مقدمهای بر
تعداد بازدید : 0
تحلیل نهادیِ
تعامل حوزه ونظام اسلامی
نویسنده : دکتر محمد سهیلی
نهاد دین بهعنوان محور اصلی بسط اعتقادات و ارزشها و هدایت فردی و اجتماعی، نقشی اساسی در نظامهای فردی و اجتماعی دارد؛ چراکه هنجارهای کنترلکننده کنشهای فردی و اجتماعی، در نظام اجتماعی شکل میگیرد، فرهنگ نیز کنترلکننده نظام اجتماعی است و دین، خود عالیترین سطح فرهنگ و پدیدآورنده بنیادهای معنا در جامعه محسوب میشود.
هرچند روند تخصصگرایی و تفکیک جوامع جدید به عرصههای نهادی نسبتاً مستقل، موانعی بر سر راه پذیرش نظام معنایی فراگیر در عرصههای مختلف ایجاد کرده است، اما نهاد دین توانسته نقش محوری خود را در نظام فرهنگی بهعنوان مرجع اصلی در هدایت فردی و اجتماعی حفظ کند. البته این عرصه هیچگاه خالی از معارض نبوده و همواره خطر تحلیل و کمرنگ شدن نظام فرهنگی دینی، ناشی از جریانهای معارض، بهویژه جریانهای سکولار، وجود داشته است؛ اما میزان این تهدید امروزه به حدی رسیده که ضرورت اقدامهای جدی در این زمینه را مطرح میکند.
حوزه علمیه بهعنوان مهمترین سازمان نهاد دین، در کنار سایر سازمانهای تأثیرگذار در زمینههای فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته و در چندین عرصه با این سازمانها تعامل دارد:
الف. ارتباط در سطح سازمانی
توجه به ساختارهای مرتبط با نهاد دین، از اینرو ضرورت دارد که شکل و محتوای گفتمانهای دینی هرچند متاثر از تغییرات اجتماعی و اقتصادی است، اما بروز تغییرات در حوزه دینی مستلزم بروز تنوع مناسب در ساختار اجتماعی دین و روابط بین سازمانی مبتنی بر تولید محتوای دینی است. بر این مبنا، ارتباط سازمانی حوزههای علمیه با سایر سازمانهای فرهنگی و اجتماعی، میتواند نوعی تقسیم کار رسمی یا غیررسمی را در این عرصه پدید آورد و مخاطبان این سازمانها را در قالب قشرهای مختلف، تحت تأثیر قرار دهد. این ارتباط در زمینههای زیر میتواند مورد بررسی قرار گیرد:
1. تعامل حوزه علمیه با سازمانهای متکفل ترویج فرهنگ دینی و سایر سازمانهای فرهنگی، نظیر آستانقدسرضوی، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغاتاسلامی حوزه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراثفرهنگی و گردشگری که دارای اهداف و مأموریت مشترکی در عرصه ترویج فرهنگ هستند. هرچند ارتباط نسبی بین این سازمانها و حوزه علمیه، در قالب مجامعی مانند شورای فرهنگ عمومی و... صورت میگیرد، اما اشتراک اهداف و مأموریتها، اقتضای آن دارد که این ارتباط، بهویژه در مورد سازمانهای متکفل ترویج فرهنگ دینی، مبتنی بر اشتراک در اهداف و سیاستگذاریها صورت پذیرد.
2. تعامل حوزه علمیه با نهادهای آموزشی و رسانهها که آموزشوپرورش، آموزشعالی و صداوسیما، مهمترین مصادیق این سازمانها محسوب میشوند. با توجه به عنایت ویژه اسلام به تعلیم و تربیت و رسانههای تبلیغی، حوزه علمیه میتواند بر سیاستها، اهداف و روشهای این سازمانها تأثیرگذار باشد. تأکید مقام معظم رهبری بر سهیم بودن حوزه و روحانیت در نقایص فرهنگی این نهادها1 نیز مؤید همین امر است. تلاش حوزه علمیه در این زمینه مبتنی بر اهداف زیر است:
تعلیم و تربیت دانشآموزان بر اساس تعالیم دینی،
ارائه الگوی تربیتی مبتنی بر مبانی دینی،
شناسایی و جذب استعدادهای مناسب،
تربیت نوجوانان و جوانان متعهّد و مؤمن،
همکاری و مشارکت در برنامههای فرهنگی و تربیتی بخشی از مدارس کشور، بهویژه مدارس خاص،
نهادینه کردن تعلیمات دینی و پرورش اسلامی در آموزش و پرورش،
تزریق نیروی شایسته و کارآمد به بدنه علمی، مدیریتی، اجرایی و... کشور و
زمینهسازی اسلامی کردن دانشگاهها از طریق کار تربیتی مناسب در نظام آموزش و پرورش و زیرساختهای تربیتی و فرهنگی2.
