در نشست بررسی الگوی توسعه اقتصادی مشهدمطرح شد:
تعداد بازدید : 1
توسعه مشهد با مأموریت آن همخوانی ندارد
مدل توسعه اقتصادی شهر مشهد از موضوعات چالش برانگیز مدیریت شهری به شمار میرود و گروههای مختلفی در این خصوص اظهار نظر کردهاند. در دورههای مدیریت شهری قبلی بهخصوص دوره قبل با وجود رشد رفاهی شهر و خدمات بسیاری که مهندس پژمان و همکارانش برای مشهد به ارمغان آورد به دلیل نیاز به تامین منابع مالی لازم برای سرعت گرفتن توسعه و ارائه خدمات بهتر مجبور به فروش امتیاز ساخت و سازهای مرتفع تجاری شد و کم توجهی به آینده این روند فضای شهری را از هویت تاریخی و فرهنگی و زیارتی خودش دور کرد. تا جایی که در بازدید اخیر وزیر راه و شهرسازی از مشهد صدای آخوندی هم درآمد و نقدهایی را به نحوه شهرسازی در مشهد وارد کرد. اینکه مبنای توسعه اقتصادی شهر مشهد چه باید باشد و چگونه این مبانی محقق میشود؟ سوال اصلی این میزگرد است که با مهمانان این نشست در میان گذاشتهایم. آقایان حجتالاسلام دکتر محمدحسین حسینزاده بحرینی (نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی)، مهدی برادران (معاون برنامهریزی و توسعه شهرداری مشهد)، سید وحید موسویان (مدیرکل زیارت استانداری خراسان رضوی)، حجتالاسلام هاشم مهذب (دبیر طرح مطالعات توسعه کمی و کیفی زیارت) و وحید ارشدی (دانشجوی دکتری اقتصاد اسلامی دانشگاه فردوسی) در این میزگرد مهمان دفتر پژوهش خراسان بودند. آنچه در پی میآید خلاصه این نشست 3 ساعته است که از نظر خواهید گذراند.
درموضوع توسعه مشهد تقریباً دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاه اول قائل به این است باید در کنار موضوع زیارت جاذبههای مکملی در حوزههای مختلف (تجاری، گردشگری و...) در نظرگرفته شود و شهر بر آن مبنا توسعه پیدا کند تا هم موضوع زیارت تقویت شود و هم ماندگاری زائر و گردشگر مذهبی درمشهد بالا برود. اما دیدگاه دوم قائل به این است که چون مشهد پایتخت معنوی ایران است صرفاً باید تمام برنامهریزیهایش حول محور زیارت امام رضا(ع) اتفاق بیفتد صاحبان این نگرش مدعیاند وظیفه مشهد این نیست که همه جاذبهها را کنار هم داشته باشد. پاسخ دادن به این سوال پایه برای شکل گیری مدل توسعه اقتصادی مشهد ضروری است بنابراین اولین سوال اینست که کدامیک از این دو دیدگاه درست است؟
مهذب: ابتدا باید تکلیف مشخص شود که شهر مشهد چه شهری است. آیا شهر زیارتی است؟ شهرزیارتی، شاخصهها و ویژگیهای خودش را به ویژه در خصوص مشهدالرضا(ع) دارد، زیارت امام رضا(ع) مزیت رقابتی است. یعنی در واقع یک شاخصه و ویژگی دارد که لااقل در کشور و از جهتی در کل جهان اسلام دوم ندارد. به هرحال مرقد مطهرحضرت رضا(ع) در حکومت شیعی وجود دارد، حکومتی که داعیه اش این است که «ماموریت من دنیایی است برای آخرت»؛ البته همه ویژگیهای یک زندگی مطلوب باید در این دنیا ایجاد شود اما غایت آخرت است. لذا مشهد و زیرساختهای آن باید برای تحقق مأموریت زیارتی تنظیم شود. ماموریت زیارتی چیست؟ نظام اسلامی دنبال کدام ظرفیت قدرت نرم است که با آن بتواند مرکز پدافند تهاجم فرهنگی باشد و در برابر شبیخون فرهنگی بایستد؟ قرآن در مورد شاخصهای یک شهر زیارتی میفرماید «مکه» شهر برکت، امنیت، عبادت و اولین جایگاهی است که خداوند برای بندگی مردم قرارداده است.
