صنایع فرهنگی
چرخ توسعه یا زیر چرخ توسعه؟
نویسنده : روح الله ایزدخواه، دکترای مدیریت تکنولوژی
عوامل و ساختار؛ دو موضوع اساسی توسعه
در بحث الگوی توسعه یک شهر یا کشور باید ببینیم محور یا عوامل توسعه چیست، یعنی اگر بخواهیم پیشرفت و توسعه مشهد را مطرح کنیم عوامل پیشرفت را باید پیدا کنیم .
مسئله دوم این است که ساختار مطلوب برای توسعه چه باید باشد چرا که اگر ساختار نباشد رسیدن به نتیجه مطلوب بعید است. تصور کنید در مشهد به هر کسی که میخواهد هتل بسازد، اجازه ساخت بدهیم؛ بدون اینکه یک نقشه کلان و ساختار در ذهن مان داشته باشیم. این باعث افسارگسیختگی میشود که انتهای آن معلوم نیست.
بنابراین سوال این است که " موضوعاتی مثل هتل، بازار،سوغات،مسائل تفریحی و فرهنگی در ساختار اقتصادی مطلوب آینده مشهد چه جایگاهی دارند؟".
ساختار توسعه دستوری نیست بلکه همه عوامل زیردست همچون بخش خصوصی و دولتی و نهادهای آموزشی و فرهنگی باید در ترسیم آن نقش داشته باشند. در شهر مشهد باید نحوه همکاری و اقدام مشترک را بررسی کرد تا از یک نقطه نسبتا سنتی به پیشرفت و توسعه برسیم.
نهادهای تصمیم گیر و اقدام مشترک در توسعه
بنابراین در الگوی توسعه شهر مشهد مسئله سوم این است که "محفل یا نهادهای تصمیم گیری برای توسعه مشهد چه کسانی میباشند و این عوامل به چه شکلی اقدامهای مشترکشان را با یکدیگر هماهنگ میکنند". شرکت گاز در گازکشی این مدل را دارد که عده ای مسیر را کنده، عده ای لوله گذاری میکنند و عده ای دیگر هم آن را پر میکنند. ترتیب این سه عامل مهم است. در توسعه شهر هم این ترتیب اهمیت دارد، آیا قرار است اول هتل ساخته شود یا بازارها توسعه پیدا کنند. در حال حاضر در مشهد این اقدام مشترک وجود ندارد و از هرگوشه ای هر کس توانسته شروع کرده است.
مشخصات بازار مشهد
در بحث بازار سوغات یا بازار اطراف حرم، ظرفیت موجود فعلی را از نظر تعداد بازار، تعداد مغازهها و تنوع ده برابر کرده ایم اما آیا این مطلوب است که همه کسانی که متقاضی ایجاد پاساژ در اطراف حرم هستند بخواهند چندهزار واحد فروشگاهی فروش نخود و کشمش یا پوشاک بزنند؟بنا بر همان اصل ساختار این بازارها باید نیاز همه مشتری را از انواع و اقسام ملل که مراجعه میکنند، تأمین کنند.
ما باید مشخص کنیم که صنایع فرهنگی یا نرم افزاری چه جایگاهی در این بازار دارند؟ خاص بودن این بازار در چه چیزی هست؟ هر بازاری باید هویت داشته باشد یعنی متمایز از بازارهای دیگر باشد. آیا کارآفرینان، صنعت گران و تولید کنندگان اقتصادی در خراسان نباید در بازار اطراف حرم جایگاه داشته باشند و دیده شوند؟ هدف فقط این نیست که زائر دست خالی از این بازار برنگردد بلکه زائر باید به خاطر خریدی که در اینجا انجام میدهد، تمایز این بازار با بازارهای دیگر را درک کرده و متناسب با آن، تمایز این منطقه و فرهنگ را از سایر نقاط بفهمد. در واقع سفر به نوعی امتداد داشته باشد و با خرید خود همچنان ارتباط فرهنگی خودش را با این منطقه برقرار کند.
در مالزی مجسمههای برجهای دوقولوی این کشور را به عنوان نماد توسعه مهندسی به گردشگران هدیه میدهند اما بازار مشهد به مشتری چه میخواهد عرضه کند که نماد توسعه یافتگی شهر مشهد باشد؟ فروش کالای چینی مثل عروسک و کمربند نمیتواند نماد اقتصادی مشهد باشد، بنابراین در سیاست گذاری باید بخشی از بازار را در اختیار صنایع فرهنگی ترجیحاً بومی و محلی مشهد بدهیم.
