یکی از اصلی ترین راه حل های پیشگیری از حاشیهنشینی، جلوگیری از آن در مبدا است،مبدا اصلی نیز مهاجرت از روستاها به کلانشهرها و بزرگشهرهاست، تصور ذهنی بخش زیادی از کارشناسان و مسئولین متوجه همین راه حل است، در حالی که به گفته مهندس روستا، عضو هئیت مدیره شرکت مادر تخصصی بهسازی و نوسازی ایران، این تصور تنها در دهههای 60 و 70 درست بود و امروزه ما با نسل جدیدی از ساکنین یا متقاضیان سکونتگاههای غیررسمی هستیم. این تصور اشتباه سبب شده است که مسئولین سراغ طرحهای زیرساختی بروند که مصداق سنگ بزرگ نشانه نزدن است، برای ارزیابی این موضوعات به گفتوگو با مهندس مجید روستا پرداختهایم.
یکی از علتهای به وجود آمدن سکونتگاههای غیررسمی یا حاشیهنشینی، مهاجرت از روستاها به شهرهاست، در حال حاضر به علت مشکلات کمآبی و خشکسالی برخی از مسئولان پیشنهاد میکنند که حتی کشاورزی را تعطیل کنیم. با این شرایط شاهد موجهای جدید مهاجرت به شهرها خواهیم بود که احتمالاً گسترش حاشیهنشینی در کلانشهرها را در پی خواهد داشت! چه باید کرد که از مبدأ شاهد مهاجرت نباشیم؟
مسئله سکونتگاههای غیررسمی صد در صد به موضوع مهاجرت مربوط نیست و شاید در دهههای 60 یا 70 عمده شکلگیری حاشیهنشینی مسئله مهاجرت روستایی بوده است و در حال حاضر هم بخش عمدهای از حاشیهنشینی و گسترش سکونتگاههای غیررسمی، به مهاجرت مربوط نمیشود بلکه بر اساس مطالعات انجامشده، بخش عمدهای از آن ناشی از نرخ رشد طبیعی جمعیت موجود در سکونتگاههای غیررسمی است که درواقع نسل چهارم آنها متولد و وارد عرصه شهری میشود، پس نمیتوان آن را به بحث مهاجرت روستایی مربوط کرد؛ از طرفی بخش عمدهای از حاشیهنشینی به موضوع رانش از شهرها و تغییرات اقتصادی و اجتماعی مربوط است. مهاجرت یکی از چالشهای جدی در مسئله حاشیهنشینی است و اصلا نمیتوان جلوی آن را گرفت چراکه باانگیزههای متفاوتی انجام میگیرد که بحث اصلی آن شغل و بهبود درآمد است لذا فارغ از اینکه بخواهیم جلوی مهاجرت از مبدأ را بگیرم، نیازمند مدیریت در این حوزه هستیم؛ مهاجرت از اصل بد نیست حتی مهاجرت روستایی و گروههای کمدرآمد به شهرها؛ به این دلیل صورت میگیرد که هیچ فضایی برای امرارمعاش وجود ندارد و افراد نمیتوانند نقشی در اقتصاد شهری و ملی داشته باشند. اگر نیروی انسانی حاصل از مهاجرت مدیریت شود و مهاجرت به شهری انجام شود که از قبل آمادگی پذیرش داشته و برنامهریزی لازم برای آن انجامگرفته باشد، اشکالی ندارد که در تقسیم اقتصاد شهری نقشی هم به مهاجر بدهیم اما مسئله اصلی اصل مهاجرت نیست بلکه مسئله مدیریت آن است که تاکنون نتوانستهایم آن را انجام دهیم. گروههای روستایی و کمدرآمد وارد شهرها میشوند، در اراضی ارزانقیمت و ناپایدار استقرار مییابند، زمین و مصالح میخرند و خانهای بنا میکنند و اینکه ما چطور منابع فقرا را مدیریت کنیم که آشفتگی در اسکان و بینظمی ایجاد نشود، مهم است وگرنه نمیتوان دور شهرها دیوار کشید و جلوی مهاجرت را گرفت چراکه این امری طبیعی است که در همهجا در حال شکلگیری است.
