ضرورتی به نام«معاونت بینالملل حوزه»
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین علی خیاط
«علی خیاط» در حوزه علمیه مشهد تحصیل کرده و کارشناسیارشد ادبیات عرب و دکترای علوم قرآنی و حدیث را به ترتیب از دانشگاه فردوسی و علوماسلامی رضوی اخذ کرده است. وی که فعالیت تبلیغی در چند کشور جهان و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در سوریه را در کارنامه خود دارد، هماکنون در حوزه و دانشگاه به تدریس مشغول است. با وی درباره مأموریتهای تبلیغی حوزه در جهان امروز و ظرفیتهای تبلیغ بینالملل در حوزه خراسان گفتوگو کردهایم.
در زمینه بیداری اسلامی به عنوان یک فرصت جهانی تبلیغی، چه انتظاراتی از حوزه وجود دارد؟
بیداری اسلامی فرصت بسیار مهمی است که مردم در بستر آن خواهان احیای ضوابط دینی در زندگی و نظامهای اجتماعی هستند و طبیعتاً نقش حوزههای علمیه میتواند خیلی پررنگتر باشد. چون یکی از نقشهای حوزه، تبیین معارف اسلامی و جلوگیری از انحراف است. این حرکات اجتماعی، از آنرو که منافع افراد یا جریانات و قدرتهایی را تهدید میکند، طبیعتاً در معرض خطر انحراف قرار میگیرد و افرادی با ایجاد بدلها و جعلیاتی نمیگذارند در مسیر صحیحاش باقی بماند. اینجا نقش عالمان دینی پررنگ خواهد بود؛ هم در تبیین صحیح اصول اسلامی و هم در هدایت بیداری اسلامی.
آیا زیرساختهای این مأموریت در حوزه وجود دارد؟
حوزه نهادی بسیار کهن است؛ همواره متولی این امر بوده و در دورههای مختلف وظیفهاش را انجام داده است. اما با توجه به اینکه در هر دوره باید متناسب با زمان پیش برود، باید گفت نه! وجود ندارد و نیازمند تحولاتی است.
اگر وظیفه هدایت و تبیین را برای حوزه فرض بدانیم، طبیعتاً باید خود را مجهز و روزآمد کند. حوزه از نظر نیروی انسانی نیازمند افرادی بهروز شده است که بتوانند نیازهای روز را تشخیص دهند و برخی نیازهای سختافزاری هم باید برطرف شود.
در زمینه زیرساختهای تبلیغ بینالمللی نسبت به طرف مقابلمان عقب هستیم؛ البته کارهایی انجام شده که هرچند در مقابل دشمن کم است، اما از همینها باید به صورت صحیح بهرهبرداری شود.
از جمله الزامات تبلیغ خارجی این است که طلاب شناخت صحیحی از نیازهای خارجیها داشته باشند و با زبان مخاطب، به خوبی و در حد تعبیر آشنا باشند. نمیتوان گفت که در این جهت گامهای اساسی برداشته شده است؛ تعداد طلابی که زبانهای زنده دنیا را میدانند، محدود است و تلاشهای انجامشده کافی نیست.
لازم است شناخت جامعی از مخاطب داشته باشیم؛ موانع آن منطقه را بشناسیم و روی آن کار کنیم. در این زمینهها ضعفهایی وجود دارد که برخی مربوط به حوزه و برخی مربوط به سایر نهادهای فعال در خارج از کشور است؛ شاید بتوان گفت که آنها وظیفه انتقال این مسائل به حوزه را دارند.
ساختار آموزشی، پژوهشی و تبلیغی حوزه چطور میتواند در خدمت این هدف باشد؟ یعنی طلبه را چطور تربیت کند که متناسب با نیازهای تبلیغ بینالمللی باشد؟
ابتدا این نگرش باید در بدنه حوزه به وجود آید و این نیاز احساس شود. شاید درد اساسی و اولیه این باشد که این احساس نیاز خیلی در بدنه حوزه وجود ندارد و به طلاب هم منتقل نمیشود. اگر این احساس نیاز به وجود آید، احساس نیاز به برنامهریزی و تدوین برنامههای آموزشی متناسب هم به وجود خواهدآمد.
به طور طبیعی برای کسی که میخواهد به سمت تبلیغ خارجی حرکت کند، باید لوازمی فراهم باشد و تخصصهایی داشته باشد. در نظام آموزشی حوزه باید بستر آموزش زبان و مهارتهای لازم برای کسانی که توانایی، استعداد و انگیزه لازم برای این نوع تبلیغ را دارند، فراهم شود و تشویق هم صورت بگیرد.
