در نشست رصد درباره ابعاد و چالشهای سوغات زائر مطرح شد:
تعداد بازدید : 0
چرا بازار سوغات فرهنگی کساد است؟!
گردش مالی ناشی از خرید سوغات در مشهد، 15 درصد کل اقتصاد زیارت و هزینهای در حدود 500 میلیارد تومان برآورد شده است. شاید کم یا زیاد بودن سهم سوغات زائر مسئله مهمی نباشد وقتی عمده مطالبات زائر در حوزه سوغات را کشور چین تامین میکند! جدای از دست دادن فرصت اقتصادی که به واسطه سوغات زائر برای شهر مشهد وجود دارد، از دست دادن فرصت انتقال فرهنگ ایرانی اسلامی به کل ایران و کشورهای جهان اسلام، ظلم بزرگی به امام رضا(ع) و انقلاب اسلامی است و در اختیار قرار دادن این فرصت به ضدفرهنگها ظلمی بزرگتر! امروز دیگر تبدیل مشهد به یک بازار هدفمند و منحصر به فرد در راستای اعتلای فرهنگی و اقتصادی به یک رویا برای نخبگان این شهر و کشور تبدیل شده است. با هدف تحلیل وضعیت فعلی بازار سوغات مشهد و آینده آن، میزگردی با حضور کارشناسان، نماینده بخش خصوصی و دولتی برگزار کردیم. رحیم غلامیان، نماینده سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی، مهدی برادران، معاون توسعه و برنامهریزی شهرداری مشهد و مهدی یکپسر، مجری پروژه سوغات فرهنگی طرح مطالعه توسعه کمی وکیفی زیارت و مرتضی اسکافی، رئیس اتحادیه محصولات فرهنگی مشهد در این نشست به بیان نظرات خود پرداختند که مشروح آن در ادامه آمده است.
برای شروع این سوال را مطرح میکنم، وضعیت فعلی بازار سوغات زائر به ویژه با نگاه سوغات فرهنگی در شهر مشهد چگونه است؟
یکپسر: در پاسخ به این سوال ابتدا یک تعریف از سوغات فرهنگی زائر داشته باشم تا مشخص شود در مورد چه چیزی میخواهیم صحبت کنیم. براساس مطالعات انجام شده، سوغات فرهنگی «محصول با کارکرد فرهنگی» تعریف میشود. بنابراین نگاه ما به مقوله سوغات زائر یک دامنه وسیع و گستردهتری خواهد داشت. از این منظر محصولی مثل زرشک، زعفران، نخود و کشمش هم میتواند کارکرد فرهنگی داشته باشد. خیلی از زائرین دربازگشت از مشهد، نخود و کشمش یا نبات را به عنوان محصول متبرک برای همشهریان خود میبرند. دلیل این کارهم وجود یک پشتوانه فرهنگی است که ریشه در سنتها و باورهای مردم دارد. البته منظور من بسنده کردن به نخود و کشمش متبرک نیست.
لازم است نیازها و مطالبات جدید جامعه بررسی شود، امروزه معنای متداول محصول فرهنگی مصادیقی همچون کتاب و لوح فشرده و تابلوها را به ذهن متبادر می کند، اما همه ابزارهای موثر بر سبک زندگی که پیامی برگرفته از آموزههای مذهبی را چه به صورت ظاهری و شعاری و چه به صورت باطنی در خود نهفته داشته باشد، محصول فرهنگی است. با این تعریف، دامنه بسیار وسیعی به وجود خواهد آمد که به واسطهی آن ظرفیت سوغات میتواند فراتر از مرزهای مشهد و استان خراسان و حتی ایران باشد.
در این نگاه صنایع دستی صرفا یک محصول با یک نگاه تولید و خلاقیت دستی نیست، بلکه یک نگاه دیگر به آن اضافه شده است؛ به طور نمونه در معماری دینی از اعداد مقدس یا دارای تعریف مشخص در سقف، تعداد ستونها یا پنجرههای مسجد استفاده میشود یا طبق نظر برخی متخصصین، رنگ به عنوان یک عنصر وحدت بخش با نگاه اسلامی میتواند جایگزین رنگ شناسی غربی در محصولات فرهنگی شود. این ظاهر یک کالای فرهنگی است و قطعا در مورد محتوا نیز میتوان لایههای عمیق تر فرهنگی را مورد توجه قرار داد.
