گفتوگوبامدیرپروژه مطالعات الگوی توسعه شهرمشهد
تعداد بازدید : 0
هم معنویت، هم تولیدثروت
آنچه امروز در صحنه توسعه مشهد به چشم میخورد، بیبرنامگی است که از فقدان الگوی توسعه نشات میگیرد. به نظر میرسد چارچوب الگوی توسعه مشهد را امروز سرمایه گذارانی مشخص می کنند که برای کسب منافع، نیازی به هماهنگی با اسناد فرادستی احساس نمیکنند. به عبارت دیگر الگوی توسعه مشهد به دست این دسته از سرمایهگذاران و نه بخش حاکمیتی شکل میگیرد. موضوع الگوی توسعه مشهد را با خانم دکتر عظیمی مدیر پروژه مطالعات الگوی توسعه شهر زیارتی و همکارشان دکتر خیرخواهان در میان گذاشتیم؛ این پروژه یکی از بخشهای «طرح مطالعات کمی و کیفی زیارت» بود اما گفته میشود کارفرما و ناظران طرح با وجود پرداخت بخشی از هزینههای این پروژه، به آن نقدهایی دارند و آنرا به تایید نهایی نرساندهاند! آشنایی با نظرات پژوهشگران این طرح خالی از لطف نیست.
دو دیدگاه در موضوع زیارت مطرح است؛ یک دیدگاه قائل به این است که توسعه در مشهد باید با مفهوم زیارت قابل جمع باشد؛ در دیدگاه دوم گفته می شود که در شهر مشهد مجموعه ای از عوامل جاذبه اعم از سیاحت و زیارت شکل گیرد. برخی قائلند که راه های میانه ای بین این دو دیدگاه وجود دارد. زیرا هر گاه یکی از این دیدگاه ها بر دیگری غلبه کرد، توسعه در مشهد نامتوازن شکل گرفت و این یعنی هیچ برنامه و مدل مشخصی برای توسعه نداشته است چراکه مجموعههای تجاری، رفاهی، اسکان و اقامتی کاملا با نگاه سرمایهگذاری شکل میگیرد و یک سرمایهگذار میتواند در یک جهتگیری کلی برای مشهد تعیین تکلیف کند، نکته بعدی هم این است که اگر الگوی مشخص و تعریفشده ای هم داشتهباشیم مورد اتفاق همه نیست که موضوع پیشرفت داشته باشد. بنابراین آیا این نابسامانی در الگو وجود دارد یا این برداشت ماست؟
عظیمی: عنوان طرح مدل شهر زیارتی مشهد، الگوی وضعیت موجود و ارائه الگوی مطلوب بود. مضمون کار این بود که با عنایت به اهدافی که طرح توسعه کمی و کیفی زیارت امامرضا(ع )داشتهاست، بتوانیم نوع نگاه را به توسعه شهر زیارتی مشخص کنیم. در ابتدای بحث، بهتر است از توسعه تعریفی داشته باشیم تا مشخص شود برداشت از توسعه کمی، افزایش فرصت زیارت و به فعلیت رساندن آن برای تعداد بیشتری از زائران بالقوه امامرضا(ع) است که پایدار هم بماند. نگاه به توسعه کیفی آن تجربه معنوی می باشد که زیارت برای زائر و اثربخشی این تجربه در زندگی او فراهم میکند. بیشتر بحثها در حال حاضر به طرز تلقی از توسعه کیفی برمیگردد. اینکه در چه شرایطی میتوانیم تجربه معنوی زیارت را عمیقتر و شرایط بهتری را برای برخورداری زائر از برکات زیارت فراهم کنیم. باید ظرفیتهای این شهر برای بهرهمندی زائران از ویژگیهایی که برای توسعهکیفی زیارت گفته شد بالفعل شود. لذا در موضوع توسعه زیارت، مسائل مرتبط با توسعه شهر باید مطرح شود. در واقع بحث توسعه شهر و توسعه شهر زیارتی نمیتواند بدون توجه به الگوها و شاخصهایی که برای توسعه مطرح شدهاست و وجود دارد،پیش رود. لذا در این کار مروری برکل شاخصهای جهانی برای شهرهای ایدهآل و مطلوب داشتیم. در واقع این شاخص ها استعارههایی است که شهرهای مختلف از آن استفاده میکنند. مثلا وقتی ویژگیهای اجتماعی مدنظر قرار گیرد استعارههایی چون شهر سالم، شهر امن و شهر قابلزیست مورد توجه است.