برای شناخت نیاز مخاطبان خارجی هم باید پژوهشهای میدانی قوی انجام شود. زمانی که برای تبلیغ به بروکسل در بلژیک اعزام شده بودم، متوجه این موضوع بودم که باید بدانم با چه کسانی مواجه میشوم و از من چه میخواهند؛ اما از اینجا کاملاً دستخالی حرکت کردم و هیچ شناختی نداشتم! مؤسساتی هم که در این رابطه وظایفی دارند، اطلاعات چندانی نداشتند و ناگزیر پس از ورود، اولین کاری که کردم، جمعآوری اطلاعات بود. طبعاً اگر این اطلاعات در پژوهشهایی از قبل وجود میداشت، خیلی آمادهتر میرفتم.
این پژوهشها در قالب نهادهای حوزوی، مثل دفترتبلیغات، یا از طریق همکاری با مؤسسات فرهنگی فعال در خارج از کشور، مثل بخشهایی از وزارتخارجه یا فرهنگ و ارتباطات، قابل انجام است و معاونت بینالملل حوزه باید با این مراکز در تعامل مستقیم قرار بگیرد تا بتواند نیازها را مشخص کند، پژوهشهایی را سامان دهد و آموزشهای لازم را به طلاب بدهد.
چگونه میتوان این انگیزه را از طریق برنامههای تربیتی و آموزشی در طلاب ایجاد کرد؟
نقش بزرگان حوزه خیلی اساسی است و اگر این ضرورت برای خود آنها تبیین شود، میتوانند این مسائل را به طلاب منتقل کنند و این احساس تکلیف را در آنها برانگیزانند. اما اگر از این ناحیه ضعف باشد، طلاب هم این نیاز را تشخیص نمیدهند و به این سمت حرکت نمیکنند و در نتیجه با هجمهای از مشکلات از سوی دشمنان و هجوم تئوریک مواجه میشویم و چون این احساس نیازها را در افراد شعلهور نکردهایم، آمادگی لازم برای پاسخگویی به آنها را هم نداریم.
من فکر میکنم برجستهترین نقش را مدرسان حوزه دارند و البته سیستم مدیریت حوزه هم میتواند در قالب برنامهها و آموزشهایی مؤثر باشد.
کار دیگری که حوزه میتواند انجام دهد، این است که از تجربه افرادی که سالها در خارج از کشور مبلغ بودهاند یا سفرهای تبلیغی داشتهاند، برای آموزش، بهروز کردن و افزایش انگیزه طلاب علاقمند استفاده کند.
فکر میکنید این موضوع چقدر در قالب دروس تخصصی حوزه قابل پیگیری است و چه زمینههایی برای تخصصی شدن دارد؟
تخصصی شدن دروس ضرورتی اجتنابناپذیر است؛ به ویژه با دامنه مسائلی که هر روز گستردهتر میشود و مسائل جدیدتری وارد میشود. تبلیغ بینالملل هم با عرصه داخلی تفاوت زیادی ندارد؛ همان تخصصهایی که در تبلیغ داخلی نیاز است، با شدت و ضعف در خارج هم نیاز است به اضافه الزاماتی مثل زبان. علاوه بر این گاهی برای هر مکانی، تخصص ویژهای لازم است تا بتواند پاسخگو باشد. خود من به عنوان رایزن فرهنگی، مثلاً اگر سؤالات قرآنی زیادی وجود داشت، از یک متخصص قرآنی دعوت میکردم و اگر سؤالات فلسفی بود، به همان نسبت، افرادی برای پاسخگویی دعوت میشدند.
یکی از مسائلی که به آن اشاره کردید، تجربه کار تبلیغی با زبانهای دیگر بود؛ آیا میتوان از فرصت حضور زوار خارجی برای تجربهآموزی طلاب و آموختن زبان بینالمللی تبلیغ استفاده کرد؟ یعنی قبل از مواجهه با فضای تبلیغ بینالملل، بتوانند این فضا را تجربه کنند؟
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید؛ حضور زوار خارجی برای طلابی که میخواهند در خارج از کشور به تبلیغ بپردازند، زمینه مساعد و مناسبی را فراهم میکند. بسیاری از مخاطبان تبلیغی، با همان دغدغههایی که در خارج از کشور دارند، در اینجا حضور پیدا میکنند و چه خوب است که اولین مواجهه طلاب با همین افراد باشد.
این کار نیازمند ارتباط ارگانیک و قوی معاونت بینالملل آستانقدس و سایر بخشهای مرتبط، مثل شهرداری با بخش بینالملل حوزه است. این تعامل برای هر دو طرف مناسب است؛ آنها میتوانند از خدمت مبلغان استفاده کنند و از سوی دیگر این زمینه را برای حوزه فراهم میکنند که طلبه با مخاطبان خارجی مواجه شود، با آنها گفتوگو کند، از ضعفهای مهارتی خود مطلع شود، اطلاعات زیادی هم از مخاطبانش کسب کند و نیازهای کشورهای دیگر را رصد کند.