بنابراین به این تعریف از سوغات فرهنگی میرسیم که فرهنگ یک کارکرد است که می تواند به هر آنچه که ما در زندگی مورد استفاده قرار میدهیم، تعلق بگیرد. حال باید دید سوغات فرهنگی رضوی میتواند به یک تعریف جامع برای ورود به عرصه مهمی از بازار مصارف زندگی درحوزه سبک زندگی رضوی تبدیل شود؛ یعنی این تعریف علاوه بر مفاهیم اقتصادی که دارد، به لحاظ فرهنگی میتواند بنیان گذار یک روش و سیستم برای فعالیت و تولید محصولات زندگی در جامعه اسلامی باشد.
با این مقدمه باید اذعان کرد که با نقطه مطلوب فاصله داریم. اولین مسئله ما در وضع موجود عدم تناسب محصولات موجود در بازار با منظور زیارت است، یعنی اگر زائر به قصد زیارت به مشهد مقدس میآید و قرار است توشه معنوی به شهر و دیار خودش ببرد، مصداق مادی این توشه معنوی، سوغات است که دردین هم تاکید شدهاست. در فضای فعلی چیزی جز محصولاتی مانند لباس با عکس «بن تن» یا تفنگ با صدای «فایر فایر» که اکثرا هم چینی است، در بازار نمیبینیم.
در مطالعات دو سال پیش، برآورد میزان چرخش مالی بازار سوغات مشهد در آن مقطع حدود 200 میلیارد تومان بود یعنی برابر با کل بودجهی فرهنگی استان خراسان رضوی در صورت تحقق کامل. در مطالعهای که در موسسه خدمات مشاوره آستان قدس انجام شد، بیشترین سهم خرید سوغات در وضعیت فعلی بازار مربوط به خشکبار و محصولات چینی است، یعنی اینکه محصولات بازار مشهد به لحاظ فرهنگی با زیارت تطبیقی ندارد، چه بسا کالایی ضد فرهنگی هم هست.
در کشورهای پرگردشگر در هر نقطه ای که جاذبه گردشگری است، یک فروشگاه برای ارائه محصولات متناسب با آن وجود دارد و نکته قابل توجه، تنوع بسیار زیاد این محصولات است. امروزه دچار مشکل دولتی شدن عملکردها هستیم، مادامی که دولت بخواهد رقیب بخش خصوصی در این نوع فعالیتها باشد، به دلیل ساختار پیچیده بوروکراتیکی که در سیستمهای دولتی وجود دارد، خلاقیت و ابتکارها رشد نمیکند. طولانی بودن این روند سبب میشود که از خلق ایده تا تولید و توزیع محصول، چنان زمان زیادی ببرد که یا دوره آن ایده بگذرد یا از نیاز بازار خارج شود یا آن قدر نظرات مختلف اعمال میگردد که خروجی، یک محصول بیارزش میشود.
بنابراین اگر کارهای انگشت شماری هم در کشور انجام شده، توسط بخش خصوصی بوده است. ما هنوز بازار فرهنگ در ایران نداریم و سیستم فرهنگی کشور هنوز وابسته به بودجههای دولتی است در حالی که باید در وضعیت موجود جهانی، قدرت زایش اقتصادی با حفظ تمام ارزشهای خودی داشته باشد.
غلامیان: ما برای صنایع دستی بازارچههای داریم که زائران را پوشش میدهند همچون بازار رضا که به صورت دائمی است و یک سری بازارهای فصلی، مثل بازارچهای که در آرامگاه فردوسی و آرامگاه نادر، خانه ملک و مصلی ایجاد شده است. علاوه براین بازارچههایی مناسبتی نیز هستند، مانند بازار صدای بهارکه در ستاد اجرا کردیم. رصد دقیقی از سهم صنایع دستی در سوغات زائر نکردهایم تا ببینیم چه خبر است! اما به صورت موردی در نمایشگاهی که اخیرا برگزار شد از حدود 140 غرفهای که در دست بخش خصوصی و مراکز استانها و تهران قرار داده شده بود، نزدیک به 300 میلیون تومان فروش در طول 5 روز داشتیم. اما اینکه در بازار رضا چه حجمی جا به جا می شود باید بازرس مراجعه کند و بپرسد که جواب بدهند.