موسویان: باید بررسی شود که فلسفه وجودی مشهد مقدس چیست؟ اگر مبنای بحث مدل توسعه شهر مشهد یعنی یک بحث راهبردی و رویکردی علمی است باید محور توسعه مشخص شود و برمبنای آن محور، اضلاع و ابعاد و اعضا و فرآیندهای مرتبط تخصیص داده شود و تحقق پیدا کند. به طور قطع محور زیارت یک مفهوم دینی است و زیارت انسان کامل و امام معصوم است و اگر آن را به عنوان محور مطلق بگیریم که یک مزیت نسبی نیست یک مزیت مطلق است، وظایف فرهنگی، اجتماعی، امنیتی، خدماتی و ... همگی باید بر محور زیارت شکل بگیرد و محور زیارت، انسان کامل، امام معصوم و یک مفهوم کاملاً دینی است. لذا باید توسعه با مدنظر قراردادن محوریت انسان کامل و معارف اسلام انجام شود.
یکی از دو مدل نشأت گرفته ازمبانی نظری تبدیل به یک گفتمان و مطالبه شده است که بیشتر در ذهن ما و شما است اما مدل اجرایی کف میدان تقریباً ندارند اکنون در داخل حرم مطهر هم که مظهر این نگاه است یکی در میان داریم این مدل را میبینیم. اما یک رویکرد دیگر، رویکرد ترکیبی است و به هویت نسبی قائل است به طوریکه مشهد هم شهر زیارتی باشد اما در عین حال همه محورهای توسعه اش برمبنای زیارت شکل نگرفته باشد. در مشهد در حال حاضر چنین مدلی حاکم است. این مدل تا حد اجرا گفتمانش را تولید کرده است یعنی عملاً آن چیزی که اتفاق افتاده دومی است و ما با آن در کف میدان مواجه هستیم. بعضیها اعتقاد دارند آرمان ما، الگوی ما، انتظار ما آن اولی است اما با وضع موجود روبرو هستیم و مسئله ما فاصله این وضع موجود و نقطه مطلوب است اگر محور زیارت باشد، در مکه، مدل توسعه آنها از ما زیارتی تر است. ظرفیتهای رفاهی، خدماتی و زیارت را نمیتوان به داخل حرم و فرایند صرفاً معنوی، حضوری و عبادی محدود کرد. اما میتوان پیوستهای آن را نسبت به مفهوم زیارت مشخص کرد هرچند سیستم پیچیده میشود. پیوست فرهنگی برای همین جاهاست. ما قبول داریم طرحهای عمرانی و یکسری پروژههای کلانی هستند که عوارض فرهنگی دارند و باید عوارض فرهنگی اش مطالعه و در نظر گرفته شود. بنابراین نگاه سوم این است که همه اقدامات توسعه ای و مدل توسعه شهر (امنیت، اقتصاد، مدل تفریح و ...) باید پیوستهای زیارت باشند.
اگر کمی میدانیتر و واقعیتر بحث شود، باید ببینیم کجا بودیم؟ اکنون درچه موقعیتی هستیم؟ ازکجا باید شروع کرد؟ و به کجا میخواهیم برویم؟ این نسبتها تا تعیین نشود بحث واقعی نمیشود. بزرگوارانی که قائل به مدل آرمانی (زیارت، محور توسعه) هستند، مطلقاً در مقام عمل معلوم نیست بتوانند پای آن بایستند. من نگاهم نگاه دوم است یعنی شما آن آرمانها را بگذارید و بیایید کف میدان مستدل و واقعی بحث کنید. بین آن سه نظریه عملاً نظریه اول قائل دارد اما عامل ندارد. پشت همین میز، سند راهبردی اقتصاد زائر را آوردیم آیا واقعاً این سند مبتنی بر محور زیارت نوشته نشده است؟
با توجه به وضع موجود ما مشهد را به عنوان یک شهر قرنطینه ای صرفاً زیارتی به معنای خاص نمیدانیم، شهری است با 3 میلیون جمعیت الزامات زندگی در عرصه فضای مدرن امروزی لازم هست. شهر، شهرزیارتی است اما منظور ما ازشهر زیارتی یک شهر دینی با محوریت زیارت حضرت رضا(ع) است که تعارضات فرهنگی یا توسعه ای نسبت به مفهوم زیارت و مفاهیم ارزشی نداشته باشد. یعنی همه چیز یا به سمت معنویت و دیانت و روح حضور حضرت موسی الرضا(ع) باشد و یا در معارضه با آن نباشد.