فکر میکنید تبلیغ بینالملل میتواند یکی از اولویتهای اصلی حوزه علمیه خراسان باشد؟
چرا که نه! این زمینه در حوزه علمیه مشهد بیش از هر جای دیگری فراهم است. ظرفیت حضور زائر در قم هم وجود دارد؛ اما بهطور قطع این زمینه در مشهد مساعدتر و با یک عقبه تاریخی بوده است. همیشه اشتهار حوزه علمیه خراسان به مبلغان ورزیده و برجسته و سخنوران توانایش بوده است و این ظرفیتها الآن هم وجود دارد؛ پس چرا این حوزه چنین رویکردی را برای خود برنگزیند؟
من فکر میکنم با وجود این ظرفیتها، تبلیغ خارج از کشور باید به عنوان یکی از اولویتهای کاری حوزه خراسان تعریف شود و با سازمانهای مربوطه بیش از گذشته ارتباط برقرار شود تا همانگونه که در تبلیغ داخلی، طلاب خراسانی همواره از موفقترینها بودهاند، در خارج از کشور هم این توفیق را به دست آورند. قطعا حوزه مشهد در میان حوزههای دیگر نسبت به این مسئله اولویت دارد.
آیا ساختار فعلی جوابگوست؟ یا به ساختارسازی خاصی نیاز داریم؟
من وجود معاونت بینالملل در حوزه خراسان را مفروض گرفتهام! اگر چنین معاونتی وجود ندارد، حتماً باید ایجاد شود. اصلاً حوزه نمیتواند خودش را از چنین چیزی بهدور بدارد و تبلیغ خارج از کشور، یقینا در شرح وظایف حوزه وجود دارد. حداقل باید دفتر همکاریهای بینالمللی ایجاد شود تا بتواند این کار را سامان دهد؛ نیروی انسانی را آموزش دهد، آمادهسازی کند و با سازمانهای متولی اعزام به خارج مرتبط شود.
هماکنون جایگاه طلاب خراسانی در عرصه تبلیغ بینالملل به لحاظ کمی و کیفی چگونه است؟
چون در حوزه علمیه چنین ساختاری وجود نداشته است، طلاب خراسانی در این زمینه هم مثل سایر امور مظلوم واقع شدهاند و از آنها کمتر استفاده شده است! اما آن تعدادی که خودشان بهصورت شخصی با سازمانها مرتبط شده و رفتهاند، جزو موفقترینها بودهاند. از اشخاص نام نمیبرم؛ اما موارد زیادی را سراغ دارم که موفق بودهاند. مثلاً تبلیغ در آفریقا برای اولینبار توسط دانشجویان دانشگاه علوم اسلامیرضوی، که بخشی از حوزه علمیه خراسان است پایهگذاری شد و تا امروز هم ادامه دارد. بیش از بیست سال است که در چند کشور آفریقایی این مسیر را دنبال کرده و توسعه دادهاند و به کشورهای دیگر هم بردهاند و توانستهاند خیلی خوب ساماندهی کنند. سازمانهای متولی هم خیلی از آنها راضی هستند و با دو صفت کمتوقعی و پرکاری شناخته میشوند. این اقدامات را میتوان در مناطق دیگری مثل آسیایمیانه و شبهقاره که رفتوآمد آسانی هم داریم، در سطح گستردهتری انجام داد.
به بحث جغرافیای تبلیغ اشاره داشتید، با توجه به ظرفیتهایی که خراسان و حوزه علمیه آن دارد چه اولویتهایی را میتوانیم در جغرافیای تبلیغ مدنظر قرار دهیم؟
اگر مقداری به پیرامون خود نگاه کنیم، در پاکستان، افغانستان و آسیایمیانه که رفتوآمد هم به آسانی انجام میشود، زمینههای بسیاری برای فعالیت طلاب خراسانی فراهم است. در بعضی از کشورهای آسیایمیانه حتی مشکل زبانی هم نداریم! کمی آن طرفتر در شبهقاره، زمینه بسیار مساعدی برای امور تبلیغی فراهم است و بر اساس اطلاعاتی که داریم، مالزی و اندونزی هم عرصههای خوبی برای کار تبلیغی هستند.
کشورهای عربی مقداری بسته هستند و آفریقا در اولویت بعدی قرار میگیرد. دشمنان ما برای آفریقا بسیار حسابشده برنامهریزی کردهاند و باید به آنجا بیشتر توجه کنیم. عرصههای بکری وجود دارد که اگر افراد بااخلاص و توانمندی وارد شوند، میتوانند بسیار اثرگذار باشند. طلاب خراسانی که در آنجا کار کردهاند، میتوانند تجربیات خود را منتقل کنند.
از دیگر مناطق بسیار آماده، آمریکای لاتین است که البته نیازمند فراگیری زبان اسپانیولی است و اگر زمینههای آن در حوزه علمیه خراسان شکل بگیرد، سازمانهای متولی انگیزه زیادی برای استفاده از طلاب و اعزام آنان به آمریکای لاتین دارند.