تواند گره گشا باشد، این است که دانشگاه را در چرخه نوآوری بنگاه درگیر کنیم.
مهندس باقری: امکانات طبیعی کشور اقتضا می کند که برنامه ریزی مدون و مشخصی برای بهره برداری از منابع داشته باشیم. در بخش معادن دولت نقش کلیدی را به عهده دارد. رویکردهای خوبی در این بخش مثل صندوق سرمایه گذاری فعالیت های معدنی شکل گرفته است. ارزیابی ها، تحقیقات، ماشین آلات و دیگر نیازها از طریق این صندوق حمایت می شود؛ به طور مثال در بحث سیمان به خودکفایی رسیده ایم و صادر کننده سیمان هستیم.
موضوع دیگر بحث دانشگاه است. تجربیات جهانی نشان می دهد که نقش دانشگاه بسیار کلیدی است. ظرفیت های بالایی در دانشگاه وجود دارد. نیروی جوان و پر انرژی، وجاهت علمی، پایان نامه ها و پروژه های درسی و حضور استادان در کنار هم از ظرفیت هایی است که در دانشگاه وجود دارد. به نظر می سد که دانشگاه در کشور ما بر رسالت اولیه اش یعنی آموزش بیشتر متمرکز شده است و از ایجاد فناوری و رساندن آن به نوآوری غافل است. در واقع دانشگاه نقش عرضه کنندگی دانش را که مستلزم پیگیری و بازاریابی و تولید است، بازی نمی کند. از طرفی نه نیروی انسانی خروجی دانشگاه و نه دانش تولیدی در آن با بخش صنعت و تولید همخوانی ندارد. نظر شما در این باره چیست؟
دکتر سخدری: تقریبا از هر 10 هزار فکر تازه حدود 1000 ایده به دست می آید که 100 مورد از آن قابل تبدیل به اختراع است و از هر 100 اختراع حدود 10 مورد آن قابل تبدیل به نوآوری است که حدود 2 مورد می تواند در بازار موفق باشد. هزینه این فرآیند را قطعا بنگاه نمی تواند بدهد. بنابراین تجربه هم نشان داده است که دولت در این حوزه باید سرمایه گذاری کند. سازمان نظارت جهانی کارآفرینی، تحقیقاتی را انجام داده است که نشان می دهد برای موفقیت جامعه در وهله اول باید نظام تعلیم و تربیت، یعنی سیستم آموزشی، به درستی شکل بگیرد. دوم سیاست های دولت و سوم حمایت های مالی است. تحقیقات در 158 کشور دنیا نشان می دهد که اگر دو مورد اول به درستی عمل نکند، حمایت های مالی نتیجه مطلوبی را در پی نخواهد داشت. در دنیا مراکز رشد و توسعه در درجه اول خصوصی اند. در کشور ما تقریبا تمام این مراکز دولتی است. بنابراین حیات پارک های فناوری و مرکز رشد وابسته به بودجه های دولتی است، نه تعداد ایده هایی که توانسته است تجاری سازی کند. در حوزه ارتباط صنعت با دانشگاه دچار یک سردرگمی استراتژیک هستیم. در مدل راهبردی این ارتباط، تولید ، دانشگاه، محیط و ارزش ها و باورها وجود دارد. این مدل در کشور ما یکپارچه شکل نگرفته است. جهت حرکت تولید، ارزش ها ، دانشگاه و محیط همگرا نیست. مثلا در بحث ارتقای استادان، مقالات ISI اعتبار بخشی بیشتری نسبت به فعالیت جدی و عملی در صنعت دارد. همین است که در همین خراسان، با وجود توانمندی های بالای معدنی یا گردشگری، هیچ دانشکده مرتبط با این دو موضوع در دانشگاه های استان شکل نگرفته است. این نشان می دهد که نظام ارتقای استادان در کشور باید تغییراتی داشته باشد. موضوع دیگر این است که بیش از 30 درصد از دانشآموختگان دانشگاهی بی کار هستند و آن گروهی که شاغل اند، در زمینه ای غیر از تحصیلاتشان فعالیت می کنند. درحالی که طبق گزارش ها، دومین عامل کسر کار در استان خراسان حضور نداشتن نیروی کار آموزش دیده است.
دکتر داوودی: به نظر من وقت آن رسیده است که معیارهای ارتقای استادان تغییر کند. مثلا حضور استادان در هیئت مدیره یک بنگاه تولیدی یا خدماتی، یا ایجاد نوآوری و تولید و همین طور کسب افتخار در جشنواره هایی چون جشنواره علم تا عمل، از ملاک های ارزیابی قرار بگیرد. ارائه مقاله برای ISI کار چندان سختی نیست و اثر چندانی هم بر توسعه کشور ندارد. اما ایجاد نوآوری و تولید به طور مستقیم در توسعه موثر است. یادم هست در زمان تحصیل در کشور هند، آن چه برای رئیس مرکز تحقیقاتی اهمیت داشت، مطالبی بود که عینا در صنعت و تولید به کار گرفته می شد. تحقیقات چند صد صفحه ای غیر عملی و ناکارآمد ارزشی نداشت و یک پایان نامه دکترای تک صفحه ای که ناظر بر فضای صنعت و تولید بود می توانست برای اخذ اعتبار علمی ارزشی کافی داشته باشد.