ما باتوجه به شاخصهای مورد نظر در این مطالعه، از تلفیق سه مفهوم توسعه پایدار و تلفیق آن با شهر زیارتی و شهر اسلامی استفاده کردیم و برای آن عنوان "شهر زیارتی اسلامی پایدار " (شهری که همزمان به مؤلفه های طبیعی،اجتماعی،فیزیکی و معنوی توجه دارد) را پیشنهاد کردیم که هر یک الزاماتی دارد و بیشتر برداشت کیفی مطرح می شود. بنابراین در مورد قالبهای عینی شهر، باید از کالبد شهر گرفته تا اقتصاد شهر، روابط اجتماعی و فرهنگ شهر با توجه به باورها و آموزههای اسلامی، تطابقها را برقرار کنیم.که در نهایت در تعریف شهر زیارتی اسلامی پایدار باید گفت « شهری است که باتوجه نظری و عملی به آموزههای دین اسلام مجموعهای از تعاملات پیچیده بین ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، جمعیتی، منابع، محیط، علموفناوری و آموزش و سایر مواردی را که ممکن است بین این نکات مندرج نباشد را با فرآیندهای توسعهای، سیستمی، کلگرایانه و پویا مد نظر قرار داده و هدف اصلی این شهر تعالی معنوی، اصلاح کیفیت جامعه میزبان، تامین تجارب کیفی زائران و حفظ محیطزیست به عنوان میراث الهی است» تحقق این امر مستلزم این است که نگاه به شهر، نگاهی سیستمی باشد و همزمان به تاثیر هرکدام از این خردهنظامها و تعامل بین اینها توجه داشته باشد.
باتوجه به اینکه شهرها،شهرهای مسئولیتگرا هستند و استعارهای که برای الگوی توسعه مشهد انتخاب کردید و قرار است مبنا قرار گیرد، باید استعارهای باشد که بخشی از مأموریت شهر را مشخص کند.آیا انتظار این را می توان داشت که این استعاره بیانگر ماموریت باشد یا باید ماموریت را جای دیگری تعریف کنیم؟
عظیمی: هنوز بحث چشمانداز و ماموریت تدوین نشده که از نتایج این مطالعه مورد استفاده قرار بگیرد. باید مفهومسازی شودکه نگاه به مشهد با چه مفاهیم و استعارههایی مشخص میشود. وقتی شهر زیارتی اسلامیِ پایدار عنوان می شود، ماموریت را هم بهنوعی هدفگذاری میکند و باید نگاه توسعه پایدار به برنامهریزیهای شهری باشد. برای اینکه بتوانیم اهداف چشماندازی که طراحی شده را عملیاتی کنیم باید نگاه پایدار در برنامهریزیهای شهری وجود داشته باشد. در برنامهریزیها، نگاه، نگاهی مقطعی بوده است که خطرات زیادی دارد.
مطالعه شما به طور کلی به کدام یک از دیدگاههایی که در ابتدای بحث به آن اشاره شد گرایش دارد؟
عظیمی: به تعبیری میانه و به تعبیری امر سوم می تواند باشد زیرا در واقع آن دو دیدگاه، بیشتر همان برداشتهایی است که در حیطه نظام فرهنگ مطرح شده است.یعنی با همین نگاه سیستمی به شهر، نظام فرهنگ در رأس قرار گرفته است و بعد به تولید اندیشه و ارزشگذاری و تعیین اهداف میپردازد و بعد این امر به خردهنظامهای دیگر سرایت میکند. یعنی خردهنظام اقتصادی ملموسترین سطح شهر محسوب میشود که میتواند به تبعیت از آن سیاستهای خردهنظام فرهنگ متفاوت باشد. بنابراین تفاوت در همین اختلاف نظر برنامهریزان فرهنگی که واقعا ارزشهای یک شهردینی چگونه باید خودش را در سیاستگذاریهای اقتصادی و مدیریت شهری نشان دهد. ما ابزار و مفاهیمی را تولید کردهایم که در نهایت برنامهریزان فرهنگی با توجه به این اهداف بتوانند در برنامهریزیشان این مسیرها را انتخاب کنند. در واقع یک پیوستاری است که بسیاری از صاحبنظران و نخبگان فرهنگی ما دیدگاهشان در روی این پیوستار قرار میگیرد. نگاه ما در این مطالعه پژوهشمحور است و می توان بر هیمن اساس گفت بسیاری از اقدامات در شهر از نگاه پژوهش محور، فاقد برنامه است. ضعیفترین نوع نگاه به پژوهش این است که زمانی که یک پروژه با اختلال مواجه می شود از پژوهشگران اجتماعی درخواست می شود تا آثار منفی آن را مورد بررسی قرار دهند. در صورتی که مطالعات اجتماعی باید قبل از انجام پروژه انجام شود.
