مخاطبی که از ۴۰ سال همنشینی با روزنامه خراسان می گوید
تعداد بازدید : 0
اگر پول خرید روزنامه را نداشته باشم...
من روزنامه خراسان را به طور مداوم حداقل ۱۰ سال است مطالعه می کنم حالا چه به صورت اشتراکی یا خریدن یا در جای دیگر. مشتری تمام صفحات روزنامه هستم البته صفحه حوادث و قسمت در امتداد تاریکی را بیشتر دوست دارم. من امدادگر هلال احمر نیز هستم و ماهیانه ۶ روز را در جاده در پست امداد سپری می کنم. در این روزها من روزنامه را به سختی فراهم می کنم بعضی اوقات هزینه کرایه و تلفن برای به دست آوردن روزنامه از حد معمول بیشتر هم می شود و اگر شرایط طوری شود که روزنامه به دست نیاید به خانه که برمی گردم، روزنامه همه روزهایی که نبودم را یک جا می خرم و می خوانم، هر چند تازگی ندارد. بعضی وقت ها که برای به دست آوردن روزنامه تلاش می کنم و در حال خواندن هستم همسرم مرا مسخره می کند و می گوید: «چطوری پروفسور بخوان هم نان دارد هم پول و هم کار» چه بگویم! حق دارد مدت ۴ سال که مشترک بودم البته بیکار هم بودم برای تامین هزینه اشتراک سالانه همیشه مشکل داشتم. سال گذشته هم اشتراک را قطع کردم و از آن موقع برای خواندن روزنامه سری به دفتر نماینده مجلس شهرستان می زنم اگر آن جا نشود به هلال احمر می روم. اگر آن جا نشد به شرکت تعاونی کشاورزی که عمویم در آن جا مشغول است می روم. خلاصه هرجا که روزنامه باشد من هم هستم. انشاءا... هر که مستحق این جایزه هاست بتواند برنده شود و من هم خوشحال می شوم. من به حق خودم قانع هستم هر چه خدا و آن امام غریب بخواهد. بازهم از شما سپاسگزارم.امان قربانی
جیم فقط مال جوان ها نیست، می تواند رئیس بزرگترها، حتی «مادر» جوان ها هم بشود
به هر حال، جیم فرزند خراسان است و خراسان هم عضو خانواده مردم، پس پسرک جوان خراسان هم برای مردم عزیز است
عکس ارسالی:
محبوبه سادات موسوی کاخکی
انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی با آن شور و شوقش در حال برگزار شدن بود و همه دنبال این بودند كه كاندیدای اصلح را با وسواس انتخاب كنند. در یكی از شماره های روزنامه خراسان چشمم به یك فراخوان افتاد. عنوان این فراخوان "مشق حضور" بود . انتخابات با همان شور واشتیاقی كه تصور می شد باشكوه و حرارتی وصف ناپذیر برگزار شد. آن چه در روز انتخابات از مشاهداتم داشتم را بر روی كاغذ آوردم وبرای روزنامه خراسان فرستادم . مدتی منتظر شدم وهرروز به پایگاه اطلاع رسانی" رصد " سر میزدم تا این كه این اتفاق افتاد ونتایج ابتدا از طریق این پایگاه، اطلاع رسانی شد. وقتی برای اولین بار اسمم را برروی سایت به عنوان " برنده رای اولی ها " دیدم به قولی گل از گلم شكفت وبسیار خوشحال شدم . جالب این كه دو سه روز بعد این نوشتار ارسالی به روزنامه خراسان كه برنده شده بود درروزنامه خراسان درج شد وباز خوشحالی مضاعفی در خانواده اتفاق افتاد وبعضی از دوستان وآشنایان به من تبریك می گفتند. از روزنامه تماس گرفته شد ومن برای دریافت جایزه به ساختمان شماره 2 روزنامه خراسان در بلوار سازمان آب دعوت شدم. به آن جا مراجعه كردم وجایزه ام كه یك كارت هدیه ویك سال اشتراك رایگان روزنامه خراسان بود به همراه لوح تقدیر بسیار زیبایی را دریافت كردم.
این خاطره در زندگی من نقطه عطفی شد برای بیشتر تلاش كردن وبیشتر خواندن . از آن روز به بعد شروع به خواندن كتاب كردم واین مطالعه كتاب خیلی برایم لذت بخش شد. وقتی احساس كردم كه می توانم خودم هم دست به قلم شوم شروع كردم به نوشتن وباز وقتی احساس كردم می توانم خوب بنویسم نوشته هایم را نشر دادم . در بعضی از فراخوان ها هم شركت كردم وبرنده شدم واین برایم بسیار قیمتی بود . شاید باور نكنید اما روزنامه خراسان درمنزل ما بی تشبیه تبدیل به یك "روزنامه محبوب" شده است. من همه ذوق نوشتنم را به روزنامه خراسان وامدار هستم وامیدوارم همه دست اندركاران این روزنامه وسردبیر محترم آن سلامت باشند.
مهتاب مرادی راد - مشهد