مدل شهرزیارتی به معنی نفی تمام اضلاع پیشرفت یک جامعه نیست قطعاً حتی زیرساختهای رسانهای و دیجیتال باید در مشهد فراگیرتر باشد. بزرگانی از عرصه فرهنگی ملی و ارزشی دیدم که به محض رسیدن به مشهد در تماس با من ساعت کار موجهای آبی را پرسیدند. این نشان میدهد در تزاحم بوده و برای آن نشاط باید راهکارهای دیگری پیدا میکردیم. بنابراین شاخص محوری، تعالی است. ابراز داشتند که درنگاه آرمانی برسیم به این که بتوانیم جمع کنیم بین رفاه وبین خدمات وبین زیارت اما آیا اینها درمقام عمل وجود دارد؟
برادران: یکی از موضوعات عمیقی که شاید نسبت به اهمیت آن درمقاطع محتلف غفلت شده، اساساً موضوعات فکری واندیشهای درتمامی عرصهها است.
مهمترین کارکرد مشهد میتواند این باشد که الگویی برای یک شهر تمدن ساز اسلامی محسوب شود، ما باید پیوسته به اهمیت این موضوع و وجود بارگاه حضرت علی بن موسی الرضا(ع) درمشهد توجه کنیم و هربار که به این موضوع نگاه کنیم متوجه باشیم که نسبت به آن غفلت یا کمتوجهی کردهایم، این حوزه اندیشه ای را باید با توان و عنایت بیشتری دنبال میکردیم. یکی از غفلتهای دیگر این بود که این موضوع در مقام تبیین در سطح جامعه دچار چالشهای مختلفی شد که متاسفانه کمکی به صاحب نظران فکری و مدیران اجرایی نکرد.
با وجود بستر مناسبی که در مجموعه مطالعات زیارت ایجاد شد تعامل بسیار خوبی بین اساتید حوزه و دانشگاه به عنوان یک پاتوق فکری در این مطالعات پدید آمد و مدیریت خوبی هم از سمت پارک علم وفناوری انجام شد، اما برخی از محدودیتهای ی که در هر کار جدیدی شاهدش هستیم باعث شد که آن کرسیهای آزاد اندیشی که میتوانست تبلور و تجلی پیدا کند شکل نگیرد و برخی از موارد به سبب غفلت یا انگیزههای غیر فکری به سمت جامعه کشیده شد که جایگاهش این نبود که ما بخواهیم یک بحث نظری را که هنوز در مقام تبیین چهار چوب آن هستیم به رفتار یک مدیر در یک عملیات میدانی و اجرایی شخصی گره بزنیم. گرچه برای هر مفهومی اشاره به مصادیق، لازم هست اما باید توجه شود که این گونه گره زدنهای موردی به طور قطع هزینههایی را حداقل در مقام اجرا برای مدیران اجرایی دارد. وقتی که هنوز چارچوب مان از نظر فکری مشخص نیست و الگویی نداریم و ابعاد آن مسائل را نمیدانیم نباید در مقام طرح سوال یا صدور یک حکم، یکی از پروژهها یا رفتارهای یکی از نظامهای مدیریتی را زیر سوال ببریم. در این صورت نه تنها نفعی نبردهایم، بلکه ممکن است هزینه ای را هم بر جامعه تحمیل کرده باشیم. این مباحث را نباید دستآوزیزی برای اقبال فردی یا گروهی و یا موقعیتی برای فرصتهای دیگر کنیم. نکته دیگر اینکه قبل از قضاوت درباره هر الگویی، باید این را بدانیم که جنس این مباحث بیشتر از این که به دولت مربوط باشد به عموم جامعه مربوط است. وبیشتر از این که به سازمانهای اجرایی مربوط باشد به نهادهای فرهنگی و اندیشهای مثل حوزه و دانشگاه و روزنامهها مربوط است. و نکته بعدی این که باید توجه کنیم که نگاه ما به پیداکردن الگوی مناسب یک سویه نباشد. جامعه براساس نگاه جامعه شناختی و رفتار اجتماعی پیشرفت دارد و براساس خواسته فرد، گروه، چند فیلسوف و اندیشمند یا هر موضوع دیگری نیست. نکته بعدی این که این نگاه در عین توجه به آرمانها و افتخار به آرمان گرایی، باید توأم با واقع بینی باشد. هر الگویی نیاز به یک مبنا دارد، من معتقدم فرهنگ باید متن، پایه و اساس باشد و سایر کارکردها را بر اساس آن تنظیم شوند.
