4 هزار روستای در حریم شهرها در معرض حاشیه نشینی
تعداد بازدید : 2
حاشیه پشت حاشیه
گزارشی از روستاهای مستعد حاشیهنشینی در اطراف شهر مشهد
نویسنده : مهدی پناهی
حاشیههای امروز، روستاهای دیروز
برای تصویرسازی ذهنی از اینکه حاشیه شهرهای امروز چگونه به وجود آمدهاند، میتوان گریزی به بیست سال پیش زد، زمانی که مراکز جمعیتی در فاصله چند کیلومتری مشهد در دل همین روستاها به وجود آمدند، زمانی که هنوز در مشهد نه بزرگراه قائم(عج) و امام علی(ع) بود و نه نامی از کمربندی این شهر؛ روستاهای کل طبقه، بحرآباد، حجتآباد، مهدیآباد، عباسآباد، اسماعیلآباد، سیسآباد، حسینآباد. نیزه، تلگرد، روح آباد گلشهر یا روستاهای جاده سیمان و همه «آباد»های دیگر، امروز نامهایی همچون شهرک آزادگان، شهرک قدس، شهرک امام علی(ع)، شهرک شهید مطهری و ... گرفتهاند یا اگر نامشان را حفظ کردند اما دیگر همان روستاهای قدیمی نیستند و بهعنوان مناطق حاشیهنشین یا سکونتگاه غیررسمی از آنها یاد میشوند. همه این روستاها زمانی در حدفاصل محدوده و حریم شهر بودهاند اما امروز در محدوده شهری بلعیدهشدهاند.
4 هزار روستا در معرض حاشیهنشینی
این روستاها امروزه دیگر نهتنها هویت روستایی بلکه هویت شهری نیز ندارند و میزبان راندهشدگان از داخل شهر و مهاجران از سایر روستاها و شهرهای دورتر و حتی کشورهای همسایه هستند، اگر دیروز به وضعیت این روستاها رسیدگی میشد، امروز حاشیهنشینی در شهر مشهد به وضعیت بحرانی نمیرسید و اگر امروز به وضعیت روستاهای اطراف کلانشهرها رسیدگی نشود، فردا حاشیهنشینی بهمراتب بدتر از امروز خواهیم داشت.
این وضعیت نهتنها برای شهر مشهد بلکه برای تمام کلانشهرهای کشور قابلتصور است چراکه به گفته مسئولین وزارت کشور بیش از 4 هزار روستا در حریم شهرها قرار دارند که بستر مناسبی برای حاشیهنشینی هستند.
مشکلات روستاهای اطراف شهر مشهد
چرا وجود 28 روستا با جمعیت افزون بر 40 هزار نفر در اطراف شهر مشهد زنگ خطری برای گسترش حاشیهنشینی است؟ آیا بهصرف اینکه روستایی در نزدیکی شهر مشهد هست و در آیندهای نزدیک به این شهر ملحق خواهد شد، موجب نگرانی است؟ قطعاً پاسخ منفی است اما آنچه باعث میشود زنگ قرمز خطر به صدا دربیاید، مشکلات فعلی این روستاهاست که در صورت رفع نشدن بدون شک در آینده به شهر مشهد نیز منتقل خواهد شد و این مهمترین بخش موضوع است. دو مشکل اساسی که برای آینده شهر مشهد نیز خطرآفرین است، یکی ساختوسازهای غیراصولی و بدون برنامه در این روستاهاست و دیگری مشکلات و معضلات اجتماعی که به خاطر بافت ناهمگون جمعیتی و فقر فرهنگی در این مناطق ریشه میکند.
بافت جمعیتی بیهویت و معضلات اجتماعی آن
بهطور نمونه سراغ یکی از روستاهای اطراف شهر مشهد به نام گرجی سفلا میرویم که با جمعیت 25 هزارنفری در حاشیه کشف رود و شهر مشهد قرار دارد، اصغریان عضو شورای این روستا درباره بافت جمعیتی این روستا میگوید: «بسیاری از جوانان که تازه ازدواجکردهاند به علت ارزان بودن اسکان به سمت روستاهایی مثل گرجی سفلا میآیند، آنهایی که توانایی ندارد مستأجر میشوند، برخی همساخت و ساز انجام میدهند و مالک میشوند، دسته دیگر مهاجران هستند، مهاجران اهل سنت و افغانستانی عمدتاً در گرجی سفلا و اسماعیلآباد ساکن میشوند و نیمی از ساختوسازها را همین افراد انجام میدهند.»
