در گفتوگو با مدیر طرحهای عملیاتی نداجا بررسی شد
تعداد بازدید : 5
جزییات یک دریانوردی 44هزار کیلومتری
ناخدا یکم محمد گلبازگیر مدیر طرحهای عملیاتی نیرویدریایی ارتش جمهوریاسلامی ایران و سخنگوی ناوگروه ۷۵ اعزامی به اقیانوس اطلس، از جمله افسران استخوان خوردکرده نداجا در حوزه اعزام ناوگروهها به آبهای آزاد است و اتفاقا در ریز جزییات این اعزام مهم به اقیانوس اطلس هم قرار دارد. گفتوگوی یک ساعت و نیمه ویژهنامه اطلسایرانی با او نکات مهم و آموزندهای از دریانوردی نظامی داشت. هرچند بخشهایی از آن برای خلاصهسازی و بخشهایی بهدلایل حفاظتی حذف شدند، اما با اینحال گفتوگوی پیشرو میتواند نمایی اجمالی از جزییات این اعزام مهم و تاریخی پیشروی شما قرار دهد.
فکر اعزام ناوگروه75 به اقیانوس اطلس چه زمانی شکل گرفت و چه اهدافی برای آن درنظر گرفته شد؟
از سال ۱۳۸۸ بحث دزدیدریایی در خلیج عدن بالا گرفت و باید فکری برای آن میشد. توجه داشته باشید که جمهوری اسلامی ایران بزرگترین ناوگان نفتکش دنیا را با ۱۵و نیم میلیون تن ظرفیت داشته و از نظر تعداد تانکرهایش در دنیا در رتبه اول قرار دارد. از طرف دیگر کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران نیز که کار تجارت دریایی را در ایران برعهده دارد، بزرگترین کشتیرانی خاورمیانه است و حدود۱۸۰فروند کشتی کانتینربر و فلهبر دارد. بنابراین میبینید که جمهوری اسلامی ایران چه توان دریایی بالایی دارد و یکی از ابرقدرتها از جهت حملونقل دریایی در دنیا بهشمار میرود. صدها سال است که در دنیا اصطلاحی به نام کشتیرانی سفید معمول است و کشورهایی که دریایی هستند و به دریا وابستگی دارند، میخواهند مسیر دریایی آنها مشکلی نداشته باشد. درواقع وقتی شما چنین ظرفیت تجاری بزرگی در دنیا دارید، نمیتوانید بپذیرید در نقاط مختلف دنیا کشتیهای شما را سرقت کنند. از طرف دیگر از ابتدای انقلاب ما بهخاطر تحریمها و جنگ تحمیلی نمیتوانستیم از جایی شناور بگیریم و دشمن هم میخواست جلوی ورودی کالا و مواد غذایی به کشور بگیرد تا ما را تحتفشار قرار دهد. بر همین اساس دستوری از ستادهای بالاتر و شورایعالی امنیت ملی آمد تا نیرویدریایی ارتش با توانی که دارد اسکورت شناورهای تجاری را برعهده بگیرد و این اتفاق شوم به حداقل برسد. در زمان جنگ تحمیلی هم نیرویدریایی ارتش، ۱۰هزار کشتی را اسکورت کرد و باعث شد تا قسمت اعظم ملزومات تجاری ما از سمت دریاها وارد کشور شود و مشکلات اقتصادی دامن مردم را نگیرد. بعد از جنگ مشکلی نبود تا اینکه از سال ۸۸ با پدیده دزدی دریایی در خلیج عدن مواجه شدیم. دزدان دریایی سومالی کشتیها را میگرفتند و درخواست پولهای هنگفت از صاحبان کشتیها داشتند. این مسئله باعث شد تا ما ناوگانهای نیرویدریایی را به خلیج عدن اعزام و کاروان کشتیهای تجاری و نفتکشهای ایران را اسکورت کنیم که تا امروز بیش از 75 ناوگروه به دریا اعزام کردیم. اینها در محور گشت آنجا مسئولیت حفاظت و اسکورت کشتیهای تجاری را دارند و کشتیهای تجاری را از آبهای خودمان اسکورت میکنند تا دهانه کانال سوئز و بعد از آن کشتیهایی که از مدیترانه میآیند را از دریای سرخ و بابالمندب تا دریای خودمان اسکورت میکنند. در تمام این مسیر که احتمال خطر وجود دارد نیروی دریایی درکنار یگانهای تجاری حضور دارد.