امروز موضوع معنویت که جهان بشری تشنه آن است فرار از مادیگری است کارکرد شور دینی که در شیعه و حریم رضوی هست باهیچ نقطه جهان اصلاً قابل مقایسه نیست. در بازدیدم از مجموعه کلیسای واتیکان که بیشتر به یک موزه آثار تاریخی شبیه بود، در آنجا اثری از شور دینی و معنوی ندیدم. پس باید کارکردمان کارکرد جهان اسلام باشد که ما امروز میراثی در اختیارمان است که متعلق به همه جهان است. هدف حوزه مباحث فرهنگی است. من معتقدم هدف شهر، فقط شهر زیارتی نیست. شهر مشهد یک شهر تمدن سازی دینی است چون وقتی فقط زیارت باشد، سایر ابعاد دین ممکن است مورد غفلت قرارگیرد. مشهدباید الگوی یک شهر دینی باشد.
اگر برای شهر زیارتی مأموریتی تنظیم میکنیم باید در حوزه اقتصاد نقشی مبتنی بر خدمات برایش در نظر بگیریم. باید متوجه باشیم که این خدمات از چه مأخذی، با چه هزینه و کارکردی تهیه شود تا به خودکفایی برسد.
درمورد سرمایهگذار معتقدم سرمایهگذاران خوب و معتقد در نظام و مکتب شیعه هستند که با هزینهها و توجیه اقتصادی کمتر در مشهد حاضر به سرمایهگذاری با نگاه فرهنگی هستند. پس در طرح مطالعات زیارت، عناوین پروژهها یا اقداماتی وجود دارد که مشخصاً باید دید اینها چطور عملی میشود؟ هزینه خدمات را از کجا، چه زمانی، چگونه و با چه انگیزهای تامین کنیم؟ برخلاف دو دیدگاهی که مطرح شد که کامل نیست، معتقدم میشود راهکاری پیدا کرد که با حفظ مبانی دینی، تاکید بر هویت مذهبی و با حفظ کارکرد زیارتی شهر، خدمات متناسب در قالب پروژهها، تمام هویت شهر تغییر پیدا کند اما این به این معنا نیست که ما هیچ فرصت تفریحی نداشته باشیم بلکه فرصتهای جدیدی طراحی شده تا الگوسازی شود یعنی سرمایهگذار برای سرمایه گذاری خود هم توجیه اقتصادی داشته باشد یعنی رفتار پایدار باشد صرفاً متکی به منابع دولتی نباشد و هم این سرمایه گذاری در راستای حفظ هویت شهر باشد که اینها دور از دسترس نیست. عملی است نگاه تقابلی وحذفی را نباید دنبال کنیم. باید پروژههای ی پیشنهاد شود که هم کارکرد اقتصادی داشته و هم با هویت شهرسازگار باشد و هم زائران در کنار موضوع زیارت بتوانند سفرشان را از بعد مادی و معنوی تکمیل کنند. اما در عین حال معتقدم که نباید سایر اجزای سفر اثر سفر را خنثی کند بلکه میتواند تکمیل کند.
60 درصد از شهروندان مشهدی ترجیح میدهند درشرایط مساوی که درسایر کلان شهرهای ایران ساکن هستند، در مشهد ساکن باشند و 15 درصد مایلند به اصفهان بروند. لذا امروز نمیشود به همه شهروندان گفته شود ترجیح شان را با ما تنظیم کنند گرچه قائل هستیم که «هویت» در نظام برنامه ریزی و همراهی مردم باید درحوزه فرهنگی دنبال شود.
ارشدی: دراقتصاد دوسطح تحلیل است. سطح خرد وکلان و یکی دو دهه اخیر بحثها یا گرایشهای موضوعی نیز در اقتصاد(مثل اقتصاد محیط زیست، ورزش، بهداشت و.. .) رواج پیدا کرده است که درسطح خرد و کلان مطرح میشود. محور مطرح اقتصاد زیارت درسطح خرد، دغدغههای اقتصادی زائر و در سطح کلان مدیریت شهری، ملی، عرصه قانونگذاری و سیاستگذاری است.
مأموریت ویژه شهر مشهد در منظومه شهرهای ایران عبارت است ازتحول آفرینی؛ روی این واژه تاکید دارم. قطعاً زیارت برای زیارت معنا ندارد در غیر این صورت به گردشگری تقلیل پیدا میکند. یعنی اگر نشان دادن محیطهای معنوی حرم به یک فرد با هدف تحول آفرینی در آن فرد نباشد این درواقع سیاحتی است. موضوع ابتدایی، اتفاق نظر برمأموریت اصلی مشهد است. با پیش فرض اتفاق نظر بر این موضوع، مشهد چگونه باید توسعه پیدا کند؟ توسعه مشهد در خلاء اتفاق نمیافتد متاثر از مدلها و الگوهای توسعه ای است که در کشور است. و حتی متاثر از مدلهای توسعه درجهان، یعنی ما ضمن این که به مبانی نظری متقنمان باور داریم، نمیتوانیم از واقعیاتی که در صحنه امروز کشور و جامعه بین الملل وجود دارد غافل باشیم.