به گفته وی بنگاهداران زمینها را میگیرند و میسازند تا به اینگونه افراد اجاره بدهند یا بفروشند، این عضو شورای روستا در خصوص نتیجه این نگاه سودجویان به نکته قابلتوجهای اشاره میکند، هرچند از گفتن بسیاری از مصادیق خودداری میکند، اصغریان میگوید: «بومیان اصیل در روستاها خانوادهدار هستند اما برخی زوجهای جوان و مهاجران اینچنین نیستند، به اینها حضور زنان مطلقه را هم اضافه کنید، زنانی که میخواهند مستقل زندگی کنند به روستاهای اطراف مشهد هجوم میآورند، مردان مجرد و زنان بیوه سبب بروز مشکلات اخلاقی و اجتماعی در روستاها شدهاند که بهصورت خانههای مجردی هم بهوفور دیده میشود.»تفریحات ناسالم، درگیریهای خیابانی، مشکلات غیراخلاقی، ظهور فرقههای افراطی مذهبی از جمله مشکلات اجتماعی این مناطق است، وی توضیح میدهد که مهاجران و اقلیتهای مذهبی خاص خانههای روستا را اجاره میکنند و در بعضی از محلات اختیار کوچهها و محلهها را میگیرند و با سایر اهالی درگیریهای شدیدی به وجود میآورند، ماندگاری هم ندارند بهمحض اینکه اتفاقی بیفتد محل سکونت خود را ترک میکنند، این روستاها برای بسیاری از ساکنین فقط حالت خوابگاهی دارند و ساکنین آن در شهر مشهد مشغول به کار هستند.
نسخه منسوخشده و دیرهنگام برای ساختوساز
اصغریان که تابهحال تعداد زیادی از نمایندگان مجلس را برای بازدید از روستاهای اطراف مشهد به این مناطق برده است، میگوید: «همه روستاها مشکل آب، برق و گاز دارند اما مهمترین مشکل بحث بنیاد مسکن انقلاب اسلامی است، شما تصور کنید مردم گرجی سفلا روزانه باید 30 کیلومتر را طی میکردند و به انتهای بلوار وکیلآباد میرفتند اما یا رئیس یا کارمند نبود یا اینکه پرینترشان خراب بود! البته با پیگیریهای ما و نمایندگان مجلس قرار شد کارمندان این بنیاد در خود روستا مستقر شوند ولی اینزمانی بود که 70 درصد ساختوسازها اتفاق افتاده بود. طی این مدت دهیار بر چه اساسی میتوانست بر ساختوساز نظارت کند؟
فرمانداری هم فقط خارج روستا را تخریب میکند اما داخل روستا را میگوید ملاک طرح هادی و مجریان آن هستند و کاری ندارد.» طی سالیان اخیر تعداد زیادی روستا بهصورت خلقالساعه در کنار روستاهای قدیمی شکلگرفته است، این را فانی عضو شورای شهرستان به ما میگوید. بهطور نمونه مقابل روستای 500 خانواری برآباد امام در محور مشهد -کلات، روستای «برآباد امام یک» ایجادشده است که خانههای آن توسط سودجویان به قیمتهای 30 الی 40 میلیون فروختهشده است و حتی این سودجویان مدعی شده بودند که آب و برق و گاز هم دارد و همهچیز قانونی نیست، درحالیکه آب و برق آن بهصورت غیرمجاز از اطراف گرفتهشده بوده است و ساکنین در تابستان امسال با اعمال قانون دچار بیآبی در گرمای طاقتفرسا شدند. هرچند فرمانداری و بخشداری حوزه وظیفه خود را خارج از روستا میدانند اما پلیس ساختمان طرحی است که توسط بخشداری برای کنترل بر ساختوساز راه افتاده است اما اصغریان میگوید: «برای اجرای این طرح 700 میلیون تومان از روستاها اخذ شد اما فقط در حد اخطار دادن بودن و در یک سال گذشته یک عدد خانه را تخریب نکردند! البته پلیس ساختمان داخل روستا هم نبود فقط خارج از محدوده روستا را قبول کرده است.»
مدیر روستا چه کسی است؟
نظام شورایی و شهرداری بهطور کاملاً مشابه در روستاهای کشورمان نیز وجود دارد، یعنی با انتخاب شورای روستا، دهیاری توسط این منتخبین مردم بهعنوان مدیر روستا برگزیده میشود اما یکی از معضلات روستاها همین نوع انتخاب دهیاران است، اصغریان میگوید: «بااینکه این روستاها در نزدیکی شهر مشهد قرار دارند اما مدیریت آن بهصورت روستایی توسط دهیارانی است که تحصیلات و تخصص مرتبطی ندارند و کاملاً بهصورت تصادفی انتخاب میشوند، اعضای شورای روستا یک نفر را بهصرف امین بودن بهعنوان دهیار انتخاب میکنند و بخشداری هم به آنان آموزش لازم را نمیدهد، لذا دهیاران با مشکلات فعلی روستا میجنگند و از آنها هم عقب هستند چه برسد به مشکلات آینده.»وی معتقد است که برای حذف حاشیه و جلوگیری از آن، بایستی دهیاریها را توانمند کرد، «اگر یک دهیار برای روستای 25 هزارنفری کم است، بایستی نیروی جدید و کارشناس جدید به آن اضافه کرد.» محمد فانی عضو شورای شهرستان نیز به ما میگوید: «روستاهای شهر مشهد زیر نظر بخش مرکزی است که در چند سال گذشته بخشدارانی که آمدهاند و رفتهاند، هیچکدام مفید عمل نکردند، اینکه 243 روستا را با یک بخش مرکزی شهرستان مشهد اداره کردند، کار سنگینی است.» اصغریان نیز معتقد است که بخش مرکزی شهرستان مشهد باید به سه بخش تقسیم و به سه بخشدار سپرده شود.