آقای دکتر درمورد این دو دیدگاه توسعه جای نگرانی وجود دارد. این دو مفهوم را چطور میشود باهم جمع کرد؟ بهعبارتی چطور می توان یک شهر ثروتمند زیارتی یا معنوی داشتهباشیم؟ آیا این امکان پذیر است که این دو باهم جمع شوند؟
خیرخواهان: باید افرادی جمع شوند و تحقیقاتی انجام شود تا یک حد وسطی بر اساس ارزش ها و اولویت هایی که وجود دارند، تعیین شود تا در شرایط معتدلی قرار بگیریم. موضوع زیارت و خدمات به پول و بودجه نیاز دارد لذا خواسته افراد سرمایه گذار با در نظر گرفتن جنبه های نظارتی، حمایتی باید بررسی شود. با توجه به موضوع «وقف»، باید افرادی را با اتخاذ روشهای درست و تعریف شده ترغیب کنیم که منابع مالی شان را در خدمت به زائران قرار دهند. باید شیوههای قدیمی وقف در خدمترسانی به روشهای مدرن و مناسب متحول شود. توسعه باید گام به گام باشد و اشکالات و ایرادات در فرآیند کار دیده شود. بهتدریج دانش و تجربه بیشتری به دست می آید که می توان تصمیمات جامع تری هم درباره برنامهها و پروژهها گرفت.
فضای رسانهای نیز در این زمینه موثر است با این همفکری و استفاده از افراد گوناگون و برگزاری همایش ها می توان دانش مرتبط با توسعه را افزایش داد و شاید بتوان این دو دیدگاه را باهم جمع کرد.
آیا میتوانیم به یک مدل از پایتخت و شهر ثروتمند معنوی برسیم؟ ثروتمند به این معنا که درتراز استانداردهای بینالمللی همه ساکنان و جمعیت ثابت از همه مؤلفهها و خدمات شهری در سطح مطلوبی استفادهکنند و در عین حال کارکرد اصلی و ماموریت شهر تحت شعاع قرار نگیرد و به عبارتی محور توسعه فدای توسعه نشود؟
عظیمی: بین این دو مفهوم معنویت و تولید ثروت هیچ مغایرتی وجود ندارد. همانطور که در مطالعات ما هم آمده است و آقای دکتر خیرخواهان توضیحات بیشتری درباره شاخصهای اقتصادی میدهند، یک مفهومی که در بحث توسعههای اقتصادی شهر مشهد مدنظر قرارگرفت، بحث رقابتپذیری شهر بود که شاخصهای مختلفی دارد و در ارزیابی قدرت رقابتپذیری شهر مشهد، دکترخیرخواهان در مطالعاتشان ملاکها را با یازده شهر زیارتی دیگر مقایسه و بررسی کردند. یعنی مشهد با یک شهر تفریحی یا شهر توسعهیافتهای که کارکرد صنعتی دارد مقایسه نشده بلکه با شهرهایی مقایسه شده که مشابه مشهد کارکرد اصلیشان زیارتی است. مشهد باید بتواند قدرت رقابتپذیریاش را افزایش دهد تا در جذب زائر بیشتر (که همان هدف توسعه زیارت و توسعه معنوی است) موفق باشد و برای اینکه قدرت رقابتپذیریاش افزایش پیدا کند لازم است که به تأمین زیرساختها و تولید ثروت و هر آنچه به ارایه خدمات بیشتر به زائران و شهروندان منجر می شود، بپردازد.