تعداد این اسکورتها در روز چقدر است؟
بهخاطر ظرفیت بالای تجاری کشتیرانی ما و رفتو آمد زیاد کشتیها به ایران، این عدد زیاد است و از 2 یا 3 فروند در روز تا۱۰کشتی هم داشتیم. مثلا یک کشتی حامل شکر را از دزدان دریایی گرفتیم و یادم هست که مصرف ماهها شکر ایران در آن کشتی بود و اگر آن کشتی رها نمیشد، کشور به راحتی دچار بحران شکر میشد. کافیست یکی از کشتیهایی که هزاران تن از مواد موردنیاز مردم را حمل میکند در راه رسیدن تاخیر داشته باشد، مطمئن باشید در کشور بحران و در بازار تلاطم ایجاد میشود.
این همان بخشی است که ما میگوییم اعزامها با این هزینهها را به صرفه میکند؟
بله، دقیقا. تصور کنید در هرکدام از این کشتیها دهها میلیون دلار جنس است و صدها کانتینر در اینها قرار دارد که هرکدام نیازهای مهمی را تامین میکنند. یا همین الان لبنان مشکل سوخت دارد و اعزام یک کشتی نفتکش ما که بنزین و گازوئیل به آنجا میبرد، برای مدتها مشکل این کشور را حل میکند. از این جهت کار نیرویدریایی بسیار مهم و موثر است.
چه مولفههایی برای اعزام یک یگان نظامی دریایی به آبهای دوردست وجود دارد؟
برای اینکه یک ناوگان نظامی را به اقصی نقاط دنیا بفرستید، نیاز به فاکتورهایی دارید که مهمترین آنها داشتن یگان شناور است. ولی وقتی ما تحریم هستیم، طبیعتا یگانی به ما داده نمیشود و این موضوع وجود داشت تا اینکه ناوشکن جماران ساخته شد، البته همه اجزای این یگانها ساخت ایران نیست، مثل همه دنیا و به صرفه هم نیست که همه قطعات و بخشها را خودمان بسازیم اما ما بهدلیل تحریم مجبور بودیم بیشترشان را خودمان بسازیم و الان وارد ساخت موتورناوها و زیردریاییها هم شدهایم. شاید از نظر تجاری صرفه نداشته باشد ولی ما چون تحریم هستیم این کار را میکنیم. در ادامه هم یگانهای بعدی را ساختیم که از یگانهای قبلی هم کاملتر و بهتر بود.
بعد از اینکه شناور ساخته شد ما 3 مدل تست داریم؛ تستهای کارگاهی، تستهای کنار دریا و تستهای دریا. بعد از موفقیت در این تستها، یگان برای دریانوردی اولیه آماده میشود، از همان روز که اینها را ساختیم خودمان فکر میکردیم که آیا واقعا اینها برای دریاهای دوردست هم جواب میدهند یا نه. بهخاطر همین از ناوگروه شماره یک تا ناوگروه۷۵، همینطور که یگانها بهتر شدند مسافتها را هم بیشتر کردیم. من خودم همیشه فکر میکردم باید مسیرهای مختلف را برویم تا بتوانیم چیزهایی که خودمان میسازیم را تست کنیم تا بدانیم چقدر این شناورها و تجهیزات در دریاهای مختلف ماندگاری دارند.
ناوگروه۷۵ مکران اعزامی به اقیانوس اطلس برای این موضوع مثال خیلی خوبی شد. از چندین ناوگروه قبلی همیشه این را در ذهن داشتیم اما هر مبدا باید یک مقصدی داشته باشد و هیچوقت یک مقصد خاصی پیشنهاد نشده بود. میتوانستیم برویم و یک دور بزنیم و برگردیم اما نیاز به تعریف یک مقصد مشخص بود تا اینکه روسیه گفت سیصدو بیستوپنجمین سالگرد تاسیس ناوگان نیرویدریایی است و از ما دعوت رسمی کرد تا به آنجا برویم.