با توجه به تعاریفی که از بازار، سوغات و صنایع فرهنگی شد، اتحادیه محصولات فرهنگی چه فعالیتی در این حوزه داشته است؟
اسکافی: اتحادیه محصولات فرهنگی مشهد به عنوان اولین اتحادیه تشکیل شده در کشور در حال حاضر بیش از 700 عضو دارد و عرضه محصولات فرهنگی صوتی و تصویری را در مشهد برعهده دارد که در دو رسته ارائه بازیهای رایانهای یا همان گیم نتها و فروشگاههای عرصه محصولات فرهنگی اعم از صوتی و تصویری میباشد، بیش از 100 واحد این اتحادیه در محدوده اطراف حرم رضوی مستقر هستند. طبق آمار در شهر مشهد بیش از دو تا پنج درصد از بازار سوغات در عرصه خدمات و کالا به محصولات فرهنگی اختصاص یافته است، سهم تولیدات استان در مقابل تولیدات کشور هم بسیار کم است و در برخی از موارد مانند بازیهای رایانهای کمتر از پنج درصد میباشد. ما پتانسیلهای خیلی خوبی در زمینه تولید داریم اما حمایت و برنامه ای برای استفاده از نخبگان و افراد توانمند وجود ندارد و این افراد هم به تهران کوچ کردهاند یا به کاری دیگر میپردازند.
به عنوان معاونت توسعه و برنامهریزی شهرداری چه نگاهی به مقوله بازار و سوغات به ویژه سوغات فرهنگی دارید؟
برادران: ما یک بحث اقتصاد شهر داریم که در ذیل آن عنوان اقتصاد زیارت یا سفرهای زیارتی وجود دارد و یک بحث هم اقتصاد محصولات فرهنگی تولید شده در سطح شهر است. نگاهی که ما به موضوع سوغات داریم بر همه اینها تاثیر گذار است چرا که سوغات مقولهای پذیرفته شده در دین است، استحباب دارد و به اقتصاد شهر ما چه در بخش خصوصی و اشتغال و چه مدیریت اقتصاد شهری گره خورده است.
برای تحلیل وضعیت فعلی بازار سوغات مشهد باید ابتدا پرسید که کسانی که به شهر ما سفر میکنند قصدشان از این سفر چیست؟ کارهای تحقیقاتی ما در معاونت برنامه ریزی شهرداری که از زائران انجام شده نشان میدهد که قصد بیش از 95 درصدافراد، زیارت امام رضا (ع) است. پس مخاطب اصلی ما برای زیارت به مشهد میآید.امروز بزرگترین جفا به مشهد این است که ما از کنار این مزیت به راحتی میگذریم.
درحال حاضر مدیریت شهری هیچ استفاده اقتصادی مستقیم از این سفرها نمیکند. اگر چه ممکن است به طور غیر مستقیم بهرهمند شده باشد چون به هر حال مشهد شهری با اقتصاد خدماتی و بنیانش بر اساس خدمات به زائران است.
آماری که اشاره کردند که دو درصد محصولات فرهنگی را به عنوان سوغات میفروشیم، قبول ندارم چرا که محصولات فرهنگی سهمی نزدیک به صفر درصد از بازار را دارند. بر اساس آمار شهرداری، در بازار سوغات بیش از 54 درصد سهم پوشاک،17 درصد زعفران، 11 درصد مهر و تسبیح، 7 درصد آجیل و تنقلات و 7 درصد زرشک و 2 درصد کفش و دو درصد الباقی فرش و برخی دیگر از محصولات است، با این حساب به جز مهر و تسبیح تقریبا هیچ درصدی به محصولات فرهنگی دیگر اختصاص ندارد.