ما در دو سر طیف نباید به واقعیتها بی توجه باشیم و در برابر آن با تغافل از آرمانهایی که برای ما مقدس هستند تسلیم مطلق واقعیتها شویم. اتفاقاً اگر مدیریت در شهری مثل مشهد خیلی سخت است دقیقاً به همین دلیل است و مدیریت شهر مشهد سخت ترین مدیریت درکشور است به دلیل این که این شهر مأموریت خاصی دارد. ایده آل این است که درعین این که مأموریت اصلی مشهد عملیاتی میشود، باید به لحاظ اقتصادی الگو و ثروتمندترین شهر باشد.
واقعاً مسئله این نیست که در مشهد یک پروژه تجاری با یک برند خاص وجود داشته یا نداشته یا ابنیه متفاوتی داشته باشد بلکه باید در مشهد آدمهای متفاوتی داشته باشیم. محور اصلی توسعه، توسعه انسانی است. واقعاً در خصوص متحول کردن افرادی که در مشهد هستند چه برنامهریزی شده و چقدر تحت تاثیر نورانیت این مضجع منور قرارگرفتهاند؟
بحرینی: ببینید دوتا مدل برای توسعه مشهد گفتید این یا آن؟ من میخواهم بگویم این شیوه طرح سوال هم غلط است وهم دیگران را به اشتباه میاندازد. این اگر از آن سوالاتی باشد که ما مخیر باشیم که یکی از دو گزینه را انتخاب کنیم، به همان سرنوشتی دچار خواهیم شد که اول عرض کردم. براساس یک الگو، یک مدل و با انتخاب یک مدل باید با آرمانهای خودمان خداحافظی کنیم و براساس مدل دیگر باید شهر را به لحاظ اقتصادی توسعه نیافته ببینیم حتماً مدل دیگری وجود دارد که اتفاقاً ما به دنبال آن مدل هستیم. ببینید مدل مطلوب شهر مقدس مشهد مدلی است که از حرم مطهر آغاز میشود. شاخص و معیارش این است که اگر شما از حرم که فاصله میگیرید به صورت شوک و دفعی با گسست فرهنگی مواجه شوید معلوم است ما ناهماهنگ عمل کردیم و توسعهمان غلط است. حرم حضرت رضا (ع) مرکز نور است نورانیت ازآنجا منتشر میشود. ما باید به تدریج که ازحرم مطهر دور میشویم تا هر نقطهای تا منتهی الیه مشهد که میرویم این نورانیت وجود داشته باشد واحساس شود. البته طبیعی است همین فاصله فیزیکی ممکن است نورانیت را هم کمتر کند. مدل مطلوب توسعه مشهد مدلی است که موازین اقتصادی در آن رعایت شود، آنچه که به لحاظ اقتصادی، به لحاظ توسعه فیزیکی، به لحاظ آمایش سرزمین به لحاظ توسعه انسانی امروز ثابت شده که مطلوب است باید درآن لحاظ شود در عین حال در مسیر این آمایش جدید هیچ کجا از این مأموریت غفلت نکنیم. یعنی ورزشگاه ما حتماً باید به نسبت ورزشگاهی که در شهر دیگر است متفاوت باشد. مرکز تفریحی ما باید متفاوت باشد، مرکز تجاری ما باید متفاوت باشد. امروز از حوزه حرم مطهر که خارج میشوید پایتان را میگذارید آن طرف وارد میشوید به مراکز تجاری و مراکزاقامتی درحال تاسیس در حال ساخت یا درحال بهره برداری که اینها به لحاظ معماری، به لحاظ سبک زندگی که آنجا حاکم است یا حاکم خواهد شد یک گسست خیلی جدی را برای شما تداعی میکنند. این بدان سبب است که ما در مجاورت این مرکز نور، نورانیت را منتقل نکردیم این انحراف در برنامه ریزی شهری است. آمایش سرزمین در مشهد، بدون توجه به این مأموریت اصلی غلط است. مدیریت در مشهد کار بسیار سختی است این سختی ایجاب میکند که وقتی کاری انجام شود بالاخره در معرض نقد باشد. آنچه که مهم است و ما را پیش حضرت رضا(ع) از شرمندگی خارج خواهد کرد این است که ما هر قدمی که بر میداریم، هر طرحی که تصویب یا هر بودجهای که تصویب میکنیم، هر پروژه ای کلنگ میزنیم، افتتاح میکنیم در همه اینها توجه داشته باشیم آیا این با مأموریت اصلی مشهد همخوان هست یا نه؟ اگر همین یک معیار را اجماع کنیم و همه به آن توجه کنیم من معتقدم به طور طبیعی مدل توسعه ویژه مشهد کشف خواهد شد که این مدل نه کاملاً منطبق برالگوی اول است و نه کاملاً منطبق برالگوی دوم است بلکه یک الگوی تلفیقی است. مأموریت نصب العین همه ما است سازهها، آدمها، نهادها، روابط همه براساس این شکل میگیرد والبته تاکید میکنم، کار بسیار دشواری است.