شما میتوانستید از کانال سوئز بروید، چرا این کار را نکردید؟
چند حالت است که میگوید شما آن راه را نروید؛ اول اینکه این مسافتی که ما رفتیم خیلی طولانی بود و همین برای ما خوب بود. آفریقا از یک طرف اقیانوس هند را دارد و از یک طرف اقیانوس اطلس و این دو جریان در جنوب آفریقا زیر دماغه آگولاس به هم میرسند. پایینترین نقطه آفریقاست. این منطقه دریایی بسیار سخت و متلاطم دارد اما الحمدا... وقتی ناوگان ما به آنجا رسید، دریا خیلی خراب و در حدی نبود که مزاحم 2یگان شناور ما بشود و آگولاس را رد کردند. بعد از آن چرخیدیم و به اقیانوس اطلس آمدیم که این اولین بار در تاریخ نیرویدریایی ایران بود که یگان ما این مسیر را میرفت.
آیا قبل از انقلاب هم سابقه چنین کاری را داشتیم؟
خیر. البته آنزمان ناوهایی که خریدیم از آن مسیر آمدند اما اولا آن ناوها که آمدند برگشت نداشتند، ثانیا آنها خارجی بودند و مثل سهند ایرانی نبودند و ثالثا کاپیتانهای ناوها خارجی و ایرانیها کنار خارجیها بودند.
اگر هدف ما فقط رسیدن به اطلس بود، میتوانستیم مسیر مدیترانه را برویم و از جبلالطارق به اطلس و برگردیم یا به سنپترزبورگ برویم، ولی ما آمدیم این مسیر طولانیتر را انتخاب کردیم، چرا؟
یک موضوع اقتصادی و بهصرفه بودن آن است چون برای عبور از کانال سوئز متناسب با تناژ هر شناور باید پول زیادی را برای عبور میدادیم که از این جهت هم طولانی شدن مسیر به صرفه اقتصادی بود. با توجه به شغلی که دارم، به شخصه دوست دارم بیشتر از اینکه ناو تست شود دریانوردان ما تست شوند و این مسافت خیلی خوبی برای محک زدن مردان ماست. اگر شما میخواهید ارتش خیلی محکمی داشته باشید، نیاز هست که اینها آموزشهای محکمی ببینند و مسافتها و دریانوردیهای چند ماهه میتواند اینها را آبدیده کند. کشورهای دیگر هم چنین مسافتهای طولانی دارند، مثلا روسها از ولادی وستوک ناو خود را تا بندرعباس میآورند یا آمریکاییها هم همینطور.
مسیر ناوگروه75، مسیر کشتیرانی یا نفتکش ما هم هست؟
این بستگی به مشتری دارد، اگر قرار باشد به آفریقایجنوبی برویم که از مشتریهای خوب و ثابت ما در نفت است، بله، این مسیر کشتیرانی ما خواهد بود. مسیر کشوری که از ما خرید کرده، یا ما از او خرید میکنیم اگر بهگونهای باشد که از مسیر رفت ناوگروه۷۵ ما بگذرد، خیلی خوب است ولی اگر هم نباشد و مثلا ایتالیا باشد، طبیعتا مسیر نزدیکتر سوئز خواهد بود اما چون مسیر بلند را ما رفتیم و چک کردیم، طبیعتا تجاربی داشتیم که میتوانیم مسیرهای کوچک را هم بهتر برویم. یک موضوع هم بحث سیاسی بود، حتما شنیدهاید که قبل از اینکه این ناوگروه اعزام شود و ما فقط به آن فکر میکردیم، یک سری مسئولان از کشورهای غربی گفتند که دریانوردان ایرانی در حدی نیستند که به این مسافتها و بردها بیایند، این اقدام ما به آنها ثابت کرد که بله، ما میتوانیم مسیری که روزهای اول میترسیدیم و نگرانی داشتیم را برویم و همین کار اعتماد بهنفسمان را بالا میبرد، وقتی یگان ما ۱۳هزار مایل را از اینجا حرکت کرده و آگولاس را دور زده و به سنپترزبورگ رسیده، حالا اگر به او بگویید تا ژاپن برو، دیگر برایش سخت نیست. دور کرهزمین در استوا میشود۴۰هزار کیلومتر و اینها در رفتو برگشت حدود همین میزان دریانوردی کردند.