در محصولات صوتی و تصویری مردم نوار تلاوت قرآن را از مکه و مدینه تهیه میکنند در حالی که بهترین و بیشترین صوت قرآن چه مجلسی و چه ترتیل در خود مشهد موجود است. اما این ظرفیت تبدیل به یک جریان محصول فرهنگی نشده و بسیار کمرنگ است. در حوزه کتاب نیز امروز قم با بازارهای وسیع پیشتاز است اما در مشهد بازار کتاب بسیار ضعیف است.
همانطورکه اشاره کردند در سایر شهرها وکشورها محصولات متنوع در مکانهای بسیاری به مسافر ارائه میشود، حتی در برخی فرودگاهها تا بعد از سوار شدن به هواپیما هم سوغات یا محصول آن مرکز گردشگری ارائه میشود اما در گیت پروازهای خارجی فرودگاه مشهد یک فروشگاه زعفران به عنوان یکی از مهمترین سوغات مشهد وجود نداشت. درحالی که در ورودیِ فرودگاه استانبول میبینید قبل از گیت فروشگاه است، بعد از آن هم فروشگاه است، در خروجی هم قبل و بعد از گیت فروشگاه است.
در واتیکان هم که جنبه تقدس برای مسیحیان دارد، محلهای عرضه و فروش محصولات خود را دارند.
درباره تنوع محصولات میتوان به عطر اشاره کرد که در مشهد مورد غفلت قرار گرفتهاست، در حالی که در دین ما و سیره رضوی عطر جایگاه قابل توجهی دارد. اما جریان و یا برندی در مشهد که باید نشر دهنده سیره رضوی باشد از آن نمیبینیم.
باید داشتن برند خاص اقتصادی برای مشهد را جدی بگیریم. تجربهای مانند نام تجاری زمزم که در بحبوحه ماجراهای اسلام ستیزانه، مورد استقبال کشورهای اسلامی قرار گرفت اما بازهم از آن به درستی استفاده نکردیم و حتی برعکس هم عمل کرده و به نوشابه کوکاکولا بها دادیم که خود یک ابهام جدی داشت؛ کوکاکولا به عنوان سمبل نظام سلطه امریکایی در مشهد به عنوان سمبل معنویت.
برندسازی اقتصادی شهر باید با برنامهریزی انجام شود، یعنی پژوهشهایی بر روی جامعه مهمان انجام شودکه از چه عناوینی، چه رنگهایی، چه محصولاتی استقبال میکنند و ما چه ظرفیتهایی داریم. ما در حوزه تولید پیراهن و صنعت پوشاک یکی از قوی ترینها در ایران هستیم اما در حوزه توزیع پیراهن متاسفانه نتوانستهایم به یک برند خاص برای مشهد برسیم.
داشتن کارکرد هم برای سوغات مهم است یعنی باید این سوغات کارکرد یادآوری خاطرات معنوی را داشتهباشد محصولات فرهنگی حتما هم باید فاخر، هم پر محتوا و هم دارای کارکرد باشند.
در رسانهها از قول مسئولان آورده اند که هزینه اقامت هر زائر در مشهد به طور متوسط هر روز 81هزار تومان است و این رقم را در تعداد زائران و متوسط روزهای اقامت ضرب کردهاند و به رقم 8هزار میلیارد تومان رسیدهاند اگر این رقم را که فقط مربوط به اقامت است بپذیریم آوردۀ زائر چیزی بیش از این رقم در سال خواهد بود در حالیکه آقای یک پسر به رقم 200 میلیارد تومان در حوزه سوغات اشاره کردند. چرا سهم سوغات این قدر ناچیز است؟
یکپسر: اگر چه اولین بار است که این رقم را میشنوم اما با این رقم هم سهم ناچیز سوغات دور از ذهن نیست، چرا که طبق برآورد ما هم، سهم سوغات زائر بیش از 2 یا 3 درصد کل اقتصاد زیارت نیست و چند علت بنیادی دارد که باید به آنان توجه کرد.
