پژوهشگران به جای حل مسائل مشهد
مسائل شهرهای اروپایی را حل میکنند!
نویسنده : رضا زحمت کش
برنامه ریزی همیشه باید بر مبنای آمار و اطلاعات علمی و دقیق باشد. آنجا که مدیریت برای توسعه پایدار خود را مهیا میکند به طور حتم نیازمند برنامه ریزی علمی و پژوهش محور است . گاهی این پژوهش ها در نظام های اداری دچار چالش ها و اختلالاتی میشوند که باید بررسی وآسیب شناسی شوند . شهرداری مشهد خود را سازمانی پژوهش محور می داند این مدعا را با محمد مهدی برادران معاونت برنامه ریزی و توسعه شهرداری مشهد به بحث و گفت و گو گذارده ایم . متن حاضر حاصل این گفت و گو است .
از منظر معاونت برنامه ریزی و توسعه شهرداری، پژوهش در واقعیت و نه شعار و برنامهها، در حال حاضر چه جایگاهی در توسعه شهری دارد و چه جایگاهی باید داشته باشد؟
من معتقدم در مجموعه مدیریت شهری، مشابه سایر سازمان هایی که در فضای اجتماعی هستند، ما نسبت به رویکردهای علمی در سطح اجتماعی و تصمیم گیری های علمی فاصله داریم، چون نمیتوان مدعی شد یک جزء از سیستم می تواند به مراتب بهتر از سایر اجزای سیستم عمل کند. گرچه من در این حوزه نقش پژوهشگران و نهادهای پژوهشی را پررنگ می دانم و برای پوشش این ضعف باید این مجموعه ها، رسالت اصلی خودشان را ایفا کنند. مثلا موضوع برنامه ریزی شهری یک رشته دانشگاهی است، موضوع شهر و شهرنشینی یک مسئله مهم در دنیاست ولی نگاه ما فقط نگاه تهدیدی به شهرهاست مانند کوچک سازی شهرها و جلوگیری از مهاجرت و ... و لذا از فرصت های موجود درست استفاده نمی کنیم و در تصمیم گیریها برای برنامه ریزی شهری که 70 درصد جمعیت کشور را پوشش می دهد، کمترین مطالعات، اقدامات، پژوهش ها و تصمیمات راهبردی صورت می گیرد. در افق 1395 پیش بینی شده بود مشهد 5 میلیون و 400 هزار نفر جمعیت داشته باشد، در حالیکه الان با آن خیلی فاصله داریم. این نشان دهنده آن است که ما از ادبیات کار علمی دوریم. پژوهش یک عنوان خیلی عام است. در این وضعیت یک افکارسنجی با 100 مخاطب، یک برآورد آماری ساده و مطالعه جامع یک سند بالادستی، همگی پژوهش محسوب می شود. کسی که امروز فارغالتحصیل دانشگاه میشود و کسی که سال هاست در دانشگاه مطالعات پژوهشی انجام می دهد، هر دو پژوهشگر محسوب می شوند. شرکت تازه تاسیس و شرکت باسابقه در امر پژوهش، یکسان در نظر گرفته می شوند. کسی که 30 سال تدریس دانشگاهی داشته و کسی که 30 روز جستجوی اینترنتی داشته است، هر دو میتوانند کتاب پژوهشی بنویسند. نظام پژوهشی که می خواهد به تمام مطالعات کشور نظم ببخشد ابتدا خودش باید نظام مند شود.
آیا نظام شناسایی شما اشکال نداشته است؟ افراد توانمندتری در این عرصه وجود نداشتند؟
نمی خواهیم بگوییم ما به طور مطلق درست عمل میکنیم، ما هم بخشی از همین پازل هستیم. اما طراحی نظام پژوهشی وظیفه ما نبوده است بلکه باید توسط دانشگاه و مجموعههای بالادستی و وزارتخانهها تبیین و سیاست گذاری بشود. دفاتر ارتباط صنعت و دانشگاه در برخی حوزه ها توفیقات خوبی داشتند مخصوصا در حوزه های صنعتی، اما در جاهایی که به نظامات اجتماعی و انسانی و برنامهریزیهایمدیریتی مربوط می شود، دچار چالش هستیم. دانشگاهها از این عرصه برای منفعتطلبی استفاده میکنند، فقط موضوع پژوهش را دریافت می کنند و آن را به پژوهشگری میدهند و سود خود را دریافت می کنند.
