جهتگیری توسعه در ترکیه
تعداد بازدید : 0
اسلامگرایی یا عملگرایی
نویسنده : محمدمهدی رحیمی
ترکیه و ایران از دیرباز با یکدیگر همنوایی داشتهاند. البته در طول تاریخ این همراهیها گاهی شکل رقابت به خود گرفته و هر کشور در قالب رقیب به دنبال پشت سر گذاشتن دیگری بود است. در مواردی نیز این رقابت آنقدر جدی شده که به تقابل و منازعه نظامی هم کشیده شده است. نمونه بارز این منازعه دوران امپراطوری عثمانیها و صفویان و جنگهای بسیاری است که میان دو کشور به وقوع پیوست. البته این رقابت در دوران فعلی اشکال دیگری به خود گرفته تا آنجا که برخی تحلیلگران، فعالیتهای ترکیه در زمینه مبارزه با اسرائیل را صرفاً تلاش برای پر کردن نقش ایران در این عرصه میدانند و چندان برای آن اصالتی قائل نیستند. از سوی دیگر گاهی نیز این دو کشور پا جای پای یکدیگر گذاشتهاند و پیرو شیوه و روشی شدهاند که در یکی از آنها در پیش گرفته شده و به بار نشسته است. مانند اصلاحات رضاخان پهلوی در ایران که آن را برگرفته از برنامههای آتاتورک در ترکیه میدانست.
در حال حاضر ترکیه یکی از جدیترین رقیبان ایران در سطح منطقه در بسیاری از حوزههای اقتصادی، علمی، صنعتی و... بهشمار میرود و بسیاری از هدفگذاریهای چشمانداز 20 ساله بر مبنای پشت سر گذاشتن ترکیه تدوین شده است. محور بحث در اینجا ارزیابی اوضاع و احوال توسعه ترکیه در سالهای اخیر است که برخی آن را دوران حکومت اسلامگرایان میدانند و معتقدند مبنای اساسی رشد و توسعه ترکیه در یک دهه اخیر، اسلامگرایی سران این کشور است.
***
هنگامی که حزب فضیلت ترکیه به رهبری نجمالدین اربکان با رأی دادگاه قانون اساسی منحل شد، از دل آن دو جریان مختلف زاییده شد: یکی حزب «عدالت و توسعه» که اگرچه در تمایلات اسلامگرایانه و دیدگاههای اقتصادی دنبالهرو همان راهی بود که اربکان بنیاد نهاد اما به جای ناسازگاری با غرب، بنای نزدیکی با غرب در عین دوستی با کشورهای مسلمان و تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا را گذاشت و دیگری، حزب «سعادت» که به راه اربکان را در پشت کردن به غرب ادامه داد. چندی بعد در سال 2002 حزب عدالت و توسعه یکتنه در انتخابات به پیروزیای تاریخی دست یافت و توانست پس از مدتها که ترکیه رنگ دولتی یکپارچه را به خود ندیده بود، با کسب بیش از 34 درصد آرا به تنهایی دولت تشکیل دهد. اگرچه آمریکا به نجمالدین اربکان و جانشینان او بدبین بود اما دستپروردگان وی در حزب عدالت و توسعه توانستند اعتماد آمریکا را جلب کنند و در چشم دولتمردان آمریکایی به الگویی تبدیل شوند که به زعم آنان، میتوانست حلال مشکلات غرب در جهان اسلام و مانعی بر سر راه رشد بنیادگرایی و غربستیزی میان مسلمانان باشد. البته حزب عدالت و توسعه نیز نهایت استفاده را از این خوشبینی برده و میبرد. در اینجا دلایل به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه به عنوان یک جریان مدعی اسلامگرا و اقبال مردم ترکیه به آن چندان محل بحث نیست، اگرچه پرداختن به آن در جای خود حائز اهمیت است.