اول اینکه عمده اقتصاد زیارت ما در حوزه زائر داخلی است و سهم زائر خارجی بسیار پایین است. زائر داخلی طبیعتاً به دلیل همجواری با بسیاری از این هدیهها و محصولاتی که ما در مشهد داریم، رغبتش به خرید سوغات بسیار کم است. اما همان افراد را وقتی در مسافرتهای خارج از کشور میبینید هزینههای زیادی را برای سوغات میکنند، حتی وقتی مشابههای زیادی از آن جنس در ایران هم باشد؛ طراحی فضا و برندینگ آنجا باعث این مسئله میشود.
دوم اینکه در فضای سنت دینی ما این ذهنیت وجود دارد که زیارت حضرت رضا(ع) حج فقراست و توقع کسانی که به مشهد میآیند و به چرخه اقتصاد زیارت وارد میشوند، هزینه پایین در همه چیز است. آیا این درست است یا نه؟ خود ما با بحثی مانند اسکان ارزان قیمت به این موضوع دامن میزنیم. در عین احترام به حضور افرادی که با هزینههای پایین به زیارت امام هشتم مشرف میشوند اما ما این ذهنیت را تقویت میکنیم که کسانی که به مشهد میآیند با توان اقتصادی پاییناند، خروجی چنین نگاهی شرایطی را برای مشهد بوجود میآورد که ورودی اقتصادی کم میشود اما در مقابل هزینهها برای ارگانهایی که باید خدمات را در اندازههای ملی یا حتی فراملی ارائه بکنند زیاد میشود. ادامه روال فعلی باعث برهم خوردن تعادل بین درآمد وهزینه میشود.
همان طور که دوستان اذعان کردند، سهم سوغات زائر در بازار مشهد بسیار ناچیز است، به عنوان نماینده میراث فرهنگی و صنایع دستی، نظرتان در این خصوص چیست؟
غلامیان: در مشهد یکی از موارد مهمی که به عنوان صنایع دستی داریم، تسبیح و جانماز است که خود یکی از محصولات فرهنگی است. تولید انگشتر و سنگهای قیمتی بهویژه فیروزه هم جایگاه خود را دارد. اما همانطور که گفته شد ارائه به نحو مطلوب نیست. تولید کننده به هر دلیلی نمیتواند این محصولات را به دست مصرف کننده برساند. شاید شهرداری بتواند با در اختیار گذاشتن مکانهایی برای این تولید کنندگان، گام مهمی در این زمینه بردارد. مثلا دیزی سنگی را خیلی از افراد نمی شناسند در حالی که امام رضا(ع) هم بر این نوع ظرف پخت غذا تاکید داشتهاند. ما تابلوهای بسیار نفیسی داریم که بر روی همین سنگ اصطلاحاً هرکاره اجرا شده است. اگر بتوانیم این ها را ارائه کنیم و زائران آنها را بشناسند و به عنوان یک کالای تزئینی و کاربردی در خانه تهیه کنند، بهتر از و ان یکاد است که در چین چاپ میشود.
همان طور که مطرح شد، سهم سوغات زائر از بازار مشهد ناچیز است،چه کنیم تا این سهم افزایش پیدا کند؟
برادران: در همین آماری که داده شد گزارش از مردم در مورد محلهای مورد بازدیدشان هم قابل توجه است. اولین محل بازدید بازار رضا بعد پارک کوهسنگی و بعد الماس شرق، بازار مرکزی و پارک ملت بوده است. آرامگاه نادری یا آرامگاه فردوسی در انتهای لیست 15 عنوان جای دارند. در حالی که در دنیا، بازدید از موزه ها در اولویتهای گردشگری قرار دارد اما در اینجا این طور نیست. از طرف دیگر آن قداستی که مردم برای امام رضا(ع) قائل میشوند، سبب میشود که بازار رضا را هم به دیده تبرک نگاه کنند. آیا ما متناسب با این نگاه واعتقادشان درآنجا محصولاتی ارائه کردهایم؟ آیا فروشنده، محصول و بازار ما در خور این اعتقاد است؟ چقدر این بازار در راستای تبلیغ تفکر و سیره امام رضا(ع) است.
