مروری بر حدود و ویژگیهای سرگرمی حلال
معنای فرح و لهو
آنچه ما در زبان فارسی از آن به نام “تفریح” یاد میکنیم، اگر چه از ریشۀ عربی “فرح” به معنای خوشحالی است، اما در متون اسلامی برای نشان دادن این معنا، معمولاً از کلمات دیگری، چون “تنزه”، “تفرج” و یا “لهو” استفاده میشود و افراد خوش گذران، با عنوان “فرحین” شناخته میشوند.
خداوند با آن که در بخشی از قرآن اعلام میدارد که “فرحین” و یا خوش گذرانان را دوست ندارد[1] و یا این که یکی از دلایل مجازات دوزخیان را خوش گذرانیهای ناحق آنان در دنیا میداند،[2] اما از طرف دیگر، با استفاده از همان ریشۀ لغوی “فرح”، به افراد با ایمان دستور میدهد که به دلیل امدادهای معنوی خداوند، خوشحال باشند[3] و در وصف شهیدان نیز بیان میدارد که آنان با استفاده از نعمتهایی که در اختیارشان قرار داده شد به خوش گذرانی مشغول اند.[4]
دانشمندان لغت، معانی بسیاری را برای “لهو” در کتابهای خود گنجانده اند.[5]
در یک نگاه بسیار وسیع، میتوان گفت که اگر نعمتهای آخرت و دوام آن را به یاد آوریم، تمام امور مرتبط با زندگی دنیا، چه حرام و چه حلال، جز بازی و بازیچه ای نخواهد بود. آیات بسیاری از قرآن، چنین مفهوم وسیعی را ارائه کرده و دنیا و هر آنچه در آن است را “لهو” و “لعب” معرفی میکنند.[6]
در مقابل، و در نگاهی محدودتر، گاهی “لهو”، تنها به سرگرمیهای معمولی گفته میشود که انسان را از یاد خدا باز میدارد.[7] و …
به هر حال الفاظ تقریباً مترادفی؛ نظیر “لهو”، “لعب”، “لغو”، “تفریح”، “سرگرمی” و ….، دارای مصادیق مختلفی بوده و علاوه بر آن یک فرد میتواند با انگیزههای متفاوت، به آنها بپردازد. بر این اساس از دیدگاه اسلام باید انواع و اشکال مختلف تفریحات و سرگرمیها مورد تحلیل قرار گیرد:
تفریحات حرام
سرگرمی و تفریح با اموری که از طرف دین مقدس اسلام ممنوع شمرده شده است: این تفریحات؛ نظیر مصرف مشروبات الکلی و یا مواد مخدر و روانگردان، قمار، موسیقی مطرب و … با هر انگیزه ای که باشد، مجاز نبوده و در این موارد، هیچ گاه هدف، وسیله را توجیه نخواهد کرد. به عنوان نمونه، نمیتوان کنسرت مختلطی را بدون رعایت شئون مذهبی ترتیب داده و هدف آن را صرف در آمد فروش بلیط برای کمک به افراد بی بضاعت، آزادی زندانیان و … عنوان کرد.
در این گونه موارد، مقدس بودن هدف، نمیتواند توجیهی برای سرگرمیهای حرام باشد. در قرآن کریم، دوری از چنین امورِی، از ویژگیهای افراد با ایمان شمرده شده است.[8]
انسانها برای ادامۀ زندگی و داشتن روحیه ای قوی، خواستار تنوع و تفریح هستند و یک نواخت شدن زندگی، در ادامۀ فعالیتهای معمول مادی و حتی در زندگی معنوی آنان، خلل و آسیب وارد خواهد کرد. با این وجود، آیا اسلام مخالف هر گونه تفریح بوده و با آن به مبارزه بر میخیزد؟
تفریح سالم و مورد تایید اسلام
تحقیق در منابع اسلامی، ما را به این نتیجه میرساند که اگر تفریح و سرگرمی در حدی باشد که موجب غفلت انسان از خداوند و دوری از هدف اصلی زندگی نشده و نیز رفتارهای حرامی در جریان این سرگرمیها وارد نشود، نه تنها منعی از آن وجود ندارد، بلکه آنچه از قرآن و روایات برداشت میشود، این است که چنین تفریحاتی کاملاً مورد تأیید بوده و نقش آن در ادامۀ یک زندگی سالم انکار ناپذیر است.
اکنون شواهدی را در این ارتباط ارائه میکنیم:
اصل تفریح امری ناپسند نیست
با این که از واژه “لعب” در بسیاری از موارد به زشتی یاد شده،[9] اما هنگامی که فرزندان یعقوب (ع) به پدرشان پیشنهاد دادند که یوسف (ع) را برای تفریح و بازی همراه آنها بفرستد،[10] با این پاسخ روبرو نشدند که تفریح، شایستۀ افراد با ایمان نیست، بلکه تنها نگرانی خود را از احتمال آسیب رسیدن به یوسف ابراز داشتند[۱1] و حتی وقتی که برادران برگشته و عرضه داشتند که ما برای مسابقه رفتیم و او را نزد اثاث و وسائل خود گذاشتیم و …،[12] یعقوب (ع)، آنان را توبیخ نکرد که؛ چرا مسابقه گذاشتید و به تفریح مشغول شدید و … .
از مجموع این داستان میتوان نتیجه گرفت که اصل تفریح و مسابقه و …، موضوعی ناپسند محسوب نمیشد.
تاکید بر تفریحات سالم توسط
امام صادق(ع)
امام صادق (ع) به نقل از کتاب پیامبران گذشته بیان میفرماید: هر مسلمان دانا، باید فرصتهای زندگی خود را بر سه بخش تقسیم کند، بدین ترتیب که بخشی از آن را جهت کسب درآمد و گذران زندگی صرف کرده و بخش دیگری را به جمع آوری توشه و زاد برای آخرت بپردازد. بخش سوم زندگی او نیز باید به تفریحات سالمی که از رفتار حرام در آن خبری نیست، سپری شود و پرداختن به این بخش سوم (تفریحات)، کمکی برای این فرد مؤمن خواهد بود که آن دو بخش اول را با کیفیتی بهتر انجام دهد.[13] این حدیث، به تنهایی میتواند نشانگر مجاز بودن و حتی استحباب تفریحات سالم باشد.
تفریحات هدفمند فراتر از سرگرمی صرف
در برخی روایات، پا از این فراتر گذاشته شده و نوع سرگرمیها را با توجه به ویژگیهای افراد مشخص نموده و به عنوان نمونه، بیان داشته که پارچه بافی، سرگرمی خوبی برای یک زن نیکوکار است.[۱4] و یا در حدیثی دیگر، نگهداری و تربیت اسبان سواری و نیز مسابقات تیراندازی از سرگرمیهای مناسب اعلام شده است.[۱5]
برداشت ما از این دسته روایات، این است که بهتر است حتی در تفریحات، به اموری پرداخت که فایده ای جز سرگرمی نیز داشته باشد، نه این که لزوماً در جهان معاصر و با پیشرفت علم و صنعت و وجود کارخانههای نساجی و خودروسازی، باز هم خود را به موارد اشاره شده در روایات، محدود کرد.
گذشته از لهو و تفریح حرام که مطلقا ممنوع بوده و غیر از تفریحات هدفمندی که مجاز، بلکه مستحب است، آیا در تفریح و سرگرمی، حتی نوع مباح آن، محدودیتی وجود دارد؟
ما در اطراف خود با اشخاصی برخورد میکنیم که تمام و یا بیشتر زندگیشان را بیهوده میگذرانند. و گذراندن عمر به لهو و تفریح و خوش گذرانی، به صورت یک ویژگی اخلاقی برای آنان در آمده است.
تفریح برای این گونه افراد، وسیله برای رسیدن به یک هدف بالاتر نیست، بلکه خود سرگرمی به عنوان هدف نهایی به شمار میآید. چنین افرادی، مفهوم زندگی را در خوش گذرانی و تفریح دانسته و بالاتر از آن به چیز دیگری نمیاندیشند. آنها حتی دین و دینداری را چون بازیچه ای میپندارند که نوعی سرگرمی را برای آنان فراهم میکند.[16]
این افراد خوش گذران، وضعیتی متعادل نداشته و هرگاه به خواستههای خود رسیده و از نعمتهای مادی خدا بهره مند شدند، به خوش گذرانی و بطالت پرداخته و اگر با مشکلی در زندگی خود مواجه شوند، افسرده و ناامید میشوند.[17]
تفریح و یک پرسش اساسی
آیا اسلام که دینی هدفمند بوده و ارزش واقعی یک انسان را در رشد معنوی او میداند، میتواند چنین رفتاری را تأیید کند؟!
تفریح سالم نیز زمانی مناسب است که تنها یک بخش از زندگی انسان را تشکیل داده و کمکی برای پیشبرد اهداف مادی و معنوی انسان باشد، اما نباید این سرگرمیها به حدی گسترش یابد که تمام عمر انسان را تحت پوشش خود قرار دهد.
امام علی (ع) در این زمینه میفرمایند: تمام عمر خود را با بطالت و تفریح سپری نکن که نتیجه اش آن است که برای جهان آخرت هیچ توشه ای نیندوخته باشی.[18] و نیز میفرمایند: لهو و خوش گذرانی، انسان را از امور جدی باز میدارد.[19]
اگر گاهی مشاهده میکنیم که بزرگان دینی ما، مردم را از پرداختن به لهویات بازمی دارند و به عنوان نمونه، بیان میدارند که “اسلام شوخى ندارد؛ همهاش جدّى است، هزل ندارد؛ لغویات ندارد؛ لهویات ندارد؛ همهاش جدّى است، جدّیات است”،[۲0] دلیلش این نیست که تفریح حرام است، بلکه توصیه این بزرگواران، آن است که سرگرمیها نیز باید هدفمند طراحی شوند که در این صورت، تفریح نیز نه تنها حرام و مکروه نخواهد بود، بلکه امری لازم در زندگی جدی انسان به شمار خواهد آمد.
شرایط یک تفریح سالم
با مروری در آنچه گفته شد، به این نتیجه میرسیم که هر تفریحی حرام نیست و اگر مرتکب حرامی دیگر نشویم، میتوانیم برای تنوع در زندگی، تفریحاتی نیز داشته باشیم، اما نکات زیر را نباید از یاد ببریم:
پرهیز از غفلت
حتی هنگام تفریح و سرگرمیهای حلال نیز نباید از یاد خداوند غافل شد. خداوند به افراد با ایمان توصیه میکند که حتی اموال و فرزندانشان، آنان را از یاد خدا غافل نکند.[۲1] در جای دیگر میفرماید که مؤمنان واقعی افرادی هستند که خرید و فروش و تجارت (که اموری مباح و لازم هستند)، آنان را از یاد خدا باز نمیدارد.[۲2] به فرمودۀ امیر المؤمنین (ع)، هر چه انسان را از یاد خداوند باز دارد، تفاوتی با قمار ندارد.[۲3]
در قرآن، داستان افراد سست ایمانی بیان شده که با شنیدن صداهایی که نشان از آغاز خرید و فروش و تفریح داشت، نماز جمعه را رها کرده و پیامبر(ص) را تنها گذاشتند. این افراد مورد توبیخ خداوند واقع شدند.[۲4]
در این راستا، باید دقت داشت که در دام افرادی گرفتار نشد که با در نظر داشتن تمایل انسانها به تفریح، آنان را از راه مستقیم خداوند جدا میکنند.[۲5]
مشغولیت بیش از حد به تفریح
سرگرمیهای مان، تمام فکرمان را مشغول نکند، تا جایی که حتی زمانی که تفریحمان به پایان رسیده و در ظاهر به عبادت و نماز مشغولیم، اندیشۀ ما هنوز در دنیای تفریحات سیر کند؛ چون خداوند، خواستههای فردی که با افکار پراکنده به دعا برمی خیزد، را اجابت نخواهد کرد.[26]
امام خمینی (ره)، در این راستا و در نکوهش توجه بیش از حد به موسیقی، چنین اظهار میدارد: “تمام توجه، تمام این مغز، مغز موسیقى مىشود. به جاى مغز جدّى، مغز لَهْوى مىنشیند. باید یک آدمى باشد که به سرنوشت خودش فکر کند، این فکر را از او گرفتهاند”.[27]
هدفدار بودن سرگرمی
سرگرمیها هدفدار باشد؛ زیرا یک کار میتواند با چند نیت متفاوت، احکامی گوناگون داشته باشد. یکی از شیعیان، نظر امام صادق (ع) را در مورد شکار که نوعی سرگرمی است جویا شد.امام در پاسخ، شکارچیان را به سه گروه تقسیم کردند: گروهی برای تأمین آذوقۀ خانوادۀ خود اقدام به این کار میکنند. شغل گروه دوم، شکار است و از این راه کسب درآمد میکنند و آخرین گروه نیز فقط برای خوشگذرانی دست به این کار میزنند. گروه اول و دوم، مشکلی ندارند، اما فرد با ایمان فرصت نمیکند که (روزها و هفتهها را) به دنبال شکاری که هیچ نفعی به او نمیرساند، سپری کند (و به عبارتی در گروه سوم قرار گیرد).[28]
بر این اساس، شکاری که جز از بین بردن محیط زیست، فایده دیگری ندارد، تفریح سالم به شمار نمیآید، اگرچه با هدفی متفاوت میتواند، هم تفریح و هم کسب درآمد باشد.
