میراثی که از دست میرود
نویسنده : رضا زحمتکش
گفتوگوبامدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی
رجبعلی لباف خانیکی کارشناس ارشد باستانشناسی است، عضویت هیأتهای راهبردی پایگاههای میراث فرهنگی توس، نیشابور، رباط شرف و بیرجند، باستانشناس اداره کل حفاظت آثار باستانی و ... نیز در کارنامه او به چشم می خورد. قبلا معاون پژوهشی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی بوده و در دولت جدید حکم مدیرکلی خود در این سازمان را در 65 سالگی از دست محمدعلی نجفی گرفته است. خوشصحبت و دوستداشتنی است. روزنامه خراسان را هر روز مطالعه میکند تا جایی که به قول خودش به خراسان وابسته است. همانطور که انتظار میرود بیشتر دغدغههایش متناسب با سابقه و تخصصش از جنس میراث فرهنگی است. با توجه به موضوع این شماره رصد هر قدر سعی میکنیم سوالاتی از جنس مدیریت و اقتصاد گردشگری از او بپرسیم دوباره ما را با اطلاعات جذابش در مورد میراث فرهنگی و باستانشناسی روبهرو میکند تا در نهایت ما را شکست میدهد و ما سعی میکنیم سوالات خود را از مسیر علایقش مطرح کنیم. آنچه میخوانید بخشهایی از مصاحبه نسبتاً طولانی ما با اوست.
نسبت و نقش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با مسئله زیارت چیست؟
هرچند زیارت به طور محض، مطلوب و مورد توجّه زائر است، ولی در کنار این مسئولین باید به موارد دیگری هم فکر کنند که این پتانسیل چه استفاده هائی و ناخداگاه چه مضراتی ممکن است در برداشته باشد. به طور مثال در موضوع اقتصاد زیارت، جابجایی پول در ایام شلوغ باعث تورم می شود یا ارزانی؟
مسئله دیگر هویت ملّی در ارتباط با رفت وآمد زائران است. ذیل این موضوع، هنر، روابط اجتماعی، بهداشت، هوای سالم و محیط زیست باید مورد توجه قرار گیرد. بزرگانی چون مولانا قوام الدین شیرازی، محمد رضا امامی اصفهانی، علیرضا عباسی و... داریم که شاهکارهای هنری ارزشمندی در حرم امام رضا(ع) خلق کردهاند و بر اساس مطالعاتی که در نمادشناسی انجام شده تمامی صحن ها، ایوان ها، رواق ها، طاق ها و گنبدها همه جایگاه نمادین فلسفی دارند.
"صحن" یک گذرگاه نیست بلکه تجلّی بهشت است. یعنی یک چهارباغ که وسطش یک فوّاره با دیوارهایی اسلیمی هست توصیفی از بهشتی است که در قرآن آمده. لذا تمام نقش و نگارها در حرم مطهر صرفاً یک نقاشی نیست بلکه یک خطابه است که با ما حرف میزند و در واقع به ما پیام هنر، فلسفه، عرفان و زندگی میدهند. بنابراین روحانیون، اساتید، معلمان مدارس در مورد فلسفه این آثار مانند "آینه کاری" که فلسفهای به نام خودشکنی و تواضع دارد باید بدانند و تبلیغ کنند چرا که در واقع هویت ملّی ما در این نقش و نگار مستتر است.
اما "زیارت" علی رغم قداست فوق العادهای که دارد، ممکن است ناخواسته آسیبهائی را نیز به همراه داشته باشد که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد. "مقوله سلامت" که گروه هایی سودجو از زائران پیاده و به خصوص زائران خارجی، به بهانه سلامت سوء استفاده کنند. " اسکان زائران" در اماکنی مانند خانههای شخصی که این مراجعه، مخاطراتی از جهات مختلف ممکن است داشته باشد. مسئله دیگر" آلودگی محیط زیست" است که در پی ورود حدود سه میلیون وسیله نقلیه شخصی ایجاد میشود و باید برای این موضوع چارهای اندیشید. و مسائل دیگری از قبیل گرانفروشی، کم فروشی و کمبود مواد غذایی است که قابل توجه است.
در مجموع یک نهادی قدرتمند، پرتلاش و با دید همه جانبه باید تشکیل شود تا "مسئله زیارت" را مانند بعثه مقام معظم رهبری در مکه و یا بقاع متبرکه در همه ابعاد کاملاً هدایت و رهبری نماید.
مسئله دیگر هدایت زائران به سمت بناهای تاریخی، فضاهای فرهنگی وگردشگری مثل خانه های قدیمی، آثار فاخر تاریخی و آب انبارها و رساندن پیام این بناها است. مثل فردوسی شناسی که دو سهم بسیار مهم زنده نگه داشتن زبان فارسی و تنظیم هویت ملی در حیات فرهنگی ما دارد. لذا باید این مسئله را با توجّه به شخصیّت خداپرست فردوسی که سراینده تاریخ هویت ما بوده مورد عنایت قرار دهیم.
آیا معنای حفظ میراث فرهنگی صرفاً مرمت و نگهداری از چند خانه قدیمی است یا آنکه نظارت بر ساخت و سازهایی که با هویت زیارتی مشهد نسبتی ندارد و میراث فرهنگی کلی شهر را هر روز با خطر بیشتری روبرو می کند نیز در تفسیر حفاظت از میراث فرهنگی می گنجد؟ جاذبه های گردشگری مدرنی که در حال ساخت هستند چقدر با فرهنگ زیارت تناسب دارند؟ میراث ما برای آیندگان چه خواهد بود؟ و در این میان نقش سازمان میراث و گردشگری چیست؟
انسان ها بر اساس شواهد متقن باستان شناسی، از 10000 سال پیش تولید فرهنگ کردهاند و این فرهنگ سازی فقط تا حدود 50 تا 100 سال پیش ادامه داشته است. یعنی متاسفانه در حال حاضر چیزی نداریم که برای فرهنگ و تمدن امروز به آیندههای دور ارائه کنیم بنابراین آن چه باقی مانده، اماکنی (همچون مسجدگوهرشاد و...) است که برای ما مقدّس و شریف هستند. در قدیم از محلهائی (مانند تپه سلام و کوهسنگی) حرم قابل رؤیت بود ولی آن آثار فاخر تخریب شده و جایش را هتلها و آسمان خراشها گرفته و شناسنامه و نماد و سمبل مشهد را نادیده گرفتهاند. دقیقاً از بافت اطراف حرم مانند مسجدالحرام در مکه سوء استفاده شده که حاکی از بیاعتقادی است و روز به روز هم بدتر می شود.
در قرنهای 2، 3و4 هجری نهادهای بزرگ علمی مانند مجمع اخوان الصفا، ابن سینا که در آن رساله مینوشتند، خوارزمی، ابوریحان و ... در مملکت وجود داشته که به مثابه چراغ راهی برای آیندگان بوده است. باید از این ظرفیت ها استفاده کرد و آنها را ادامه داد. میراث فرهنگی می تواند یک سکوی پرواز در همه جنبه ها، چه مادی و چه معنوی برای نسل ما باشد که با برنامهریزی در رسانههای گروهی و مطبوعات می توان مسیر آن را تسهیل کرد.
آیا سازمان میراث فرهنگی می تواند مشخصاً در موضوع نمادهای توسعه با دادن الگو و قواعدی برای سازه ها، هتل ها و اماکن گردشگری به معماری کالبدی ورود پیدا کند و از این طریق هویت فرهنگی تاریخی مشهد حفظ و ترمیم کند؟
زیرا پایان دوره صفوی، پایان دوره عقلانیت، علم بومی و مهندسی ایرانی بود. بعد از آن با باز شدن دروازه اروپا به ایران و بالعکس، معماری غربی با معماری ایرانی تلفیق و معماری مدرن جایگزین معماری سنتی ایران شد و در این جهت خیلی از چیزها مانند استفاده از سیمان به جای ساروج وگچ و... تغییر ماهیت داد. به نظرم درحال حاضر باید از بناهای فاخر باقی مانده الگوبرداری و حداقل در تزئینات داخلی استفاده کرد.
آیا سازمان ابزار و آیین نامه ای جهت کنترل دارد؟ آیا سازمان می تواند الگوهائی را، با توجه به اینکه شهرداری مدعی نداشتن الگو است، تولید بکند؟
در بافت های سنّتی میتوان دخل و تصرفی کرد اما مبلمان و ساختار شهری در اختیار شهرداری و ارگانهای دیگر است. با راه انداختن یک اردوی علمی جهت معماران می توانند از مکان هائی مانند خاف، مسجد جامع ذوذن، مدرسه قیاسی خرگرد و... الگو برداری کنند.