این موضوع دو طرفه است. اشکالات شما به بخش عرضه مربوط می شود، اما در سمت تقاضا هم، سیستمی شکل گرفته است که در آن مدیران به دنبال کار پژوهشی سمبلیک بوده اند. یعنی مدیران بیشتر به دنبال یک پژوهش برای اثبات نظر خودشان بوده اند تا نتیجه گیری علمی واقعی. به نظر می رسد تقاضا برای پژوهش هم خیلی مسئله محور نبوده است.
این موضوع دوطرفه است. وقتی دانشگاه شریف، برندِ یکِ علمی کشور را به حراج علمی بگذارد، کسی هم پیدا می شود که به آن طمع می کند. همه دوست دارند که آرم دانشگاه شریف کنار کتاب آنها بیاید. همه دوست دارند به عنوان سخنران دانشگاه شریف مطرح شوند. در حالیکه ما برای اخذ مجوز یک نظام پیشنهادی برای جهاد دانشگاهی، بیش از یک سال در حال رایزنی با ممیزی هستیم، بخشهایی هم هستند که به نظر می رسد آنجا هستند تا پول بگیرند و گواهی صادر کنند. چطور می توان به تفاوت این ها پی برد. تا زمانی که خود این نظام پژوهشی نظم پیدا نکند، نمی تواند بقیه را منظم کند.
اینکه ما در مسائل پیش آمده، با تحقیق و پژوهش به سمت حل آن پیش برویم بسیار مناسب و مفید است، هر چند به نظر می رسد همین هم نیست و بیشتر پژوهش های صورت گرفته شبیه یک ژست برای جلوگیری از انتقادات و اشکالات است. اما کارهای علمی و پژوهشی وجه دیگری هم دارد که ناظر به آینده پیش بینیها است. چقدر معاونت برنامه ریزی و توسعه در کارهای توسعه ای به پژوهش اعتقاد و التزام دارد؟
پژوهش باید بر اساس مسئله شکل بگیرد و کارهای پژوهشی همیشه مسئله محور هستند، حتی در مسائلی که مربوط آینده است. اتفاقا تدبیر حکم میکند بیشتر به فکر حل مسائل آینده باشیم. نکته ای که هست اینکه مسئله چیست و از کجا شکل می گیرد؟ متاسفانه بسیاری از مدیران ما فقط به دنبال پژوهش هستند، به دانشگاه می گویند هر پژوهشی که مربوط هست خودتان انجام دهید، موضوعش را هم خودتان انتخاب کنید. هر پژوهشی که در معاونت برنامه ریزی بخواهد صورت بگیرد، گروه آمار باید پیوست آماری آن را اعلام کند. آیا اطلاعاتی درباره این مسئله وجود دارد؟ این اطلاعات دقیق هست؟ در مثال جمعیت مشخص بود که نبود یک برنامه و پژوهش مشخص منجر به چه نتایج اشتباهی می شود. اطلاعات آماری آبان 90 هنوز در اختیار شهرداری ها قرار نگرفته است. ما به عنوان بهره بردار این اطلاعات و تهیه کننده این آمار، هنوز در دسترس خودمان قرار نگرفته است. من در شهرداری آنکارا دیدم که آنها آمار دقیق خانه ها و ساکنان هر خانه را به طور مشخص دارند. در حالیکه ما هنوز آمار دقیقی از جمعیت شهر مشهد نداریم. مرکز آمار می گوید شهرستان مشهد 3 میلیون و 50 هزار نفر جمعیت دارد و شهر مشهد هم دو میلیون و 750 هزار نفر جمعیت دارد، اختلاف آنها 300 هزار نفر جمعیت حاشیه نشینی شهر مشهد از لحاظ جغرافیایی است. از لحاظ بافت جمعیتی، بسیاری از ساکنین اطراف شهر هیچ تفاوتی با مرکز شهر ندارند چه از حیث فرهنگی و چه از حیث خدمات، یعنی این عدد بسیار کوچک تر است.