روی شاخصهای رقابتپذیری زیارتی که حدود 10 تا 15 شاخص بود، وضعیت مشهد را مقایسه کردند و مشخص شد که در چه مؤلفههایی مشهد در کجا قرار دارد، که در یک مؤلفه در رأس بود و در سایر مؤلفهها در ذیل شهرهای دیگر قرار گرفتهبود. این امر میتواند درواقع هدفگذاری اقتصادی شهر زیارتی را مشخص کند. بنابراین گروه دومی که دغدغه اصلیشان این است که مشهد بتواند به عنوان پایتخت معنوی فرصت بیشتری برای زیارت و تجربه معنوی فراهم کند، باید یک نگرش اقتصادی داشته باشند و سیستم اقتصادی شان را تعریف کنند که آیا قرار است فقط با اتکا به دولت، این بودجه مورد نیاز تامین شود یا شهر بهطور مستقل و در رقابت با شهرهای زیارتی دیگر قدرت خودش را افزایش میدهد؟
یکی از منشأهای اختلاف، مفهوم اقتصاد فرهنگی است که درست تبیین نشده شاید هم به دلیل این که کارکرد اقتصاد فرهنگی با موضوع مشهد متفاوت است این مساله رخ داده است نظر شما چیست؟
عظیمی: اقتصاد فرهنگ بیشتر به حیطه تولید، توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی اشاره دارد؛ یعنی هر کالایی که به قصد اشاعه ارزشها و باورهای فرهنگی انتشار پیدا میکند و تولید میشود، باید بحثهای اقتصادیاش دیده شود. اینکه نوع فعالیتهای اقتصادی که در شهر مشهد انجام میشود، به بحث فرهنگی بودن نیاز دارد دو موضوع متفاوت است که بیشتر به سیاستگذاریهای سرمایهگذاری و مدیریت فرهنگی مربوط می شود. وقتی سیاست مشخصی در بحث سرمایهگذاریهایی که در مناطق مختلف شهری لازم است اتفاق بیفتد آیا فقط محدوده حرم یا در کل شهر مشهد باید ویژگیهای خاصی در ارائه کالاها و خدمات داشته باشد؟ در این موضوع اختلاف دیدگاهی در سیاست های سرمایه گذاری و نوع نگاهی که به توسعه در شهر داریم، وجود دارد. این که بحث توسعه اطراف حرم مطهر و منطقه ثامن میتواند آن ارزشها و آرمانهایی را که در پیوستهای اجتماعی ما لازم است مدنظر قرار گیرد. از جمله بحث نابرابریهای اجتماعی. در مورد اینکه شهر باید نگاهش منطقهبندی شدهباشد یا در کلِ شهر باید این ارزشها عمومیت پیدا کند اختلاف نظر وجود دارد. عدهای معتقدند منطقه ثامن منطقه حریم حرم است و در آنجا نسبت به مناطق حاشیه ای شهر باید به این ارزشها توجه ویژه شود و حساسیت ها بیشتر باشد. این موارد باید در بحث سیاستهای مدیریتی شهر و همین مفاهیمی که در مدل طراحی شدهاست به بحث گذاشته شود و یک وفاق جمعی که در قالب سند کلی که تولید است، سیاستهای اصلی شهر را تبیین کنیم. لذا اقتصاد فرهنگ با این موضوع ارتباط پیدا نمی کند ولی با اقتصاد زیارت مرتبط است.
با توجه به این که عامل توسعه شهر مشهد در واقع بحث زیارت است، معیارهای توسعه مشهد باید براساس نیازهای مجاور باشد یا زائر؟ و آیا نیازهایشان با هم متفاوت است یا خیر؟
عظیمی: تفاوت در نیازها وجود دارد چون گردشگر و زائری که شهر خودش را به قصد سفر و از جمله سفر زیارتی ترک میکند، وارد مقصدی میشود که نوع خدمات و امکاناتی که میخواهد از آن بهرهمند شود با نوع خدماتی که شهروند آن شهر استفاده میکند ممکن است متفاوت باشد هرچند که جنس خدمات یکی است. درواقع زائر باید از سیستم حملونقل عمومی استفاده کند و باید اسکان داشته باشد که اسکانش موقت است و اسکان شهروند دائم و همیشگی است باید از خدمات تغذیهای هم استفاده کند و برخورداریاش از کل امکانات و شرایط زیستمحیطی شهری از مراکز تفریحی و تجاری دارد.
این نیازها درهیچجا باهم در تضاد قرار نمیگیرند، یعنی ما نقطهای نداریم که نیاز زائر با نیاز مجاور در تزاحم باشد؟
عظیمی: ممکن است تزاحم داشته باشد اما در تضاد نیست. بالاخره اگر بخواهیم زیارت را توسعه دهیم نباید به شهر بیتوجه باشیم. برای توجه همزمان به نیازهای این دو دسته باید برنامه ریزی دقیقی انجام دهیم. پس تضاد ماهوی بین این دو نیست.
دو موضوع در بخش صنعت گردشگری مطرح است، یکی تحمل ظرفیت جامعه میزبان است که این ظرفیت، هم دارای ابعاد اجتماعی و هم ابعاد فرهنگی و هم زیستمحیطی است. لذا اگر به این ظرفیتِ تحمل توجه شود جامعه میزبان را در مواجهه با شرایط فشار حضور گردشگران آماده میکنند.
موضوع دیگر این است که باید توازنی بین ادراک منافع و ادراک هزینهها در جامعه میزبان به وجود آید که جامعه میزبان احساس خوشایندی از حضور زائر و گردشگر داشته باشد زیرا این ادراک هزینهها و منافع، بعد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد. همچنین آثار فرهنگی که این پدیده دارد، یعنی همین تلقیهای دینی که وجود دارد و میزبانی از زائر درواقع یک اقدام خداپسندانه و ارزشی است.