نکته دیگر در خصوص این پرسش، نقش مهاجران کمدرآمد روستایی در مناسبتهای اقتصادی شهرهاست چراکه هم میتوانند در تولید اقتصاد شهر و مصرف کالاهای تولیدی مؤثر باشند و هم خدمات ارزانقیمت به شهرها بیاورند، به عبارتی این مهاجران نوعی فرصت هستند اما ضعف بنیه مالی مدیریت شهری در حوزه خدماترسانی و انجام نگرفتن برنامهریزیهای درست باعث شده، بحث مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک همیشه چند گام جلوتر باشد و مدیریت شهری همیشه به دنبال این قضیه حرکت کند، درحالیکه باید با برنامهریزی از ظرفیت موجود آن بهرهبرداری کرد.
گسترش سکونتگاههای غیررسمی دو دلیل ساختاری و غیر ساختاری دارد، مسئله خشکسالی در خراسان، کرمان، سیستان و دیگر شهرهای کشور که نظام معیشت را در این نواحی تحت تأثیر قرار داده، سبب شده است مهاجرت تنها گزینه برای فرار افراد از وضعیت موجود باشد، نباید صرفاً از مهاجرت جلوگیری کرد بلکه باید به شکل اسکان و ساختوسازهای خودانگیخته و بینظم سروسامان داد و این موضوع را مدیریت کنیم.
باید در بحث توسعه روستایی، به توزیع امکانات و خدمات، نظام اشتغال و ارتقای کیفیت زندگی روستایی توجه شود ولی بازهم این موارد لزوماً نمیتواند کارساز باشد و جلوی مهاجرت را بگیرد چراکه باید توسعه با رویکرد سرزمینی اتفاق بیفتد.
یکی از راهحلهای مسئولان برای توسعه متوازن، اجرای برنامهها بر اساس طرح آمایش است، به نظر شما این طرح که بعد از مدتها تازه به مرحله تصویب رسیده و بااینحال بازهم به سرانجام رسیدنش بلاتکلیف است، چقدر میتواند مانع مهاجرت از مبدأ شود؟
نگاه آمایشی به توسعه، جزو الزامات برنامهریزی توسعه است اما در اجرای طرح آمایش این سؤال مطرح میشود که آیا طرح آمایش سرزمینی میتواند یک نسخه زودهنگام برای حل این مسئله در دستور کار قرار دهد؟ این مسئله نشان میدهد اینکه ما فقط به طرح آمایش سرزمین که راهکارهای کلی و موضعی دارد، برای توسعه متوازن دل ببندیم، کارساز نیست. از طرفی خصلت طرح آمایش، این است که خیلی زودهنگام نیست ولی در قالب توزیع متوازن ثروت در جامعه در طولانیمدت آثار مثبتی دارد که سبب توزیع متعادل جمعیت، خدمت، ثروت، فعالیت و اشتغال میشود و میتواند تا حدودی از مهاجرت از مبدأ جلوگیری کند اما نمیتواند یک طرح زودهنگام باشد چراکه نوع پوشش طرح آمایش و نوع رویکرد آن به توسعه در کوتاهمدت، حل نمیشود ولی اگر اجرا شود در این زمینه تأثیرگذار است.
ما طرحهای پاییندستی دیگر هم داریم که میتواند در مقیاس کوچکتر توسعه متوازن را داشته باشد؛ چرا چنین طرحهایی مثل مجموعه شهری و ناحیهای انجام نشد و در صورت اجرا چقدر میتواند جلوی مهاجرت از مبدأ را بگیرد؟
طرحهای پاییندستی مانند طرح ناحیهای، منطقهای، مجموعه شهری، تفصیلی و توانمندسازی، در حال انجام هستند اما این طرح ها برای یک مسئله ایجادشده در حال اجرا هستند و بخشی از نظام اسکان و مسائل شهری کشور به این موضوعات اختصاصیافته است و ما در این زمینه درحال چارهجویی هستیم ولی اساساً ارتباطی که باید بین سطوح مختلف طرحها باشد مهم است.