بارها اعلام شده است بیش از 20 میلیون زائر در سال وارد مشهد می شوند، یک نهاد اعلام نکرده است که این آمار از کجاست؟
عمده مشکل ما تحلیل وضع موجود است. اگر میتوانستیم روندهای جمعیتی را به درستی تحلیل کنیم متوجه می شدیم که به پیری جمعیت دچار شده ایم. چرا دیر متوجه شدیم، زیرا تحلیل آماری ما عقب است. تحلیلی که مربوط به دهه هفتاد بوده است را در دهه نود استفاده کرده ایم و متوجه تفاوت جمعیتی نشدیم. لذا چالش ها با این وضعیت طبیعی است. امروز بسیاری از رویکردها در سطح دنیا عوض شده است، مثلا دیگر حساسیتی نسبت به افزایش جمعیت شهری وجود ندارد. امروزه شهر مرکز اقتصاد توسعه شهری است. یعنی شهری موفق است که بتواند جمعیت را جذب کند، گردشگر را جذب کند، کار و زمینه سرمایه گذاری ایجاد کند.
پیوست آماری چه جایگاهی در پژوهشها دارد؟
فاز صفر در هر پژوهشی، آمارگیری اولیه است. یعنی باید پایه اولیه پژوهش های ما، آمار باشد. متاسفانه گاهی می بینیم که در پژوهش ها از این آمار استفاده می کنند و برای توجیه پژوهشهایشان، به یک شرکت آماری می گویند تا با یک آزمون ابتدایی، این آمار را اثبات کنند. مدیرگروه دانشگاه فردوسی به من می گفت دانشجویان ما، مقالاتی برای سطح ژورنال های بین المللی می نویسند و برای مسائل و مشکلات شهرهای اروپایی راه حل ارائه می دهند، در حالیکه مسائل شهر خودمان باقی مانده است. یعنی دانشگاه فردوسی مشهد کاری برای حل مشکلات شهر مشهد انجام نمی دهد. ما تلاش کردهایم چه در حوزه شهری و چه در حوزه سازمانی موفق عمل کنیم. در حوزه سازمانی، بیشتر به دانش سازمانی همکارانمان اتکا کرده ایم. بودجه عملیاتی که ما ارائه کرده ایم برگرفته از 251 هزار رکوردی است که همکاران خودمان در این نرم افزار ثبت کرده اند.
بنابر اظهار نظر برخی کارشناسان، شهر یک موجود زنده است و برای برنامه ریزی آن، قطعا باید ازشرایط فرهنگی و اجتماعی سلولهای این موجود زنده که افراد این شهر هستند اطلاع داشته باشیم. در این رابطه پیوست اجتماعی چقدر مورد توجه شما قرار گرفته است؟ مثلا چقدر به آثار اجتماعی طرحهای شهری توجه میشود؟
در طرح مطالعات جامع، نظرسنجی صورت گرفت و اولویت های شهری از نظر خود مردم بررسی شد. در طرح مطالعات حمل و نقل، رفتارهای مردم سنجیده میشود. در تمام اقدامات شهری، این پیوست وجود دارد یعنی برای طرح هایی مانند همین من کارت، هم آثار اجتماعی و هم آثار اقتصادی آن ارزیابی شده است، اما بدون نظام آماری و پژوهشی مناسب و برنامهریزی منسجم، نمی توان به پیوستهای مناسب رسید. مهندسی ارزش که با همراهی و تکلیف شورای اسلامی شهر تدوین شد، به اقتصادی کردن پروژه ها و ناظرکردن مصرف کننده کمک میکند که اقدامی برای بررسیهای اجتماعی پروژه هاست. به عنوان نمونه پارک علم و فناوری مشهد که دارای یکی از بهترین مدیریتهای سطح کشور است، چه مقدار بودجه برای آن پیشبینی شده است و چه قدر توانایی احیای شرکتهای زمین خورده را دارد؟ ما برای جذب و حفظ یک نیروی کاربلد در شرکتهای دانش بنیان دچار مشکل هستیم، تا او دغدغه مالی برای ادامه کار نداشته باشد.