موضوع انتخاب بین این دو مدل نیست بلکه این دو نگاه در بین نخبگان وجود دارد و باید تبیین و نقد شود و بلکه نگاه سومی مطرح گردد. در دوره فعلی به مقطعی رسیده ایم که مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران نامگذاری میشود. و فرصت خوبی پدید میآید تا در حوزه قانونگذاری، مطالعه و اقدام در این راستا حرکتی صورت گیرد - در قانون برنامه پنجم هم به این موضوعات اشاراتی شده اما همه اینها منوط به این شد که یک مطالعاتی داشته باشیم تا از دل این مطالعات الگویی برای توسعه مشهد بیرون بیاید. مطالعات طرح زیارت چقدر ما را به آن واقعیت و هدف نزدیک کرد؟
بحرینی: اظهار نظر در مورد طرح مطالعات و نتایج طرح که چقدر به این اهداف رسیده یا میرسد، قضاوت سختی است. درتدوین برنامهها و رویکردها، گاهی وقتها از عنصر معنویت غفلت میکنیم. آیا ما در برنامه ریزیهای مان این شاخص را برای تدوین برنامه باید قرار بدهیم؟ مثلا شاخص تقوا در اقتصاد.
مهذب: این که ما میگوییم باید مدل توسعه خودمان را مبتنی بر دین استخراج کنیم، خیلی وقتها جای بحث دارد این یکی از موضوعاتی بوده که ما با همه ضعف و ناتوانی که به آن اقرار میکنیم تلاش کردیم تا یکی از شاخصهای تدوین برنامهمان باشد. لذا درمرحله اول تدوین برنامه توسعه زیارت حدود یکسال روی مقدمات زیارت و کارکردهایش این که شهر زیارتی و دینی چیست متمرکز شدیم. شاخصهای ش کدام است، چه اتفاقی باید پس آن زیارت باید رخ بدهد؟ بنابراین درگام اول سعی کردیم زیارت و کارکردهایش را بشناسیم. این را از منظر بزرگان با150نفر از علما، کسانی که صاحب اندیشه و حرف بودند تدوین کردیم و از کتب، نشریات، مقالات، پایان نامههای خارجی و داخلی و در نهایت یک کتابی را که در واقع منشور نگاه ما به مقوله زیارت بود با عنوان "بازشناسی مفهوم زیارت" به عنوان مبنای کار در برنامهریزی قرار دادیم.
اینها برای ما یک راهبرد شد. چون نگاه این بود که چگونه این نتایج مطالعات عملیاتی شود، میشد مثل تقریباً همه اسنادی که در کشور تدوین میکنند مطالعه را با چند تا از اساتید پشت درهای بسته انجام داد و بعد از تصویب ابلاغ و اجرا کرد. اما در این مطالعه از ابتدا سعی شد در نشستهای تخصصی از همه دستگاهها و نخبگان استفاده شود و بعد از تدوین، درقالب نشستهای تخصصی دائماً عرضه میشد تا هر کس نقد و نظری و نکتهای دارد اعلام کند.
آقای موسویان این اتفاق افتاده یا نه؟
موسویان: مطالعه، مطالعه دقیقی است و به مرحله تدوین سند رسیده است. سند قابل قبول است البته نقدهایی هم بر آن وارد است. انصافاً کار کم نظیری و خوبی انجام شده اما صرفاً سند راه گشا نیست. مشکل گام بعدی هست که سختتر است. مشکل اینجاست که ما محتوای کیفی داریم مفاهیم ناب داریم اما اینها را نمیتوانیم به مدل اجرایی و برنامه تبدیل کنیم. این سند هویت چشم اندازی دارد و باید به برنامه تبدیل شود و کار بسیار سختی است.
البته الزامات اجرایی این سند، تصویب درکارگروه زیارت استان، شورای برنامه ریزی استان، جریانسازی وریل گذاری در مجلس، دولت و کارگروه ملی زیارت است.