تفریحات ورزشی
به همین ترتیب، ورزش تفریحی نیز اگر با هدف حفظ سلامت بدن و ایجاد نشاط باشد، موضوعی بسیار پسندیده است، اما برای فرد با ایمان سزاوار نیست که تنها با هدف وقت گذرانی به ورزش بپردازد! در دیگر تفریحات هم، این انگیزه افراد است که معیاری برای تأیید و یا عدم تأیید تفریح او از جانب اسلام میباشد.
انتخاب آگاهانه سرگرمی و تفریح
چون هر فرد، به درونش، آگاه تر از دیگران است،[29] خود او بهترین گزینه برای تشخیص هدف تفریح است که آیا انگیزه اش، تنوع در زندگی و آماده شدن برای تلاشهای جدی است و یا گذران عمر به بطالت.
کنترل هیجانات
هنگامی که به همراه دیگران در حال تفریح هستیم، باید مراقب باشیم که هیجانات خود را کنترل کرده و احترام طرف مقابل را رعایت کنیم؛ چون گاهی “اول تفریح با بازی و سرگرمی شروع شده و آخر آن به نزاع و درگیری میانجامد”.[۳0]
در پایان شایان ذکر است که در تحف العقول، از امام صادق (ع) نقل شده است: “إنما حرم الله الصناعة التی حرام هی کلها التی یجیء منها الفساد محضاً نظیر البرابط و المزامیر و الشطرنج و کل ملهو به و الصلبان و الأصنام و ما أشبه ذلک من صناعات الأشربة الحرام و ما یکون منه و فیه الفساد محضاً”؛ ممکن است برخی گمان کنند که در این روایت آنچه باعث لهو باشد به طور مطلق حرام شمرده شده است و با استفاده از این حدیث، بخواهند نتیجه بگیرند که تمام تفریحات و سرگرمیها از دیدگاه اسلام، ممنوع است.
اما باید توجه داشت که فارغ از ارزش استنادی روایت موجود[۳1] این روایت هر تفریحی را حرام نمیداند؛ زیرا در آن روایت، عبارتی وجود دارد که مطلب ما را مورد تأئید قرار میدهد. روایت میگوید: “ما یکون منه و فیه الفساد محضاً ” و میدانیم از تفریح سالمی که دارای اهداف مثبت باشد، فسادی بر نخواهد خواست.
منابع:
[1] قصص، ۷۶؛ “إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحین”.
[2] غافر، ۷۵؛ “ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُون”.
[3] یونس، ۵۸؛ “قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ”.
[4] آل عمران، ۱۷۰؛ “فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه”.
[5] ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۵، ص ۲۵۹، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ هـ ق.
[6] انعام، ۳۲؛ “وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُون”؛ عنکبوت، ۶۴؛ محمد، ۳۶؛ حدید، ۲۰٫
[7] لقمان، ۶؛ “وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْم”؛ جمعه، ۱۱٫
[8] مؤمنون، ۳؛ “وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ”.
[9] انبیاء، ۲؛ زخرف، ۸۳؛ طور، ۱۲و …
[10] یوسف، ۱۲؛ “أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَب”.
[11] یوسف، ۱۳؛ “قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُون”.
[12] یوسف، ۱۷؛ “قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا…”.
[13] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۵، ص ۸۷، ح ۱، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ هـ ش.
[14] شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۸۳، ح ۲۳، انتشارات مکتبة الداوری، قم، بی تا.
[15] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۵، ص ۵۰، ح ۱۳٫
[16] انعام، ۷۰؛ “وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا”؛ اعراف، ۵۱٫
[17] روم، ۳۶؛ “وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُون”.
[18] آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم، ص ۴۶۱، ح ۱۰۵۶۲، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۶۶ هـ ش.
[19] همان، ح ۱۰۵۵۰٫
[20] صحیفه نور، ج ۹، ص ۴۵۴٫
[21] منافقون، ۹؛ “یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه”.
[22] نور، ۳۷؛ “رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّه”.
[23] شیخ طوسی، الامالی، ص ۳۳۶، ح ۶۸۱، انتشارات دار الثقافه، قم، ۱۴۱۴ هـ ق.
[24] جمعه، ۱۱؛ “وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقین”.
[25] لقمان، ۶؛ “وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّه”.
[26] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۴۷۳، ح ۲٫
[27] صحیفه نور، ج ۹، ص ۴۶۴٫
[28] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۳۵۶، ح ۲۲، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق.
[29] قیامه، ۱۴؛ “بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَة”.
[30] غرر الحکم، ص ۴۶۱، ح ۱۰۵۵۴٫
[31] “تحف العقول” تألیف “حسن بن علی بن شعبه حرانی”