ساختارهای پیشبینی شده برای نظارت بر روستا
در شهرها شورای شهر وظیفه نظارت بر عملکرد شهرداری را دارد، نکته قابلتوجه در مورد روستا هم همین است که وظیفه نظارت بر دوش شورای روستاست اما به گفته فانی به علت مشکلات موجود این وظیفه بهخوبی توسط شورای روستا اجرا نمیشود، حتی فراتر از آن، شورای بالادستی شورای روستا، شورای بخش مرکزی است که منتخبین شورای روستاهای مختلف بین خود تعدادی نماینده را برمیگزینند، وظیفه این شورا نظارت بر شورای روستا و برقراری ارتباط با بخشداری مرکزی است، در مرحله بالاتر، از ترکیب نمایندگان شورای شهر و شورای بخش، شورای شهرستان تشکیل میشود که بازهم وظیفه نظارت بر شوراهای زیردستی و ارتباط با فرمانداری را دارد و بالاتر از آن شورای عالی استانها و استانداری وجود دارد. بااینکه تمام ساختارهای نظارتی در قانون پیشبینیشده است اما وضعیت روستاها در بخش مرکزی مشهد بسیار نامناسب است، فانی علت آن را در عدم پذیرش جایگاه شوراهای روستایی، بخشی و شهرستان میداند. فانی یکی دیگر از علل عدم وجود نظارت بر روستاها را تعدد روستاها و کم بودن اعضای شورای شهرستانها و بخش عنوان میکند و میگوید: «بخش مرکزی مشهد وسعت زیاد و روستاهای متعددی دارد اما ما حتی ماشین برای سرکشی و نظارت بر این روستاها نداریم و بودجه مناسبی هم برای شورای روستاها در نظر گرفته نمیشود.» فانی هم همچون اصغریان معتقد است که نحوه انتخاب دهیاران مناسب وضعیت فعلی روستاهای بخش مرکزی نیست و این منجر به ایجاد حاشیهنشینی میشود. وی با اشاره به گذشتههای دور میگوید: «سالها قبل در همین شهرک نوید ساختوسازهای غیرمجازی صورت میگرفت، یکی از نمایندگان مجلس را آوردیم و به چشم این ساختوسازها را دید و همانجا با بخشدار تماس گرفت و درخواست اکید کرد که با این ساختوسازها برخورد شود اما بعدازآن تماس نه اقدامی از سوی آن نماینده و نه از سوی بخشداری انجام نشد.» وی یکی از علتهای ضعیف بودن جایگاه نظارتی شوراهای روستاها و بخش و شهرستان را عملکرد ضعیف این شوراها درگذشته میداند که موجب بروز رانتخواری و حتی زمینخواری شده بود به حدی که گاهی برخی از بنگاهداران با روشهای مختلف توسط مردم بهعنوان عضو شورای روستا یا دهیار انتخاب و بعدها خودشان مسبب ساختوسازهای غیرمجاز در روستاها میشدند.