مسئله بعدی وجود افرادی است که بتوانند این برنامه منطبق برآن سند را تدوین کنند که 70 درصد این سند را یدک بکشد. بعد مدیران و مسئولان و همیاری و همکاری عوامل نامرئی! است. و بعد تعمیم وتحقّق لوازم اجرایی اعم از بودجه، بستر اجرا و ... است. اگر اینها اجرا شد تازه میتوانیم بگوییم که اول میدان اجرا هستیم.
پیشنهاد این هست که در حوزههای تخصصی با حضور نخبگان دینی و در عرصههای تخصّصی غیر رسانه ای با حضور مدیران و نخبگان دینی جامع الابعاد نقد شود و جایی که نقدها در تعارض است باید نخبگان اجماع کنند.
بحرینی: پاسخ بنده به سوال شما منفی است چرا که باید کار را به مراجع مختلف تصمیم گیری ارائه میکردند. توقعی که داشتیم این نبود که درکوتاه مدت یا میان مدت یک الگوی کاملاً صریح و متفقٌعلیهی عرضه شود اما توقع داشتیم گفتمان ایجاد کنند. اگر در یک سال و نیم گذشته بعضی ازکارهای رسانهای که درمشهد انجام شد انجام نمیشد مثلاً بعضی از خطبههای خاص نماز جمعه مشهد نمیبود گفتمان اکنون را نداشتیم. الگوی صحیح، الگوی تلفیقی است. این الگوی تلفیقی که دقیقتر از الگوی مورد قبول (آقای مهذب) است، اما در بازسازی بافت فرسوده اطراف حرم حتی الگوی دوم هم مورد توجه نیست. یعنی این که درصحنه عمل اتفاق نظری نیست و اگر این گفتمان را درمشهد، استان و در سطح کشور توسعه پیدا نکند، تمامی زحمات، مانند بسیاری از تحقیقات که آرشیو میشود بی فایده خواهد شد، به هر حال باید یک فشار بیرونی رسانه ای ایجاد شود والا پشتوانه ای ندارد.
ارشدی: این کار باید با ادبیاتی تحت عنوان اقتصاد زیارت تولید و نقد شود. بین اقتصاد زیارت و اقتصاد گردشگر تفاوت وجود دارد. در حال حاضر به اقتصاد زیارت بیشتر نگاه گردشگری وجود دارد. حتی اقتصاد زائر خیلی نزدیک به اقتصاد گردشگری بوده ولی اقتصاد زیارت، مفهوم دیگری دارد یعنی تمام عناصر اطراف این قضیه باید با محوریت زیارت شکل گیرد. اما در بحث اجرا چیزی که به نظر میرسد قابلیت دارد سند اجرا شود، فضا و بافت فرسوده اطراف حرم اولین جایی است که میتواند مبنای اجرا قرار بگیرد. شکل اطراف حرم باید براساس سند مطالعات ایجاد شود. در بافت فرسوده اطراف حرم هنوز متغیرهای برون زایی ایجاد نشده است باید براساس آن کار را شروع کرد. اگر همین مطالعاتی که درحوزه اقتصاد اسلامی و جامعه شناسی اسلامی است را جمع آوری کنم و همین را در بافت فرسوده اجرا کنیم، این قدم اولیه است که قابل استفاده است.
نگاهی که متعادل و بر اساس واقعیت است و نه انتزاع و میتواند برنامه ای قابل اجرا برای شهر باشد، چیست؟
برادران: این که الگوی پیشرفت اقتصادی مشهد چه مشخصاتی باید داشته باشد، میتواند به نقش EDS اقتصادی شهر را هم به نوعی کمک کند تا شکل بگیرد. در مجموعه مدیریت شهری در گروه توسعه کارگروه هماهنگی توسعه شهری مبنای مطالعات زیارت را مبنای بسیاری از مطالعات دیگر قرار دادیم. در موضوع الگوی توسعه اقتصادی، اقتصاد صرف مادی مد نظر نیست بلکه به مفاهیمی مثل اخلاقیات و موضوع عدالت در موضوع کنار مباحث کاری و اقتصادی باید توجه بیشتری کرد و در الگوی پیشرفت مدنظر، به طور قطع توسل، عنایت و توفیق هم کارکرد اقتصادی دارد. نقش اخلاق در اقتصاد جدا از این که اخلاق ما را به معنویت و به آخرت ایدهآل میرساند، در دنیای ما هم کارکرد مادی میتواند داشته باشد که مورد توجه اقتصاددانان دنیا است. ما باید هم نگاههای واقع بینانه و هم نگاههای آرمان گرایانه را توأمان دنبال کنیم که میتواند راهبردهای جدیدی را در ارائه این الگوی پیشرفت محقق یا تعمیق کند. ما باید از حد جمع آوری اطلاعات صرف و ایجاد هماهنگی بین نمودارهای فرصت ها، تهدیدها بیرون بیاییم.