نکته مهم اینکه ما وجه تمایزهای خود را فراموش نکنیم؛ مثلا فیروزه که از تاریخ قدیم مشهد در کنار سنگ هرکاره به عنوان یکی از منحصر به فردترین محصولات بوده است، آیا بعد از 100 سال تغییر اساسی در بازار آن به وجود آمده است؟ با در نظر گرفتن همه جوانب آن از بومی بودن، ثواب داشتن، توصیه سیره ائمه(ع) بودن و .... چه سهمی در بازار دارد؟ در همایش مربوط به فیروزه، یک نفر از میراث فرهنگی و صنایع دستی نیامده بود تا در همان شهر به این موضوع ضریب دهد. ببینید بعد از 100 سال فیروزه خراسان را چقدر دنیا میشناسد و چه سهمی در سبد صادرات ملی ما دارد؟ با یک تابلو سنگ نمیشود هنر را فراگیر دانست. امروزه یکی از شاخصهای فراگیری هنر را تکرار پذیری آن میدانند. برای سوغات هم تکثیر شدن و سپس توزیع و فروش اهمیت دارد تا چرخه آن شکل بگیرد و این برای فیروزه انجام نشده است یا درباره سنگ هرکاره که گفتند همین مسئله صادق است. ما باید به جای تفکرات دولتی با بخش خصوصی به تعامل برسیم تا هزینه های پژوهش و توسعه را بپذیرند تا برای خود بخش خصوصی امر معلوم و تسهیل شود و آنها در یک رقابت صحیح بتوانند کار انجام دهند.
منافع رشد بخش خصوصی هم برای شهروندان اعم از اشتغال و مدیریت شهری رقم خواهد خورد. در این حوزه هر کجا دست میگذاریم توان بالقوه میبینیم اما متاسفانه بالفعل نشده است. همان عرضه لوح های فشرده قران که صحبت شد چرا همین فروشگاههای اتحادیه محصولات فرهنگی آن را پخش نمیکنند. درمکه و مدینه فروشگاههای مشابه فقط از پخش همین اصوات قرانی ذائقه مخاطب را به سوی خرید سوق دادهاند. چرا ما برای مخاطب زائر خود همین کار را انجام نمیدهیم. معتقدم اگرچه اقتصاد ما خدماتی است اما میتواند خدمات بر پایه الگوی رضوی هم باشد یعنی در دنیا هرکس دنبال معنویت از مسیر اهل بیت(ع) هست به مشهد سفر کند و مظاهر زندگیاش را در همه زمینهها از عطر خوب تا لباس متناسب تا کتاب خوب و صوتهای خوب از اینجا تامین کند.
میدانیم که بخش عمده ای از ظرفیتهای بازار مشهد در اختیار تولید کنندگان خارجی است. از با توجه به کمبودی که در تولید داریم و نیاز روزافزون بازار به محصولات متنوع چرا سرمایه گذاریها به سوی مراکز تجاری و اقامتی سوق داده میشوند. چه کسی مسئول هدایت و کنترل این سرمایه گذاری هاست؟
برادران: ما معتقدیم که باید مکانیزمهای اقتصادی بر اساس نظام مردمی پیش رود، ما نمیتوانیم به مردم بگوییم شما هتل نسازید. قانون هم به سازندگان امتیاز داده که پس از بهرهبرداری، هزینههای شهری را به صورت اقساط بپردازند. ما به عنوان شهرداری معترضیم که وقتی این همه میزان علاقه برای ساخت هتل وجود دارد چرا در مشهد این مشوق را هم باید اجرا کنیم؟ آن وقت استاندار هم از عدم همکاری شهرداری با هتل سازها ابراز نارضایتی میکند. در هر صورت این را خود مردم تعیین میکنند و ما نمیتوانیم مانع آنها شویم اما میتوانیم پیشنهاد کنیم، در واقع این جایگاه دولت است.