به هر حال «آک پارتی» یا همان حزب عدالت و توسعه در دوران مدیریت خود بر ترکیه توانسته است چند تغییر اساسی در شاکله قدرت سیاسی و اجتماعی ایجاد کند که به مهمترین آنها اشاره میشود:
1 «افزایش توان اقتصادی» در سایه اتخاذ سیاستهای واقعگرایانه از جمله نکات مبرز این دوره ترکیه است که با سیر صعودی تولید ملی و افزایش سرمایهگذاری و حضور در صنایع مختلف و فعالسازی تجارت خارجی در ده سال اخیر حاصل گردیده است. در عین حال ایجاد مزیتهای نسبی در عرصه تجارت، بانکداری و خدمات عمومی و کسب علم و تکنولوژی روز برای ایجاد درآمدهای بیشتر از نکات مهم است. تا آنجا که بر اساس برخی آمار حدود 40 درصد خودروی مورد نیاز اروپا در ترکیه تولید میشود و این یعنی درآمد سرشار ارزی.
2 «کمرنگ کردن نقش ارتش و نظامیان» در تصمیمسازی سیاسی از دیگر اقدامات مهم حزب عدالت و توسعه در راستای چرخش روال عمومی جامعه تعبیر میشود؛ چرا که در گذشته نه چندان دور همیشه سایه نظامیان و امرای ارتش در جای جای تصمیمات در ترکیه دیده میشد. جریان جدید در ترکیه در راستای این اقدام تا آنجا پیش رفت که در حال حاضر شورای امنیت عالی ملی این کشور را نیز در بر گرفته و برخلاف گذشته این شورا عدهای از غیرنظامیان را نیز در چرخه تصمیمگیری خود جای داده است. اگرچه هنوز هم ارتش جایگاهی والا در ترکیه دارد و از آن به «دولت سایه» تعبیر میشود.
3 «تسهیل شرایط عمومی زندگی» با کاهش نرخ تورم به حدود 7 درصد، افزایش حقوق در بخشهای مختلف جامعه به همراه کاهش بدهیهای خارجی کشور و در مقابل افزایش سرمایهگذاری در داخل و... مجموعه این سیاستها و اقدامات باعث شده تا ترکیه جایگاه هفدهم قدرت اقتصادی را در جهان به دست آورد. این کشور در فاصله دوره 2002 تا 2010 با جذب سرمایهای بالغ بر 80 میلیارد دلار به مرکز و قطب سرمایه جهانی در منطقه تبدیل شد. صادرات این کشور نیز که در سال 2002 حدود 36 میلیارد دلار بود، در سال 2011 به 135 میلیارد دلار افزایش یافت. البته چنین تحولی فارغ از مدیریت و قابلیتهای حزب عدالت و توسعه، حاصل تعامل ترکها با نظام جهانی بوده است. در حال حاضر نیز اقتصاد ترکیه پس از چین بالاترین رشد اقتصادی در جهان را دارد. اسلامگرایان ترک با ارائه این کارنامه و تابلو موفق، اعتماد سرمایه جهانی نسبت به خود را پدید آوردهاند. از سوی دیگر حزب عدالت و توسعه با این کارنامه توانسته است برای اولینبار در تاریخ ترکیه در سه انتخابات متوالی آرای خود را هر بار افزایش دهد و محبوبیت و مقبولیت خود نزد مردم را به رخ رقیبان بکشد.
4 «سیاست خارجی فعال و مسالمتجو» از دیگر محصولات دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه است که تا کنون برکات زیادی برای ترکیه به بار آورده است؛ چرا که آنکارا در دوران حاکمیت آک پارتی توانست ضمن حضور و حتی مداخله مثبت در تحولات بینالمللی، خود را میداندار بسیاری از حوادث و تحولات معرفی نمایند و همزمان با افزایش نقشآفرینی خود در سطح منطقه و بینالملل از این طریق به ایجاد فرصتهای جدید نیز نائل شود. پرونده هستهای ایران از جمله نمونههای شناخته شده این موضوع برای ایرانیان است.
***
آنچه تا اینجا گفته شد گزارشی از کارنامه حزب عدالت و توسعه در بازه زمانی 2002 تا 2012 است که به نام اسلامگرایی قدرت را در اختیار داشته است. اکنون باید به ارزیابی نسبت این موفقیتهای قابل توجه با ادعای اسلامگرا بودن آک پارتی بپردازیم.