چقدر احتمالات مختلف و خطرناک را برای این اعزام پیشبینی کردید؟
یک اصطلاحی ما در یگانهای نظامی داریم به نام بازیجنگ. در این بازیجنگ تمام اتفاقاتی که ممکن است در طول مسیر برای یک یگان اتفاق بیفتد را یادداشت میکنیم و همه فرماندهان هستند. در مورد بازیجنگ برای ناوگروه۷۵ دوازده مورد را انجام دادیم که اگر دزد دریایی آمد، خرابی یگان، حریق، آبگرفتگی، حمله پهپادی، حمله موشکی، حمله زیرسطحی، چسباندن مین یا حتی اگر بروند و کشور پذیرنده محدودیت داشته باشد و غیره را برآورد کردیم و تاکتیک مورد نیاز و پاسخ مناسب را تمرین کردیم، بعد از آن میماند توکل بهخدا که انشاا... در طول مسیر آن چیزی که ما به آن فکر نکردیم پیش نیاید که به لطف خدا و زحمت همه نیروها مشکلی پیش نیامد و به سلامت بازگشتند.
برای این سفر چه هماهنگیهایی با کشورهای خارجی انجام شد؟
در مسیرهای بلند دریانوردی یک نفر با عنوان افسر راه مسیر را میکشد و مشخص میکند در این مسیر چه آبراههها و تنگهها و کانالهایی وجود دارد که از قبل نیاز به هماهنگی و یا کسب مجوز هست. ما کتابهای بینالمللی داریم که در این کتابها برای هر مسیری توضیح میدهد که از هر تنگه یا کانال یا آبراهی عبورمیکنید، باید چه اقداماتی انجام دهید و با چه مراجعی هماهنگی داشته باشید.
برای عبور از تنگه دوور در شمال مانش یا تنگههای دانمارک و رسیدن به سنپترزبورگ و برعکس نیاز به هماهنگی بود. جاهایی که تنگه وجود دارد، حتما باید هماهنگی صورت گیرد مثل کانال مانش یا تنگه دوور یا تنگه جبلالطارق یا کانال سوئز. بر تنگههای دنیا قوانین بینالمللی حاکم است و هر کشوری که عبور میکند ،باید این قوانین را رعایت کند مثل ما که در تنگه هرمز این قوانین را اعمال میکنیم.
درمورد استونی یک موضوعی حاشیهساز شد و گویا این کشور به حضور ناوگروه ما اعتراض کرد. درست است؟
در خلیج فنلاند تنها 3 کشور روسیه، فنلاند و استونی حضور دارند و شناورها برای رسیدن به روسیه باید از یک خط مستقیم و باریک در میان دریا عبور کنند تا وارد محدوده استونی یا فنلاند نشوند. یگان شناور ما در حین عبور از این راه بهاندازه تنها۵۰۰ متر از مسیر منحرف شده و دوباره به مسیر بازگشته است. استونی اخطار هم نداده، بلکه فقط پرسیده شما چه کسی هستید و این را ثبت کرده که از مرز ما ۵۰۰ متر عبور داشته، البته ما از این هم در هرمز بیشتر سختتر میگیریم. ناوگان ما بنابر قوانین عبور بیضرر شناورها کار نادرستی نکرده اما استونی هم شکایتی نکرده است. ما این مسیر را برگشتیم و از کانال مانش هم گذشتیم و با هماهنگی که صورت گرفت، اینبار از تنگه جبلالطارق وارد دریای مدیترانه شدیم و از مسیر کانال سوئز، دریای سرخ، تنگه بابالمندب و دریای عمان به بندرعباس رسیدیم.
چرا مکران و سهند برای این ناوگروه انتخاب شدند؟
ناوشکن سهند، تنها ناوشکنی بود که کاملا ساخت ایران بود، ضمن اینکه یگان جدید و جوانی هم هست. برآورد ما این بود که نسبت به یگانهای دیگر ما برای این ماموریت بهتر بود، البته حتما باید یک یگان برای پشتیبانی با سهند میرفت که ناوبندر مکران انتخاب شد که درمجموع یک ناوگروه خیلی خوبی را تشکیل دادند. ما قبل از اعزام یگانها به ماموریتهای بلندمدت تستهای بسیار سختی از آنها میگیریم مثلا مکران الان تنها یک بالگرد همراه خود دارد اما در زمان تست خود ۶ بالگرد با تمام تجهیزات روی آن نشستند و در این تستها موفق بود.