برنامه سازمان میراث فرهنگی برای مدیریت زائر از مبدأچیست؟ چه کارهائی انجام داده و چه ظرفیتهائی وجود دارد؟
برنامههای ایده آلی هست که امیدواریم به حقیقت بپیوندد. مدیریت سفرهای گروهی به خاطر مسائلی همچون محیط زیست، پیشگیری از استهلاک وسایل نقلیه و در واقع آن حسّ جمعی، بهتر از سفرهای فردی هستند. لذا یکی از ایده ها این است که بتوانیم در هر هتلی واحدی به نام “اطلاع رسانی میراث فرهنگی” در همه ابعاد صنایع دستی و گردشگری داشته باشیم تا بناهای گردشگری به طور کامل معرفی شوند. همینطور یک نهاد آموزشی تأسیس شده که راهنمایان و لیدر تورها و ... در دفاتر آژانس ها، آموزش ببینند تا ضمن بازدید مردم از آثار تاریخی، شناخت عمیقتری نسبت به آن اثر پیدا کنند در این رابطه موافقت آژانسها و هتلها هم گرفته شده تا راهنمایان هتل ها و دفاتر آموزش داده شوند.
چند درصد از زائران به طور کاروانی به مشهد میآیند؟
سفرهای کاروانی معدود است اما سعی می شود که این کاروان ها بیشتر شکل بگیرند. کار دیگری که در همین راستا باید انجام شود و در دستور کار است ایجاد «پایانه گردشگری» برای محورهای مختلف خراسان رضوی است. در حال بررسی چگونگی تشکیل چنین پایانه هستیم، اگر بخش خصوصی، روی این ایده تحت پوشش سازمان، مطالعه و سرمایه گذاری کند، هم نفع اقتصادی دارد و هم محاسن فرهنگی و باعث پیشگیری از خیلی ناهنجاریها شده که احتمالاً از ناحیه دلالها وکاروانهای غیر مجاز ممکن است صورت می گیرد.
مراسمات مذهبی مانند روز عاشورا، اعیاد مختلف و فوصول مختلف نیز وجود دارد که بسیار دیدنی است و طالب زیادی هم دارد که باید این ها به صورت برنامه های مدون رسمی تعریف شده، به صورت جاذبه های گردشگری معرفی شود.
محتوای موزه بزرگ مشهد که در کوهسنگی در حال تأسیس است چیست؟ برای ساخت موزه های جذاب متناسب با زیارت فکری کرده اید؟
جایگاه موزه درجهان و به خصوص از بعد فرهنگی جایگاه بسیار بالایی است و در واقع موزه نمایشگاه تاریخ است. به دلیل فاصله گرفتن زیاد از گذشته، خیلی از مکانهای تاریخی مانند کاروانسراها، آب انبارها و... به خاطر معرفی نکردن آنها و فلسفه وجودیشان برای مردم ملموس نیست. همچنین سفال در زندگی ما وجود ندارد کما اینکه در هر موزهای سفال، که بزرگترین شناسنامه بشر است وجود دارد. لذا تمام چیزهائی که در موزه ها هستند مانند موزه آستان قدس که موزه ای غنی است باید توسط باستان شناسان به بیننده ها معرفی شود تا جایگاه و پدیده موزه مشخص شود. به دنبال این هستیم که موزه ها را بصورت موضوعی و تخصصی سامان دهیم. مانند موزه توس در رابطه با توس، فردوسی و شاهنامه یا موزه نادری در رابطه با نادرشاه و دوره افشاریه و موزه های دیگری در مورد دانشمندان بزرگ در رشته های مختلف.
موزه کوهسنگی، بزرگترین موزه خاورمیانه و دارای18000 متر زیربنا و 12 طبقه است. فضاهای وسیع چند منظوره دارد و در ارائه اسناد، مدارک و اشیاء و سازههای موزهای بسیار کارآمد است. ایده این است که اتفاقاتی را که در تاریخ خراسان رخ داده با توجه به آثار و شواهد موجود به این موزه منتقل کنیم. مثلاً نخستین انسان ابزارساز در جهان که دو سنگ چخماق را در کنار کشف رود به هم زده و ابزار تولید آتش را ساخته در خراسان بوده لذا باید با ماکت سازی از آن محل و ساخت آدمک و... آن را در موزه تجسم بدهیم. بخشی از موزه را هم به" فناوری قنات" اختصاص دادیم یا بناهای فاخری مانند کاروانسرایرباط شرف، محراب تربت جام و... وجود دارند که در دنیا بی نظیر بوده است در نظر داریم با فن آوری" مولاژ " آنها را اجرا کنیم تا این موزه بتواند نمایشگاه تاریخ خراسان باشد.
در حال خاضر 60 موزه داریم که از این تعداد، 23 موزه تحت پوشش میراث فرهنگی، 3 موزه مشارکتی، 2 موزه خصوصی و 32 موزه هم (مانند موزه تاریخ طبیعی، آب، آستان قدس و. .. ) مربوط به سایر ارگانها است.