به یاد مردی که با «ماک» آمد
یادداشتی درباره مستند «ماک در ایران» که داستان صنعتگری فقید اما غریب در این روزگار را بازگو می کند
هفته گذشته آخرین روزهای برگزاری جشنواره سینما حقیقت بود. جشنوارهای که از سال 86 هرساله برگزار میشود و مستند هنرمندان مختلف را به نمایش میگذارد. امسال نیز مثل سالهای گذشته شاهد استقبال تماشاگران از این رویداد سینمایی بودیم و در میان دهها مستندی که به این جشنواره معرفی شدند، یکی از آنها برای علاقهمندان به صنعت خودرو قابلتوجه بود. «ماک در ایران» ساخته امین آزاد، در دو نوبت روی پرده سینما رفت و هر دو بار توانست بازخورد خوبی از مخاطبان دریافت کند.
ماک در ایران که پیشتر در فضای مجازی منتشر شده بود، روایتی تلخ و شیرین از مرد صنعتگری است که تولید کامیون را به معنای واقعی کلمه (نه مونتاژ قطعات منفصله) در ایران آغاز کرد و چرخ روزگار مدیریت و مالکیت کارخانه «ایران کاوه» را از او گرفت. با وجود این او دست روی دست نگذاشت و بازهم به فعالیت صنعتی خود در «کاوه کار» تا زمان فوتش ادامه داد. اصغر قندچی نقش اول قصه ماک در ایران است.
اصغر قندچی در سال 1307 و در تهران چشم به جهان گشود. او از بنیانگذاران صنعت خودروهای کار و تجاری بود و برای توسعه آن تلاشهای فراوانی انجام داد. او که از درس فراری و عاشق آهنگری و مکانیکی بود، چندین سال زیر نظر استادکارانی از آلمان، روسیه و چک به فعالیت پرداخت و در سن 16سالگی در کارگاهی نزدیک دروازه قزوین فعالیت مستقلش را آغاز کرد. او با استفاده از قطعات کامیونهای اسقاطی و سرهمبندی آنها، به قول خودش یک کامیون را «جمع» میکرد.
قندچی در سال 42 کارخانهای به نام «ایران کاوه» تاسیس کرد. همکاری رسمی شرکت ماک آمریکا با او رونق فراوانی به کارش داد و توانست تا زمان پیروزی انقلاب بخش عمدهای از قطعات کامیون را داخلی سازی کند.
با شروع جنگ و مشکلاتی که در تامین تانکبرها پیش آمد، ارتش از او خواست خودروهای حمل تانک را تعمیر کند. او هم با هزینه خودش موتورهای موردنیاز را از خارج تامین کرد. اصغر قندچی تا پیش از بستری شدن در بیمارستان، در همان کارگاه کاوه کار فعالیت صنعتی خود را با تعمیر کامیونهای ماک ادامه داد. وی پس از تلاشهای فراوانش برای رشد صنعت خودروی ایران، در سن 91 سالگی چشم از جهان فروبست.
مستند ماک در ایران ارزش بالایی برای تماشا دارد. ویدئوهای کمتر دیده شده در کنار مصاحبه امین آزاد با شخص اصغر قندچی و توضیحات نزدیکانش درباره او به حدی شیرین است که پس از تمام شدن مستند، از رفتن چنین مرد بزرگی حسرت میخورید. چه بسیار کارگرانی که از قبل او به نان و نوایی رسیدند و چه بسیار رانندگانی که تنها با «هزار تومان» صاحب کامیون شدند و وضع زندگیشان بهیکباره تغییر کرد. ایران امروز نیاز به قندچیها دارد؛ کارآفرینهایی که دنبال بهبود زندگی کارگران و رشد صنعت باشند، نه سود بیشتر!