3. تعامل حوزه علمیه با سازمانهای غیرفرهنگی از قبیل مسکن وشهرسازی، صنعت، معدن و تجارت، فنآوری ارتباطات و...، هرچند بهظاهر رسالتی غیرفرهنگی دارند، اما تأثیرگذاری متقابل نظام فرهنگی و نظامهای اقتصادی و سیاسی، زمینه تعامل حوزه علمیه و این سازمانها را ایجاد کرده است.
ضمن اینکه نهاد دین در تقسیم کار و تکوین قشربندی اجتماعی مؤثر است، در مقابل، شکلگیری صورتهای خاصی از کنش و گفتمان دینی، صرفاً در صورت وجود درجه و شکل معینی از تقسیم کار اجتماعی امکانپذیر است و این امر بر ایجاد ساختارهای مشخصی از اعمال و رفتارهای اجتماعی و کارکردها و ساختار پیام دینی تأثیرگذار است. براین اساس، توجه ویژه به صورت و وجه خاص ساختار نهادی متناسب با فرهنگ دینی ضرورت دارد و ساختار و مناسبات بینسازمانی میتواند بر مبنای چشمانداز و راهبردهای مشترک، تغییر و تحول یابد.
ب. تأمین نیروی انسانی مورد نیاز سازمانهای مرتبط
با توجه بهاینکه کارکرد اصلی حوزه علمیه، آموزشی و تربیتی است و فرهنگ دینی، بخش عمده فرهنگ عمومی را شکل میدهد، نهادهای فرهنگی و اجتماعی، بهویژه آموزشی، همواره از تربیتیافتگان حوزههای علمیه برخوردار بودهاند. هرچند که از سویی تربیت این بخش از روحانیان، مطابق نیاز و انتظارات سازمانهای بهرهبردار صورت نمیگیرد و از سوی دیگر، بهکارگیری آنان نیز در قالبهای سازمانی این سازمانهاست و دیدگاههای حوزه علمیه در چگونگی بهرهگیری مورد عنایت نیست، با اینحال، این ظرفیت نقش عمدهای در تعامل حوزه علمیه و سازمانهای مرتبط ایجاد کرده و قابلیتهای بیشتری نیز وجود دارد که باید مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
ج. مدلسازی و طراحی الگوهای مبتنی بر فرهنگ دینی
نهاد دین از طریق اعمال نوعی منطق سلسله مراتبی متناسب با ساختار دین و جامعه، در حفظ نظم اجتماعی نقشآفرینی و متقابلاً نوعی خلقوخوی دینی متناسب با ساختار اجتماعی را در جامعه تثبیت میکند که غالباً یکی از مجاری اصلی تحول اجتماعی است.
ارائه الگوهای مبتنی بر فرهنگ دینی، در وهله اول منوط به توجه به ظرفیت دین در نظامسازی و ترسیم الگوهای برآمده از نگاه کلان دینی است. کتاب «نگرش سیستمی به دین»3 که در حوزه علمیه خراسان نشو و نمو یافته، نمونه خوبی از شناخت ظرفیت دین در عرصه نظامسازی است. گام بعدی، ارائه الگوهای اجرایی متناسب با مسائل و چالشهای اصلی جامعه است که باید پس از نقد و ارزیابی، از طریق سازوکارهای آموزشی و برگزاری کارگاه ها به دستاندرکاران عرضه شود.
برآیند این جریان، شکلدهنده کارکرد حوزه علمیه در نظام فرهنگی است که از طریق ارائه الگوهای کاربردی در زمینههای مختلف، بر عرصههای گوناگون تأثیرگذار خواهد بود. بر این اساس میتوان گفت که حوزه دین در تقسیم کار اجتماعی، کارکرد خاص خود را عرضه میکند که البته برآورده کننده انتظارات فرهنگ دینی در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.
د. تولید نظام معنایی و تأمین محتوای فعالیتهای فرهنگی
نظام معنایی میتواند خصیصههای روانی را بهصورت خاصی برجسته کند و با تلفیق این اثرگذاری درونی و ایجاد رفتار مبتنی بر عادت، نوع خاصی از شخصیت (مبتنی بر فرهنگ دینی) شکل میگیرد. سازمانهای مرتبط با فرهنگ دینی، با گزینش، تثبیت و حفظ اینگونه شخصیتها، آنها را بهصورت الگوهای رفتاری درمیآورند. این الگوهای رفتاری باید در قالب نظام تبلیغی آموزش و ترویج شوند. هدف از این امر، انتقال نظامیافته دانش و الگوهای مهارتی و رفتاری است که به تغییر پایدار رفتارها میانجامد و سازوکار آن، مشتمل بر فرآیند ارتباطی و انتقال پیام است که مبتنی بر انگیزش و استمرار ارتباط با مخاطب انجام میشود.