شما به عنوان حاکم محلی جایگاه هدایت سرمایه گزاران را به عهده دولت میگذارید؟
برادران: باید این اختیارات را دولت به استاندار خراسان رضوی و شهردار مشهد بدهد تا بتوانند یک مساله ملی که در مشهد رقم میخورد را مدیریت کنند، یعنی با اختیارات ملی اما با مدیران محلی میتوان مساله را اداره کرد؛ نمیتوان برای این موضوع کسی که در تهران است، تصمیم بگیرد. اختیارات هیات دولت در این موضوع را باید به ستادی از مدیرانی که در مشهد هستند و برای زیارت میخواهند تصمیمگیری کنند بدهند و آنگاه برای همین هتل سازیها و سایر حوزهها هم میتوان از قانون مستقلی استفاده کنیم.
من این نقش هدایتی را قبول دارم، میتوانیم در حوزه توسعه و پژوهش وارد شویم، با فعالان اقتصادی مذاکره کنیم و بازارهای جدیدی را که هم به نفع شهر و هم به نفع فرهنگ و هم اقتصاد و اشتغال است، ایجاد کنیم. اما اینکه هر چیز را در مقابل موضوع دیگری قرار دهیم، من قبول ندارم. اگر واقعاً کسی برایش هتل سازی صرفه ندارد چرا میسازد، حتما برآورد کرده و مشاوری گرفته که به این نتیجه رسیده است. بگذارید هتلها ساخته شود و در کنار آن فرصت یا طرح توجیهی جدیدی را برای تقویت و اعتلای فرهنگی بیاورید تا آنگاه بتوان قضاوت کرد.
آنچه کشور در سرمایه گذاری بخش خصوصی تجربه کرده است برخلاف صحبت شماست. بازار یا همان بخش خصوصی دریک موضوع سرمایه گذاری رها شده و پس از سرمایه گذاریهای کلان و مختلف با ورشکستگی و ضرر جدی در حوزه خاص روبه رو شدهاند به عنوان مثال کارخانههای ماکارونی که پس از یک موج بلند سرمایه گذاری اکثر آن ها ورشکست شدند. برای هتل و مجتمع تجاری سازی در مشهد همین اتفاق محتمل نیست؟ مسئول هدایت این سرمایه گذاری کیست؟ آیا معاونت برنامه ریزی شهرداری مسئول است یا استانداری یا فرمانداری یا میراث فرهنگی؟
اسکافی: قانونی داریم که برای این مسئله کمیسیون نظارت دیده شده و برای تعداد واحدهای صنفی یا مشاغل سقف و اندازهای در نظر گرفته می شود. ما در اتحادیه خودمان آن را مدیریت میکنیم، یعنی سقف تعداد واحد را بر مبنای محدوده و ظرفیتسنجی مشخص کردیم و بیش از آن هم مجوز نمیدهیم. اما در حوزه اصناف دیگر این کار انجام نشدهاست.
شما پس از ساخته شدن این تعداد بسیار زیاد واحد تجاری برای مجوز دادن تحت فشار نخواهید بود!؟
اسکافی: ما در حال حاضر هم تحت فشار هستیم و اعتراضمان در کمیسیون نظارت هم همین موضوع مطرح است که این تعداد واحد بر چه اساسی ساخته میشود. بسیاری از واحدهای ما ورشکسته یا مقروضاند. صاحب مجتمعی که برآوردی برای ساخت و فروش مجتمعش میکند، این عوارض را نمیبیند. بیشتر مشاغل ما در حوزههای مختلف عمدتاً با مشکل روبهرو شدهاند. اجارههای بی حساب و کتاب موجران از کسبه سبب میشود تا فشار آن بر زائران بیاید یا کار کم کیفیت بفروشند که بتوانند از قبلش سود بالایی ببرند و اجارهها را پرداخت کنند.
من از آقای برادران میخواهم تا در این موضوع دقت کنند که آیا این مجتمعهای تجاری که الان ساخته میشود و مجوز داده میشود نیاز سنجی شده است؟ درجواب اعتراض ما وجود قانون را دلیل آورده اند. اما آیا این کمیسیون نظارت که تعداد واحدها را در هر سال تعیین میکند، بر مبنای مشخصی تصمیم میگیرد؟ در همان قانون نظام صنفی سقف را به عهده اتحادیه ها هم گذاشته است که در انتهای هر سال باید میزان افزایش برای سال بعد را اعلام کنند، اما در واقعیت اینگونه نیست، فرد پس از عدم گرفتن مجوز به کمیسیون نظارت و سازمان صنعت،معدن و تجارت شکایت میکند و آنها هم رئیس اتحادیه را مجبور میکنند که مجوز بدهد.
