شهرام شهیدی | سردبیر ماهنامه خط خطی
کار روزنامه نگاری ترکیبی از کار معدن و راه سازی است. باید به ناشناخته ها سربزنی و خطرکنی و هرلحظه منتظر فروریختن دنیایی که ساخته ای باشی. و باید مثل ماشین های راه سازی بازکننده مسیر باشی. سازنده مسیر.
پیش از این ها و شاید هنوز در برخی معادن فعال، یک پرنده، یک قناری کوچک را در قفس می گذاشتند و با خود می بردند به اعماق معدن. هروقت پرنده دیگر نفس نمی کشید یعنی هوایی در معدن نبود یا گاز سمی به آن جا نفوذ کرده بود و همه باید از معدن خارج می شدند. به گمان من، ما طنزنویسها ، قناری های معدن روزنامه نگاری هستیم. هروقت صدای ما درنیاید و ستونهایمان در مطبوعات منتشر نشود یعنی نفس کشیدن سخت شده و عنقریب است که اکسیژن تمام بشود.
این ها را نوشتم تا بگویم ما در جامعه هم به قناری نیاز داریم هم به معدنچی. حالا اگر یک روزنامه، یک معدن فعال، یک معدن قدیمی اما سرپا، به شماره 20 هزار خود می رسد و 70 سالگی اش را جشن می گیرد باید آن را بر سر گذاشت و حلوا حلوا کرد. سن چیزی است که ما به آن اهمیت نمی دهیم. یعنی باید دست مریزاد گفت به نشریه ای که هفتاد سال حریف قاچاق کاغذ و بدقولی نویسنده و آقای چراغ خاموشی که پس از چاپ همه مطالب شما را با ذره بین می خواند که مبادا به اسب آقازاده ای گفته باشی یابو ، شده است.
حالا اگر این معدنچی دلیر، توانسته باشد قناری هایش را هم از گزند گاز معدن و هوای تنگ محافظت کرده باشد که نورعلی نور است.
پیام های تبریک:
کرکس از فراز کوه های بلند: قناری عزیزم. تو برای من مثل فرش هستی. هرچه بیشتر عمرکنی لذت یک لقمه چپ کردن تو بیشتر و بیشتر می شود. در معدن باشی یا در ساحل آرامش، آخرش مال خودمی.
یک خودسر خودجوش: یک شماره جستی خراسان، بیست هزار شماره جستی خراسان، آخر تو دستی خراسان!