نهادهای موجود، در توسعه روستاها و تثبیت جمیعت چقدر در این زمینه موفق بودند؟
در حال حاضر هیچ نهادی که متولی مسئله مهاجرت باشد در کشور نداریم لذا اینکه تعدد دستگاههای مدیریتی و تداخل وظایف آنها موجب موازی کاری و ناکارآمدی میشود، اجتنابناپذیر است؛ این مسائل بین بخشی است، نهادهایی که در حوزه توسعه روستایی و تثبیت جمعیتی آن کار میکنند هم از موازی کاری و تداخل وظایف محوله مستثنی نیستند و این مسئله خیلی روی حوزه مدیریت روستایی تأثیر میگذارد و باید به سمت یکپارچگی در توسعه روستایی برود.
آیا صرف ارائه خدمات در روستاها مثل آسفالت کردن، آب و برق و گاز و تلفن، سبب پیشگیری از مهاجرت خواهد شد؟
اینکه ما تصور کنیم صرفاً اقدامات کالبدی و توسعه خدمات پایه میتواند جلوی مهاجرت را بگیرد و مسائل مربوط به آن را حل کند، اینطور نیست؛ علاوه بر خدمات کالبدی به یکسری خدمات اشتغالی هم برای حل آن نیاز داریم چراکه صرف ارائه خدمات و امکانات رفاهی ممکن است نتیجه معکوسی هم داشته باشد و با رشد آگاهی زمینه مهاجرت را بیشتر کند.هرچند در برخی موارد مانند انتقال محصولات کشاورزی و کاهش هزینهها در این زمینه خیلی کمک میکند ولی اینطور نیست که روستاییان مهاجرت نکنند، مسائل اجتماعی و رفاه اجتماعی در بحث روستایی از مسائل اصلی در حوزه مهاجرت است و توسعه خدمات زیر بنایی مانند راه آسفالت، آبلولهکشی، گاز، مدرسه و درمانگاه نمیتواند در جلوگیری از مهاجرت روستاییان خیلی مؤثر باشد.
بهعنوان متولی حاشیه شهر و سکونتگاههای غیررسمی چقدر سراغ پیشگیری از مبدأ یعنی کاهش مهاجرتها رفتهاید؟
ما قبلاً تجربهای در کشور در اوایل دهه 80 تحت عنوان توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی داشتیم که ظرف این سالها این تجربه اجرایی شده و مسائل مثبتی هم در پی داشته است، ازجمله اینکه یک ستاد ملی هماهنگ برای هماهنگی تعاملات و همافزایی دستگاهها در سطح شهرستانی، شهری، استانی و ملی ایجاد کرده است؛ شهریورماه سال گذشته سندی با توجه به تجارب گذشته با عنوان سند بازآفرینی شهری، در آن تصویب و در مهرماه ابلاغ شد، در چارچوب این سند ساختار ستاد ملی تقویت میشود و عرصه بافتهای فرسوده، بافتهای میانی و تاریخی و روستاهایی که در محدوده شهری هستند تحت پوشش قرار میگیرد؛ من فکر میکنم اینیک تمرین خوب برای مدیریت یکپارچه هماهنگ در سطح کشور است ، کلیه دستگاههای مرتبط با توسعه شهری و روستایی هم در این ستاد عضو هستند، هدف عمده این ستاد ایجاد تعاملات و جلوگیری از موازی کاری و مداخله بین دستگاههای مرتبط در این زمینه است.
این ساختار مدیریتی در سطح کشور میتواند کارساز باشد و یک مدیریت هماهنگ در راستای توسعه روستایی و شهری ایجاد کند چراکه کلیه دستگاههای مرتبط عضو هستند و در زمینه توسعه همردیف بودجه و هم وظیفه قانونی دارند؛ در چارچوب تدوین برنامههای مشترک میتوان همه ابعاد این مسئله را ازلحاظ سلامت، آموزش، بهداشت، امنیت و درآمد و همچنین نهادسازی محلی را با توجه به اهداف سند بازآفرینی شهری داشته باشد.