پیرمرد مهربانی
سالها همسایهی ماست
ای خدا جانم! چرا او
این همه تنهای تنهاست؟
من خبر دارم، به سختی
میرود توی خیابان
صورتش را در خیالم
میکنم هی بوس باران
کاش ویروسی نیاید
سمت او، در فصل سرما
مطمئن هستم، برایش
فکرهایی کرده بابا
هر خریدی داشت، هر روز
از دکان یا نانوایی
من وَ بابایم برایش
می خریم آن را، دوتایی