امروز میتوان گفت که تعامل حوزه و نظام اسلامی در سطح سازمان و نهاد، در گستردهترین شکل آن از زمان شکلگیری حوزهها قرار دارد و در دهههای اخیر به دستاوردهای قابلتوجهی رسیده که از جمله آن است:
حضور روحانیون و تربیتیافتگان حوزههای علمیه، گستره وسیعی از سازمانهای فرهنگی و اجتماعی را شامل میشود؛
تنوع دانشها و مهارتهای روحانیان، زمینه و عمق تأثیرگذاری آنان را در سازمانهای مرتبط افزایش داده است؛
روحانیت توانسته است نقش و جایگاه خود را بهعنوان یکی از گروههای مرجع در جامعه حفظ کند؛
بخش عمدهای از علم و محتوا در زمینه علوم انسانی، توسط حوزه علمیه و روحانیت و سازمانها و مؤسسات مرتبط به آنها تولید میشود؛
خدماتدهی حوزه و روحانیت به دولت و دستگاههای دولتی، با کمترین هزینه انجام میشود.
در کنار دستاوردهای یادشده، نارساییها و چالشهایی نیز وجود دارد که از سویی مانع موفقیت حوزه و روحانیت در تعامل مطلوب با سازمانها و نهادهای نظام شده و از سوی دیگر، پاسخگویی به نیازهای موجود و مسائل آینده و تحقق چشمانداز مطلوب نهاد دین در این عرصه، در گرو توجه جدی به آنهاست. اهم این چالشها بهشرح زیر است:
تناسب نداشتن خروجیها و تربیتیافتگان حوزوی با گستره نیاز موجود در جامعه و فقدان سازوکارها و فرآیندهای مناسب و جامع برای پرورش طلاب متناسب با نیازهای جامعه؛
فقدان سرمایهگذاری و پشتیبانی لازم از سوی دولت در قبال خدمات جاری یا مورد انتظار از حوزه؛
نبود هماهنگی و انسجام بین نهادها و مؤسسات حوزوی و سازمانهای مرتبط؛
فقدان سیاستگذاری و جهتدهی مناسب فرهنگی، مطابق با ارزشها و اعتقادات دینی و متناسب با سازمانها و نهادهای مرتبط؛
لزوم توجه ویژه به شکلگیری وجه خاصی از ساختار نهادی برآمده از فرهنگ دینی، توأم با حمایت دولت؛
فقدان زیرساختهای تولید علم و شکلگیری نظامهای معنایی در عرصه فرهنگیاجتماعی؛
نارسایی در توجه جدی به حوزه و حمایت مؤثر دولت از نظامسازی دینی، مدلسازی و تولید الگوهای اجرایی مورد نیاز.
پرداختن به نارساییها و چالشهای یادشده، مستلزم بررسیهای گسترده، با مشارکت صاحبنظران و دستاندرکاران حوزوی و کشوری است که توجه به موارد زیر، بهعنوان برخی پیشنهادهای اولیه میتواند سودمند باشد:
مسئلهیابی در زمینه تعامل نهادی حوزه و نظام اسلامی، مستلزم شکلگیری انجمنها و حلقههای علمی و برگزاری نشستهای تخصصی متنوع و مستمر با حضور نخبگان و صاحبنظران مرتبط در این زمینه است.
اقدامات انجام گرفته در زمینه ارائه الگوهای اجرایی متناسب با مسائل و چالشهای اصلی جامعه، باید شناسایی، معرفی و حمایت شود.
شکلگیری شوراهای تخصصی متناسب با مسائل و چالشهای عمده و سیاستگذاری مستمر در اینباره، میتواند مؤثر واقع شود.
ترسیم استراتژی فرهنگی نظام، با عنایت به نقشه مهندسی فرهنگی کشور، میتواند بهعنوان سند اصلی هماهنگی دستگاههای فرهنگی، مورد توجه قرار گیرد.
انسجامبخشی به رفتار سازمانها و مؤسسات مرتبط با فرهنگ دینی، به عنوان نمونه در قالب یک سازمان مجازی، بهصورت محلی و منطقهای مفید بهنظر میرسد.
گسترش مؤسسات و سازمانهای تخصصی مرتبط با حوزه، در زمینه تولید علم و محتوای فعالیتهای فرهنگی و نیز پشتیبانی از نهادهای آموزشی و رسانهها، میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
ارزشگذاری خدمات حوزه علمیه به دولت و سرمایهگذاری و حمایت متناسب دولت با حفظ استقلال حوزه، از الزامات گسترش و استمرار تعامل حوزه و نظام است.
در نهایت بهنظر میرسد پرداختن به موارد یادشده، مستلزم شکلگیری فضای فرهنگی مساعد و گفتمانی مبتنی بر مطالبات مقام معظم رهبری در زمینههای مرتبط، نظیر تولید علم، آزاداندیشی و تحول حوزه علمیه است که زمینهساز رویکردی جدی، بهخصوص در نخبگان و مدیران خواهد بود.
1. «من بخشی از نقایص موجود در مسائل فرهنگی بهویژه در صدا و سیما و آموزش و پرورش را متوجه روحانیت و حوزه علمیه میدانم؛ زیرا وظیفه جهتدهی صحیح فرهنگی، مطابق با ارزشها و اعتقادات دینی بر عهده روحانیت و حوزه علمیه است» بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از فضلا و نخبگان حوزوی در قم ۱/۸/۸۹.
2. اهداف و وظایف حوزه علمیه قم.
3. تألیف حجتالاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی.