آبخیزداری دولتی یا آبخیزداری مردمی
تعداد بازدید : 0
کلید آبخیزداری، زیر پای وزارتین
نویسنده : جواد نوائیان رودسری
راهحلی گمشده بین دو وزارتخانه جهادکشاورزی و نیرو
وضعیت آب در کشور بحرانی است؛ این مسئله واقعیتی است که ظاهراً به چشم برخی نمیآید. متوسط بارش سالانه ایران تنها 250 میلیمتر است. این در حالی است که پتانسیل تبخیری نزدیک به 2100 میلیمتر، امیدی برای بهتر شدن اوضاع باقی نمیگذارد. افزون بر این، 70 درصد از بارندگی سالانه، در 25 درصد از سرزمین ما فرو میریزد و 75 درصد از مساحت کشور، حتی از موهبت بارش 100 میلیمتری در سال هم محرومند. با وجود اینکه مجموعه سدهای احداث شده، در حال احداث و در حال مطالعه کشور، به بیش از 500 رسیده و نزدیک به 100 سد بزرگ کار ذخیره و نگهداری آب را در کشور انجام میدهند، اما شدت تبخیر، رسوب گل و لای بالادستی در سدها و بالاخره کمبود بارش در سالهای اخیر، بسیاری از امیدها را به ناامیدی مبدل کردهاست؛ اما این شرایط نامطلوب مانع از آن نیست که هر سال شاهد وقوع سیلهای بنیانکن در گوشه و کنار کشور نباشیم.
در ده دهه گذشته، حتی مازندران و گیلان، سیلهایی را تجربه کردهاند که در تاریخ این دو منطقه بیسابقه بودهاست، اما این تمام ماجرا نیست. برخی گزارشها از نابودی سالانه دو میلیارد تُن از خاکهای حاصلخیز کشور بر اثر سیل و سایر عوامل طبیعی خبر میدهند.
ذخیره گاهی مطمئن برای آب
پدیده ویرانگر فرسایش خاک کشور در حالی به شکل تصاعدی رشد میکند که برای تشکیل یک سانتیمتر از خاک نابود شده، به سیصد سال زمان نیاز داریم! حقیقت این است که ما برای حفظ و استفاده مناسب از آب محدود کشور، فقط به تانکرهای روبازی به نام «سد» نیاز نداریم. پتانسیل تبخیر کشور، گاه رهاورد یکساله سدها را به طرفهالعینی بر باد میدهد. برای حفظ و نگهداری منابع آب، نیازمند ذخیرهگاهی دائمی، مطمئن و کم هزینهتر هستیم. منبعی که بتواند گوهر گرانقدر آب را در بهترین شکل ممکن حفظ کند و آن را برای یک توسعه پایدار، در اختیار ما قرار دهد. این منبع طبیعی، چیزی جز لایههای زیرین سطح زمین و سفرههای ذیقیمت آب زیرزمینی نیست. در شرایطی که افزایش دمای سالانه، پتانسیل تبخیر را افزایش میدهد، تزریق آب به سفرهای زیرزمینی میتواند ذخیرهای مناسب و استراتژیک را تقویت کند. این کار مهم، جز با مدیریتی جامع، دقیق و علمی ممکن نیست. آبخیزداری، نامی است که به این مدیریت داده میشود.
آبخیزداری1 چیست؟
آبخیزداری (Watershed Management)، مدیریتی همه جانبه است که میکوشد منابع طبیعی یک حوضه آبریز را حفظ و تقویت کند. آب و خاک کلیدیترین بخش از منابع طبیعی هر منطقه هستند. با این حال آبخیزداری، مدیریتی یکجانبه برای کنترل منابع آب نیست، بلکه طرحی همهجانبه برای حفظ و نگهداری تمام ظرفیتهایی است که میتوانند ضمن حفظ منابع آبی، منابع طبیعی دیگر را به شکلی پایدار، مورد حمایت قرار دهند. در حقیقت آبخیزداری نگاهی واقعبینانه به مقوله مدیریت منابع طبیعی است. در این نوع از مدیریت، تمام جهات مدنظر قرار میگیرند: بارش سالانه، جنس خاک، پوشش گیاهی، شرایط اقلیمی و حتی فرهنگ و اقتصاد منطقه. آبخیزداری به دنبال قربانی کردن یک ظرفیت، برای حفظ ظرفیتی دیگر نیست.
آبخیزداری، کلید حفظ از منابعطبیعی
یکی از مهمترین اهداف آبخیزداری، حفظ منابع آب و خاک است. برخی آمارها میزان فرسایش خاک در کشور را 5 تا 6 برابر متوسط جهانی اعلام کردهاند. آبخیزداری به دنبال مهار این فاجعه است. کارشناسان معتقدند با اجرای طرح آبخیزداری در سطح یک هکتار، میتوان 500 متر مکعب بر حجم ذخیره آب کشور افزود و نزدیک به 6 تُن خاک را از فرسایش نجات داد.
مطالعات آبخیزداری در چند محور صورت میگیرند. محور نخست مطالعات اقلیمی و طبیعی است. کارشناسان، دوره بازگشت2سیلابها، میزان بارش، ارتفاع و شیب، پوشش گیاهی، جنس خاک، ساختارهای ژئومورفولوژیک را در یک منطقه مورد مطالعه دقیق قرار میدهند و پس از تلفیق آنها با اطلاعات فرهنگی، تاریخی و اقتصادی همان منطقه، تصمیمات مقتضی را برای حفظ، نگهداری و استفاده بهینه از منابع آب و خاک، اتخاذ میکنند.
رویکرد آبخیزداری، برای حل مسائل، پاک کردن سایر صورت مسئلهها نیست. اگر قرار است منابع خاک و آب حفظ شوند، این حفاظت باید به گونهای انجام گیرد که آسیبی به ساختارهای طبیعی، فرهنگی و اقتصادی منطقه وارد نشود. به همین دلیل در مدیریت آبخیزداری یک منطقه، استفاده از فناوریهای بومی، به شدت مورد توجه قرار میگیرد. استفاده از این فناوریها، افزون بر کاهش چشمگیر هزینههای سنگین حفاظت از منابع طبیعی، باعث افزایش چشمگیر مشارکت مردم برای انجام طرح خواهد شد. در واقع مدیریت آبخیزداری، از تمام ظرفیت بومی یک منطقه، اعم از انسانی و اقلیمی، برای حفظ و توسعه منابع طبیعی، به ویژه آب و خاک، استفاده میکند.
حفاظت از منابع آب
آبخیزداری نقشی کلیدی و غیرقابل انکار در حفاظت از منابع آب دارد. برخلاف تصور برخی، مدیریت منابع آب در آبخیزداری به کف رودخانهها خلاصه نمیشود. در واقع آبخیزداری محدود به مهار سیلابها در کف رودخانهها و ایجاد بندهای کوچک برای کاهش سرعت سیلاب و جلوگیری از تخریب و فرسایش خاک و هدر رفتن آب، نیست.
برای کنترل چنین مسائلی، باید کار را از کوچکترین اجزای مؤثر در یک حوضه آبخیز شروع کرد. برای جلوگیری از فرسایشهای بزرگ، ابتدا باید فرسایشهای محدود و کوچک را مهار کنیم. واقعیت آن است که مقداری از آبهای سطحی، که درصد کمی هم نیست، هیچگاه به سفرههای زیرزمینی نمیرسند. آبخیزداری به دنبال مدیریت کردن این آبها نیز هست. به همین دلیل است که در سیستم آموزشی کارشناسان آبخیزداری، مرتعداری به عنوان یک گرایش همسنگ، مورد توجه قرار میگیرد و تدریس میشود. در این مدیریت همهجانبه، آبهای روان باید برای توسعه مراتع به کار گرفته شوند. این امر باعث استفاده سریعتر از منابع آبی برای تولید علوفه مورد نیاز دامها خواهد شد. ضمن اینکه افزایش پوشش گیاهی، سرعت روانآبها را کاهش داده و باعث جذب حداکثری آب به لایههای زیرین خاک میشود.
نقش آبخیزداری در افزایش ظرفیت سدها
هدف از ایجاد سد چیست؟ آیا جز این است که میخواهیم با ایجاد یک تانکر بزرگ، ذخیرهای مطمئن از آب برای، مصارف کشاورزی، صنعتی و ...، فراهم کنیم؟ بنابراین اگر بتوانیم ذخیره آب مصرفی مورد نیاز یک منطقه را از طریقی جز احداث سد، که به سرمایه هنگفتی نیازمند است، تأمین کنیم، نیازی به احداث سد نخواهیم داشت. مدیریت صحیح منابع آب، چیزی جز این نیست. اگر بتوانیم مصارف عمومی منطقه را با استفاده از قناتها، چاههای عمیق و نیمهعمیق تأمین کنیم، قادر خواهیم بود بودجه سنگین احداث سد در منطقه را، صرف ترمیم و توسعه شبکه آبیاری و آبرسانی کنیم و از هدررفت آب تا حدود زیادی بکاهیم. رسالت اصلی آبخیزداری، در حوضه منابع آب، چیزی جز این نیست. یکی از ویژگیهای مهم آبخیزداری که ارجحیت آن را نسبت به سیستمهای فنی موجود، که عموما ساخت سدها را به هر قیمتی توصیه میکنند، ملموس بودن آثار و ثمرات آن برای مردم است. بخش مهمی از فعالیتهای آبخیزداری بر تقویت فرهنگی مردم یک منطقه و ایجاد دغدغه در آنها برای حفظ و توسعه منابع طبیعی، به ویژه آب و خاک، متمرکز است. در مدیریت صحیح یک حوضه آبخیز، اقتصاد و فرهنگ مردم، کلید پیشرفت سریع کار و طولانیتر شدن فعالیتهای عمرانی محسوب میشود.
گمان برخی افراد این است که با توسعه طرحهای آبخیزداری، تغذیه آبی سدهای پاییندست حوضه، با مشکل عمده روبهرو میشود. این تحلیل کاملا اشتباه است! اگر آبخیزداری به شیوه مناسب و صحیح اجرا و منابع آب منطقه، اعم از روزمینی و زیرزمینی، به شکلی مناسب تقویت شود، نخستین اثر آن، افزایش خروجی چشمهسارها، کاهش رسوبات و گلولای در رودخانهها و نهایتا افزایش ذخیره آبی سدها و جلوگیری از نشست رسوبات در آنهاست. اتفاقی که سبب تحقق اهداف اصلی از ایجاد سد برای ذخیرهسازی آب میشود.
چالشهای پیش روی آبخیزداری
مهمترین چالشهای پیش روی اجرای طرحهای آبخیزداری، همپوشانی وظایف نهادهای دولتی و عدم توجه به غنیسازی ظرفیت فرهنگی مردم، به ویژه در مناطق روستایی و عشایری است. وزارت نیرو به عنوان متولی نگهداری از منابع آب کشور و وزارت جهادکشاورزی به عنوان متولی اجرای طرحهای آبخیزداری، میتوانند با تشریک مساعی و حل مسائل میان دو وزارتخانه، نقش مؤثری در بهبود شرایط ناگوار فعلی داشته باشند. چالش مهم دیگری که باید جهت رفع آن تلاشی همهجانبه و جدی صورت گیرد، تقویت ظرفیت فرهنگی مردم است.
بسیاری از کشاورزان، باغداران و دامداران از اهمیت آبخیزداری اطلاعی ندارند. طرحهای ارائه شده عموماً قادر نیستند توجیه اقتصادی خود را، در عمل، به کشاورزان نشان دهند. بسیاری از دامداران، صرفاً به خاطر استفاده نابودکننده از مراتع، تن به فعالیتهای مرتعداری برای تثبیت خاک میدهند. گاه بندهای ایجاد شده توسط دولت، برای اجرای طرحهای آبخیزداری، توسط افراد ناآگاه تخریب میشود.
واقعیت غیرقابل انکار آن است که تا وقتی ضرورت اجرای طرحهای آبخیزداری میان مردم یک منطقه نهادینه نشود، تا هنگامی که مردم منطقه نتوانند اثرات زودبازده طرحهای آبخیزداری را به عنوان سند تأثیر مثبت این طرحها بر زندگی خود لمس کنند و تا وقتی که سود مادی مردم یک منطقه در طرحهای آبخیزداری به دو صورت کوتاه مدت و بلند مدت لحاظ نشود، تحقق اهداف ما از اجرای طرحهای آبخیزداری، رؤیایی بیش نخواهد بود.
1. برای آبخیز، تعاریف متعدد و متنوعی ارائه شدهاست. به زبان ساده، آبخیز پهنهای از زمین سراشیب است كه تمام روانآب ناشی از بارش وارده بر روی آن را یك رودخانه، آبرو، دریاچه و یا یك آب انباشت، دریافت میکند. به عبارت بهتر، محدودهای توپوگرافی است كه از طریق یك شبكه رودخانه زهكشی میشود. در تعریف فوق بیشتر بر خصوصیت فیزیكی حوضه آبخیز تاكید شدهاست، هرچند در تعاریف جدید مفاهیم گستردهتری نیز مد نظر قرار گرفتهاند؛ بطوری كه یك آبخیز، معمولا واحدی هیدرولوژیك است که ماهیتی فیزیكی-بیولوژیكی دارد. برخی مواقع آبخیز را به عنوان واحدی اجتماعی- اقتصادی و حتی سیاسی برای برنامهریزی و اداره منابع طبیعی معرفی میکنند.
2. دوره بازگشت سیلابها عبارتست از حداکثر میزان سیل منطقه طی یک دوره زمانی مشخص.