در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که در ایران بسیار بیش از آنچه که دولتمردان ترک خود به زبان میآورند، بر اسلامگرا بودن دولت فعلی ترکیه دامن زده میشود. در واقع گویا برخی ایرانیها هستند که میخواهند به هر نحو ممکن ترکهای مسلمان را اسلامگرا معرفی کنند. در گفتوگو با نخبگان و حتی شهروندان عادی ترک، این موضوع به دفعات برای نگارنده تداعی شده که وقتی سخن از اسلامگرایی دولت ترکیه به میان میآید، موضعگیری علیه آن به روشنی دیده میشود. برخی کاملاً آن را نفی کرده و برخی نیز آن را به آن شدت و حدتی که ما ایرانیان تصور میکنیم، نمیدانند. اگرچه در داخل ایران هم عدهای هستند که معتقدند نباید چندان به برخی ژستهای تبلیغاتی دولت اردوغان دل خوش کرد و آن باور داشت. به هر حال منتقدان ترک و ایرانی که اسلامگرایی دولت کنونی را اصیل نمیدانند، پس از تحولات اخیر منطقه و موضعگیریهای دوپهلوی دولت ترکیه -خصوصاً همراهی با غرب در براندازی حکومت سوریه به عنوان یکی از کشورهای محور مقاومت- با دست پرتر و مصادیق جدیتر از دیدگاه خود دفاع میکنند.
آنچه از مجموع عملکرد و رویکردهای دولت اردوغان استنباط میشود، بیشتر استفاده از اعتبار اسلامگرایی به عنوان یک تاکتیک برای رسیدن به اهداف است تا یک استراتژی جدی و در دستور کار برای تعیین خطمشیهای داخلی و خارجی دولت. البته حتماً اینگونه است که اردوغان و گروه همکار او در حوزه زندگی شخصی افرادی پایبند به دستورات دینی و تعالیم شرعی هستند و از این جهت تفاوتی جدی با اغلب دولتهای قبلی ترکیه دارند اما هنوز آنان را یارای ورود جدی به حوزه کشورداری با چنین هویتی نیست. همانگونه که اردوغان در سفر چند ماه پیش خود به مصر گفت، «حکومتی که در کشورهای تازه انقلاب شده باید سر کار بیاید، یک حکومت لائیک است؛ مانند آنچه در ترکیه وجود دارد.»
تردیدی نیست که استراتژی و برنامهای که ترکیه برای توسعه خویش در پیش گرفته، بر مبنای جذب حداکثری سرمایهگذاری خارجی پیریزی شده؛ تا آنجا که آمار حاکی از این است که 60 درصد سرمایهگذاریها در ترکیه از خارج تأمین میشود. در چنین شرایطی طبیعی است که باید زمینه را برای حضور بیشتر سرمایهگذاران جدید و البته کسب رضایت سرمایهگذاران قبلی فراهم کرد و بدیهی است که این کسب رضایت در موارد بسیاری با اسلامگرایی قابل جمع نبوده و نیست.
وجه دیگری از حاکمیت منطق سرمایهداری بر الگوی کشورداری ترکیه را باید در میزان کنترل دولت بر گرانیگاههای فرهنگی و اقتصادی و... جامعه دانست که در همه موارد به بهانه پایبندی به آزادیهای لیبرالی کمرنگ میشود. برای نمونه هرگونه فعالیت فرهنگی- رسانهای اسلامگرایان در ترکیه تنها از مجرای هولدینگهایی با قدرت فنی- رسانهای بالا میتواند صورت بگیرد که در اختیار کلانسرمایهداران ترک و شرکای خارجی آنان است. بدیهی است که این شرکتهای بزرگ هرگز منافع تجاری خویش را قربانی ترویج معارف و احکام اسلام نخواهند کرد.