در مقام اجرا بر اساس ماده 12 قانون پنجم برنامه توسعه باید این مطالعات مبنای ردیفهای اعتباری بودجه و یا ایجاد ساختار باشد، اما مطالعات تصویب نشده است یعنی در نهایت حتی در تعامل با خود حوزه کارفرمای استانداری، به عنوان سند بالادستی بالاتر از سایر سندهای استان قرار داده نشده است.
ساز و کار بازار و این که چه بازارهایی باید داشته باشیم، هم موضوع بسیار مهمی است. حوزه اصناف باید با کارکردهای خدماتی و زیارتی هدفمند شود. این که مردم به هر دلیلی به دنبال کارکرد خدماتی مشهد هستند را هیچگاه نمیتوانیم در تعارض با خودمان ببینیم. موضوع سوغات همیشه در کنار زیارت بوده و هست. یعنی ایجاد یک نگاه تعصبی به موضوع زیارت، خطری است که باید به آن توجه شود.
بحرینی: نیاز بسیار بسیار جدی داریم به یک نقشه نهایی که وضعیت مطلوب را به ما نشان دهد. شاید ارائه نکردن آن نقشه نهایی و مطلوب از سوی مدیران تعمدی بوده! در صورت تهیه این نقشه گفتمانی خوبی حول آن شکل میگیرد. یعنی عوارض فرهنگی یک نقشه ارائه شده بر روی میز، به خوبی قابل مشاهده است تا بحثهای آینده را بتوان عملیاتی تر کرد.
مهذب: ما آمادهایم اما به شرطی که لوازمش فراهم باشد. ما وقتی گفت و گو میکنیم با مشاور طاش میگوید مثلاً 300جلد مطالعه من را تا نخوانید نمیتوانید اظهار نظر کنید. گفتیم بسم ا... این 300 جلد را به ما بدهید. ندادند! بنابراین لوازمش باید ایجاد شود آن که دارد اجرا میکند باید نقشه ی را در اختیار قرار دهد. به نظرمن مسئله یک مقداری پیچیدهتر از این حرفها است. یکی از مشکلات اساسی این است که در استان اصفهان و میدان امام و آن ساختمانی که یونسکو آمد دستور تخریب دوطبقه اش را داد. ببینید یک میدانی مثل میدان امام در شهری مثل اصفهان حتی دغدغههای بین المللی دارد و نمیگذارد سیما یا جلوههای موجود در آن مخدوش شود. اما مأموریت توسعه اطراف حرم که نگینی است بر تارک نظام اسلامی و باید همان هارمونی که فرمودید، داشته باشد تا مقدمات معنویت تشرف را فراهم کند و آن گسست رخ ندهد، تراز صفر اقتصادی ابلاغ میشود.
حالا آن مشاور هم، اگر مشاوری باشد که این دغدغهها را نداشته باشد و مشاوری باشد که توسعه را توسعه میداند نه پیشرفت اسلامی و ایرانی و توسعه را با همان زیر ساختهای توسعه ای که درکشورهای توسعه یافته به اصطلاح رخ میدهد معنا کند، طبیعتاً زیرساختهای توسعه ای اطراف این حرم آن شکلی میشود که شده است میشود برج و هتل وساختمانهای بزرگ تجاری.
برادران: حوزه بافت حرم ساختار جدا از مجموعه مدیریت شهری بوده و مسکن وشهرسازی، آستان قدس رضوی و.. توأمان دنبال میکند. پیشنهاد این که پایلوت در حوزه بافت اطراف حرم باشد بسیار درست است. هنوز برای کارکرد اقامتی در بافت حرم اصرار داریم و بهترین جای هتلسازی نزدیک حرم است.
چهار یا پنج سال قبل، به طور خاص از شورای انقلاب فرهنگی چه مجموعه تهران و چه مجموعه شورا دبیرخانه پیوست که درقم مستقر است درخواست شد که موضوع پایلوت حرم مقدم شود. بهتر بود شورای انقلاب فرهنگی در این حوزه ورود پیدا میکرد. احساس میشود این فضا با جدیتی که در شورای شهر جدید با نگاههای ارزشی و معنوی سراغ داریم موانع آن برطرف شود.
ارشدی: در مورد پایلوت اطراف حرم نباید نگاه کاسبکارانه در مجموعه مدیریتی باشد. باید هزینه کنیم. آستان قدس هم به عنوان متولی حرم در اقتصاد فرهنگی ورود کند.