چگونه مدیریت روستاهای اطراف با نگاه پیشگیری از حاشیهنشینی
با توجه به وضع فعلی روستاهای اطراف شهر مشهد، دو سناریو توسط برخی از مسئولین و نمایندگان مردمی این روستاها در حال پیگیری است، یکی ایجاد شهرداریهای خودگردان و دیگری ایجاد شهر و شهرستان جدید، بااینحال اصغریان در مورد شهر شدن این مناطق میگوید: «اینکه این روستاها به شهر ملحق شوند یا به شهر تبدیل شوند، برای مردم در حال حاضر هیچ امتیازی ندارد چراکه خدمات روستایی است اما عوارض شهری گرفته میشود، بهطور نمونه برای ساختوساز یکخانه 150 متری مردم روستا باید 30 میلیون تومان عوارض شهرداری بدهند.» وی بابیان اینکه مردم از این مسئله ناراضی هستند، ادامه میدهد: «اگر بتوان همانند منطقه طرق تجربه شهرداری خودگردان را پیاده کرد، پیشنهاد خوبی است، هرچند عدهای معتقدند که برای شهرداریهای خودگردان اصولاً اساسنامهای وجود ندارد. آنچه در طرق در حال حاضر به وجود آمده حاصل تلاش خود مردم است و شهرداری هیچ زحمتی نکشیده است.» وی ادامه میدهد: «در جلسهای در ماه رمضان با حضور اعضای کمیسیون حاشیه شهر مشهد و برخی مسئولین دیگر پیشنهاد شد که برای حل مشکل این روستاها سهنقطه را بهعنوان شهر جدید معرفی کنیم، آقای بصیری پور در این جلسه گفتند روستایی را در تربتجام با 900 نفر جمعیت شهر اعلام کردیم اما نمایندگان مجلس و سایر مسئولین قبول نکردند و گفتند که ایراداتی وجود دارد که نمیتوان این مناطق را شهر کرد، حتی پیشنهاد شد که چند نقطه را مثل شهر رضویه بهعنوان منطقه منفصل شهری اعلام کنند.»
هرچند به گفته بادیانی سخنگوی شورای شهرستان مشهد دولت اعلام کرده تا پایان سال 94 هیچ بخش و شهر جدیدی در هیچ استانی ایجاد نمیشود اما بااینحال بصیریپور، رئیس شورای عالی استانها همچنان از پیگیری ایجاد ده شهر جدید در اطراف شهر مشهد توسط فرمانداری و شورای عالی استانها خبر داده است. چه نسخه شهرداری خودگردان و چه ایجاد شهر جدید که به سرانجام برسند، مهمترین مسئله پیشبینی درآمد برای این شهرهاست، در غیر این صورت همچون شهرهای فعلی روی آوردن به درآمد تراکم فروشی و تخلف فروشی نهتنها کمکی به حل معضل روستاهای اطراف شهر مشهد نمیکند بلکه موجب تشدید حاشیهنشینی میشود، تجربهای که در غرب مشهد و با ایجاد شهرداری طرقبه رخداده است. یکی دیگر از سناریوهایی که کارشناسان برای ساماندهی روستاهای اطراف پیشنهاد میدهند، فراهم کردن زمینه حضور توسعهگران در این مناطق است، توسعهگرانی که میتوانند با ایجاد نقشهای خاص برای هرکدام از روستاها یا مجموع آنها، ضمن حفظ هویت روستایی، زمینه توسعه منطقی و اصولی این روستاها را هم فراهم کنند، بهطور نمونه ایجاد مناطق نمونه گردشگری، کشاورزی یا حتی صنعتی و تولیدی.البته این مسئله مستلزم تفویض اختیارات و ایجاد هماهنگی بین نهادهای مختلف همچون بخشداری و فرمانداری و شوراهای شهری و روستایی است، بههرحال هر نسخهای که برای مدیریت این روستاها پیچیده شود بایستی به سه سؤال اساسی پاسخ بدهد؛ درآمد این مناطق روستایی یا شهری چگونه تأمین خواهد شد؟ آیا این نسخه میتواند بر ساختوسازهای این روستاها مدیریت و نظارت کند؟ آیا میتواند یک هویت مستقل به جمعیت مستقر در این مناطق بدهد و آسیبهای اجتماعی فعلی را کاهش بدهد؟ لزوماً غفلت از نگاه پیشگیرانه سبب ایجاد حاشیه پشت حاشیه میشود و چه این روستاها شهر شوند و چه تبدیل به مناطق خودگردان بسیاری از مشکلات که در این گزارش به آن اشاره شد و بسیاری از مشکلات دیگر در حوزه امنیت، بهداشت و اقتصاد نیز حل نخواهد شد.
جمع بندی پایانی
به هر حال در حال حاضر این مناطق چه مسئولان شهری قبول کنند و چه قبول نکنند، اگر به حال خود رها شوند دیر یا زود به شهر مشهد ملحق خواهند شد و مشکلات امنیتی اجتماعی و فرهنگی خود را بر روی دوش این شهر خواهند گذاشت. اتفاقی که سالهای نه چندان دور برای سایر مناطق افتاده و امروز بخشی از شهر مشهد شده اند. بلاتکلیفی و سرپوش گذاشتن بر روی این مسئله باعث خواهد شد که حداقل آمادگی ممکن نیز در بین مسئولین از بین برود و آن ها را در موضعی کاملا منفعلانه بگذارند، شرایطی که کم و بیش برخی از مسئولین دچار آن هستند. لذا به عنوان کلام پایانی بایستی تاکید کرد که از دست دادن زمان بزرگترین تهدیدی است مسئولین باید به آن توجه کنند.