توریسم یکی دیگر از منابع اصلی تأمین مالی ترکیه است. در سال گذشته میلادی بیش از 30 میلیون توریست به این کشور سفر کردهاند که حدود نیمی از آنها فقط از استانبول بازدید داشتهاند. طبیعی است دولت اردوغان که شعار خود را تبدیل استانبول به مقصد اول گردشگران جهان در دهه آینده قرار داده است، از هر اقدامی در راستای محدود کردن سفر گردشگران اجتناب خواهد کرد. به همین دلیل است که حتی در شهر هزار مسجد استانبول همچنان تمامی زمینههای عیش و نوش برای گردشگران خارجی فراهم است. اگرچه برخی شهروندان استانبولی معتقدند با تدابیر دولت در سالهای اخیر، کمی از مظاهر اینگونه تفریحات -که از نگاه مسلمانان مصداق فسق و فساد است- در برابر دید مردم کاسته شده است. برای نمونه آنان خاطرنشان میکنند که نسبت به گذشته، دولت برای صدور مجوز جدید برای چنین مراکزی سختگیری بیشتری به خرج میدهد. اما برای کسانی که گذشته این شهر و کشور را ندیدهاند، اوضاع و احوال امروز حاکی از هیچ محدودیت اخلاقی و شرعی برای گردشگران خارجی و شهروندان ترک نیست.
رابطه با اسرائیل از دیگر تناقضات مدعیان اسلامگرایی در دولت ترکیه است. از سویی ترکیه پیشتاز اعزام کاروان دریایی برای حصر غزه میشود و در این راه چند آزادیخواه ترک نیز به شهادت میرسند اما از سوی دیگر در همان ایام سنگینترین قراردهای تجاری بین شرکتهای ترک و صهیونیستها منعقد میشود. حتی قطع رابطه سیاسی با اسرائیل که به دلیل عدم عذرخواهی دولت صهیونیستی از ترکیه به دلیل حمله به کشتی مرمره بود نیز چندان از سوی افکار عمومی خصوصاً روشنفکران ترکیه جدی گرفته نشد. در گفتوگوی نگارنده با بسیاری از فعالان سیاسی، دانشگاهی و رسانهای ترکیه آنها متفقاً معتقد بودند این قطع رابطه کاملاً صوری است و در حالیکه اسرائیل نزدیکترین شریک تجاری ترکیه است، نمیتواند معنایی واقعی داشته باشد. این واقعیت در اولین نگاه به شهری چون استانبول -به عنوان قلب اقتصادی ترکیه- به عینه قابل مشاهده است؛ چرا که در جای جای شهر فروشگاههای زنجیرهای و شرکتهای بزرگی که در دنیا با انتساب به صهیونیستها شناخته میشوند، حضور دارند و با آزادی کامل به فروش کالا و ارائه خدمات خویش مشغولند. چکیده کلام اینکه اگرچه دولتمردان حاکم بر ترکیه امروزی نسبت به حکام قبلی در حوزه فردیات پایبندی جدیتر و ملموستری به تعالیم دینی از خود نشان میدهند اما هیچگاه اصول و چارچوبهای لائیسم را زیر پا نگذاشتهاند و در روش حکومتداری تفاوت قابل ملاحظهای با گذشتگان خود ندارند. آنچه در سیاستها و راهبردهای دولت کنونی ترکیه برجسته است، همچنان و بیشتر نوعی عملگرایی است تا اسلامگرایی. رنگ و بوی اسلامی حزب حاکم نیز بیشتر به زمینه اجتماعی که از آن برخاسته بازمیگردد تا اتخاذ سیاستهایی با ماهیت و هدفهای اسلامی.
البته همین میزان پایبندی در حوزه زندگی شخصی و برخی ژستهای تبلیغاتی در منظر عموم مانند عدم مصافحه اردوغان با رئیسجمهور اسرائیل یا سفر به سومالی و اعزام کاروان آزادی به غزه با پشتیبانی دولت ترکیه و... باعث ایجاد مقبولیتی قابل توجه برای اردوغان و دولت وی در بین حامیان مقاومت و اسلامگرایی در منطقه شده بود اما با حوادث اخیر که در اینجا به گوشهای از آنها پرداخته شد، این اعتبار در حال رنگ باختن است.