مهندس یزدان بخش: در ارتباط تولید و دانش تمام نگاه ها متوجه دولت است و باقی مسائل مراحل بعد از آن است. من دوباره تاکید می کنم که آن محور توسعه گام اولی است که دولت باید تعیین بکند. اگر قرار شد محور اصلی توسعه صنعت باشد، از اینجاست که صنعت وارد کار می شود و مثلا در ارتباط با دانشگاه نیازهای خودش را تامین می کند. در این صورت است که رشته های مختلف در تخصص های مختلف شکل می گیرد. بسیاری از رشته های صنعتی به دلیل نبود گرایش های متناسب صنعت، نمی تواند در رفع نیاز بخش تولید موثر واقع شود. گام بعد برای ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه، ساماندهی رشته های مورد نیاز صنعت است. البته صنعت هم باید نگاه دقیق تری به آموزش داشته باشد. در گذشته «دانشگاه کار» وجود داشت. در آلمان الان این نوع دانشگاه وجود دارد و دانشجویان برای فارغالتحصیل شدن باید حداقل سه سال در صنعت فعالیت کنند. بحث ارتباط بین مدیران صنعت و استادان دانشگاه مسئله مهم دیگری است. استادان باید در ارتباط با مدیران صنعت، نیروی متخصص مورد نیاز بخش تولید را تربیت کنند. از سوی دیگر مدیران و متخصصانی در صنعت حضور دارند که می توانند تجربیات و دانش خود را در اختیار دانشگاه قرار دهند و تدریس داشته باشند. این پذیرش از سوی دانشگاه باید به وجود بیاید.
دکتر یوسفی: در دوره دانشجویی ما بیش از 50 درصد از استادان از صنعت می آمدند. وقتی مدیران صنعتی تدریس کنند، بسیاری از دانشجویان انگیزه پیدا می کنند که جذب صنعت شوند. من هم از همین طریق به صنعت جذب شدم. حضور استادان صنعتی در دانشگاه برای دانشجو ضروری است. استادان دانشگاه بیشتر با مسائل تئوریک در تماس هستند. اما وقتی یک فعال صنعتی در دانشگاه تدریس می کند، مسائلی را بیان می کند که ضمن علمی بودن، در صنعت هم کاربرد دارد و دانشجو را به تولید علاقه مند می کند. خیلی وقت ها حضور مدیران صنعتی در دانشگاه باعث می شد که این افراد دانشجویان را شناسایی و آنان را در بنگاه تولیدی خود جذب کنند. علیرضایی
(معاون امور صنایع سازمان صنعت، معدن و تجارت)
در وزارت صنعت، معدن و تجارت هم مباحثی را برای حمایت دیده ایم. مثلا دفاتر ارتباط صنعت و دانشگاه، حمایت از صنایع نوین، طرح خودرو و طرح الکترونیک از جمله این حمایت هاست. اما وقتی هر کدام از این ها را بررسی می کنیم، می بینیم که جایگاه لازم را کسب نکرده ایم و هیچ وقت این رضایت خاطر را نداشته ایم که در جای درستی از این نظام قرار گرفته باشیمباقری
(معاون معدن سازمان صنعت، معدن و تجارت)
امکانات طبیعی کشور اقتضا می کند که برنامه ریزی مدون و مشخصی برای بهره برداری از منابع داشته باشیم. در بخش معادن دولت نقش کلیدی را به عهده دارد. رویکردهای خوبی در این بخش مثل صندوق سرمایه گذاری فعالیت های معدنی شکل گرفته است. ارزیابی ها، تحقیقات، ماشینآلات و دیگر نیازها از طریق این صندوق حمایت می شود؛ به طور مثال در سیمان به خودکفایی رسیده ایم و صادر کننده سیمان هستیمسخدری
(مدیر مرکز کارآفرینی جهاد دانشگاهی مشهد)
حیات پارک های فناوری و مرکز رشد وابسته به بودجه های دولتی است، نه تعداد ایده هایی که توانسته است تجاری سازی کند. در حوزه ارتباط صنعت با دانشگاه دچار یک سردرگمی استراتژیک هستیم. در مدل راهبردی این ارتباط، تولید ، دانشگاه، محیط و ارزش ها و باورها وجود دارد. این مدل در کشور ما یکپارچه شکل نگرفته است. جهت حرکت تولید، ارزش ها ، دانشگاه و محیط همگرا نیستبحرینیان
(رﺋﻴﺲکمیسیون اقتصاد کلان اتاق بازرگانی اﻳﺮان)
من می خواهم بگویم که متاسفانه دولت هزینه زیادی به این موضوع اختصاص نداده است. اگر هم هزینه ای در فناوری های راهبردی صرف می شود، بی هدف است. بحث دیگر هم این است که نباید به دانشگاه، صنعت و دولت به صورت جزیره ای نگاه کنیم. مقام معظم رهبری به نقشه جامع علمی اشاره می کنند و می فرمایند اگر نقشه جامع علمی نباشد، نتیجه ای حاصل نخواهد شد