برادران: شما در نگاه متقابل مسأله را می بینید و ما در نگاه مکمل به آن مینگریم. ما نمیتوانیم به کسانی که میخواهند هتل بسازند بگوییم بیا موزه بساز! اما میتوانیم فرصتهایی را ایجاد کنیم که در آنها فرد به این سو برود. ما در سند توسعهای که ارائه کردیم، آوردهایم که اولا مشهد قطب بازارهای جهان اسلام شود و این در تقابل باهتل سازی هم نیست، نمونه اش بازار سنگهای گرانقیمت که میتواند بصورت شهرک هم باشد. خوب به میزان همه اعداد و رقمهایی که گفته شد همین بازار خودش به تنهایی ظرفیت دارد. کشور مالزی امروز مدعی قطب بازارهای جهان اسلام است، استانبول برند بازارهای حلال را از آن خودکرده وتولیدکننده ما برای تولید محصول غذایی حلال باید از آنجا مجوز بگیرد! ما مخالفیم که مشهد را قطب بازارهای غربی بکنیم اما میتوانیم قطب بازارهای اسلامی بشویم.
اسکافی: چرا نتیجه آمارها از میزان پر بودن یک اتاق هتل در سال را برای متقاضی اعلام نمی کنید؟
برادران: اتحادیه صنف هتلداران میگویند هتلداری توجیه اقتصادی ندارد اما همان افراد خود در حال ساخت هتل هستند. با این حساب چه طور میشود حرفشان را باور کرد. در عین حال این میراث فرهنگی است که مجوز میدهد.
یکپسر: حدیث شریفی است از امام معصوم که « الناس علی دین ملوکهم» دیدگاه من در اینجا با آقای برادران زاویه دارد و معتقدم که شاید برنامهریزی سیاستگذاران اشتباه بوده است. موضوع اصلی مساله فرهنگ است و ارتباطی به مجوز ندارد، اگر به صورت ذاتی مسأله فرهنگ حل نشود، ما شاهد این موارد خواهیم بود. اقتصادهای نوکیسه یکی از مسائل اصلی ماست که فرد با پول باد آورده و یک شبه نمیداند چه باید بکند و ناچارا به راحتترین بازار جذب میشود. مشکل اساسی فقدان تفکر نرم در تصمیمگیری است. در معاونت اقتصادی و سرمایه گذاری شهردار که چند سالی است که ایجاده شده، نگاه اولیه به ارائه پروژههای اقتصادی از همین جنس تجاری، اقامتی یا اداری است. چند پروژه که میتواند در راستای اقتصاد زیارت باشد تعریف کردهایم؟ تمام کسانی که موفقیت اخیر مالزی را بررسی کردهاند آن را نتیجه تفکر ماهاتیر محمد میدانند، آدم ویژه تری از مسئولان ما هم نیست اما به تفکر نرم اهمیت اساسی میدهد، شما وقتی شهر پتروجایا را از نزدیک نگاه می کنید، متوجه میشوید با چه ظرافتی بحث گردشگری درکنار بنگاههای اداری و سیاسی در کنار هم کار شده است؛ یعنی سختترین مواردی که میشود در کنار هم گذاشت. شهری نزدیک به کوالالامپور که مرکز سیاسی مالزی است، وجود دارد که ساختمانهای وزارتخانهها در آن به ترتیب چیده شده و در آخر به قصر سلطان سلاطینشان میرسد و مساجدی در کنار آن ساخته شده است، بزرگترین رودخانه دست ساز بشری هم ویژه گردشگران طراحی گردیده است.علاوه براین ساختمانهایی دارد که شبیه اماکن مختلف دنیاست. کشور مالزی روزانه درآمد بالایی از گردشگران این شهر کسب می کند و این محصول تفکر است.