نفرات این دو شناور چگونه انتخاب شدند. آیا شرایط خاصی داشت؟
طبیعتا بهترین نفراتی که میتوانند یک یگان را به یک ماموریت ببرند، نفرات همان یگان هستند که آموزشهای خاص دیدهاند اما با توجه به بازیجنگی که ما داشتیم و آموزشهای تکمیلی که برای اینها از شخص فرمانده تا نفر موتورخانه داشتیم، آنها ماهها آموزش دیدند و سطح دانش آنها به سطحی رسید که ما میخواستیم و بعد از آن اعزام صورت گرفت. با شرکت کشتیرانی و نفتکش هم تعاملات خوبی داریم. آنها کاپیتانهایی دارند که بیشتر این دریاها را بارها رفتهاند و از تجربیات آنها استفادههای زیادی کردیم، البته نفتکشها و کشتیهای تجاری، تناژ خیلی بالایی دارند و مثلا ما نفتکشهای با تناژ یک میلیون تن هم داریم که اینها در برابر موجهای سهمگین استقامت بالایی دارند اما سهند ما ۱۳۰۰تن است و۱۰۰عدد سهند به اندازه یک مکران با120هزار تن وزن دارد. این تفاوت تناژ در برابر موجهای سنگین بسیار موثر است. مثلا ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن آمریکایی101500 تن وزن دارد.
این سفر قرار بود محرمانه بماند. هم مسیر و هم مقصد آن. چرا در همان ابتدای کار فاش شد؟
این روزها مگر میشود یگانی بهاندازه مکران را راه بیندازید در دریا و هیچکس هم نفهمد؟ یک کار خوبی که انجام شد، این بود که تقریبا یک عملیات فریب صورت گرفت در رسانهها و مسیرهای متفاوتی مطرح شد. این سوال بود که این ناوگروه به کجا میرود، حتی برخی گفتند به هند میرود یا پایینتر که رفتیم گفتند آفریقای جنوبی مقصد است، جلوتر که رفتیم گفتند آمریکایجنوبی و ونزوئلا میرود و دریای کارائیب، به جبلالطارق که رسید، فکرکردند میخواهد از مدیترانه به خانه برود اما از آنجا هم که رد شد، تقریبا متوجه شدند که به سنپترزبورگ میرود. در مسیر برگشت هم تا رسیدن به کانال سوئز هنوز همه نمیدانستند این ناوگروه به کجا میرود. این فریب با وجود اینکه در دنیا ماهوارهها و هواپیماهای جاسوسی زیادی وجود دارد، انجام شد.
چرا مقصد از ونزوئلا به سنپترزبورگ تغییر یافت؟
وقتی که ناوگروه ما به بالای آفریقا و نزدیک جبلالطارق رسید، همانموقع دعوتنامه روسها آمده بود و در معاونت عملیات بحث شد که به ونزوئلا برویم یا به سنپترزبورگ؟ دو مقصد هم ممکن بود اما چون روسها دعوت رسمی و محکمی از ما داشتند، صلاح نبود رد کنیم. با توجه به اینکه همکاریهای نظامی و رزمایشهای مشترک موفق خوبی هم با آنها داشتیم. اگر میخواستیم بار دیگر به آنجا برویم به صرفه نبود. درواقع ما با این کار با یک تیر دو نشان زدیم، هم به اقیانوس اطلس رفتیم و دریانوردی طولانی انجام دادیم و هم دعوت روسها را اجابت و در رژه شرکت کردیم.
یک بحثی مطرح شد که چون آمریکاییها تهدید کردند ما تغییر مسیر دادیم. چقدر این گمانهزنی درست بود؟
اگر قصد قطعی و واقعی ما این بود که به ونزوئلا برویم و بعد تغییر مسیر میدادیم، این حرف شما درست بود اما واقعا چنین نبود. همینطور که کشتیهای آمریکا به خلیجفارس میآیند، ما هم هروقت اراده کنیم میتوانیم به آنجا برویم و ترسی نداریم و اگر عبور بیضرر داشته باشیم، هیچ مشکلی برای رفتن به مناطق نزدیک به آمریکا نداریم.
گفته شده بهترین زمان برای دریانوردی در اقیانوس اطلس جنوبی، ماههای بهمن، اسفند و فروردین است. چرا ما این زمان را برای دریانوردی انتخاب نکردیم؟
آن روز که میخواستیم حرکت کنیم، زمزمههای مراسم روسها در سنپترزبورگ وجود داشت و اگر میخواستیم در دیماه حرکت کنیم آن زمان را از دست میدادیم، درحالی که ما الان یک روز قبل از مراسم رژه در روسیه به سنپترزبورگ رسیدیم و این شاهکار زمانبندی ناوگروه ما بود که با تلاش پرسنل و کمک خدا اتفاق افتاد.
حاشیهای در مورد کیفیت ناوشکن سهند در آن روزها شکل گرفت درمورد زنگزدگی بدنه سهند قبل از رسیدن به رژه. این ناشی از کیفیت رنگ بدنه سهند بود یا دلیل دیگری داشت؟
تمام یگانهای ایرانی و خارجی در دریا در مواجهه با آب شور دچار این زنگزدگی میشوند و وقتی یگانها به کشورها میرسند، قبل از ورود به اسکله شروع به رنگآمیزی بدنه خود میکنند تا با چهره و ظاهری تمیز و مرتب وارد بندر شوند. همانطور که دیدید سهند هم در روز رژه کاملا تمیز و رنگآمیزی شده شرکت کرد.
طول مسیر رفتو برگشت درنهایت چقدر شد؟
مسیر رفت حدود 16هزار مایل دریایی(هر مایل دریایی 1852متر است) یا 28 هزار کیلومتر شد. مسیر برگشت هم حدود 9 هزار مایل دریایی بود که درمجموع حدود 25 هزار مایل دریایی شد و 44هزار کیلومتر که بیش از اندازه یک دور، دور کره زمین به طول خط استوا است.
در ساحل یا بندر خاصی هم پهلوگیری داشت؟
خیر. از ماموریتهایی بود که از بندرعباس تا سنپترزبورگ و از سنپترزبورگ تا بندرعباس رفتو برگشت و بهطور بینظیری پهلوگیری نداشت.
ممکن است این مسیر بازهم توسط نیروی دریایی در آینده پیموده شود؟
اگر بازهم اتفاق بیفتد چون ما تست کردیم میتوانیم برویم. ولی مسیرهای اینگونه برای کارهای خاص طراحی میشود. مثل کوهنوردی میماند که وقتی یک قله را فتح کرد، دیگر سراغ قله دیگری میرود. ما ترجیح میدهیم مسیر دیگری را برویم. چندین مسیر مدنظر ما قرار دارند و اقیانوس آرام هم در نظر ما برای راههای بلند وجود دارد.
درمسیر اقیانوس اطلس اتفاقی افتاد که نیاز باشد یگان شما درگیر شود؟
درگیری در بازیجنگ ما وجود داشت و فکرش را کرده بودیم اما شکر خدا اتفاقی نیفتاد چون دو ناو تا بن دندان مسلح را فرستاده بودیم و اگر هم اتفاقی میافتاد از عهده خودشان برمیآمدند.
آیا یکی از مسیرهای شما میتواند عبور از عرض اقیانوس اطلس و کانال پاناما و دور زدن کره زمین باشد؟
کانال پاناما محدودیت تناژ دارد و هر یگانی نمیتواند از آنجا عبور کند، از جمله ناو بندرمکران نمیتواند از کانال پاناما عبور کند. یگان کوچکتر نیاز دارد و یگان کوچکتر هم باید پهلوگیری کند، البته هر دریانوردی هم باید یک صرفهای داشته باشد، باید دید اینهمه هزینه به اهداف و دستاوردهای آن میارزد یا خیر؟ در مورد سفر به اقیانوس اطلس ارزش داشت و چیزهای زیادی بهدست آوردیم.