بازار بزرگ در خدمت چه کالاهایی؟
در اقتصاد بحثی داریم که میگوید بازار بزرگ عاملی برای توسعه است، مثلاً یک علت پیشرفت ژاپن این بود که جمعیت بالا و بازار بزرگی وجود داشت که باعث رشد صعودی در تولید و تکنولوژی شد. آیا مشهد این بازار بزرگ را در جهت ترویج کالای چینی و افزایش کالاهای پست و مصرفی میخواهد استفاده کند؟
حدود دو میلیون نفر در مراجعه 25 میلیون نفری به این بازار، مشتری صنایع هستند و اگر در این بازار جنس خوب با کیفیت و مطابق ذائقه روز عرضه شود، باعث جذابیت صنایع فرهنگی میشود.
وقتی جذابیت بود خیلی از تولید کنندگان و عرضه کنندگان به علت اینکه بازار بزرگ تضمین شده در اختیارشان قرار داده ایم، حاضرند هزینههای اولیه برای حضور در این بازار را بدون کمک و تسهیلات دولتی بپردازند، در واقع یک مدل خودگردان خواهد شد. اما بحث اصلی این است که متولی بافت اطراف حرم رضوی مجال بدهد صنایع فرهنگی در آنجا عرضه شوند.
اگر صاحبان بازارها و برجهای اقتصادی مراکز تجاری خودشان در اختیار صنایع فرهنگی بگذارند، در واقع سرمایه گذار را هم جهت داده ایم. در توسعه یک اصل داریم که "حلقههای توسعه باید همدیگر را پیش برده و درون زا باشند". بطور مثال در اطراف حرم اگر مجال برای بازاری بزرگ فراهم باشد همه عوامل آن اعم از سرمایه گذار، تولید کننده و بازاریاب میآیند و مشارکت در ساخت میکنند، این همان عامل سوم در توسعه به نام " اقدام مشترک" میباشد. کلید این اقدام مشترک همان بازار بزرگ است، در صورت عدم وجود بازار بزرگ انگیزه برای هیج کدام از عوامل فوق نبود که با هم جمع شوند؛ در این صورت میتوان یک نهاد مشترک مثل یک گروه صنعتی، اتحادیه یا یک انجمن ایجاد کرد که طرف قرارداد با دولت باشند. این نهاد جمعی باعث تسهیل در مسیر توسعه شده و در واقع تولید کنندگان را راه میاندازد.
در حال حاضر دولت به طور عکس عمل میکند، به تولید کنندهها وام میدهد ولی بازارشان را ایجاد نمیکند که باعث از بین رفتن تمام این تسهیلات میشود. اگر ابتدا تأمین بازار کند حتی حمایت و تسهیلات نکند، همه عوامل به خاطر وجود بازار جذاب در کنار هم قرار میگیرند و یک موتور اقتصادی ایجاد میکنند.
چه کنیم که سرمایهگذار به سمت بازار صنایع فرهنگی برود؟
تا زمانی که تولید کنندگان صنایع فرهنگی، اعم از از عوامل طراحی تا تولید با هم جمع نشوند و یک نهاد جمعی نداشته باشند، نمیتوان انتظار داشت که بتوان بازار و سرمایه گذاران را به سمت بازار صنایع فرهنگی سوق داد. چرخه تولید با سرمایه گذاری شروع نمیشود و این تصور اشتباه است که اگر سرمایه گذار بیاد بقیه مسائل قابل حلّ است.
سرمایه گذار یکی از عوامل است ولی شروع کننده نیست. تولیدکنندگان باید با هم متشکّل شوند درحالیکه در کشور ما متکثّرند. در واقع ما به یک تشکّل تولیدی نیازمندیم نه یک بنگاه تولیدی. وقتی تشکّل تولیدی شکل گرفت میتواند با سرمایه گذار و یا نهادهای دولتی تعامل کرده و تولید را وارد این بازار کند.
من معتقدم اگر در حال حاضر یک اتحادیه مثلا نرم افزار یا بازیهای رایانه ای در مشهد شکل بگیرد، حتما جایگاه خودش را در بازار اطراف حرم پیدا میکند چون در نهایت تعامل کرده و خواستههای ش را عنوان میکند.
اگر متولیان امر، تولیدکنندگان، اصحاب هنر و اقتصاد را تشویق کنند که نهادهای جمعی حرفهای به وجود بیاورند و این تشکّلهای جمعی دخیل در سیاست گذاری و توسعه بازار حرم شوند و موازی با آن، به سرمایه گذار جهت داده شود، توسعه اقتصادی شکل میگیرد.
متولیان توسعه شهر مشهد، آشنایی و تسلط در توسعه اقتصادی نداشتهاند و نگاهها به صورت سنتی بوده است که اقتصاد را تنها در تجارت کالاهای بسیار متنزّل و سطح پائین خلاصه کرده اند. درصورتی که مشهد به طور نمونه دارای پتانسیل بالا در IT دارد که میتوان از آن استفاده کرد.
