خراسان روزنامه ای با اعتبار منبع
نویسنده : غلامرضا بنی اسدی
خراسان از آن مردم است و افتخار قلم هایی که در این روزنامه بر صفحه کاغذ می رود نیز به این است که خراسان یک روزنامه مردمی است و با ایمان به حضرت خداوند و با عنایات خاصه مولی و ولی نعمت مان حضرت رضا(ع) اعتبار خویش را نیز در دایره صداقت و امانت و اخلاق و توان حرفه ای، از مردم گرفته است تا جایی که می توان به جرأت مدعی شد، خراسان به منبع مراجعه خبری مردم تبدیل شده است و اخبار درج شده در این نشریه از چنان «اعتبار منبعی» برخوردار است که مورد پذیرش جامعه قرار می گیرد و کمتر کسی در صحت و سلامت خبر «خراسان» دچار تردید می شود. خراسان همواره بر آن است تا با مخاطب خود صادق باشد و اگر نتوانست همه راست ها را به مردم بگوید، هرگز و هرگز و هرگز دروغ نگوید و عالمانه و عامدانه، خبری که صداقت آن زیر سوال است را به خورد مردم ندهد.
ما در خراسان هم برای مردم و هم برای رسانه اعتبار و احترام قائلیم و در درج خبر نیز بر مشی انصاف و صداقت قدم می زنیم و مردم نیز این را به خوبی دریافته اند و این «بانک اعتبار خراسان» است که ذره به ذره و شاید بهتر باشد بگوییم، خبر به خبر و حتی حرف به حرف شکل گرفته است، چه بنای اعتماد نیز مثل بنای ساختمان است و همانطور که هر ساختمان از خشت به خشت و حتی ذره به ذره خاک خشت شده شکل می گیرد بنای اعتماد نیز این گونه است و در طول زمان شکل می گیرد و با استمرار صداقت، چنان که خراسان با ۶۴ سال تلاش به این جایگاه دست یافته است و در آغاز شصت و پنجمین بهار و تا همیشه نیز همچنان بر عهد خویش استوار و به حمایت مردم نیازمند است. خراسان «مردم» را باور دارد و مخاطبان برایش ارج و قربی روزافزون دارند و در نگاهش صاحب شأن و صاحب کرامتند، پس بهترین ها شایسته آنان است لذا در طول ایام همواره برآنیم تا با حفظ اصول اخلاقی و حرفه ای، خود را به دانش روز، تجهیز کنیم و همواره خدمتگزارانی «به روز» باشیم تا بهروزی فضای رسانه ای حفظ شود و اعتبار بماند و اعتماد نیز هم تا سال ها بعد نیز کسی به خراسان مراجعه کند، با اعتبار منبع، خبرهایش را، تحلیل هایش را، گزارش هایش را بپذیرد چنان که امروزه در «علم حدیث» ثقه بودن راوی حرف اول را می زند و ما در مراجعه به آن، به میزان اعتبار احادیث می رسیم. ما نیز از وثاقت خبری برخوردار باشیم که امروز و فردا، مرجع خبری مردمان عزیز باشیم و...
برای ما هیچ چیز ارزشمندتر از اعتماد مردم نیست و هیچ چیز ما را چنان خوشحال نمی کند مثل زمانی که می فهمیم مردم ما را از خود می دانند و بر سر شوق می آییم وقتی تعصب مردم به خراسان را از خودمان بیشتر می بینیم احساس خوشایندی جانمان را لبریز می کند وقتی مشترکی می گوید، از زمان آوردن روزنامه اگر دقیقه ای بگذرد، بی تاب می شوم. کیف می کنیم وقتی مخاطبان حرف به حرف روزنامه را می خوانند و به دقت نیز نقد می کنند، شادمان می شویم زمانی که مردم بر سر ما داد می کشند که خراسان، روزنامه ماست و نباید چنین و چنان بنویسد یا چنان و چنین ننویسد و... شاد می شویم و صد البته احساس مسئولیت مان دوصد چندان می شود برای کار بهتر و دقت بیشتر... بگذریم، در آغاز بهار ۶۵ روزنامه خراسان هستیم و در این ویژه نامه، پایه کار را نیز خاطرات شما خوبان از روزنامه خودتان قرار داده ایم.
«من و خراسان» بیشتر روایتی است از آن چه شما بزرگواران به قلم آورده اید و خاطرات خود را قلمی کرده اید، این نیز ادای احترامی است به شما که معنای احترام هستید و ما نیز از شما احترام و اعتبار می گیریم. البته دو گفت وگو هم با مدیر مسئول و سردبیر محترم روزنامه داریم که آنان نیز به احترام شما لب به سخن گشوده اند تا از خراسان بگویند از زوایایی که برای شما خواندنی است و... باز هم بگذریم. در یک آغاز دیگر افتخار می کنیم در کنار شما باشیم و همچنان منبع صادق شما در کسب خبر. این خبر خوش را هم داشته باشید که خراسان قطب اول رسانه ای شرق کشور و به گواه مسئولان، اثرگذارترین رسانه در این منطقه است و شاید بتوان گفت ۶۰درصد ظرفیت رسانه ای را در اختیار دارد. این نیز رهین همراهی و حمایت و حساسیت شماست که در پرتو عنایات امام هشتم شکل گرفته است.
بهار که می شود، نسیم به مهر به سلام خاک می آید و کاکل جوانه ها را نوازش می دهد و گل ها به لبخند شکوفا می شوند و همه چیز زیبا می شود و این روایت هر بامداد است که نسیم معرفت خراسان را شکوفا می کند
گنج ها، زیر خاک خانه دارند و این خواننده خوش ذوق می گوید خراسان برای ما حکم گنج را دارد
عکس ارسالی :
فهیمه شیر افکن
خراسان است اینجا...
نویسنده : علیرضا حیدری
«... ما در روزنامه خراسان با دکتر شریعتی و نعمت آزرم صفحه ادبی خراسان داشتیم؛ درآن جا آزرم مقاله ای نوشت با نام «در شناسایی شعر» نعمت آزرم نامه ای به قهرمان نوشت. در آن زمان مرحوم قهرمان هنوز کارمند بانک بود و به کتابخانه دانشکده ادبیات نیامده بود. روزی قهرمان برای دیدن ما به دفتر روزنامه خراسان آمد...»
این بخشی از سخنان استاد دکتر شفیعی کدکنی بود که پس از درگذشت استاد محمد قهرمان در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مطرح کرد. این نکته گواه روشنی است بر این که روزنامه خراسان در این روزگار حیات چند دهه ای خود با نام هایی پیوند دارد و بلکه مفتخر است که خود در تارک سیاست و اندیشه و شعر و ادب این بوم و بر می درخشند و همین نکته است که بر دشواری کار می افزاید و شاید به همین دلیل بوده است که شعار آن از همان ابتدا «برادر جان خراسان است این جا/سخن گفتن نه آسان است این جا)انتخاب شده بود. هم این اقلیم، دیار هنر و ادب و فرهنگ و دانش است و هم این جریده به قلم صاحب قلمان صاحب نام زینت یافته بود. بی گمان در خراسان بزرگ فرهنگی که فردوسی برای زنده نگهداشتن زبان فارسی رنجی سی ساله را به جان خریده است، مولانایش اندیشه را در نوردیده است، خواجه نصیر و خیامش علم و دانش را به چنگ گرفته اند و در سرزمینی که فقیهان، متکلمان، فیلسوفان، شاعران، هنرمندان و نویسندگان بی شماری را در حافظه تاریخی خود دارد، نوشتن و سخن گفتن نه آسان که بسیار دشوار است. «خراسان» هم در این شمار معنا می یابد. مگر می شود در چنین جغرافیای فرهنگی بزرگ و تاریخی در عرصه مطبوعات و حوزه روزنامه نگاری جایی نداشته باشد و هم از این روست که می زیبد و بایسته و شایسته بود تا در ایران بزرگ، این خراسان باشد که باز هم در عرصه مطبوعات نشریه ای داشته باشد که امروز بر آستانه شصت و پنجمین سال انتشارش به قامت ایستاده باشد.
این نه فقط یک افتخار که «حق» این دیار بوده است تا در حوزه وسیع و گسترده فرهنگ، روزنامه ای داشته باشد که امروز در شمار یکی از قدیمی ترین و صمیمی ترین روزنامه ها باشد. «خراسان» چه در آن زمان که بزرگانی چون دکتر شریعتی و دکتر شفیعی کدکنی قلم می زدند و چه امروز که این وظیفه سنگین بر دوش ما نهاده شده است و چه برای آیندگانی که خواهند آمد و سکاندار آن خواهند بود، بیش از آن که یک حرفه و شغل به شمار آید، یک افتخار است و یک رسالتی سخت و دشوار که باید خود را به چند دهه از عمر آن مدیون بداند. بی گمان «خراسان» امین این مردم بوده است که تا به امروز نفس می کشد و آن هایی که می آیند و می روند باید امانتداران خوبی باشند. بی تردید انگشت اشارت «خراسان» رو به سوی دانایی دارد که «توانا بود هر که دانا بود» ما آن گاه می توانیم که بدانیم و «خراسان» در این سالیان باید سهمی در این دانایی می داشته است، انشاءا...