چه کسی باید نسبت به توسعه پاسخگو باشد؟
ما " نیاز به یک تشکّل داریم که نسبت به توسعه پاسخگو باشد"، یعنی یک بنگاه منفرد چون کلان نبوده و عنصر خرد است، در توسعه دخالتی ندارد و فقط سود خودش را میبیند و نمیتوان انتظار داشت که باعث ارتقاء صنایع فرهنگی شود اما تشکّل تولیدی به علت اینکه متشکّل از یک زنجیره و پیکره است میتواند نسبت به توسعه صنایع فرهنگی مدعی باشد.
بنابراین باید بررسی کرد که در اتاقهای طراحی و فکر اطراف حرم چه عواملی موجود و چه عواملی مفقوده میباشند. آیا تولید کنندگان و متولیان فرهنگی در اتاقهای فکر حضور دارند؟
تبدیل مشهد فرهنگی به مشهد تفریحی!
اقتصاد زیارت یعنی اقتصاد فرهنگی، یعنی اقتصادی که رنگ و لعاب فرهنگی و محصولات فرهنگی دارد که اولین و واضح ترین کارکرد آن کالای فرهنگی است، از مجسمه فاخر ماکت حرم گرفته تا محصولات نرم افزاری با محتوای فرهنگی شیعه و امام رضا(ع).
این که ما فرهنگ را در حد یک موزه بدون جذابیت خلاصه کنیم و مدعی باشیم که از فرهنگ تولید ثروت نمیشود و سپس مشهد فرهنگی را به مشهد تفریحی با هزینه بالا و گران قیمت تبدیل کنیم که فقط یک طبقه خاص اشرافی ازآنها استفاده کنند، فقط از بین بردن فرهنگ رضوی نیست بلکه سابقه تاریخی و مذهبی این شهر را نیز ندیده انگاشتیم.
وقتی صحبت از توسعه اقتصادی میکنیم کل جامعه و منطقه مشهد را در بر میگیرد پس همه اعم از بخش خصوصی، نهادهای جمعی و حوزههای علمیه در آن نقش دارند. به طور نمونه آیا در حوزه علمیه، بسته نرم افزاری در مورد فقه شیعه، بسته احکام آموزشی معارف ائمه و اهل بیت تولید شده است که به گردشگران خارجی، عربی و بچههای شیعیانی که از کشورهای بیداری اسلامی میآیند، عرضه کنیم.
بودن بازار در کنار مسجد جامع در قدیم نشان از این بوده است که دین، مذهب و اقتصاد با هم در تعامل بودهاند و حوزه عملیه، بازار و مذهب در کنار هم یک جامعه کامل را شکل میدهند.
از حرم که بیرون بیایی تمام معنویت کسب شده به طور کل از بین رفته و هیچ نشانی از این معنویت دیده نمیشود، یعنی بازار اطراف حرم هیچ ربطی به حریم حرم ندارد. این یعنی وادادگی درمقابل هرآنچه که اتفاق افتاده و مسئولین هرچه زیرساخت فیزیکی(پل، زیرگذر، اتوبان، پارکینگ طبقاتی) ایجاد کنند توسعه نبوده است؛ زیرساخت لازم بوده ولی نماد برنامه ریزی برای توسعه نیست. توسعه واقعی یعنی اینکه نرم افزار توسعه را ایجاد کنیم و آن را هدایت کنیم.
اگر مسیر فعلی را ادامه بدهیم...
ادامه مسیر و روند فعلی توسعه شهر مشهد این سوالات را مطرح میکند؛
اگر اقشار مذهبی به این نتیجه برسند که شهر مشهد به خاطر بافت ناسالم و اشرافیت شکل گرفته و فرهنگ مذهبی تضعیف میشود، مهاجرت میکنند، آن وقت چه کسی جوابگو میباشد؟
اگر حوزه تاریخی مشهد تضعیف و روند توسعه علمی درجا بزند، چه کسی پاسخگو است؟
اگر جوانان مسلمان از کشورهایی انقلابی به گمان اینکه با حضور در مشهد ظرفیت خودشان را در خصوص معارف اسلامی و فرهنگ انقلابی تقویت میکنند با خلاف آن روبه رو شوند، چه کسی پاسخگو است؟
به نظر میآید اتاقهای فکر مختلفی باید در سطح جوانان، حوزه، دانشگاه در ابعاد مختلف شکل گرفته و شروع به کار کنند، نهادهای جمعی در بخش تولیدی و اقتصادی شکل بگیرند که نسبت به آینده توسعه در کشور، شهر یا منطقه پاسخگو باشند و از طرفی استانداری و نهادهای کلان یک نگاه نرم افزاری عمیق نسبت به توسعه آینده مشهد داشته باشند.
باید اقتصاد زیارت را در شهر مشهد ساماندهی کنیم، به این معنا که از صفر شروع کنیم چرا که موجودیت فعلی در مشهد یک آشفتگی و وادادگی بوده و هیچ ربطی به اقتصاد زیارت و فرهنگ و پایتخت معنوی ندارد.